روزی نامه ی حکومتی
جمهوری اسلامی 3 شنبه 26 دی ماه سال
نقد و
بررسی : سرمقاله روزی نامه ی حکومتی " حكومت بر قلبها – 2 "
"با
وجود اینکه سرمقاله به برخی انحرافات انتقاد کرده و اشاره تلویحی کرده است که هدف
وسیله را توجیه می کند. ولی بطور ر یشه ای به علت انحراف تلاش برای کسب قدرت اشاره نکرده است .مهمتر اینکه جرأت نکرده تا به
جایگاه رهبر ولی فقیه نزدیک شود و بگوید عامل مهم انحراف ابزاری کردن دین و وجود
رهبر ولی فقیه همکاره انتصابی با قدرت نا محدود است که هر زمان اراده کند دست به
قانون شکنی های آشکار می زند و الگو و مروج همه
انحرافات شده است . بهمین دلیل سرمقاله نویس اعتراف نموده است که در رژیم فاشیستی مذهبی ایران تشنگي نسبت به قدرت جاي شيفتگي براي خدمت را
گرفته است همين جابجائي موجب شده نامزدهاي
انتخاباتي به جاي عرضه كردن توانمنديهاي خود به كوبيدن رقباي خود روي بياورند و
خدمتها را خيانت جلوه دهند تا با عبور از اين مجراي آلوده به قدرت برسند. در
پایان افزوده ، بايد به اين نتيجه برسيم كه ايرادي در كار خود ما وجود دارد كه اين
نظام ديني را به اين روز انداخته ايم. ولی نگفته است که این ایراد یا ایراد های
تبدیل کننده مدعی خادم به خیانت چیست؟"
فراموش نشده که خمینی شیاد عوامفریب
گفته بود میزان رأی ملت است .اما آخوند سبحانی یکی از مدرسین حوزه علمیه قم تازگی
به پیروی وتأیید خامنه ای توصیه کرده است که باید بساط انتخابات نمایشی درد سر ساز
و پر هزینه ریاست جمهوری پایان داده شود وبه جایش نخست وزیراز طریق بازار مکاره
آلت دست جایگزین گردد . جالب اینکه اکنون
سرمقاله نویس در بخش دوم حكومت بر قلبها اذعان
کرده است که هر وقت به انتخابات یا در حقیقت انتصابات- تقلبات نزديك ميشويم، ميزان خلوص فعالان سياسي كشور
بيشتر در معرض آزمايش قرار ميگيرد. طوریکه عدهاي با عوامفریبی و سنگ مفت و گنجشک مفت وقول
دادن هایسرخرمنی خود را ناجي كشور معرفي
ميكنند و ديگران را به نابود ساختن كشور و ملت متهم مينمايند. عدهاي هم كه بقول سرمقاله نویس تا حدودي اهل انصاف هستند، در متهم ساختن ديگران
كمي محتاط هستند ولي از خودشان بقدري تعريف ميكنند كه گوئي رستم دستانند و معجزهها
خواهند كرد كه هيچكس را ياراي انجام آن نخواهد بود. تصور نمی رود که دیگر ابهامی
باقی مانده باشد که معیار ارزیابی میزان رأی مردم خمینی شیاد در عمل چگونه شده است؟ جالب اینکه سرمقاله نویس بدون آنکه
بگوید که چرا پس از 34 شرایط به جایی رسیده است که با توجه سانسور شدیدی که در
مطبوعات حکمفرما می باشد و وی یک جانباز جبهه وحامی رهبر و رژیم فاشیستی مذهبی می
باشد مع الوصف اعتراف کرده است اين، فرهنگ غلطي است كه در ميان "تشنگان
قدرت" رواج دارد و "شيفتگان خدمت" از آن پرهيز ميكنند. با اين
معيار اگر به صحنه و هر اقدام ديگري در كشور نگاه شود، هميشه ميان فعالان سياسي
جدال بر سر كسب قدرت وجود خواهد داشت، زيرا معيار، مادي است و در چنين نگاهي از
معنويت خبري نيست. بلی سرمقاله نویس نگفته است 8 سال پیش مدعیان اصول گرایی حاکم
کنونی درست با همین شعار ما عاشقان خدمتیم، نه شیفتگان قدرتیم آخوند
بهشتی وارد صحنه رقابت انتخاباتی شدند وپس از پیروزی تا کنون مورد حمایت رهبر بوده
است .چگونه شد که با وجود اینکه علیه ی رقیب بود. و لی خودشان همان مسیر را طی
کرده اند که منتقدش بودند؟ اما با وجود اینکه سرمقاله به برخی انحرافات انتقاد
کرده و اشاره تلویحی کرده است که هدف وسیله را توجیه می کند. ولی بطور ر یشه ای به
علت انحراف تلاش برای کسب قدرت اشاره نکرده
است .مهمتر اینکه جرأت نکرده تا به جایگاه رهبر ولی فقیه نزدیک شود و بگوید عامل
مهم انحراف ابزاری کردن دین و وجود رهبر ولی فقیه همکاره انتصابی با قدرت نا محدود
است که هر زمان اراده کند دست به قانون شکنی های آشکار می زند و الگو و مروج همه
انحرافات شده است . بهمین دلیل سرمقاله نویس اعتراف نموده است که در رژیم فاشیستی مذهبی ایران تشنگي نسبت به قدرت جاي شيفتگي براي خدمت را
گرفته است همين جابجائي موجب شده نامزدهاي
انتخاباتي به جاي عرضه كردن توانمنديهاي خود به كوبيدن رقباي خود روي بياورند و
خدمتها را خيانت جلوه دهند تا با عبور از اين مجراي آلوده به قدرت برسند. در
پایان افزوده ، بايد به اين نتيجه برسيم كه ايرادي در كار خود ما وجود دارد كه اين
نظام ديني را به اين روز انداخته ايم. ولی نگفته است که این ایراد یا ایراد های
تبدیل کننده مدعی خادم به خیانت چیست؟:
"هر وقت به انتخابات نزديك ميشويم،
ميزان خلوص فعالان سياسي كشور بيشتر در معرض آزمايش قرار ميگيرد. عدهاي خود را
ناجي كشور معرفي ميكنند و ديگران را به نابود ساختن كشور و ملت متهم مينمايند.
عدهاي كه تا حدودي اهل انصاف هستند، در متهم ساختن ديگران كمي محتاط هستند ولي از
خودشان بقدري تعريف ميكنند كه گوئي رستم دستانند و معجزهها خواهند كرد كه هيچكس
را ياراي انجام آن نخواهد بود. اين،
فرهنگ غلطي است كه در ميان "تشنگان قدرت" رواج دارد و "شيفتگان
خدمت" از آن پرهيز ميكنند. با اين معيار اگر به صحنه و هر اقدام ديگري در
كشور نگاه شود، هميشه ميان فعالان سياسي جدال بر سر كسب قدرت وجود خواهد داشت،
زيرا معيار، مادي است و در چنين نگاهي از معنويت خبري نيست. حاكميت چنين معياري براي جوامع مادي، امري
طبيعي است. كساني كه مديريت جامعه را ابزاري براي فربه ساختن خود ميدانند، طبيعي
است كه حاكميت را براي حاكميت، قدرت را براي قدرت و همه چيز را براي خود بخواهند.
آنها به جاي آنكه خود را در خدمت مردم قرار دهند، مردم را موجوداتي ميدانند كه براي
خدمت كردن به حاكمان يا حداكثر وسيلهاي براي به قدرت و مال و منال رسيدن حاكمان
آفريده شدهاند. اما اگر معيار، معنوي باشد و تعاليم الهي مأخذ و سرچشمه آن باشد،
حكومت كنندگان همواره خود را خادمان مردم ميدانند و به خود حكومت و قدرت فقط به
عنوان ابزاري كه براي مدتي در اختيار آنها قرار گرفته تا به بندگان خدا خدمت
نمايند نگاه ميكنند. اين، نگاه اسلامي است، همان نگاهي كه با صراحت اعلام ميكند:
"رئيس القوم خادمهم". فقط با اين معيار است كه ميتوان بر قلبها حكومت
كرد. اگر در نظام
جمهوري اسلامي، تشنگي نسبت به قدرت جاي شيفتگي براي خدمت را گرفته است و همين
جابجائي موجب شده نامزدهاي انتخاباتي به جاي عرضه كردن توانمنديهاي خود به كوبيدن
رقباي خود روي بياورند و خدمتها را خيانت جلوه دهند تا با عبور از اين مجراي
آلوده به قدرت برسند، بايد به اين نتيجه برسيم كه ايرادي در كار خود ما وجود دارد
كه اين نظام ديني را به اين روز انداخته ايم. نفي هرگونه ستم گري
و ستم كشي و سلطه گري و سلطه پذيري، قسط و عدل و استقلال سياسي و اقتصادي و
اجتماعي و فرهنگي و همبستگي ملي را تأمين ميكند". اگر امروز در جامعه ما به اين ارزشها
اعتنا نميشود و فعالان سياسي براي رسيدن به قدرت، در جهت مقابل اين دستورالعملها
حركت ميكنند، بايد به اين نتيجه رسيد كه به جاي جمهوري اسلامي اكنون چيز ديگري در
جامعه ما حاكم است. نكته مهمتر اينكه وقتي افرادي با توسل به ابزارهائي
برخلاف اصول و دستورالعملهاي قانون اساسي نظام جمهوري اسلامي به قدرت و مسئوليت
برسند، طبعاً برهمين منوال بر جامعه حكومت خواهند كرد و از اجراي اصول و دستورالعملهاي
قانون اساسي در روش حكومتي آنها خبري نخواهد بود. امروز قطعاً نميتوان ادعا كرد كه در ايران از
رعايت اصول و دستورالعملهاي شكل دهنده نظام جمهوري اسلامي خبري نيست، ولي اين
واقعيت تلخ را نيز نميتوان انكار كرد كه جامعه ما درحال دور شدن از اين اصول و دستورالعملهاست.
به همان اندازه كه نفي مطلق حاكميت اين اصول در جامعه امروز ما نادرست و متكي بر
نگاه بدبينانه است، ناديده گرفتن مطلق انحرافات و فاصله گرفتنها از اين اصول نيز
به همان اندازه نادرست و متكي بر نگاه خوشبينانه است. به موضوع مهمي همچون نظام
ديني و خطرهائي كه ممكن است آن را تهديد كند نميتوان بدبينانه يا خوشبينانه نگاه
كرد. راه درست، نگاه واقع بينانه است"
هوشنگ بهداد
روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 3 شنبه 26
دی ماه سال
حكومت بر قلبها – 2