ايميل برگزيده سال‏

 ایمیل دریافتی

ايميل برگزيده سال‏


 مردی ناخوش و خسته شده بود از اینکه باید هر روز به سر کار برود درحالیکه همسرش در خانه به سر می برد
 و به علاوه به او حسودیش شد، چرا که همسرش تعاریف و آرزو و تبریک بسیاری در روز زن دریافت کرده بود
 دلش خواست که همسرش بفهمد که او چه کارهایی انجام می دهد
پس آرزو کرد:
1328393180.jpg
 
خدای عزیزم، من هر روز، روزی 8 ساعت سر کار می روم درحالیکه همسرم فقط در خانه می ماند. می خواهم او بداند که من چه سختی را تحمل می کنم. پس تقاضا دارم که اجازه دهی بدن من و او با هم جابجا شود، تنها برای یک روز. آمین
خداوند با حکمت بیکرانش آروزی مرد را برآورده کرد
1310630022.jpg
 فردا صبح مرد به عنوان یک زن، از خواب بیدار شد
 از جایش برخاست
1364591787.jpg
 
برای همسرش صبحانه حاضر کرد، بچه ها را بیدار کرد
1376591933.jpg
لباس های مدرسه بچه ها را مرتب کرد، به آنها صبحانه داد
1369466362.jpg
ناهارشان را بسته بندی کرد، آنها را به مدرسه برد
به خانه برگشت و لباسها را برای بردن به خشکشویی برداشت
1339328506.jpg
آنها را به خشکشویی داد و به بانک رفت تا حساب پس انداز باز کند
به خواروبار فروشی رفت
سپس خریدهایش را به خانه برد
1344445360.jpg
قبضها و صورتحسابها را پرداخت کرد و مانده حسابها را در دفتر خرج بررسی کرد
1384309287.jpg
جای خاک گربه را تمیز کرد و سگ را حمام کرد
ساعت دقیقا 1 شد
1300379088.jpg
و با عجله تختها را مرتب کرد
1366188499.jpg
لباس ها را شست
 
1372786112.jpg
جاروبرقی کشید، گردگیری کرد و کف آشپزخانه را جارو و تي کشید
 1322983203.jpg
به سرعت رفت به مدرسه تا بچه ها را بردارد و در راه خانه با هم بحث کردند
شیر و کیک برایشان آورد
 
1345242373.jpg
و بچه ها را كمك کرد تا تکالیفشان را انجام دهند
 1326980640.jpg
سپس میز اتو را برداشت و در حین تماشای تلویزیون لباس ها را اتو زد
 ساعت 4:30 بعدازظهر,
1325044501.jpg
سیب زمینیها را پوست کند و سبزی ها را برای درست کردن سالاد شست

1324135491.jpg
گوشت قل قلی درست کرد و لوبیاهای تازه را برای شام آماده کرد
بعد از شام
1303949968.jpg
آشپزخانه را تمیز کرد و ماشین ظرفشویی را روشن کرد
1381895558.jpg
 
لباسها را تا کرد، بچه ها را حمام کرد و آنها را خواباند
ساعت 9 شب
1305864737.jpg
او بسیار خسته بود و با اینکه هنوز همه کارهای روزانه اش تمام نشده بود به تختخواب رفت تا عشق بازی کند
صبح روز بعد
او بیدار شد و سریع کنار تختش زانو زد و گفت:
1336664835.jpg
 
خدایا! من نمیدانستم که به چه چیزی داشتم می اندیشیدم. من خیلی اشتباه کردم که به خانه ماندن همسرم حسودی می کردم. خواهش میکنم، آه، آه، لطفا بیا قرارمان را برگردانیم. آمین
خداوند با حکمت بیکرانش پاسخ داد:
پسرم میدانم که اکنون درس خودرا آموختی و من خوشحال خواهم شد که همه چیز را به روال گذشته اش بازگردانم. اما تو باید 9 ماه صبر کنی چرا که دیشب باردار شدی ... !!!