ايستگاه (گفت و شنود)


گفت و شنود دروغ نامه ی کیهان – 31 فروردین -92
ايستگاه (گفت و شنود)
گفتم : برای چه سربازجوی روانی؟ چنین داستان ساخته ، این جانی؟
گفت : برای اینکه سربازجوی هرجایی ، پاچه بگیره  از  رحیم مشایی
گفته مشایی جای حضور در ورزشگاه ، ترجیح دادتا استراحت کنه در آسایشگاه
تا برای حضور وعدم حضورش بشه  تبلیغ ، پس سربازجو شاکی شده کشیده تیغ
گفت: در مراسم روز پنج شنبه استاديوم آزادي، آقاي ميم شركت نكرده بود. 
گفتم: كلك مرغابي زده بودند. اول وانمود كردند كه قرار است شركت كند تا شركت كردن او تبديل به خبر شود و اسم طرف مطرح شود ولي بعدا شركت نكرد تا شركت نكردنش خبري شود!
گفت: احتمالا از فردا مي گويند؛ حالا ديديد كه مراسم به خاطر معرفي او نبود؟! و از اين طريق سعي مي كنند باز هم نام طرف را خبرساز كنند.
گفتم: چه عرض كنم؟! راننده اتوبوس به مسافري كه بدون بليط سوار شده بود گفت؛ لطفا بليط! و طرف گفت؛ من ايستگاه قبلي سوار شده بودم. راننده گفت؛ مرد حسابي! ما اصلا ايستگاه قبلي نگه نداشته بوديم و يارو با قيافه حق به جانب گفت؛ فلان فلان شده چرا نگه نداشتي؟ من مي خواستم سوار شوم!
گفت : سربازجوی شکنجگاه ، میگه دور و برش  کرده نگاه
خود رسانده به یه ایستگاه ، بدون بلیط  در سر بزنگاه
در اتوبوس شده سوار ، از ترس زرد کرده  شلوار
گفتم : برای چه نامرد؟  شلوار خود کرده  زرد
گفت : آخه  سئوال کرده راننده ،از این ترمز بریده دنده عقب کنده
چرا بلیط اتوبوس ندادی تحویل؟ اما سربازجو  چنین داده تحلیل؟
برای راننده  آورده این  دلیل ، من  ضد آمریکایم  واسراییل
رعایت می کنم موارد امنیت ، چون برایم داره خیلی اهمیت
در ایستگاه قبلی اتوبوس ، سوار شدم من جاسوس
راننده  گفته دروغ نگومردک اخ وتف ،در ایستگاه قبلی نداشتم توقف
سر بازجو میگه ای فلان بفلان؟ چراترمزنکردی برای دزد کلان؟
 می خواستم سواربشم آنجا، نه مجبور بشم سواربشم اینجا
گفتم : برای چه سربازجوی روانی؟ چنین داستان ساخته ، این جانی؟
گفت : برای اینکه سربازجوی هرجایی ، پاچه بگیره  از  رحیم مشایی
گفته مشایی جای حضور در ورزشگاه ، ترجیح دادتا استراحت کنه در آسایشگاه
تا برای حضور وعدم حضورش بشه  تبلیغ ، پس سربازجو شاکی شده کشیده تیغ