پاشیدن اسيد بر صورت و دست

پاشیدن اسيد بر صورت و دست، تاوان امتناع از زندگي با مرد معتاد!  10 آذر - 92
تصویر ضمیمه شده مربوط به تهمینه  ی 29 ساله یک  قربانی اسید پاشی قبل از اسید پاشیدن بر صورت و دستان وی می باشد. البته  همچون سایر پدیده های نا هنجار دیگر اجتماعی  سرقت و تجاوز و قتل و اعتیاد و تن فروشی وکارتن خوابی وکودکان کار  خیابانی وفقر وبیکاری هرگز  گفته نمی شود که ریشه ی  کودک آزاری و زن ستیزی وتبعیض چیست؟ یا اینکه این چگونه جامعه ساخته شده ای است که گذشته از رواج اعتیاد و زن ستیزی  قربانیان دست به انتقام گیری وحشیانه ی ضد انسانی علیه ی هم می زنند؟ بطور مثال تهمينه يوسفي 29 ساله است  که  پس از گذشت حدود 10 ماه از زندگي با همسرش،  متوجه می شود که وی  اعتياد دارد  همين موضوع سبب امتناع وي از ادامه زندگي با همسر معتادش می شود و تقاضای  طلاق می کند . اما  "تهمينه"  قرباني اسيدپاشي می گوید پس از نارضايتي از ادامه زندگي با شوهرش، به دليل اعتياد وي، اقدام برای طلاق  می کند . اما اقدام وی به مذاق پدر و برادر 23 ساله اش خوش نمی آید وبا واكنش منفي و مخالفت آنان روبرو می شود  و درخواست‌هاي تهمينه برای طلاق  بي‌نتيجه  می ماند . چون خانواده های سنتی ومتعصب  با طلاق موافق نیستند و آن را مایه سر شکستگی خانواده می دانند  و باور دارند عروس با لباس سفید به خانه ی بخت وکفن سفید به گور برود . بنابراین  پدر و برادرش به جای حمایت از تهمینه با تقاضای طلاق وی مخالفت می کنند .
تا اينكه اوايل خردادماه امسال، تهمينه متوجه كم‌شدن جهيزيه‌اش می  شود که به احتمال زیاد همسر معتادش می برده ومی فروخته تا بتواند موادمخدر برای مصرف تهیه کند. سپس تهمینه  اين موضوع را به خانواده‌اش اطلاع  می دهد. همين امر سبب عصبانيت پدر و برادرش می شود.  تهمینه می گوید پس از اينكه برادرم به خانه آمد، وي با دو دستش صورتم را نگاه داشته و از پدرم خواست تا اسيد را روي صورتم بپاشد. 
اين قرباني اسيدپاشي   توضیح می دهد  پس از آن كه اسيد را روي صورتم ريختند، با پيچيدن طناب دور گردنم، قصد خفه‌كردن مرا داشتند كه به گمانم بعد از اينكه از حال رفتم، آنان با تصور خفگي مرا در خانه رها كردند. تهمينه با بيان اينكه پس از ساعتي به هوش آمده و در حالي كه به شدت از ناحيه صورت احساس سوزش مي‌كردم، از خانواده‌ام درخواست كمك داشتم ولی ‌خانواده‌ام از انتقال من به بيمارستان خودداري كردند تا اينكه برادر بزرگترم مرا به بيمارستان بوعلي قزوين منتقل كرد. اما  به دليل كمبود امكانات،  وی از بيمارستان بوعلي به بيمارستان سوانح سوختگي تهران منتقل می گردد. وی  بار اول حدود 20 روز در بيمارستان می ماند. در اين مدت پدر و برادرش سراغي ازوی نمی گیرند. تهمينه با اشاره به ثبت شكايتش براي رسيدگي به اين موضوع   گفته است  بعد از ترخيص از بيمارستان، از اين اقدام پدر و برادرم شكايت كردم كه تاكنون دو جلسه دادگاه در اين خصوص برگزار شده است. اين قرباني اسيدپاشي  گفته  پدر و برادرش با قيد وثيقه آزاد هستند  ولی تهمینه نگفته است که هزینه ی بستری  ودرمان بیمارستان چگونه پرداخت شده است. اما گفته  تاكنون چندين عمل جراحي روي صورتم انجام شده است.
 بهرحال وي درباره آخرين وضعيت رسيدگي به پرونده‌اش به خبر گزاری دانشجویی  ايسنا گفته است  پانزدهم مهرماه اولين جلسه دادگاه برگزار شده بود. 10 صبح چهارشنبه ششم آذرماه نيز جلسه دوم برگزار شد كه به دستور قاضي جلسه به دليل نياز به بررسي بيشتر، تجديد شد. البته تهمينه در حال حاضر براي انجام اقدامات درماني خود در خارج از كشور به سر مي‌برد.
بگذریم سئوال است  چرا پس از سپری شدن بیش از 34 سال مبارزه با قاچاقچیان مواد مخدر ومعتادین گفته نشده است که ریشه ی اعتیاد چیست؟ چرا این مبارزه نتیجه وارونه داشته است؟ از سوی دیگر مگر انقلاب نشد تا آزادی وعدالت و عدم تبعیض بین زن ومرد باشد؟ برای چه هرروز سیاست زن ستیزی وتبعیض علیه ی زنان بیشتر اعمال می شود؟ بالاخره  اینکه مگر واقعیت غیر این است  که  تهمینه و همسرش جزو قربانیان عملکرد بیش از 34 ساله ی دولت مردان و شرایط تحمیلی رژیم فاشیست دینی ولایت فقیه هستند؟