اوین نامه ی کیهان 2 شنبه 10 خرداد ماه سال 1395
يادداشت روز اوین نامه ی کیهان "جهاد كبير در افق دولت دوازدهم "
گویند روزی ناصرالدین شاه همراه با غلامش در یک بازار سبزی ومیوه فروشی عبور می کرد که چشمانش به سینه بزرگی افتاد که درآن بادمجان چیده شده بود. از غلام پرسید چیست اینان؟ جواب شنید بادمجان است . گفت به چه کار آید؟ غلام گفت باآن خوراک پخته و آماده می شود . ناصرالدین شاه دستورداد تامقداری خریداری شود. غلام خرید وتحویل سرآشپز داد تا در ضیافتی خوراکی باآن پخته شود ناصرالدین شاه خوراک بادمجان خورد وخوشش آمد. آنگاه غلام در مورد محسنات و مزایایر بادمجان کلی تعریف و تمجید ....کرد . تااینکه برای بار دیگر خوراک بادمجان پخته شد که ناصرالدین خوشش نیامد و گفت این چه بود که پخته شد؟
آنگاه غلام شروع به بدگویی علیه بادمجان کرد. دراین هنگام ناصرالدین شاه عصبی شد وخطاب به غلام گفت مرتیکه پدر سوخته تو نوکرمنی یا بادمجان . چون دفعه قبل از بادمجان دفاع وتعریف کردی وحال بدگویی می کنی؟
غلام گفت قربان من نوکرتوهستم باهرچیز وهرکس شما موافق باشی منم موافقم و اگرچنانچه مخالف باشی منم مخالفم . حال داستان قلم بردستان یادداشت روز نویس سربازجو شریعت نداری است که آنقدر بی اراده و آلوده ومجیزگوی وبله قربان گوی خامنه ای که هیچگونه اراده ای از خودشان ندارد. برای همین چپ و راست آویزان به گفته های تناقض آمیز خامنه ای به عنوان فصل الخطاب می شوند.
1- اتفاقاتي مانند انتخابات، جزو هيجان انگيزترين بخش هاي سياست است و چون نتايج آن را زود مي توان مشاهده کرد، بسياري را دنبال خود مي کشاند؛ از چپ تا راست، از مدعي اصلاح طلبي تا اصولگرايي. به همين دليل فصل انتخابات - که غالبا هر سال هست - فصل رونق و طمطراق سياست است. اما آيا تکليف نيروهاي انقلابي و حزب اللهي نيز همين است که رونق و رکود فعاليتشان مانند برخي حرفه اي هاي سياست، معطوف به سررسيد يا سپري شدن ايام انتخابات شود؟ يا تکليف ديگر و مهم تري متوجه آنهاست که انتخابات را - با همه اهميتي که دارد - بايد فرع بر آن مسئوليت مهم تر ديد؟! اگر مثلاانتخابات رياست جمهوري 96 مهم است، آيا بايد متوقف در اسامي نامزدها شد؟
2- انتخابات، اگر برايش زحمت بکشيد، مانند کاشتن سبزي است. اگر سبزي خوردن ظرف چند روز عمل مي آيد، انتخابات نيز نهايتا چند ماه کار و زحمت مي برد. اما کار عميق و زيرساختي فرهنگي در عرصه افکارعمومي، مانند کاشتن و داشتن نخل يا درخت گردو است که گاه يک دهه حوصله مي طلبد. کارهاي زود بازده و پرطمطراق و پرعنوان سياسي معمولاديده مي شوند، به چشم مي آيند و نسبتا زود به ثمر مي نشينند حال آن که کارهاي ماندگار فرهنگي، دير به بازدهي مي رسند، کم جلوه اند و در نگاه ظاهرانديشان ديده نمي شوند. اينجا مرز باريکي ميان «ايمان به غيب» و «صبر مومنانه» با «نگاه ماترياليستي» وجود دارد. کاري که امام موسي صدر و شهيد مصطفي چمران با گمنامي تمام در جنوب لبنان کردند، در زمان خود هيچ به چشم نيامد و با حوصله هاي معمول جور درنمي آيد اما امروز ثمره مبارک آن مجاهدت بي هياهو نه فقط در لبنان بلکه به عنوان سمبل مقاومت و پيروزي (حزب الله) در چهارگوشه منطقه مي درخشد.
3- سياست زدگي، انتخابات زدگي و نامزدبازي بدون اولويت قائل شدن به موضوع افکارعمومي و حيات اجتماعي مردم، مانند جاده کشيدن بدون زيرسازي است. زيرسازي يک جاده و کوبيدن و محکم کردن آن چندين برابر آسفالت ريختن زمان مي برد و پيمانکاراني که بدون زيرسازي، آسفالت مي ريزند، خلاف قاعده عمل مي کنند. چند ماه بعد هم، دل و روده بيرون زده همين جاده، اعتبار آنها را به چالش مي گيرد. (چيزي مانند وعده هاي روي زمين مانده دولت فعلي). اگر افکار عمومي درست و بر مبناي شعارهاي ناب انقلاب پرورده شد، 80 -90 درصد راه سياست و انتخابات در جمهوري اسلامي به درستي پيموده شده و آن وقت رياست اين يا آن نامزد چندان تفاوتي نمي کند، اما اگر روح ژرف انديشي و حريّت و مطالبه گري اصول و آرمان ها از افکارعمومي سلب شود، بهترين نامزدها نيز در پيمودن مسير دچار مشکل خواهند شد تا چه رسد به انتخاب ناصالحان.
4- خلاصه چند رهنمود اخير رهبر معظم انقلاب درباره «جهاد کبير»، اهميت نه گفتن به استکبار (عدم تبعيت از او) به واسطه تبيين درست واقعيت ها براي افکارعمومي و مطالبه «پيشرفت و اقتدار ملي» از مسئولان و دستگاه ها، به عنوان ابزار و ضرورت نه گفتن به دشمن است. ايشان درباره ويژگي جهاد کبير فرمودند؛ «اين جهاد هوشمندي لازم دارد، اين جهاد اخلاص لازم دارد. اين جهاد، مثل جهاد نظامي نيست که کساني در آنجا بدرخشند و چه شهيد شان، چه زنده شان و چه جانبازشان مثل قهرمان نشان داده بشوند... اين جهادي است که ممکن است کسي خيلي هم زحمت بکشد اما چهره او را هيچ کس نشناسد؛ اخلاص لازم دارد اين جهاد». (3 خرداد، دانشگاه امام حسين عليه السلام).
5- شبيه همين مضمون را معظم له 26 خرداد 91 در ديدار خانواده و هم سنگران مرحوم حاج عبدالله والي (ره) فرمودند «... بعد از انقلاب، يک مرد جوان انقلابي پا مي شود مي رود آنجا ]بشاگرد[ همه دلبستگي هايش را از شهر و خانه و زندگي به مرکز ماموريت منتقل مي کند... شما رفتيد بي سروصدا مشغول خدمت شديد، نه جايي ثبت کرديد، نه جايي تابلو زديد. بعضي ها هستند هر کاري مي خواهند بکنند، قبل از اينکه کار انجام بگيرد، تابلويش را مي زنند! مدتها تابلو آنجاست، هيچ کاري هم انجام نگرفته. بعضي ها هم نه، کار انجام مي دهند، هيچ تابلويي هم ندارد. کار مرحوم حاج عبدالله والي و شماها از اين نوع دوم است، يعني بي تابلو رفتيد و براي خدا کار واقعي کرديد، اينها خيلي با ارزش است. بدانيد اين جورکارهاي بي سر و صدا و خاموش و خالصانه، نه فقط براي شما پيش خداي متعال درجه و مرتبه درست مي کند، بلکه در کل بناي جمهوري اسلامي اثر مي گذارد، مثل سيماني که در يک بنايي تزريق کنند و آن را مستحکم کنند. با انجام اين جور کارهاي مخلصانه، بناي جمهوري اسلامي مستحکم مي شود بدون اينکه کسي بفهمد. يعني وقتي در گوشه و کنار کشور در بين مردم کساني هستند که کار را براي خدا مي کنند، دنبال هياهو و جلب نظر اين و تحسين آن نيستند، يکي از خواصش اين است که اصلاً خود اين، بنا را مستحکم مي کند، مثل روحي که در يک کالبدي بدمند».
6- مطالبه اصول انقلاب و عناصر اقتدار و پيشرفت از دستگاه هاي مختلف به ويژه دولت در کنار تمهيد زيرساختي «دولت دوازدهم» مي تواند يک اولويت مهم براي همه نيروهاي انقلاب باشد، مشروط بر آن که اين مطالبه، عمومي و اجتماعي شود.به تعبير رهبر انقلاب« وقتي يک گفتماني در افکار عمومي شکل بگيرد، مسئولان اجرايي را به دنبال خود مي کشاند.» طيف سياسي متزلزلي که امروز عار نمي بيند استقلال کشور (آزادي در مقياس يک ملت) را به حراج بگذارد، همان طيفي است که از دو دهه پيش به بهانه شعارهاي «آزادي و اصلاحات و دموکراسي و حقوق شهروندي»، اصل راهبردي «عدالت» را سر بريد و امروز در حالي ادعا مي کند آزادي (اباحه گري) را به ارمغان آورده، که اگر موفق شود، يک ملت را به اسارت دشمن مي کشاند. در مجال اين ستون نمي گنجد که همه اعترافات طيف «همجُ رُعاع - حزب باد» (کلمه قصار 147 نهج البلاغه) در اين زمينه ذکر شود. تاج زاده 28 تير 82 به روزنامه ايران گفته بود، «در دوره اول انقلاب، گفتمان غالب، متاثر از نظام دو قطبي بود و مبارزه با امپرياليسم و عدالت طلبي حرف اول را مي زد، ولي اکنون گفتمان جهاني عوض شده و دوره دفاع از اصلاحات و دموکراسي و حقوق شهروندي است».
محسن آرمين در همين راستا 25 خرداد 81 در مصاحبه با ايسنا تصريح کرد «گفتمان حاکم در شرايط انقلاب، عدالت بود و اصلي ترين چالش ها و آرايش نيروهاي سياسي حول محور عدالت شکل مي گرفت... اگر فضاي کشور مجدداً به گونه اي شود که عدالت گفتمان اصلي شود، نيروهاي انقلابي که بدنه اصلي جريان اصلاحي را تشکيل مي دهند، ديدگاه هاي عدالت خواهانه خود را اعلام خواهند کرد]!![ البته اين سخن به معناي آن نيست که تمام نيروهاي جبهه اصلاح طلبان معتقد به عدالت هستند؛ از جريان معروف به راست مدرن و تکنوکرات در اين جبهه حضور دارند تا نيروهايي که پيشينه و سابقه چپ دارند» بر همين سياق علي شکوري راد 6 مهر 82 به روزنامه مردم سالاري گفت «انقلاب اسلامي در زماني اتفاق افتاد که گفتمان سوسياليستي در جهان عهده دار و پرچمدار انقلاب بود و حتي انقلاب و قانون اساسي ما تحت تاثير گفتمان سوسياليستي قرار داشت]![ ... فروپاشي شوروي نقطه پاياني بود براي اين قضيه و آن ديدگاه اقتصادي که بلوک شرق را اداره مي کرد، سپر انداخت در برابر ديدگاه اقتصادي سرمايه داري... طبيعتاً وقتي اين گفتمان سوسياليستي فروکش کرد و گفتمان آزادسازي اقتصادي مطرح شد، اقتضاي زمان اين بود که تجديدنظرهايي صورت بگيرد»! چنين رويکرد پردامنه اي در حقيقت يک عوام فريبي تمام عيار و موج سواري مبتني بر موج سازي دشمن است.
7- تبيين هويت حزب بادي ها و نشان دادن نقش آنان در «تضعيف کشور» و «بردن مملکت به سمت دريوزگي بيگانگان» يک اولويت مهم ملي براي همه آنهايي است که دل گرو اسلام و انقلاب و ايران دارند. بايد تناقض اين جماعت در لاف آزادي زدن و در عين حال قرباني کردن استقلال کشور (آزادي در تراز ملي و جهاني) براي مردم روشن شود. به تعبير رهبر معظم انقلاب «استقلال يعني آزادي در مقياس يک ملت. اينکه بعضي در زبان يا شعار دنبال آزادي هاي فردي باشند اما عليه استقلال کشور حرف بزنند اين يک تناقض است. چطور ممکن است آزادي فردي اشخاص محترم باشد اما آزادي يک ملت در مقابل تحريم هاي مخالفان و بيگانگان محترم نباشد؟!».(14 خرداد 94، حرم مطهر حضرت امام-ره)
8- انتخابات، نامزد جريان حزب اللهي و دولت دوازدهم، فرع بر موضوع ترويج گفتمان انقلاب است. براي اين مسئوليت، تجديد سازمان و کادرسازي و برنامه ريزي و مدل سازي و رويکرد تيمي (نه ستاره اي شخص محور) ضرورت دارد. مجاري ارتباطات سازماني و ارتباط با افکار عمومي را بايد لايروبي کرد. اگر 60 درصد ظرفيت توليد اقتصادي در کشور معطل باشد که بايد راه اندازي مجدد شود، در همين حدود، ظرفيت هاي سازماني و فرهنگي و ارتباطي در اختيار جريان حزب اللهي معطل و راکد مانده است که احياي آن متوقف به اقدام و عمل برآمده از اميد و ايمان است. توقف در اشخاص يا حلقه هاي خاص، ناخواسته به فرقه سازي و محروم شدن از انبوه ظرفيت هاي در خدمت انقلاب و نظام مي شود. تصميم سازان و تصميم گيران در ميان نيروهاي انقلابي حق ندارند به اشخاص خاص محدود بمانند و اسباب کم انگيزگي در بدنه را فراهم کنند.
9- دولت دوازدهم مسئوليت هاي مختلفي برعهده دارد که محصول بدعملي روساي دولت هاي يازدهم و دهم است. کم کاري موجود در حوزه هاي اقتصادي و فرهنگي، زحمت دولت آينده را دو چندان مي کند. به اينها علاوه کنيد جبهه رسانه اي هم افق با دشمن را که پس از شروع دور تازه تحريم ها در سال 90، در خدمت فشار دشمن عليه دولت وقت عمل کرد و به تورم اقتصادي دامن زد. پيروزي در انتخابات بدون چاره انديشي براي «شبيخون از تنگه رسانه»، اقدامي نيمه کاره است. با اين اوصاف رئيس دولت دوازدهم قبل از هر چيز بايد فردي «مسئوليت شناس» و برآمده از تعامل جمعي حزب اللهي و مبتني بر اقدام «تيمي» سازمان يافته - معطوف به راهبرد جهاد کبير در حوزه اقتصاد و فرهنگ و سياست - باشد. آنها که اصالتا دنبال ستاره بازي و ستاره پرستي هستند و به برنامه و راهبرد جمعي اصالت نمي دهند، براي دولت کارآمد و مسئول تدارک نمي کنند. منطق رفتار شب امتحاني را بايد کنار گذاشت و براي عبور از اضطرار زدگي و ناچاري، از همين حال رنج برد و تدارک کرد؛ حتي اگر زمان بر باشد. بايد از گفتمان و مدل و تيم به شخص رسيد، نه اينکه کار را کنترات سپرد و بعد دنبالش دويد. قدم را بايد استوار برداشت؛ به تعبير پيامبراعظم(ص) «رحمت خداوند بر کسي که کار را محکم و استوار انجام داد.» نويسنده: محمد ايماني
2- انتخابات، اگر برايش زحمت بکشيد، مانند کاشتن سبزي است. اگر سبزي خوردن ظرف چند روز عمل مي آيد، انتخابات نيز نهايتا چند ماه کار و زحمت مي برد. اما کار عميق و زيرساختي فرهنگي در عرصه افکارعمومي، مانند کاشتن و داشتن نخل يا درخت گردو است که گاه يک دهه حوصله مي طلبد. کارهاي زود بازده و پرطمطراق و پرعنوان سياسي معمولاديده مي شوند، به چشم مي آيند و نسبتا زود به ثمر مي نشينند حال آن که کارهاي ماندگار فرهنگي، دير به بازدهي مي رسند، کم جلوه اند و در نگاه ظاهرانديشان ديده نمي شوند. اينجا مرز باريکي ميان «ايمان به غيب» و «صبر مومنانه» با «نگاه ماترياليستي» وجود دارد. کاري که امام موسي صدر و شهيد مصطفي چمران با گمنامي تمام در جنوب لبنان کردند، در زمان خود هيچ به چشم نيامد و با حوصله هاي معمول جور درنمي آيد اما امروز ثمره مبارک آن مجاهدت بي هياهو نه فقط در لبنان بلکه به عنوان سمبل مقاومت و پيروزي (حزب الله) در چهارگوشه منطقه مي درخشد.
3- سياست زدگي، انتخابات زدگي و نامزدبازي بدون اولويت قائل شدن به موضوع افکارعمومي و حيات اجتماعي مردم، مانند جاده کشيدن بدون زيرسازي است. زيرسازي يک جاده و کوبيدن و محکم کردن آن چندين برابر آسفالت ريختن زمان مي برد و پيمانکاراني که بدون زيرسازي، آسفالت مي ريزند، خلاف قاعده عمل مي کنند. چند ماه بعد هم، دل و روده بيرون زده همين جاده، اعتبار آنها را به چالش مي گيرد. (چيزي مانند وعده هاي روي زمين مانده دولت فعلي). اگر افکار عمومي درست و بر مبناي شعارهاي ناب انقلاب پرورده شد، 80 -90 درصد راه سياست و انتخابات در جمهوري اسلامي به درستي پيموده شده و آن وقت رياست اين يا آن نامزد چندان تفاوتي نمي کند، اما اگر روح ژرف انديشي و حريّت و مطالبه گري اصول و آرمان ها از افکارعمومي سلب شود، بهترين نامزدها نيز در پيمودن مسير دچار مشکل خواهند شد تا چه رسد به انتخاب ناصالحان.
4- خلاصه چند رهنمود اخير رهبر معظم انقلاب درباره «جهاد کبير»، اهميت نه گفتن به استکبار (عدم تبعيت از او) به واسطه تبيين درست واقعيت ها براي افکارعمومي و مطالبه «پيشرفت و اقتدار ملي» از مسئولان و دستگاه ها، به عنوان ابزار و ضرورت نه گفتن به دشمن است. ايشان درباره ويژگي جهاد کبير فرمودند؛ «اين جهاد هوشمندي لازم دارد، اين جهاد اخلاص لازم دارد. اين جهاد، مثل جهاد نظامي نيست که کساني در آنجا بدرخشند و چه شهيد شان، چه زنده شان و چه جانبازشان مثل قهرمان نشان داده بشوند... اين جهادي است که ممکن است کسي خيلي هم زحمت بکشد اما چهره او را هيچ کس نشناسد؛ اخلاص لازم دارد اين جهاد». (3 خرداد، دانشگاه امام حسين عليه السلام).
5- شبيه همين مضمون را معظم له 26 خرداد 91 در ديدار خانواده و هم سنگران مرحوم حاج عبدالله والي (ره) فرمودند «... بعد از انقلاب، يک مرد جوان انقلابي پا مي شود مي رود آنجا ]بشاگرد[ همه دلبستگي هايش را از شهر و خانه و زندگي به مرکز ماموريت منتقل مي کند... شما رفتيد بي سروصدا مشغول خدمت شديد، نه جايي ثبت کرديد، نه جايي تابلو زديد. بعضي ها هستند هر کاري مي خواهند بکنند، قبل از اينکه کار انجام بگيرد، تابلويش را مي زنند! مدتها تابلو آنجاست، هيچ کاري هم انجام نگرفته. بعضي ها هم نه، کار انجام مي دهند، هيچ تابلويي هم ندارد. کار مرحوم حاج عبدالله والي و شماها از اين نوع دوم است، يعني بي تابلو رفتيد و براي خدا کار واقعي کرديد، اينها خيلي با ارزش است. بدانيد اين جورکارهاي بي سر و صدا و خاموش و خالصانه، نه فقط براي شما پيش خداي متعال درجه و مرتبه درست مي کند، بلکه در کل بناي جمهوري اسلامي اثر مي گذارد، مثل سيماني که در يک بنايي تزريق کنند و آن را مستحکم کنند. با انجام اين جور کارهاي مخلصانه، بناي جمهوري اسلامي مستحکم مي شود بدون اينکه کسي بفهمد. يعني وقتي در گوشه و کنار کشور در بين مردم کساني هستند که کار را براي خدا مي کنند، دنبال هياهو و جلب نظر اين و تحسين آن نيستند، يکي از خواصش اين است که اصلاً خود اين، بنا را مستحکم مي کند، مثل روحي که در يک کالبدي بدمند».
6- مطالبه اصول انقلاب و عناصر اقتدار و پيشرفت از دستگاه هاي مختلف به ويژه دولت در کنار تمهيد زيرساختي «دولت دوازدهم» مي تواند يک اولويت مهم براي همه نيروهاي انقلاب باشد، مشروط بر آن که اين مطالبه، عمومي و اجتماعي شود.به تعبير رهبر انقلاب« وقتي يک گفتماني در افکار عمومي شکل بگيرد، مسئولان اجرايي را به دنبال خود مي کشاند.» طيف سياسي متزلزلي که امروز عار نمي بيند استقلال کشور (آزادي در مقياس يک ملت) را به حراج بگذارد، همان طيفي است که از دو دهه پيش به بهانه شعارهاي «آزادي و اصلاحات و دموکراسي و حقوق شهروندي»، اصل راهبردي «عدالت» را سر بريد و امروز در حالي ادعا مي کند آزادي (اباحه گري) را به ارمغان آورده، که اگر موفق شود، يک ملت را به اسارت دشمن مي کشاند. در مجال اين ستون نمي گنجد که همه اعترافات طيف «همجُ رُعاع - حزب باد» (کلمه قصار 147 نهج البلاغه) در اين زمينه ذکر شود. تاج زاده 28 تير 82 به روزنامه ايران گفته بود، «در دوره اول انقلاب، گفتمان غالب، متاثر از نظام دو قطبي بود و مبارزه با امپرياليسم و عدالت طلبي حرف اول را مي زد، ولي اکنون گفتمان جهاني عوض شده و دوره دفاع از اصلاحات و دموکراسي و حقوق شهروندي است».
محسن آرمين در همين راستا 25 خرداد 81 در مصاحبه با ايسنا تصريح کرد «گفتمان حاکم در شرايط انقلاب، عدالت بود و اصلي ترين چالش ها و آرايش نيروهاي سياسي حول محور عدالت شکل مي گرفت... اگر فضاي کشور مجدداً به گونه اي شود که عدالت گفتمان اصلي شود، نيروهاي انقلابي که بدنه اصلي جريان اصلاحي را تشکيل مي دهند، ديدگاه هاي عدالت خواهانه خود را اعلام خواهند کرد]!![ البته اين سخن به معناي آن نيست که تمام نيروهاي جبهه اصلاح طلبان معتقد به عدالت هستند؛ از جريان معروف به راست مدرن و تکنوکرات در اين جبهه حضور دارند تا نيروهايي که پيشينه و سابقه چپ دارند» بر همين سياق علي شکوري راد 6 مهر 82 به روزنامه مردم سالاري گفت «انقلاب اسلامي در زماني اتفاق افتاد که گفتمان سوسياليستي در جهان عهده دار و پرچمدار انقلاب بود و حتي انقلاب و قانون اساسي ما تحت تاثير گفتمان سوسياليستي قرار داشت]![ ... فروپاشي شوروي نقطه پاياني بود براي اين قضيه و آن ديدگاه اقتصادي که بلوک شرق را اداره مي کرد، سپر انداخت در برابر ديدگاه اقتصادي سرمايه داري... طبيعتاً وقتي اين گفتمان سوسياليستي فروکش کرد و گفتمان آزادسازي اقتصادي مطرح شد، اقتضاي زمان اين بود که تجديدنظرهايي صورت بگيرد»! چنين رويکرد پردامنه اي در حقيقت يک عوام فريبي تمام عيار و موج سواري مبتني بر موج سازي دشمن است.
7- تبيين هويت حزب بادي ها و نشان دادن نقش آنان در «تضعيف کشور» و «بردن مملکت به سمت دريوزگي بيگانگان» يک اولويت مهم ملي براي همه آنهايي است که دل گرو اسلام و انقلاب و ايران دارند. بايد تناقض اين جماعت در لاف آزادي زدن و در عين حال قرباني کردن استقلال کشور (آزادي در تراز ملي و جهاني) براي مردم روشن شود. به تعبير رهبر معظم انقلاب «استقلال يعني آزادي در مقياس يک ملت. اينکه بعضي در زبان يا شعار دنبال آزادي هاي فردي باشند اما عليه استقلال کشور حرف بزنند اين يک تناقض است. چطور ممکن است آزادي فردي اشخاص محترم باشد اما آزادي يک ملت در مقابل تحريم هاي مخالفان و بيگانگان محترم نباشد؟!».(14 خرداد 94، حرم مطهر حضرت امام-ره)
8- انتخابات، نامزد جريان حزب اللهي و دولت دوازدهم، فرع بر موضوع ترويج گفتمان انقلاب است. براي اين مسئوليت، تجديد سازمان و کادرسازي و برنامه ريزي و مدل سازي و رويکرد تيمي (نه ستاره اي شخص محور) ضرورت دارد. مجاري ارتباطات سازماني و ارتباط با افکار عمومي را بايد لايروبي کرد. اگر 60 درصد ظرفيت توليد اقتصادي در کشور معطل باشد که بايد راه اندازي مجدد شود، در همين حدود، ظرفيت هاي سازماني و فرهنگي و ارتباطي در اختيار جريان حزب اللهي معطل و راکد مانده است که احياي آن متوقف به اقدام و عمل برآمده از اميد و ايمان است. توقف در اشخاص يا حلقه هاي خاص، ناخواسته به فرقه سازي و محروم شدن از انبوه ظرفيت هاي در خدمت انقلاب و نظام مي شود. تصميم سازان و تصميم گيران در ميان نيروهاي انقلابي حق ندارند به اشخاص خاص محدود بمانند و اسباب کم انگيزگي در بدنه را فراهم کنند.
9- دولت دوازدهم مسئوليت هاي مختلفي برعهده دارد که محصول بدعملي روساي دولت هاي يازدهم و دهم است. کم کاري موجود در حوزه هاي اقتصادي و فرهنگي، زحمت دولت آينده را دو چندان مي کند. به اينها علاوه کنيد جبهه رسانه اي هم افق با دشمن را که پس از شروع دور تازه تحريم ها در سال 90، در خدمت فشار دشمن عليه دولت وقت عمل کرد و به تورم اقتصادي دامن زد. پيروزي در انتخابات بدون چاره انديشي براي «شبيخون از تنگه رسانه»، اقدامي نيمه کاره است. با اين اوصاف رئيس دولت دوازدهم قبل از هر چيز بايد فردي «مسئوليت شناس» و برآمده از تعامل جمعي حزب اللهي و مبتني بر اقدام «تيمي» سازمان يافته - معطوف به راهبرد جهاد کبير در حوزه اقتصاد و فرهنگ و سياست - باشد. آنها که اصالتا دنبال ستاره بازي و ستاره پرستي هستند و به برنامه و راهبرد جمعي اصالت نمي دهند، براي دولت کارآمد و مسئول تدارک نمي کنند. منطق رفتار شب امتحاني را بايد کنار گذاشت و براي عبور از اضطرار زدگي و ناچاري، از همين حال رنج برد و تدارک کرد؛ حتي اگر زمان بر باشد. بايد از گفتمان و مدل و تيم به شخص رسيد، نه اينکه کار را کنترات سپرد و بعد دنبالش دويد. قدم را بايد استوار برداشت؛ به تعبير پيامبراعظم(ص) «رحمت خداوند بر کسي که کار را محکم و استوار انجام داد.» نويسنده: محمد ايماني