يادداشت روز اوین نامه ی کیهان "پاي داعش را به ايران باز نكنيد! "

اوین نامه ی کیهان شنبه 12 تیرماه سال 1395
يادداشت روز  اوین نامه ی کیهان "پاي داعش را به ايران باز نكنيد! "
سربازجوشریعت نداری پرونده ساز وتحریف گر برای اینکه انتقاداتش که پیوسته از موضع بازجویی واتهام زنی است موضع نقددلسوزانه جا بزند. همچنین ومنتقدانش را نفوذی های دشمن آن سوی آب ها قالب کندتا دهان شان را بسته وانتقادات شان  را بی  اعتبار  کند  .همینطور  برای اینکه دفاع از سیاست پولشویی پاسداران وحمایت مالی از حزب الشیطان لبنان کرده باشد . مهمتر اینکه  سیستم بانکی روحانی را زیر سئوال برده باشد که چرا بانک مرکزی  توافق نهایی به سازمان بینا لمللی مبارزه با پولشویی  نموده  است . لذا روحانی را مخاطب خود قرارداده است که باید  توجهی   به منتقدان سربازجو شریعت نداری و اوین نامه ی کیهان وحامیان دولت  نکند وفقط گوش به فرمان و اطاعت توصیه های این سربازجو باشد که درابتدای یادداشت خود گفته است :ا قبل از ورود به موضوع اصلي، تاکيد بر اين نکته ضروري است که آنچه در يادداشت پيش روي آمده است، يک «هشدار جدي» درباره خطري است که مي تواند براي تمامي مردم ايران فاجعه آفرين باشد. بنابراين انتظار آن است که رئيس جمهور محترم در بررسي ماجرا و ابعاد آن به شانتاژها و هياهوي اين و آن توجه نکنند و موضوع را برپايه مستندات آن ارزيابي فرمايند. اين تاکيد از آنجا ضرورت دارد که يک جريان آلوده و بدسابقه، در هماهنگي با آن سوي آب ها، اصرار دارد هر نقد خيرخواهانه و هشدار دلسوزانه را به حساب مخالفت با دولت بنويسد و با اين ترفند، موضوع را از ميدان بررسي و چاره جويي خارج سازد. در اين ميان، عاقلانه ترين راه بررسي مستقل و مستند موضوع خواهد بود. مخصوصاً اگر مسائل مهم و تعيين کننده اي نظير برنامه ريزي حريف براي باز شدن پاي تروريست هاي داعش به کشورمان در ميان باشد.
1- قبل از ورود به موضوع اصلي، تاکيد بر اين نکته ضروري است که آنچه در يادداشت پيش روي آمده است، يک «هشدار جدي» درباره خطري است که مي تواند براي تمامي مردم ايران فاجعه آفرين باشد. بنابراين انتظار آن است که رئيس جمهور محترم در بررسي ماجرا و ابعاد آن به شانتاژها و هياهوي اين و آن توجه نکنند و موضوع را برپايه مستندات آن ارزيابي فرمايند. اين تاکيد از آنجا ضرورت دارد که يک جريان آلوده و بدسابقه، در هماهنگي با آن سوي آب ها، اصرار دارد هر نقد خيرخواهانه و هشدار دلسوزانه را به حساب مخالفت با دولت بنويسد و با اين ترفند، موضوع را از ميدان بررسي و چاره جويي خارج سازد. در اين ميان، عاقلانه ترين راه بررسي مستقل و مستند موضوع خواهد بود. مخصوصاً اگر مسائل مهم و تعيين کننده اي نظير برنامه ريزي حريف براي باز شدن پاي تروريست هاي داعش به کشورمان در ميان باشد.
    2- چند روز قبل، يکي از تيترهاي اصلي صفحه اول کيهان را به توافق نهايي بانک مرکزي با «سازمان بين المللي مبارزه با پولشويي» و «کارگروه ويژه اقدام مالي» اين سازمان -FATF- اختصاص داديم و با عنوان «فروش اطلاعات بانکي در برابر وعده نسيه» به بخش هايي از آسيب هاي جدي اين توافق در عرصه اقتصادي اشاره داشتيم.

    امروز اما، در پي آنيم که به خطرناکترين بخش از توافق ياد شده که زمينه سازي براي باز کردن پاي داعش به جمهوري اسلامي ايران است و به آن توجه نشده است، بپردازيم. بديهي است که هيچ يک از مسئولان محترم نظام حتي در دوردست ترين افق ذهن خويش هم اهل کمترين تسامح با تروريست هاي تکفيري نيستند، ولي اگر توافق با FATF به گونه اي تدوين شده باشد که به آن اشاره خواهيم کرد، نتيجه طبيعي آن در گام اول؛ تضعيف توان نظامي و قدرت بازدارندگي ايران اسلامي است و اعزام تروريست هاي تکفيري که از ابتدا، نيز براي مقابله با جمهوري اسلامي ايران راه اندازي شده اند، در گام هاي بعدي صورت خواهد گرفت! بخوانيد!

    3- «اتحاديه بين المللي مبارزه با پولشويي» يک سازمان همکاري ميان دولت هاست که باهدف مبارزه با پولشويي تشکيل شده و مقابله با انواع فعاليت هاي غير قانوني در عرصه اقتصاد را، از اهداف اعلام شده خود مي داند. اعضاي اين سازمان را کشورهايي تشکيل مي دهند که از مراکز مالي و اقتصادي مهم جهان تلقي مي شوند. وظيفه اين سازمان، بررسي فعاليت اقتصادي کشورها و اعلام نظر درباره سلامت اقتصادي و فعاليت مالي آنهاست و اين که آيا کشور مزبور محل مناسب و قابل اعتمادي براي روابط تجاري و يا سرمايه گذاري هست يا نه؟
    FATF در سال 2007 جمهوري اسلامي ايران را به اتهام حمايت از تروريسم و کمک هاي مالي به گروه هاي مقاومت در فهرست کشورهايي قرار داده بود که نظام مالي بين الملل را تهديد مي کنند! و به ساير کشورها درباره «ريسک بالا»ي معامله و برقراري روابط تجاري و يا سرمايه گذاري در ايران هشدار داده بود! کارگروه اقدام ويژه FATF توضيح داده بود که ايران و کره شمالي دو کشوري هستند که بالاترين ريسک مالي و سرمايه گذاري در جهان را دارا مي باشند.

    4- هفته گذشته، بانک مرکزي با صدور بيانيه اي اعلام کرد که با سازمان بين المللي مبارزه با پولشويي و «کارگروه ويژه اقدام مالي» آن -FATF- به توافق رسيده است. بيانيه بانک مرکزي درباره جزئيات اين توافق توضيحي نمي دهد. از سوي ديگر، سازمان مورد اشاره، مفاهيمي نظير پولشويي، تروريسم، پول کثيف و... را در بستر استانداردهاي نظام سرمايه داري و استکباري تعريف کرده و بارها ديده شده که همين استانداردها را هم به ميل و دستور نظام سلطه جهاني تغيير داده است. بنابراين اولين پرسش از دولت محترم و بانک مرکزي آن است که آيا در تعريف تروريسم و پول کثيف و... با کارگروه FATF به نقطه نظر مشترکي رسيده اند؟ چرا که در نگاه رسماً اعلام شده آنها، حزب الله لبنان، سپاه قدس، حماس، جهاد اسلامي، انصارالله و همه نيروهاي مقاومت که براي حفظ و حراست از سرزمين هاي آباء و اجدادي خود با قدرت هاي استکباري و نظام هاي دست نشانده آنها درگير هستند، «تروريست»! ناميده مي شوند! و حال آن که تعريف ما از تروريسم با تعريف سازمان ياد شده، نه فقط مشترک نيست، بلکه يکصد و هشتاد درجه تفاوت نيز دارد. بنابراين اگر تعريف حريف از تروريسم را پذيرفته باشيم، بايد براي برقراري روابط تجاري با کشورهاي غربي، نه تنها از حمايت حزب الله لبنان و جهاد اسلامي و ساير نيروهاي مقاومت دست بکشيم، بلکه از توليد موشک هاي بالستيک و تامين بودجه سپاه قدس نيز خودداري کنيم!

    5- شواهد موجود حکايت از آن دارند که FATF در تعريف خود از «تروريسم» کمترين تغييري نداده است و همچنان اعلام مي کند حمايت يک کشور از گروه هايي که سازمان ملل آنها را در ليست گروه هاي تروريست قرار داده است مي تواند روابط تجاري و سرمايه گذاري با آن کشور را داراي ريسک بالاو تهديدي عليه نظام مالي جهان معرفي کند. از اين روي و با توجه به نگاه سازمان ملل به نيروي قدس، حزب الله و ساير نيروهاي مقاومت بديهي است که اين سازمان حمايت از حزب الله و فعاليت سپاه قدس را برهم زننده صلح و آرامش منطقه و حمايت از تروريست ها بداند و بر همين اساس FATF عادي شدن روابط تجاري و اقتصادي ايران با ساير کشورها را فقط در صورتي امکان پذير معرفي کند که جمهوري اسلامي ايران حمايت از حزب الله و ساير نيروهاي مقاومت را متوقف ساخته و از فعاليت سپاه قدس دست بکشد!

    همين دو روز قبل «اريک شولتز» سخنگوي کاخ سفيد رسماً اعلام کرد «ايران بايد از حمايت حزب الله که يک گروه تروريستي است(!) دست بکشد. حمايت از اين گروه باعث ايجاد مشکل براي اين کشور در بازارهاي بين المللي است»! سخنگوي کاخ سفيد در ادامه با استناد به نظر FATF گفت «عاملان مالي و تجاري و سرمايه گذاران حاضر نيستند با کشوري تجارت کنند که براي تروريسم تامين مالي مي کند»! و دهها نمونه ديگر از همين دست که اشاره به فهرست آن نيز به درازا مي کشد.

    6- خب! حالابايد از دولت محترم پرسيد که آيا توافق انجام گرفته با FATF دست کشيدن ايران اسلامي از حمايت حزب الله و ساير نيروهاي مقاومت و متوقف کردن فعاليت نيروي قدس را شامل نمي شود؟! اگر چنين است چرا کشورهاي تشکيل دهنده سازمان مبارزه با پولشويي کماکان بر تروريست بودن حزب الله لبنان و حماس و جهاد اسلامي فلسطين اصرار مي ورزند و فعاليت نيروي قدس را مصداق حمايت از تروريسم مي دانند؟! پاسخ اين پرسش حتي اگر دولت محترم همچنان بر محرمانه بودن اين توافق اصرار داشته باشد نيز به وضوح قابل درک است و آن، اين که اگر توافقي صورت پذيرفته باشد- که صورت پذيرفته است- و چنانچه لازمه اين توافق دست کشيدن جمهوري اسلامي ايران از حمايت حزب الله و فعاليت نيروي قدس باشد! صد البته بديهي است که جمهوري اسلامي ايران هرگز به اين خواسته قدرت هاي استکباري تن نمي دهد و حاشا که مردم شريف و مظلوم اين مرز و بوم اسلامي را دست بسته تسليم آمريکا و متحدانش کرده و عرصه کشور را به تاخت و تاز تروريست هاي آمريکايي-اسرائيلي داعش و ساير گروه هاي تکفيري تبديل کند. و اما...

    7- اکنون و همين حالابايد به اين پرسش که برخي از جريانات آلوده در داخل کشور و در هماهنگي کامل با دشمنان بيروني مطرح مي کنند پاسخ داد. پرسش مطرح شده اين است که «مگر حمايت از حزب الله لبنان و نيروهاي مقاومت و ادامه فعاليت نيروي قدس سپاه چه اندازه اهميت دارد که مجبور باشيم روابط اقتصادي و تجاري خود با کشورهاي غربي را فداي اين حمايت ها کنيم؟! در پاسخ بايد گفت؛ نه فقط شواهد و اسناد موجود بلکه اعتراف صريح مقامات آمريکايي و اروپايي کمترين ترديدي باقي نمي گذارد که گروه هاي تکفيري و مخصوصا داعش براي مقابله با جمهوري اسلامي ايران طراحي و راه اندازي شده اند. بنابراين همه جرياناتي که به مقابله با تکفيري ها مشغولند و دراين راه از ايثار جان و مال و همه داشته هاي خود نيز دريغ نمي ورزند علاوه بر انجام يک تکليف الهي و دفاع از مرز و بوم و مردم وطن خويش، از جان و مال و نواميس و امنيت مردم ايران نيز دفاع مي کنند و بسيار احمقانه است اگر کمک مالي يا تسليحاتي به آنان را-نستجير بالله- در حد صدقه! به آنها تلقي کنيم. بلکه تمامي آنان، مردمان پاکباز و فداکاري هستند که به امت واحده اسلامي اعتقاد دارند و از خاکريزهاي پيش روي ايران اسلامي که ام القراء جهان اسلام است، پاسداري مي کنند...

    به نمونه هاي زير که فقط مشتي از خروارها و اندکي از بسيارهاست توجه کنيد.

    الف: دو سال قبل هيلاري کلينتون، وزيرخارجه اوباما در کتاب خاطرات خود با عنوان «انتخاب هاي سخت - HARD CHOICES» نوشت «قرار بود ما در روز پنجم ژوئيه سال 2013 در نشستي با دوستان اروپايي خود، دولت اسلامي (داعش ISIS- دولت اسلامي عراق و سوريه) را به رسميت بشناسيم. من به 112 کشور سفر کردم تا نقش آمريکا و توافق با بعضي دوستان را درباره به رسميت شناختن دولت اسلامي، بلافاصله پس از تشکيل آن، توضيح دهم، اما يکباره همه چيز در برابر چشمان ما فرو ريخت» و مي افزايد « در صورت موفقيت دولت اسلامي تقسيمات منطقه عربي و مغرب عربي به طور کامل تغيير مي کرد و ما تسلط کامل بر منابع نفتي و گذرگاه هاي دريايي پيدا مي کرديم».
    ب: ادوارد اسنودن، پيمانکار سابق آژانس امنيت ملي آمريکا مي گويد؛ سازمان هاي اطلاعاتي آمريکا، انگليس و اسرائيل در شکل گيري گروه موسوم به دولت اسلامي در عراق و شام (داعش) نقش اصلي را داشتند و در عملياتي با نام «لانه زنبور -VESPIARY» گروه داعش را تشکيل دادند.

    ج: «ديويد ميلي بند» وزير خارجه پيشين انگليس در مصاحبه با آبزرور (19 مرداد 94) ادعاي توني بلر نخست وزير وقت انگليس را که گفته بود حمله ما به عراق باعث پيدايش داعش شد، به تمسخر گرفته و مي گويد «آقاي توني بلر نمي تواند نقش انگليس در راه اندازي داعش را انکار کند و ترجيح مي دهد بگويد که حمله به عراق باعث پديد آمدن داعش شده است»!

    د: ابوبکر البغدادي، رهبر داعش در خطبه هاي - به اصطلاح - نمازجمعه موصل با صراحت گفته بود «اولويت ما مبارزه با اسرائيل نيست، اولويت ما مبارزه با جمهوري اسلامي ايران است»! گفتني است اسناد ويکي ليکس و تصريح اسنودن حاکي از آن است که ابوبکر البغدادي يک دوره فشرده آموزشي را در اسرائيل و زير نظر کارشناسان موساد طي کرده است.
    ه‍: مداواي مجروحان داعش در بيمارستان هاي «حيفا» و «تل آويو» که با عيادت نتانياهو از آنان و پخش فيلم اين عيادت در تلويزيون رژيم صهيونيستي همراه بود، نشانه ديگري از ريشه اسرائيلي داعش است. نتانياهو در اين ديدار گفته بود؛ داعش نيروهاي مقاومت را از مرزهاي اسرائيل به درون کشورهاي اسلامي کشيده است!

    و: حمايت مالي و تدارکاتي آل سعود و برخي ديگر از کشورهاي مرتجع عربي از تکفيري ها، ارسال اسلحه و مهمات آمريکايي براي داعش، حمله جنگنده هاي آمريکايي به نيروهاي مقاومت در مواردي که داعش به محاصره افتاده بود و دهها نمونه ديگر از اين دست کمترين ترديدي باقي نمي گذارد که هدف اصلي از تشکيل و راه اندازي داعش و ساير گروه هاي تکفيري، مقابله با ايران اسلامي بوده است و...

    8- اکنون بايد از مطرح کنندگان سوال ياد شده، پرسيد که آيا هنوز هم مي توانيد، حمايت از حزب الله، نيروهاي مقاومت و تاکيد بر فعاليت سپاه قدس را زير سوال ببريد؟ و نقش تعيين کننده و سرنوشت ساز آن را در حفظ امنيت مردم ايران انکار کنيد؟! و يا اينکه با قاضي کردن کلاه خود به اين باور قطعي مي رسيد که اگر سپاه قدس، حزب الله لبنان، انصارالله يمن و نيروهاي مقاومت تحت حمايت جمهوري اسلامي ايران نبودند، امروزه بايد در شهرهاي ايران اسلامي شاهد عمليات تروريستي وحشيانه داعش باشيم.

    حالابه وضوح مي توان ديد چه حکيمانه و کارشناسانه است، نظر رهبر معظم انقلاب در ديدار خانواده شهداي هفتم تير و شهداي مدافع حرم که مي فرمايند؛ «هدف اصلي از راه اندازي گروه هاي تروريستي تکفيري و اقدامات آنها در عراق و سوريه، حمله به ايران بود اما قدرت نظام جمهوري اسلامي موجب شد آنها در همان عراق و سوريه زمين گير شوند» و يا، آنجا که مي فرمايند «دفاع از حريم اهل بيت عليهم السلام، دفاع از ايران است» و يا نظر سيدحسن نصرالله که سپاه را باعث زمين گير شدن داعش و مانع پيشروي اين گروه تکفيري دانسته بود و...

    9- و بالاخره، با توجه به آنچه گذشت به وضوح مي توان نتيجه گرفت که اگر -نستجيربالله- دولت محترم در توافق با FATF نگاه و تعريف آنان را از تروريسم پذيرفته باشد که انشاءالله چنين مباد و نباشد، خروجي آن، خلع سلاح کردن ايران اسلامي از قدرت نظامي بازدارنده و ارسال کارت دعوت براي تکفيري هاي داعش و تن دادن به جنايات وحشيانه و فجيع آنان عليه مردم کشورمان خواهد بود! اتفاقي که حتي اگر دولت محترم از آن غفلت کرده باشد، ملت پاکباخته و پاي در رکاب ايران اسلامي هرگز اجازه وقوع به آن نخواهند داد.
نويسنده: حسين شريعتمداري