روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 25 مهر ماه سال
1395
سرمقاله
: روزی نامه ی جمهوری " اجلاس
لوزان در بوته آزمایش"
مگر اجلاسی که نماینده روسیه و
بشار اسد جنایتکار و رژیم فاشیستی – مذهبی ولایت فقیه در یک جبهه مشترک حضور داشته
باشند .مهمتر اینکه ظریف وپاسداران تلاش کرده اند تانماینده عراق هم در این اجلاس حضور
داشته باشد. باوجود اینکه اینان نقش کلیدی در جنگ افروزی وویرانه کردن سوریه و کشتار زن و مرد وجوان و کودکان سوری دارند
.چگونه این اجلاس می تواند تبدیل به راه حل بحران سوریه و مشکل مردم محاصره شده حلب شود . به خصوص که ازا
بتدای شروع ناآرامی هاو تظاهرات ناراضیان سوری آمریکا موضع نظاره گر تا مداخله گرداشته است تا میدان برای جولان دادن
و ارتکاب جنایت جنگی روس ها درسوریه فراهم شود . اکنون هم آمریکا درگیر انتخابات
ریاست جمهوری است که بهترین فرصت برای پوتین جنایتکار هموار شده تا می توانددرسوریه جنایت جنگی کند ؟
اجلاس لوزان با محوریت بحران سوریه با حضور کشورهای اثرگذار از جمله
آمریکا، روسیه، ایران، ترکیه، مصر، عراق، عربستان و قطر تشکیل گردیده است. با آنکه
دیدگاه کشورهای حاضر در اجلاس متفاوت و حتی مغایر است، لکن به نظر میرسد تشکیل
چنین اجلاسی میتواند دیدگاههای مطرح در این زمینه را فهرست کند و زمینه را برای
تحقق یک راهحل سیاسی پایدار تا حدود زیادی فراهم سازد. اکنون کارآئی اجلاس لوزان
در بوته آزمایش قرار گرفته و روشن نیست آیا میتوان به نتایج رایزنیهای مرتبط، دل
بست یا نه؟
تقابل و تفاوت دیدگاهها درخصوص بحران سوریه به حدی است که تاکنون مسائل اصلی یعنی مقابله جدی، موثر و همه جانبه علیه تروریستها عملاً تحت الشعاع مسائل دیگری قرار گرفته است.
آمریکا و برخی اعضای اروپائی ناتو از جمله فرانسه و انگلیس درصدد تشدید بحران در سوریه هستند و حتی به تجزیه سوریه میاندیشند. آنها اگرچه شعار مبارزه با داعش سر میدهند ولی عملاً مطامع استعماری خود را در حفظ و تقویت داعش جستجو میکنند. غرب اکنون با انحلال گروهکهای رسوای تروریستی و تغییر نام آنها از جبهه النصره به جبهه الشام و سایر ترفندها و متشکل کردن آنها زیر پرچم دروغین ارتش آزاد، همچنان برای تقویت و سازماندهی تروریستها به هر قیمت ممکن سنگ تمام گذاشته است.
جنجال تبلیغاتی وسیعی که پیرامون وضعیت حقوق بشر در حلب و سایر نقاط سوریه به راه افتاده، عمدتاً با تنگتر شدن حلقه محاصره تروریستها تشدید شده درحالی که در تمامی دوره یکه تازی تروریستها در سراسر سوریه، از این گونه تبلیغات خبری نبود و حتی غرب سعی داشت با بزرگنمائی داعش و سایر تروریستها اهداف دیگری را تعقیب کند. تکلیف ترکیه و ارتجاع عرب نیز کاملاً روشن است، آنها به نقش خود در سازماندهی، تجهیز و حمایت از تروریستها افتخار میکنند و حتی اصرار دارند که پای دیگران را به جرائم جنگی خود باز کنند و آنها را شریک جرم خود سازند.
واقعیت اینست که فجایع غم انگیز سوریه به مراحل بغرنجی رسیده و حامیان تروریسم برای حقوق بشر اشک تمساح میریزند و خواستار توسل به جنایات بیشتر و حمله نظامی علیه سوریه هستند تا آنچه جنگندههای آمریکائی در دیرالزور مرتکب شدند، در مقیاس گستردهتری علیه تمامی خاک سوریه تکرار کنند تا بلکه عقدههای حقارت ارتجاع عرب و ترکیه تسکین یابد. این برای اردوغان بسیار شرم آور است که با وعده همزیستی با همسایگان به صحنه بازگشت ولی اکنون دولتش پیام آور جنگ، ویرانی و جنایت شده و برای همدستی رذیلانه با ارتجاع عرب، به دریوزگی افتاده است.
اجلاس لوزان با چنین ترکیبی، شاید از پیش یک اجلاس عقیم تلقی شود ولی تقابل روسیه، مصر، ایران و عراق با چنین ترکیبی از حامیان تروریسم، این انتظار و امید را ایجاد میکند که مبارزه واقعی با تروریسم، صادقانه درصدد فهرست خواستههای مشترک اجلاس لوزان قرار بگیرد. این نکته از آن جهت اهمیت دارد که دقیقاً در شرایط کنونی، ترکیه با تجاوز نظامی به عمق خاک سوریه و عراق همچنان در تدارک اشغال سرزمینهای بیشتری از خاک سوریه و عراق تحت پوشش مبارزه با داعش است درحالی که هنوز هم به قاچاق نفت و اسلحه به نفع داعش سرگرم است.
بیانیه اجلاس نیم بند ریاض دقیقاً اهداف کینهتوزانه شورای همکاری و ترکیه درخصوص حمایت از تروریستها و کشاندن پای آمریکا و سایر ارتشهای ناتو به فاز نظامی عملیات علیه سوریه را بازگو میکند و حتی برای تحقق چنین خواستهای به شدت بیتابی مینماید هر چند آرزوهای اردوغان برای احیای دوره نوعثمانی از هم اکنون «برباد رفته» ارزیابی میشود. ارتجاع عرب هم حتی با همدستی صهیونیستها نیز قادر به حذف مقاومت از صحنه سیاسی منطقه نخواهد بود.
اجلاس لوزان در چنین شرایطی، صحنه کارزار سیاسی نیروهای واقعاً ضدتروریستی در تقابل با مدعیان دروغین مبارزه علیه داعش است که در عین حمایت وقیحانه از تروریستها، خود را پرچمدار مبارزه علیه تروریسم نیز معرفی کردهاند.
اینکه اجلاس لوزان با چنین چشم اندازی تا چه اندازه در مسیر نیازهای عینی منطقه حرکت کند، سئوال مهمی است که پاسخ آن هنوز هم در ابهام کامل قرار دارد. لکن از هم اکنون محرز است که اگر قرار باشد محور شرارت غربی – عبری – عربی سخنی بگوید ولی رفتاری مغایر با آن را مدنظر قرار دهد، اجلاس لوزان همانند تمامی نشستهای قبلی از هم اکنون عقیم و بیفایده خواهد بود، نشستی که موفقیت آن با پایان کار تروریستها در سوریه و نه جابجائی و تغییر نام و پرچم آنها ارزیابی میشود.
تقابل و تفاوت دیدگاهها درخصوص بحران سوریه به حدی است که تاکنون مسائل اصلی یعنی مقابله جدی، موثر و همه جانبه علیه تروریستها عملاً تحت الشعاع مسائل دیگری قرار گرفته است.
آمریکا و برخی اعضای اروپائی ناتو از جمله فرانسه و انگلیس درصدد تشدید بحران در سوریه هستند و حتی به تجزیه سوریه میاندیشند. آنها اگرچه شعار مبارزه با داعش سر میدهند ولی عملاً مطامع استعماری خود را در حفظ و تقویت داعش جستجو میکنند. غرب اکنون با انحلال گروهکهای رسوای تروریستی و تغییر نام آنها از جبهه النصره به جبهه الشام و سایر ترفندها و متشکل کردن آنها زیر پرچم دروغین ارتش آزاد، همچنان برای تقویت و سازماندهی تروریستها به هر قیمت ممکن سنگ تمام گذاشته است.
جنجال تبلیغاتی وسیعی که پیرامون وضعیت حقوق بشر در حلب و سایر نقاط سوریه به راه افتاده، عمدتاً با تنگتر شدن حلقه محاصره تروریستها تشدید شده درحالی که در تمامی دوره یکه تازی تروریستها در سراسر سوریه، از این گونه تبلیغات خبری نبود و حتی غرب سعی داشت با بزرگنمائی داعش و سایر تروریستها اهداف دیگری را تعقیب کند. تکلیف ترکیه و ارتجاع عرب نیز کاملاً روشن است، آنها به نقش خود در سازماندهی، تجهیز و حمایت از تروریستها افتخار میکنند و حتی اصرار دارند که پای دیگران را به جرائم جنگی خود باز کنند و آنها را شریک جرم خود سازند.
واقعیت اینست که فجایع غم انگیز سوریه به مراحل بغرنجی رسیده و حامیان تروریسم برای حقوق بشر اشک تمساح میریزند و خواستار توسل به جنایات بیشتر و حمله نظامی علیه سوریه هستند تا آنچه جنگندههای آمریکائی در دیرالزور مرتکب شدند، در مقیاس گستردهتری علیه تمامی خاک سوریه تکرار کنند تا بلکه عقدههای حقارت ارتجاع عرب و ترکیه تسکین یابد. این برای اردوغان بسیار شرم آور است که با وعده همزیستی با همسایگان به صحنه بازگشت ولی اکنون دولتش پیام آور جنگ، ویرانی و جنایت شده و برای همدستی رذیلانه با ارتجاع عرب، به دریوزگی افتاده است.
اجلاس لوزان با چنین ترکیبی، شاید از پیش یک اجلاس عقیم تلقی شود ولی تقابل روسیه، مصر، ایران و عراق با چنین ترکیبی از حامیان تروریسم، این انتظار و امید را ایجاد میکند که مبارزه واقعی با تروریسم، صادقانه درصدد فهرست خواستههای مشترک اجلاس لوزان قرار بگیرد. این نکته از آن جهت اهمیت دارد که دقیقاً در شرایط کنونی، ترکیه با تجاوز نظامی به عمق خاک سوریه و عراق همچنان در تدارک اشغال سرزمینهای بیشتری از خاک سوریه و عراق تحت پوشش مبارزه با داعش است درحالی که هنوز هم به قاچاق نفت و اسلحه به نفع داعش سرگرم است.
بیانیه اجلاس نیم بند ریاض دقیقاً اهداف کینهتوزانه شورای همکاری و ترکیه درخصوص حمایت از تروریستها و کشاندن پای آمریکا و سایر ارتشهای ناتو به فاز نظامی عملیات علیه سوریه را بازگو میکند و حتی برای تحقق چنین خواستهای به شدت بیتابی مینماید هر چند آرزوهای اردوغان برای احیای دوره نوعثمانی از هم اکنون «برباد رفته» ارزیابی میشود. ارتجاع عرب هم حتی با همدستی صهیونیستها نیز قادر به حذف مقاومت از صحنه سیاسی منطقه نخواهد بود.
اجلاس لوزان در چنین شرایطی، صحنه کارزار سیاسی نیروهای واقعاً ضدتروریستی در تقابل با مدعیان دروغین مبارزه علیه داعش است که در عین حمایت وقیحانه از تروریستها، خود را پرچمدار مبارزه علیه تروریسم نیز معرفی کردهاند.
اینکه اجلاس لوزان با چنین چشم اندازی تا چه اندازه در مسیر نیازهای عینی منطقه حرکت کند، سئوال مهمی است که پاسخ آن هنوز هم در ابهام کامل قرار دارد. لکن از هم اکنون محرز است که اگر قرار باشد محور شرارت غربی – عبری – عربی سخنی بگوید ولی رفتاری مغایر با آن را مدنظر قرار دهد، اجلاس لوزان همانند تمامی نشستهای قبلی از هم اکنون عقیم و بیفایده خواهد بود، نشستی که موفقیت آن با پایان کار تروریستها در سوریه و نه جابجائی و تغییر نام و پرچم آنها ارزیابی میشود.