75 روز پیش، مردی که مدیر یک مدرسه ابتدایی در روستای آرباستان بود به پلیس آگاهی لاهیجان مراجعه و ادعا کرد همسر جوانش آخرینبار خانهاش را برای خرید ترک کرده و دیگر بازنگشته است.
75 روز پیش، مردی که مدیر یک مدرسه ابتدایی در روستای آرباستان بود به پلیس آگاهی لاهیجان مراجعه و ادعا کرد همسر جوانش آخرینبار خانهاش را برای خرید ترک کرده و دیگر بازنگشته است.
وقتی با دستور بازپرس دادسرای لاهیجان تیمی در دایره گمشدگان پلیس آگاهی وارد عمل شد تا ردی از زن گمشده به نام فریبا به دست آورد، تجسسها نشان داد این زوج هردو از اهالی دیوشل لنگرود هستند و شوهر فریبا مدیر سرشناسی در محدوده لاهیجان است و اسمورسمی دارد.
درحالیکه هیچکس اطلاعی از سرنوشت زن جوان نداشت و پسر نوجوان آنها نیز نمیدانست چه اتفاقی برای مادرش رخ داده است، پلیس به رفتارهای مرموز مدیر مدرسه شک کرد و با تحت نظر قراردادن وی و ردیابیهای مخابراتی به ردپای زن جوانی در زندگی این زوج دست یافت.
شوهر فریبا که تصور نمیکرد راز زن دومش فاش شود، وقتی دید پلیس به رابطه عاشقانه او با زن دیگری پی برده است، پذیرفت پنهانی ازدواج کرده و اصرار کرد این ازدواج ربطی به ناپدیدشدن فریبا ندارد و او اطلاعی از وجود هوو در زندگیاش نداشته است.
با وجود ادعای بیگناهی مدیر مدرسه مأموران به تحقیقات بیشتر پرداختند و به تناقضگوییهای زیادی برخوردند؛ این درحالی بود که تجسسها نشان میداد این مرد آخرین کسی بوده که فریبا را دیده است.
٧٢روز بعد از گمشدن فریبا، شوهرش که میدید پلیس شک ندارد او قاتل است، پرده از یک جنایت مخوف برداشت. این مرد گفت: فریبا بعد از سه سال فهمیده بود من زن دوم دارم و تهدید کرد من را لو میدهد. از آبروریزی ترسیده بودم. او میخواست به خانوادهاش بگوید. دستبهکار شدم، به بهانه حرفزدن او را به مدرسه بردم. هیچکس نبود و فریبا نمیتوانست حدس بزند میخواهم در مدرسه او را به قتل برسانم. ابتدا با خوراندن آبمیوه مسموم بیهوشش کردم، بعد با سیم دست و پایش را بستم و صورتش را با پلاستیک پوشاندم.
وی افزود: در حالیکه زنده بود او را داخل چاه توالت انداختم از آنجایی که چاه آب کمی داشت برای خفهشدن فریبا رویش آب ریختم. تصورم این بود آنجا خفه شده و برای همیشه مدفون میشود. تا سه روز به او سر میزدم، هنوز زنده بود و با ناله از من کمک میخواست و مدام التماس میکرد تا زنده بماند. مرتب آب میریختم تا خفه شود، وقتی دیدم نمیشود با بلوک به سرش کوبیدم و دیدم دیگر نفس آخر را کشید و تمام کرد. اصلا تصور نمیکردم پلیس بتواند دستگیرم کند. زن دومم نیز در جریان این قتل بود.
با اعتراف این مرد، مأموران بلافاصله به مدرسه مراجعه کردند و جسد فریبا را از داخل چاه توالت مدرسه بیرون کشیدند و دیدند مطابقت کاملی با اقرار شوهرش دارد.
بنابراین گزارش، هووی فریبا نیز با اتهام اختفای ادله جرم و پنهانکاری در بازداشت است و تحقیقات در این زمینه ادامه دارد.
وقتی با دستور بازپرس دادسرای لاهیجان تیمی در دایره گمشدگان پلیس آگاهی وارد عمل شد تا ردی از زن گمشده به نام فریبا به دست آورد، تجسسها نشان داد این زوج هردو از اهالی دیوشل لنگرود هستند و شوهر فریبا مدیر سرشناسی در محدوده لاهیجان است و اسمورسمی دارد.
درحالیکه هیچکس اطلاعی از سرنوشت زن جوان نداشت و پسر نوجوان آنها نیز نمیدانست چه اتفاقی برای مادرش رخ داده است، پلیس به رفتارهای مرموز مدیر مدرسه شک کرد و با تحت نظر قراردادن وی و ردیابیهای مخابراتی به ردپای زن جوانی در زندگی این زوج دست یافت.
شوهر فریبا که تصور نمیکرد راز زن دومش فاش شود، وقتی دید پلیس به رابطه عاشقانه او با زن دیگری پی برده است، پذیرفت پنهانی ازدواج کرده و اصرار کرد این ازدواج ربطی به ناپدیدشدن فریبا ندارد و او اطلاعی از وجود هوو در زندگیاش نداشته است.
با وجود ادعای بیگناهی مدیر مدرسه مأموران به تحقیقات بیشتر پرداختند و به تناقضگوییهای زیادی برخوردند؛ این درحالی بود که تجسسها نشان میداد این مرد آخرین کسی بوده که فریبا را دیده است.
٧٢روز بعد از گمشدن فریبا، شوهرش که میدید پلیس شک ندارد او قاتل است، پرده از یک جنایت مخوف برداشت. این مرد گفت: فریبا بعد از سه سال فهمیده بود من زن دوم دارم و تهدید کرد من را لو میدهد. از آبروریزی ترسیده بودم. او میخواست به خانوادهاش بگوید. دستبهکار شدم، به بهانه حرفزدن او را به مدرسه بردم. هیچکس نبود و فریبا نمیتوانست حدس بزند میخواهم در مدرسه او را به قتل برسانم. ابتدا با خوراندن آبمیوه مسموم بیهوشش کردم، بعد با سیم دست و پایش را بستم و صورتش را با پلاستیک پوشاندم.
وی افزود: در حالیکه زنده بود او را داخل چاه توالت انداختم از آنجایی که چاه آب کمی داشت برای خفهشدن فریبا رویش آب ریختم. تصورم این بود آنجا خفه شده و برای همیشه مدفون میشود. تا سه روز به او سر میزدم، هنوز زنده بود و با ناله از من کمک میخواست و مدام التماس میکرد تا زنده بماند. مرتب آب میریختم تا خفه شود، وقتی دیدم نمیشود با بلوک به سرش کوبیدم و دیدم دیگر نفس آخر را کشید و تمام کرد. اصلا تصور نمیکردم پلیس بتواند دستگیرم کند. زن دومم نیز در جریان این قتل بود.
با اعتراف این مرد، مأموران بلافاصله به مدرسه مراجعه کردند و جسد فریبا را از داخل چاه توالت مدرسه بیرون کشیدند و دیدند مطابقت کاملی با اقرار شوهرش دارد.
بنابراین گزارش، هووی فریبا نیز با اتهام اختفای ادله جرم و پنهانکاری در بازداشت است و تحقیقات در این زمینه ادامه دارد.
منبع: روزنامه شرق