میراث
ترسناک ترامپ چیست؟
دیکتاتور،
شکارچی جنسی و پپه قورباغه! 2 آبان –
95
فرادید| چارلز هاولی: "شهروند
آمریکا بودن یعنی باور داشتن به قانون اساسی؛" قرنها است که این روایت،
علیرغم تمام کاستیهای ظاهری، اساس موجودیت ایالات متحده را شکل داده است. با این
حال، «دونالد ترامپ» هویتی کامل از ایالات متحده را به نمایش گذاشته که عواقب آن
میتواند بسیار ترسناک باشد.
به گزارش فرادید به نقل از اشپیگل، هر کشور بر روایتی استوار است که اساس "هویت ملی" آن را شکل میدهد. گرچه شاید این روایت در گذر تاریخ ثبت نشود، اما همه بر اساس آن میتوانند "دوست و دشمن" را تمایز دهند.
چنین روایتهایی در تعدادی از کشورهای جهان، به ویژه کشورهای اروپایی، بر اساس نژاد، قومیت، قبایل و جمعیتهای مردمی تعریف میشود.
آلمان، رومانی و ایرلند
برای مثال، در آلمان همه چیز به جنگ سال 9 پیش از میلاد بازمیگردد: زمانی که تمام قبایل آلمانی به رهبری آرمینیوس در جنگ تئوتوبرگر مقابل رومیها صف کشیدند تا از استقلال و قلمروشان حفاظت کنند. در رومانی، هویت ملی مشترک این اعتقاد است که آنها همان نوادگان رومیهای باستان هستند. در ایرلند نیز ناسیونالیستهای قرن 19 سعی داشتند تا هویتشان را در قاب ارتباط با نژاد سلت شکل دهند.
قانون اساسی و هویت آمریکایی
اما این معادله برای ایالات متحده جواب نمیدهد. اساس هویتِ ملی در آمریکا حول محور ویژگیها قومیتی نیست، بلکه طبق یک سند خاص تعریف میشود: قانون اساسی. بر همین اساس، شهروند آمریکا بودن یعنی باور داشتن به دموکراسی تعریف شده در قانون اساسی، فارغ از اینکه از کجا به آمریکا آمدهاید. نژاد، مذهب، قومیت بر اساس همین تعریف از اهمیتی برخوردار نیست.
تاریخ آمریکا اما به وضوح نشان میدهد که "هویت گرایی" به ویژه در مورد بحث تقسیم نژادی در تار و پود این کشور نهفته بوده است. اما استثنا طلبی آمریکایی، میهنپرستی آشکار، تعهد تابعیت [قسمی است که برای اثبات وفاداری به پرچم و قوانین ایالات متحده آمریکا] در مدارس و انتقال آرام قدرت نشان میدهد که ایالات متحده، به عنوان قدیمیترین دموکراسی جهان، چیزی را درک میکند که دیگر کشورهای جهان از درک آن عاجزند: و آن چیزی نیست جز قانون اساسی که پدران بنیانگذار [گروهی از رهبران سیاسی آمریکا اعلامیه استقلال ایالات متحده را در سال ۱۷۷۶ میلادی امضا کردند] نوشتند.
به گزارش فرادید به نقل از اشپیگل، هر کشور بر روایتی استوار است که اساس "هویت ملی" آن را شکل میدهد. گرچه شاید این روایت در گذر تاریخ ثبت نشود، اما همه بر اساس آن میتوانند "دوست و دشمن" را تمایز دهند.
چنین روایتهایی در تعدادی از کشورهای جهان، به ویژه کشورهای اروپایی، بر اساس نژاد، قومیت، قبایل و جمعیتهای مردمی تعریف میشود.
آلمان، رومانی و ایرلند
برای مثال، در آلمان همه چیز به جنگ سال 9 پیش از میلاد بازمیگردد: زمانی که تمام قبایل آلمانی به رهبری آرمینیوس در جنگ تئوتوبرگر مقابل رومیها صف کشیدند تا از استقلال و قلمروشان حفاظت کنند. در رومانی، هویت ملی مشترک این اعتقاد است که آنها همان نوادگان رومیهای باستان هستند. در ایرلند نیز ناسیونالیستهای قرن 19 سعی داشتند تا هویتشان را در قاب ارتباط با نژاد سلت شکل دهند.
قانون اساسی و هویت آمریکایی
اما این معادله برای ایالات متحده جواب نمیدهد. اساس هویتِ ملی در آمریکا حول محور ویژگیها قومیتی نیست، بلکه طبق یک سند خاص تعریف میشود: قانون اساسی. بر همین اساس، شهروند آمریکا بودن یعنی باور داشتن به دموکراسی تعریف شده در قانون اساسی، فارغ از اینکه از کجا به آمریکا آمدهاید. نژاد، مذهب، قومیت بر اساس همین تعریف از اهمیتی برخوردار نیست.
تاریخ آمریکا اما به وضوح نشان میدهد که "هویت گرایی" به ویژه در مورد بحث تقسیم نژادی در تار و پود این کشور نهفته بوده است. اما استثنا طلبی آمریکایی، میهنپرستی آشکار، تعهد تابعیت [قسمی است که برای اثبات وفاداری به پرچم و قوانین ایالات متحده آمریکا] در مدارس و انتقال آرام قدرت نشان میدهد که ایالات متحده، به عنوان قدیمیترین دموکراسی جهان، چیزی را درک میکند که دیگر کشورهای جهان از درک آن عاجزند: و آن چیزی نیست جز قانون اساسی که پدران بنیانگذار [گروهی از رهبران سیاسی آمریکا اعلامیه استقلال ایالات متحده را در سال ۱۷۷۶ میلادی امضا کردند] نوشتند.
پدران بنیانگذار -
داکوتای جنوبی
شوک بزرگ به تاریخ آمریکا
شوک بزرگی که در عرصه مبارزات انتخاباتی آمریکا شاهدش هستیم، کشف این مسئله است که یکی از اسطورههای ملی آمریکا – دموکراسی آمریکایی – آن چنان که فکر میکردیم مستحکم نیست: دونالد ترامپ در حال تخریب هر دو مورد است.
بیشک او بازتابی کاملا بیتناسب از رویکرد تحقیرآمیز به دموکراسی است که در طول سالهای اخیر از جانب جناح راست آمریکا قوت گرفته و از طرف حزب جمهوریخواه نیز حمایت شده است؛ حزبی که هرگز باراک اوباما را به عنوان رئیسجمهور منتخب مردم به رسمیت نشناخت. (حتی دونالد ترامپ در کمپینی در روز شنبه باراک اوباما را به صورت نقل قولی "رئیس جمهور" خواند.)
ترامپ محصول رویکرد قهریِ دولت است، محصول بحثهای پیرامون تئوری تبانی که سالهاست توسط مجریان برنامههای رادیویی فریاد زده میشوند؛ محصول جمهوریخواهان تی پارتی که مفهوم اجماع دموکراتیک را زیر سوال بردند؛ و همچنین محصول ضد نخبهگرایی موجود در حزب جمهوریخواه است که در آن با هر شخص دارای استعدادی، به ویژه ژورنالیستها، با نگاهی پر از تردید و خشونت برخورد میشود.
بلاغت یک دیکتاتور و شکارچی جنسی
کار حمایت در بین جمهوریخواهان از ترامپ تا جایی پیش رفت که چند نفر از رهبران این حزب دست از حمایت از او کشیدند، زیرا قادر نبودند چشم از حقیقت بردارند که کاندیدای حزبشان در حقیقت یک "شکارچی جنسی" است. اما حالا که او به قول خودش "از بند رها شده،" نباید انتظار داشت که 8 نوامبر [روز انتخابات سال 2016 ایالات متحده] پایانی بر "جنبش قهرمانانه" ترامپ باشد.
شوک بزرگی که در عرصه مبارزات انتخاباتی آمریکا شاهدش هستیم، کشف این مسئله است که یکی از اسطورههای ملی آمریکا – دموکراسی آمریکایی – آن چنان که فکر میکردیم مستحکم نیست: دونالد ترامپ در حال تخریب هر دو مورد است.
بیشک او بازتابی کاملا بیتناسب از رویکرد تحقیرآمیز به دموکراسی است که در طول سالهای اخیر از جانب جناح راست آمریکا قوت گرفته و از طرف حزب جمهوریخواه نیز حمایت شده است؛ حزبی که هرگز باراک اوباما را به عنوان رئیسجمهور منتخب مردم به رسمیت نشناخت. (حتی دونالد ترامپ در کمپینی در روز شنبه باراک اوباما را به صورت نقل قولی "رئیس جمهور" خواند.)
ترامپ محصول رویکرد قهریِ دولت است، محصول بحثهای پیرامون تئوری تبانی که سالهاست توسط مجریان برنامههای رادیویی فریاد زده میشوند؛ محصول جمهوریخواهان تی پارتی که مفهوم اجماع دموکراتیک را زیر سوال بردند؛ و همچنین محصول ضد نخبهگرایی موجود در حزب جمهوریخواه است که در آن با هر شخص دارای استعدادی، به ویژه ژورنالیستها، با نگاهی پر از تردید و خشونت برخورد میشود.
بلاغت یک دیکتاتور و شکارچی جنسی
کار حمایت در بین جمهوریخواهان از ترامپ تا جایی پیش رفت که چند نفر از رهبران این حزب دست از حمایت از او کشیدند، زیرا قادر نبودند چشم از حقیقت بردارند که کاندیدای حزبشان در حقیقت یک "شکارچی جنسی" است. اما حالا که او به قول خودش "از بند رها شده،" نباید انتظار داشت که 8 نوامبر [روز انتخابات سال 2016 ایالات متحده] پایانی بر "جنبش قهرمانانه" ترامپ باشد.
همین نگاه در مورد جمعیت قابل توجهی از مردم نیز نمود پیدا میکند؛ گروهی که حس میکنند توسط مقامات ایالات متحده به فراموشی سپرده شدهاند، از فرآیند جهانی شدن عقب ماندهاند و یا توسط آمارهای جمعیت شناسی تهدید میشوند.
کدام شکوه؟
شعار کمپین ترامپ «آمریکا را دوباره باشکوه کنیم» شاید با روایت استثنا طلبی ایالات متحده (و همچنین اساس هویت آمریکایی: یعنی دموکراسی بر اساس قانون اساسی) همخوانی داشته باشد، اما بیشتر سخنانی که او بر زبان آورده خلاف آن است؛ جلوگیری از ورود مسلمانان به خاک آمریکا، تقویت نظارت داخلی و همچنین استفاده بیشتر از شکنجه در تضاد کامل با قانون اساسی آمریکا است.در حقیقت آن "شکوهی" که ترامپ در ذهن دارد، آمریکایی عاری از مهاجران و سیاهپوستان است؛ جایی که سفیدپوستان بدون هیچ مخالفی میتوانند احساس برتری داشته باشند. ترامپ در واقع یک روایت کاملا متفاوت از هویت آمریکایی را در ذهن دارد: هویتی بر اساس نژاد و مذهب.
با توسعه کمپین ترامپ مشخص شد که مخاطبانش "پیام" را دریافت کردهاند. بسیاری از نخبهها و ژورنالیستهای یهودی در ماههای اخیر به میزان "یهودستیزی" بیسابقه در آمریکا اشاره کردهاند. دونالد ترامپ عکسی از کلینتون با پشتزمینه اسکناسها را منتشر کرده و پیام «فاسدترین کاندیدای تاریخ» در داخل ستاره داوود قابل مشاهده است.
طرح جنجالی کلینتون
رونمایی از ترامپ و پپه قورباغه
چنین تصویری نشات گرفته از راست افراطی است که بیسابقه نیز نبوده است.
برای مثال، او چندین پست ارسالی از «جیسون برگ کمپ» دریافت کرده است. برگ کمپ
پیشتر در مورد ناسیونالیسم و نسلکشی سفیدپوستان مطلب نوشته بود.
ترامپ حتی تصویری مونتاژی از خودش و "پپه قورباغه" را توئیت کرده
است. این تصویر حتی بر روی تیشرتها و کلاههای حامیان انتخاباتی ترامپ نیز چاپ
شده است. حتی پسر ترامپ، دونالد جونیور ترامپ، نیز تصاویر پپه قورباغه را چندین
مرتبه توئیت کرده است.
پپه قورباغه
پپه قورباغه
رمزگشایی از نمادهای ترامپ رمزگشایی از چنین نمادهایی ضروری به نظر نمیرسد زیرا کمپین ترامپ متحمل پایانی نفرتانگیز شده است. دونالد ترامپ در روز 13 اکتبر یکی از مهمترین سخنرانیهایش را انجام داد که به رونمایی از شخصیت وی کمک میکند.
وی در سخنرانی در "وست پام بیچ" گفت که نوعی "ساختار قدرت جهانی" وجود دارد که به ضرر طبقه کارگر آمریکا تمام شده است. ترامپ در ادامه گفت: «کلینتون با بانکهای جهانی زده و بند کرده تا نقشه نابودی حاکمیت ایالات متحده را اجرایی کند... و اینکه انتخابات توسط گروهی اندک متشکل از افراد بینالمللی کنترل میشود.»
"آلت-رایت"
یک گروه جنجالی به جان محافظهکاران آمریکا افتاده، نه از چپ، بلکه از راست؛ اعضای این گروه از ادب سیاسی رایج بیزارند و شیفته دونالد ترامپ. منتقدانشان معتقدند یک مشت سفیدپوست ملیگرای متعصب بیش نیستند.
یهود ستیزی البته در گروه راستی آلت-رایت (alt-right) وجود داشته و ورود آن به گفتمان دونالد ترامپ چیز عجیبی نیست. شانون بانون، رئیس کنونی ستاد کمپین ترامپ، برای فعالیت در این کار از شغل پیشینش به عنوان هیئت مدیره "بریبارت نیوز" مرخصی گرفت. بانون میگوید که این سایت پلاتفورمی برای گروه آلت-رایت است.
عضو دیگر گروه آلت-رایت "الکس جونز" است که مجری رادیویی و از طرفداران تئوری تبانی است. جونز در دسامبر 2015 به اوباما و کلینتون حمله کرد و آنها را اهریمنی خواند. ترامپ نیز در برنامه الکس جونز حاضر شد و گفت که او "مجری مشهوری" است.
چشمانداز تار آمریکا
آن دیدار توسط راجر استون برنامهریزی شده بود که او نیز عضو گروه آلت-رایت است. نام استون در ماه فوریه به صدر رسانهها آمد، زیرا یک مجری شبکه سی ان ان اسپانیایی را "فاحشه" و دیگری را "احمق سیاه پوست" نامیده بود.
آخرین خبر مربوط به ادعای ترامپ پیرامون
دوپینگ کلینتون در دومین مذاکره است. ریشه ادعا نیز مجدد به گروه آلت-رایت بازمیگردد.
سایت راستی "مد ورد نیوز" حتی اخیرا خبری مبنی بر "مرد بودن"
میشل اوباما را منتشر کرده است!
فهرستی بیپایان
فهرست این چنینی از سخنان ترامپ بیپایان است. اما یک چیز برای ما مسلم شده است: افق ترامپ از آمریکا برگرفته از قانون اساسی نیست؛ دیدگاه ترامپ این چنین است که «آمریکای سفید پوست از همه طرف مورد حمله قرار گرفته و باید آن را از دست هسته قدرتمدار (establishment) آمریکا نجات داد.»
جنبش میهنپرستی که ترامپ به راه انداخته، برای کسانی است که خواهان انقلاب مردان سفید پوست برای پس گرفتن قدرت از سیاهان است.
پس از 8 نوامبر
ترامپ حتی جنبشش را تحریک کرده تا پس از روز انتخابات نیز به کار خود ادامه دهند. او آشکارا مشروعیت خانم کلینتون به عنوان کاندیدای دموکراتها (که بیش از نیمی از آرای حزبش را به دست آورده) را رد کرده که همین مسئله در کنار "اتهام دستکاری انتخابات" از سوی ترامپ میتواند بهانه کافی برای ادامه کار جنبش را به دست او دهد.
یک گروه تروریستی به نام "کروسیدر" درحال برنامهریزی برای منفجر کردن یک مجتمع مسکونی در روز پس از انتخابات در کانزاس بودند که دستگیر شدند. بر این اساس، آیا میتوان هدف این گروه را چیزی جز واکنش به دعوت به جنگ ترامپ دانست؟
فهرستی بیپایان
فهرست این چنینی از سخنان ترامپ بیپایان است. اما یک چیز برای ما مسلم شده است: افق ترامپ از آمریکا برگرفته از قانون اساسی نیست؛ دیدگاه ترامپ این چنین است که «آمریکای سفید پوست از همه طرف مورد حمله قرار گرفته و باید آن را از دست هسته قدرتمدار (establishment) آمریکا نجات داد.»
جنبش میهنپرستی که ترامپ به راه انداخته، برای کسانی است که خواهان انقلاب مردان سفید پوست برای پس گرفتن قدرت از سیاهان است.
پس از 8 نوامبر
ترامپ حتی جنبشش را تحریک کرده تا پس از روز انتخابات نیز به کار خود ادامه دهند. او آشکارا مشروعیت خانم کلینتون به عنوان کاندیدای دموکراتها (که بیش از نیمی از آرای حزبش را به دست آورده) را رد کرده که همین مسئله در کنار "اتهام دستکاری انتخابات" از سوی ترامپ میتواند بهانه کافی برای ادامه کار جنبش را به دست او دهد.
یک گروه تروریستی به نام "کروسیدر" درحال برنامهریزی برای منفجر کردن یک مجتمع مسکونی در روز پس از انتخابات در کانزاس بودند که دستگیر شدند. بر این اساس، آیا میتوان هدف این گروه را چیزی جز واکنش به دعوت به جنگ ترامپ دانست؟
ال گور و بوش
آیا او نتایج انتخابات را خواهد پذیرفت؟
پس از آنکه اَل گور در مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری سال 2000 رقابت را
پس از بازشماری آرا در ایالت فلوریدا به جورج بوش باخت و دیوان عالی ایالات متحده
آمریکا جورج بوش را رئیس جمهوری بعدی ایالات متحده خواند، در یک سخنرانی گفت:
«دیوان عالی تصمیمش را اعلام کرده. جای شکی نیست که من به شدت با تصمیم آنها
مخالفم اما آن را میپذیرم. امشب محض رضای اتحاد مردم و دموکراسی، رضایت خودم از
تصمیم دیوان عالی را اعلام میکنم.»
نظرسنجیها نشان میدهند که نتایج این انتخابات (برخلاف رقابت بین بوش و ال گور)
نزدیک به هم نخواهد بود. اما شکست برای ترامپ و حامیانش به منزله مدرکی دیگر در
راستای پایمال شدن حقوق آمریکاییهای اصیل – سفیدپوستان – تلقی خواهد شد. تفاوت
روایتِ ترامپ از قانون اساسی و رویکرد اخیرش درباره دفاع از حقوق سفیدپوستان بدون
شک مانع از ایراد سخنرانی توسط وی به سبک و سیاق ال گور خواهد شد.
میراث ترسناک ترامپ
وعده بازگشت سفیدپوستان به قدرت بی تردید باعث خواهد شد تا حامیان ترامپ حتی
پس از انتخابات نیز از صحنه کنار نروند. به عبارتی، حتی در صورت افول نفوذ ترامپ
در بین حامیان جنبش، باز هم این تعریف جایگزین از هویت آمریکایی به حیات خود ادامه
خواهد داد.
تاریخ اما به ما اثبات کرده که تغییر تعاریف و تغییر هویت ملی، روندی بسیار
دشوار و اغلب همراه با خون است. همین مسئله – و همچنین عواقب الزامی چنین تغییری –
میراث حقیقی ترامپ خواهد بود؛ میراثی که حتی فکر کردن به آن نیز ترسناک است.
منبع: Spiegel ترجمه: وبسایت فرادید