نگاه
دهاني كه بايد خرد شود16 اردیبهشت - 96
دهاني كه بايد خرد شود16 اردیبهشت - 96
یک اکبری بادو نام علی و مسعود و دو "نگاه " ایفای نقش نموده و به کمک و خدمت استادش سربازجو شریعت نداری شتافته است تا موازی اجرای شوهای تلویزیونی نامزدان ریاست جمهوری علیه روحانی ودولت وی مانور انتقادی – تبلیغاتی داده شود .
نويسنده: علي اكبري
در جامعه اي که اسوه حسنه آن بوسه بر دست کارگر مي زند و در مرقد آن امامي که يک موي کوخ نشينان را باشرف تر از تمامي زندگي کاخ نشينان مي دانست و همواره حامي مستضعفان و محرومان بود و در روزي که به بزرگداشت مقام رفيع کارگر اختصاص داشت، کارگران اين مرزوبوم به جاي تکريم مورد اهانت قرار گرفتند و به جاي تشويق، تهديد شدند. سخن از خرد کردن دهان کارگر جماعتي که به وضعيت موجود کار و اشتغال اعتراض دارد با کدام بخش از منشور حقوق شهروندي که رئيس جمهور محترم آن را يکي از دستاوردهاي دولت خود مي داند، همخوان است امري است نامعلوم و نامکشوف ليکن بار ديگر مشخص شد که بي حکمت نيست که گفته شده الناس علي دين ملوکهم. در دولتي که منتقدان به الفاظ متعدد بي ادبانه و بعضاً هتاکانه از سوي دولتمردان نواخته مي شوند تهديد کارگراني که جايي در ارکان قدرت اين آقايان ندارند، امر غريب و بعيدي نخواهد بود اما سوال اينجا است که به واقع آن دهاني که بايد خرد شود، کدام دهان است؟
در چند روزي که تبليغات رياست جمهوري دوره دوازدهم آغاز گرديده است شاهد حوادثي بوديم که نبايد بي توجه از کنار آن گذر کرد. آن مجري خبيثي که در ميتينگ و گردهمايي يکي از نامزدهاي محترم انتخاباتي، به هشتمين خورشيد تابناک آسمان امامت و ولي نعمت ما، امام رئوف و مهربان حضرت ثامن الحجج؛ علي ابن موسي الرضا عليه آلاف التحيه و الثنا، جسارت و اهانت کرد و با الفاظ و چرنديات خود تلاش نمود که بر روي خورشيد خاک بپاشد، سزاوار اين بود که نه تهديد به خرد کردن دهان بلکه في المجلس دهان وي توسط حضار خرد شود تا ديگر کسي جرئت نکند اين گونه مقدسات ملت را دستاويز قدرت طلبي خود نمايد اما هيهات! براي کسب قدرت ظاهراً مقدسات نيز قرباني بايد شود حتي اگر امام رضا عليه السلام باشد. چرا آن افرادي که به عنوان حاميان آن نامزد محترم در آن نشست کذايي حضور داشتند با اين فرد برخورد نکردند و متاسفانه برخي از ايشان با دست زدن و تشويق خود، او را در اين جسارت و گستاخي، همراهي نمودند؟
حادثه دومي که بايد به آن اشاره کرد گستاخي و جسارت يکي از محکومين فساد اقتصادي است به مدافعين حرم و شهداي مظلومي که به فرموده مقام معظم رهبري داراي دو اجر هستند. هم جهاد و هم هجرت در راه خدا در سرزميني غريب و دور از وطن. رزمندگاني از جنس شهيد همداني و در اوج مظلوميت و گمنامي. فرد گستاخي که جرئت کرده چنين جسارتي به شهداي مدافع حرم بنمايد همان آقايي است که به واسطه تخلفات گسترده به حکم قانون جمهوري اسلامي ايران، مجرم شناخته شده و مدتي نيز در زندان بوده است، همان آقايي که در ستاد انتخاباتي يکي از نامزدهاي دوره هاي قبل رياست جمهوري نقش منافقانه اي داشت و مرغ را در سفره ديگري خورد و زير علم ديگري سينه چاک کرد، جناب آقايي که فيلم سياه بازي و گريه وي در دلسوزي براي مستضعفان و محرومان مورد تمسخر عموم قرار گرفته بود. اين فرد افاضه نموده و اظهار داشته که به جاي کشتن در سوريه بايد به ديپلماسي روي آورد. نگارنده اعتقاد دارد آن قدر اين سخن سخيف و بي پايه است که به نظر حتي اگر آن آقاي مجري که در مراسم حرم امام کارگران معترض را تهديد کرد در اين جلسه حضور مي داشت خودش شخصاً دهان گوينده اين سخن را خرد مي کرد اما براي اينکه نگويند که جواب سوال را با مشت دادند توجه گوينده اين سخنان را به اين نکته جلب مي نمايد که اگر قرار بر اين بود که بتوان با مذاکره و ديپلماسي با اين حراميان به تفاهم رسيد، خوب است جناب ايشان پاسخ دهد نتيجه ديپلماسي و گفتمان وزير محترم امور خارجه، وزير محترم فرهنگ، وزير محترم بهداشت و ديگر دولتمردان محترم کشور در موضوع حادثه منا در تعامل با شجره خبيثه آل سعود به عنوان نمونه اي از معتقدان به تفکر تکفيري و وهابي و به تعبيري پدرخوانده هاي داعش و ديگر جريانات تکفيري چه بوده است؟ در موضوعي که حقانيت کشورمان غيرقابل انکار بود و تمامي قوانين و موازين حقوقي و بين الملل، ايران را محق مي دانست که پيکر مطهر شهدا و اتباع خود را از عربستان مطالبه و حقيقت رخداد و حادثه را پيگيري نمايد، نوع گفتمان و ديپلماسي دولت محترم چه بود؟ از زانو زدن در مقابل امير کويت براي واسطه گري اين موضوع که بتوان با مسئولين عربستان صحبت کرد تا ندادن ويزا به وزير محترم فرهنگ و ارشاد اسلامي وقت و بي توجهي به وزير محترم بهداشت که در عربستان تنها به عنوان يک پزشک عادي با وي برخورد شد و اقدامات موذيانه عربستان در تحويل ندادن ابدان مطهر شهداي اين حادثه، ديپلماسي که مدنظر سخنران اين ميتينگ بوده، چه دستاوردي داشته است که بخواهيم آن نمونه را در ديگر صحنه ها، تعميم و گسترش دهيم؟ آن امري که باعث شد مقامات سعودي حساب کار خود را کرده و دست از اين خباثت بردارند تهديد رهبر معظم انقلاب به برخورد محکم، سخت و خشن جمهوري اسلامي ايران در صورت عدم اصلاح رفتار عربستان بود و بس. تکفير و جريان وهابي اگر چيزي به نام منطق و سخن به صلاح را به گوش مي گرفت آيا توانمندتر از اميرالمومنين علي ابن ابي طالب عليه السلام در منطق وجود دارد که ايشان نيز در نهايت مجبور گرديد براي کور کردن چشم فتنه و مقابله با اين جريان فکري و سياسي، دست به قبضه شمشير ببرد و در نبرد نهروان با خوارج بجنگد. آن تفکري که در سوريه، عراق، لبنان، اردن، عربستان، سومالي، کشورهاي اروپايي و... مورد حمايت مفتيان سعودي قرار دارد و بر خلاف تمام موازين اسلام و بر خلاف اعتقادات مسلّم برادران اهل سنت، خود را پيرو راستين دين معرفي و غير از خود را با هر مذهب و مرامي اعم از مسلمان شيعه و سني، مسيحي و ... را تکفير مي نمايد، چيزي از منطق و مذاکره مي فهمد که بخواهيم با او سخن بگوييم؟ مرتکبان جنايت کشتار کودکان فوعه و کفريا که حتي شنيدن آن واقعه نيز انسان را تا آستانه مرگ از غصه اين داغ جانکاه پيش مي برد، زباني غير از زبان قدرت مي فهمند؟ آناني که زنان و کودکان را بعد از چند روز گرسنگي و تشنگي به بهانه پذيرايي در يک نقطه گردآورده و سپس با انفجاري مهيب، سيلاب خون راه انداختند تا بار ديگر جماعتي بي گناه بر زمين افتند و در يوم الحساب خطاب به اين پست فطرتان خطاب کنند که «باي ذنب قتلت» چيزي از انسانيت در چنته دارد که قرار بر مذاکره با او داشته باشيم؟ آقايي که چشم مي بندد و زبان مي گشايد، شايسته تر است که دهان وي خرد شود تا آن کارگري که براي استقلال اين مملکت تلاش مي کند و اکنون نااميد از دولتمردي که بعد از چهار سال در اختيار داشتن دولت به جاي ارائه کارنامه، شعار مي دهد و همچنان به دولت پيشين بدوبيراه مي گويد، فرياد تظلم خواهي سر مي دهد.
دولتي که ديگران را به شعارهاي پوپوليستي متهم مي کند و در طول چهار سال گذشته، گريزان از پاسخگويي، منتقدان را به جهنم حواله مي داد و نشست ها و محافل را به امنيتي ترين شکل برگزار مي کرد و شعار آزادي مي داد، اکنون در مواجهه با جمعيتي حقيقي و البته شفاف و زلال که چيزي جز پاسخگويي به وعده هاي داده شده نمي خواهند، چنين برخورد مي کند همان دولتي است که به دشمن بزرگ اين کشور مردم که تلاش داشت با تحريم هاي فلج کننده، کشور و نظام را براندازي نمايد، لبخند مي زند و بزرگ ترين فشارش به نقض عهدهاي مکرر آمريکا، پرتاب خودکار در مذاکرات است و يا ارسال ايميل و توئيت کردن در شبکه هاي مجازي. دولتي که با دشمن مهربان است و با دوست نامهربان و البته با تمام اين مسائل، همچنان با وعده هاي خود اميد دارد بتواند راي اين جماعت کارگر را در انتخابات پيش رو در سبد خود ببيند. امري که کارگران با شعار خود در مراسم حرم امام در آن تشکيک کرده اند.
در جامعه اي که اسوه حسنه آن بوسه بر دست کارگر مي زند و در مرقد آن امامي که يک موي کوخ نشينان را باشرف تر از تمامي زندگي کاخ نشينان مي دانست و همواره حامي مستضعفان و محرومان بود و در روزي که به بزرگداشت مقام رفيع کارگر اختصاص داشت، کارگران اين مرزوبوم به جاي تکريم مورد اهانت قرار گرفتند و به جاي تشويق، تهديد شدند. سخن از خرد کردن دهان کارگر جماعتي که به وضعيت موجود کار و اشتغال اعتراض دارد با کدام بخش از منشور حقوق شهروندي که رئيس جمهور محترم آن را يکي از دستاوردهاي دولت خود مي داند، همخوان است امري است نامعلوم و نامکشوف ليکن بار ديگر مشخص شد که بي حکمت نيست که گفته شده الناس علي دين ملوکهم. در دولتي که منتقدان به الفاظ متعدد بي ادبانه و بعضاً هتاکانه از سوي دولتمردان نواخته مي شوند تهديد کارگراني که جايي در ارکان قدرت اين آقايان ندارند، امر غريب و بعيدي نخواهد بود اما سوال اينجا است که به واقع آن دهاني که بايد خرد شود، کدام دهان است؟
در چند روزي که تبليغات رياست جمهوري دوره دوازدهم آغاز گرديده است شاهد حوادثي بوديم که نبايد بي توجه از کنار آن گذر کرد. آن مجري خبيثي که در ميتينگ و گردهمايي يکي از نامزدهاي محترم انتخاباتي، به هشتمين خورشيد تابناک آسمان امامت و ولي نعمت ما، امام رئوف و مهربان حضرت ثامن الحجج؛ علي ابن موسي الرضا عليه آلاف التحيه و الثنا، جسارت و اهانت کرد و با الفاظ و چرنديات خود تلاش نمود که بر روي خورشيد خاک بپاشد، سزاوار اين بود که نه تهديد به خرد کردن دهان بلکه في المجلس دهان وي توسط حضار خرد شود تا ديگر کسي جرئت نکند اين گونه مقدسات ملت را دستاويز قدرت طلبي خود نمايد اما هيهات! براي کسب قدرت ظاهراً مقدسات نيز قرباني بايد شود حتي اگر امام رضا عليه السلام باشد. چرا آن افرادي که به عنوان حاميان آن نامزد محترم در آن نشست کذايي حضور داشتند با اين فرد برخورد نکردند و متاسفانه برخي از ايشان با دست زدن و تشويق خود، او را در اين جسارت و گستاخي، همراهي نمودند؟
حادثه دومي که بايد به آن اشاره کرد گستاخي و جسارت يکي از محکومين فساد اقتصادي است به مدافعين حرم و شهداي مظلومي که به فرموده مقام معظم رهبري داراي دو اجر هستند. هم جهاد و هم هجرت در راه خدا در سرزميني غريب و دور از وطن. رزمندگاني از جنس شهيد همداني و در اوج مظلوميت و گمنامي. فرد گستاخي که جرئت کرده چنين جسارتي به شهداي مدافع حرم بنمايد همان آقايي است که به واسطه تخلفات گسترده به حکم قانون جمهوري اسلامي ايران، مجرم شناخته شده و مدتي نيز در زندان بوده است، همان آقايي که در ستاد انتخاباتي يکي از نامزدهاي دوره هاي قبل رياست جمهوري نقش منافقانه اي داشت و مرغ را در سفره ديگري خورد و زير علم ديگري سينه چاک کرد، جناب آقايي که فيلم سياه بازي و گريه وي در دلسوزي براي مستضعفان و محرومان مورد تمسخر عموم قرار گرفته بود. اين فرد افاضه نموده و اظهار داشته که به جاي کشتن در سوريه بايد به ديپلماسي روي آورد. نگارنده اعتقاد دارد آن قدر اين سخن سخيف و بي پايه است که به نظر حتي اگر آن آقاي مجري که در مراسم حرم امام کارگران معترض را تهديد کرد در اين جلسه حضور مي داشت خودش شخصاً دهان گوينده اين سخن را خرد مي کرد اما براي اينکه نگويند که جواب سوال را با مشت دادند توجه گوينده اين سخنان را به اين نکته جلب مي نمايد که اگر قرار بر اين بود که بتوان با مذاکره و ديپلماسي با اين حراميان به تفاهم رسيد، خوب است جناب ايشان پاسخ دهد نتيجه ديپلماسي و گفتمان وزير محترم امور خارجه، وزير محترم فرهنگ، وزير محترم بهداشت و ديگر دولتمردان محترم کشور در موضوع حادثه منا در تعامل با شجره خبيثه آل سعود به عنوان نمونه اي از معتقدان به تفکر تکفيري و وهابي و به تعبيري پدرخوانده هاي داعش و ديگر جريانات تکفيري چه بوده است؟ در موضوعي که حقانيت کشورمان غيرقابل انکار بود و تمامي قوانين و موازين حقوقي و بين الملل، ايران را محق مي دانست که پيکر مطهر شهدا و اتباع خود را از عربستان مطالبه و حقيقت رخداد و حادثه را پيگيري نمايد، نوع گفتمان و ديپلماسي دولت محترم چه بود؟ از زانو زدن در مقابل امير کويت براي واسطه گري اين موضوع که بتوان با مسئولين عربستان صحبت کرد تا ندادن ويزا به وزير محترم فرهنگ و ارشاد اسلامي وقت و بي توجهي به وزير محترم بهداشت که در عربستان تنها به عنوان يک پزشک عادي با وي برخورد شد و اقدامات موذيانه عربستان در تحويل ندادن ابدان مطهر شهداي اين حادثه، ديپلماسي که مدنظر سخنران اين ميتينگ بوده، چه دستاوردي داشته است که بخواهيم آن نمونه را در ديگر صحنه ها، تعميم و گسترش دهيم؟ آن امري که باعث شد مقامات سعودي حساب کار خود را کرده و دست از اين خباثت بردارند تهديد رهبر معظم انقلاب به برخورد محکم، سخت و خشن جمهوري اسلامي ايران در صورت عدم اصلاح رفتار عربستان بود و بس. تکفير و جريان وهابي اگر چيزي به نام منطق و سخن به صلاح را به گوش مي گرفت آيا توانمندتر از اميرالمومنين علي ابن ابي طالب عليه السلام در منطق وجود دارد که ايشان نيز در نهايت مجبور گرديد براي کور کردن چشم فتنه و مقابله با اين جريان فکري و سياسي، دست به قبضه شمشير ببرد و در نبرد نهروان با خوارج بجنگد. آن تفکري که در سوريه، عراق، لبنان، اردن، عربستان، سومالي، کشورهاي اروپايي و... مورد حمايت مفتيان سعودي قرار دارد و بر خلاف تمام موازين اسلام و بر خلاف اعتقادات مسلّم برادران اهل سنت، خود را پيرو راستين دين معرفي و غير از خود را با هر مذهب و مرامي اعم از مسلمان شيعه و سني، مسيحي و ... را تکفير مي نمايد، چيزي از منطق و مذاکره مي فهمد که بخواهيم با او سخن بگوييم؟ مرتکبان جنايت کشتار کودکان فوعه و کفريا که حتي شنيدن آن واقعه نيز انسان را تا آستانه مرگ از غصه اين داغ جانکاه پيش مي برد، زباني غير از زبان قدرت مي فهمند؟ آناني که زنان و کودکان را بعد از چند روز گرسنگي و تشنگي به بهانه پذيرايي در يک نقطه گردآورده و سپس با انفجاري مهيب، سيلاب خون راه انداختند تا بار ديگر جماعتي بي گناه بر زمين افتند و در يوم الحساب خطاب به اين پست فطرتان خطاب کنند که «باي ذنب قتلت» چيزي از انسانيت در چنته دارد که قرار بر مذاکره با او داشته باشيم؟ آقايي که چشم مي بندد و زبان مي گشايد، شايسته تر است که دهان وي خرد شود تا آن کارگري که براي استقلال اين مملکت تلاش مي کند و اکنون نااميد از دولتمردي که بعد از چهار سال در اختيار داشتن دولت به جاي ارائه کارنامه، شعار مي دهد و همچنان به دولت پيشين بدوبيراه مي گويد، فرياد تظلم خواهي سر مي دهد.
دولتي که ديگران را به شعارهاي پوپوليستي متهم مي کند و در طول چهار سال گذشته، گريزان از پاسخگويي، منتقدان را به جهنم حواله مي داد و نشست ها و محافل را به امنيتي ترين شکل برگزار مي کرد و شعار آزادي مي داد، اکنون در مواجهه با جمعيتي حقيقي و البته شفاف و زلال که چيزي جز پاسخگويي به وعده هاي داده شده نمي خواهند، چنين برخورد مي کند همان دولتي است که به دشمن بزرگ اين کشور مردم که تلاش داشت با تحريم هاي فلج کننده، کشور و نظام را براندازي نمايد، لبخند مي زند و بزرگ ترين فشارش به نقض عهدهاي مکرر آمريکا، پرتاب خودکار در مذاکرات است و يا ارسال ايميل و توئيت کردن در شبکه هاي مجازي. دولتي که با دشمن مهربان است و با دوست نامهربان و البته با تمام اين مسائل، همچنان با وعده هاي خود اميد دارد بتواند راي اين جماعت کارگر را در انتخابات پيش رو در سبد خود ببيند. امري که کارگران با شعار خود در مراسم حرم امام در آن تشکيک کرده اند.