اوین
نامه ی کیهان شنبه 16 اردیبهشت ماه سال 1396
اگر روحانی که تجربه امنیتی-
نظامی معادل عمرننگین رژیم قرون وسطایی ولایت فقیه دارد واشراف کامل به شیوه اعمال
سانسور وتهدید و تجریف وتحریب وسناریو رسانی مطبوعاتی و رسانه ی خبری به خصوص درمورد پاسداران اطلاعاتی قلم بردست و روزنامه
وخبرنگارشده دارد .به خصوص که شناخت کامل ازماهیت سربازجو شریعت نداری منفور وپیشنیه بولتن نویسی اش درسپاه وبازجویی در
زندان های اوین وقزل حصار وی دارد .بنابراین وقتی در25 خرداد -92 روز بعد
ازنمایش برگزاری انتخابات ریاست جمهوری دوره یازدهم که وی رئیس
جمهورشد . بلافاصله سربازجو شریعت نداری بنای مخالفت باروحانی
را دراوین نامه اش گذاشت. اگر روحانی همان موقع درمقابلش موضع انتقادی افشاگرانه اتخاذ می کرد
.امکان میدان تاخت وتاز مانور تبلیغاتی- تخریبی- اتهامی و.... به وی داده نمی شد تابرای
مدت 4 سال تمامی سطور و ستون های اوین
نامه اش را علیه وی و دولت یازدهم ومخالفت با برجام کند وکاررا به آنجا
برساند که اکنون وی را متهم به دوگانه فریب یا فریبکار دوبله یا مضاعف کرده است .
برای اینکه سربازجو شریعت نداری درابتدای یادداشت خود که دونامه همکارش هم ضمیمه
شده است این چنین روحانی را تشریح وتوصیف کرده است:
آقاي روحاني براي ادامه حضور
خود در دوره دوم رياست جمهوري به ترفندي متوسل شده است که کارشناسان علوم سياسي از
آن با عنوان «دوگانه فريب» ياد کرده و درباره بهره گيري دولت ها از اين ترفند
هشدار مي دهند. توضيح آن که؛ وقتي يک دولت در دور اول حاکميت خود با ناکامي روبرو
مي شود و از عهده وعده هايي که به ملت داده است برنمي آيد به طور طبيعي و منطقي،
احتمال موفقيت خود در کسب دوباره آرا مردم را ناچيز مي داند. در اين حالت دولت
ناکارآمد براي عبور از بن بست پيش روي خود به دو گزينه متوسل مي شود.......
دولت آقاي روحاني براي ادامه حضور خود در دوره دوم رياست جمهوري به ترفندي متوسل شده است که کارشناسان علوم سياسي از آن با عنوان «دوگانه فريب» ياد کرده و درباره بهره گيري دولت ها از اين ترفند هشدار مي دهند. توضيح آن که؛ وقتي يک دولت در دور اول حاکميت خود با ناکامي روبرو مي شود و از عهده وعده هايي که به ملت داده است برنمي آيد به طور طبيعي و منطقي، احتمال موفقيت خود در کسب دوباره آرا مردم را ناچيز مي داند. در اين حالت دولت ناکارآمد براي عبور از بن بست پيش روي خود به دو گزينه متوسل مي شود؛
اول: ادعا مي کند وعده هايي که داده است، راه کارهاي درازمدت دارند و مردم اگر خواستار تحقق وعده ها هستند بايد به دولت اجازه بدهند در دوره دوم حاکميت خود به اين وعده ها جامه عمل بپوشاند! دولت کنوني بهره گيري از اين شاخه ترفند «دوگانه فريب» را نزديک به 4 ماه است که آغاز کرده و با کليدواژه «نيمه راه»! به عرصه آورده است. اين روزها به فراواني در ادبيات رئيس جمهور، برخي دولتمردان و روزنامه هاي زنجيره اي شنيده و ديده مي شود که ادعا مي کنند، دور اول رياست جمهوري در دولت يازدهم، زمينه ساز دوره دوم است و چنانچه آقاي روحاني براي دور دوم رياست جمهوري انتخاب نشود، وعده هاي نيمه کاره - بخوانيد برزمين مانده - به سامان و نتيجه مطلوب نخواهد رسيد. دولت با بهره گيري از اين شاخه ترفند ياد شده ضمن آن که ادامه حضور خود بر مسند رياست جمهوري دوازدهم را ضروري معرفي مي کند، وعده هاي بر زمين مانده را نيز به «وعده هاي نيمه کاره» يا «نيمه تمام»! تغيير نام مي دهد و از اين طريق سعي در القاء اين توهم دارد که وعده هاي داده شده طي 4 سال گذشته، «رها شده»! نبوده اند، بلکه دولت براي تحقق آن اقدامات اوليه را انجام داده و در انتظار عملياتي کردن نيمه ديگر در دوره بعدي رياست جمهوري است!
بهره گيري دولت از اين ترفند در حالي است که آقاي رئيس جمهور و برخي ديگر از دولتمردان ايشان - و نه همه آنها - تاکيد داشته اند که وعده ها را در يک فاصله زماني کوتاه - از جمله فاصله 100 روزه - تحقق خواهند بخشيد! ضمن آن که بسياري از وعده هاي مورد اشاره، از نوع وعده هايي نيستند که نتيجه آن فقط هنگامي به دست مي آيد، که به طور کامل اجراء شده باشند. مثلا مقابله با بيکاري که از وعده هاي اصلي رئيس جمهور بوده است بايد نتيجه آن از آغاز اجراء قابل ديدن باشد. يعني، همانگونه که ايشان وعده داده بود، همه ساله حداقل يک ميليون شغل ايجاد شود و دامنه آن در سال هاي بعد گسترش بيشتري پيدا کند، نه آن که، به جاي ايجاد اشتغال بر دامنه بيکاري افزوده شود، که شده است! و يا وعده لغو تحريم ها که رئيس جمهور محترم زمان انجام آن را در همان اولين روز اجرايي شدن برجام داده بود که تاکنون نه فقط تحريمي برداشته نشده، بلکه تحريم هاي ديگري نيز به آن افزوده شده است.
کوتاه سخن آن که وعده هاي فراوان رئيس جمهور از نوع ساختن مثلا فلان نيروگاه يا فلان سد نبوده است که در پاره اي از موارد، تحقق آن به زمان بيش از 4 سال نياز داشته باشد!
دوم: شاخه ديگر ترفند «دوگانه فريب» ترساندن مردم از روي کار آمدن فلان رقيب يا رقباي انتخاباتي است. همان نکته که در مناظره ديروز ،آقاي رئيسي با هوشمندي به آن اشاره کرد.
دولت يازدهم به جاي آن که براي جلب آراء مردم در دور دوم رياست جمهوري نشانه هايي از کارآمدي خود را ارائه بدهد، دست خالي و کارنامه بدون دستاورد خود را با تهديد مردم به حمله نظامي دشمنان بيروني تاخت مي زند و ادعا مي کند که مردم در انتخابات رياست جمهوري دوازدهم با دو جريان روبرو هستند، يک جريان که در پي«آسايش و آرامش و امنيت» مردم است و جريان ديگر که معتقد به سخت گيري و تنش و ناآرامي است! و در يک کلام اگر به رئيس جمهور کنوني راي ندهيد سايه جنگ را بر سر خود خواهيد داشت! دولتمردان به اين پرسش پاسخ نمي دهند که آيا اظهار ضعف و ترس داخلي ها دشمن را به تجاوز نظامي تشويق مي کند يا مشاهده اقتدار نظام و ايستادگي مردم؟! که در اين خصوص روز چهارشنبه هفته گذشته در يادداشتي با عنوان «طناب شيطان» به آن پرداخته ايم و تکرار آن را ضروري نمي دانيم.
و در پايان اين وجيزه بايد گفت؛ تاريخ گذشته و معاصر پر است از نمونه هايي که در آن ملت ها از اين ترفند فريب خورده و در نتيجه با فاجعه هاي دردناک روبرو شده اند که در اين مختصر به چند نمونه بسنده مي کنيم؛
1- با عرض پوزش از دولت محترم و بي آن که خداي نخواسته قصد اهانتي در ميان باشد، در صدر اسلام، کساني که حاکميت اشرافي خود را در خطر مي ديدند، اين توهم را القاء مي کردند که علي(ع) سخت گير است و نمي گفتند که سخت گيري مولاي ما در مقابل غارتگران بيت المال و متجاوزان به جان و مال و ناموس مردم است وگرنه حضرت امير عليه السلام براي دلجويي از فلان کودک يتيم، او را بر پشت خويش مي نشاند و يا در مقابل زورگويي به يک دختر مسيحي، چهره مبارک خويش به آتش نزديک کرده و مي فرمود اگر کسي از اين غصه بميرد، ملامتي بر او نيست.
2- در عصر حاضر، ليبي نمونه عبرت انگيز ديگري است. قذافي تمامي تاسيسات هسته اي خود را بار کشتي کرده و به آمريکا فرستاد. در ماجراي لاکربي نزد آمريکا و انگليس سر تعظيم فرود آورد و پاي کلان سرمايه داران غربي را به ليبي باز کرده و منافع مردم اين کشور را به تاراج گذاشت و در وادادگي و کاسه ليسي آمريکا هيچ فرصتي را از دست نداد و نتيجه آن شد که مي بينيم.
3- محمد مرسي، رئيس جمهور برآمده از انقلاب مصر، نمونه مثال زدني و عبرت انگيز ديگري است. مرسي به جاي تکيه بر خواست مردمي که او را به رياست جمهوري رسانده بودند، از آنان روي گردانده و تا آنجا پيش رفت که براي شيمون پرز، رئيس جمهور وقت رژيم صهيونيستي سفير ويژه فرستاد و او را که دشمن قسم خورده مردم کشورش بود «برادر عزيز»! خطاب کرد. در اولين سفر خارجي خود به آستان بوسي حکومت آمريکايي آل سعود رفت! دست آمريکايي ها که بيشترين جنايات را عليه مردم مصر مرتکب شده بودند به بهانه تعامل در اين کشور باز گذاشت و سرانجام مردم مصر را با فاجعه السيسي روبرو کرد.
... و اين قصه سر دراز دارد. نويسنده: حسين شريعتمداري