يادداشت ميهمان اوین نامه ی کیهان " «فهم نادرست» و «تدبير درست» "

 اوین نامه ی کیهان 2 شنبه 8 آبان ماه سال 1396
يادداشت ميهمان اوین نامه ی کیهان " «فهم نادرست» و «تدبير درست» "
نه 39 سال است که دین ابزار علیه مطالبات واهداف و خواست ملت و دستآویز سرکوب وسانسور وحفظ قدرت حکومت آخوندها وپاسداران  در کشور شده است که هرگفته  مهره خودی وغیر خودی  هم بطور گزینه ای می تواند  دستآویز یا وسیله ای درراستای هدف وچماق علیه ی رقیب  بکار برده شود . برای همین  در این یادداشت برای زیر سئوال بردن دولت تدبیر واعتدال  و امید  روحانی ومخالفت با برجام و گفتمان باآمریکا نقل قول ازر فسنجانی شده است که از سوی سازمان  اطلاعات  سپاه حذف شد.
بهرحال هم قلم وهمکار وهم لهجه شریعت نداری برای پیگیری هدف مخالفت با برجام و دولت روحانی از رفسنجانی چنین نقل قول کرده است:
  زماني مرحوم هاشمي رفسنجاني (خدا رحمتش کند) مي گفت «آمريکا و غربزده ها مثل گاو مسائل را تحليل و به افکارعمومي القاء مي کنند». هرچند وي بعدها بر خلاف اين تحليل درستش و با ادعاي اينکه حسن نيت، حسن نيت مي آورد و دنياي آينده دنياي گفتمان است نه دنياي موشک، مبتکر تز مذاکره با آمريکا شد و به همراه مشاورانش اعتقاد داشت آمريکا گاو شيرده است و بايد او را دوشيد نه سر شاخش نشست؟! اما امروز سياست نتيجه دوشيدن آمريکا در برجام هم براي ملت ايران همان شاخ آمريکا شده که با زدن زير ميز مذاکره و هرگونه تعهدي، در منطقه نيز شاخ و شانه و عربده عليه ملت ايران مي کشد.

1- زماني مرحوم هاشمي رفسنجاني (خدا رحمتش کند) مي گفت «آمريکا و غربزده ها مثل گاو مسائل را تحليل و به افکارعمومي القاء مي کنند». هرچند وي بعدها بر خلاف اين تحليل درستش و با ادعاي اينکه حسن نيت، حسن نيت مي آورد و دنياي آينده دنياي گفتمان است نه دنياي موشک، مبتکر تز مذاکره با آمريکا شد و به همراه مشاورانش اعتقاد داشت آمريکا گاو شيرده است و بايد او را دوشيد نه سر شاخش نشست؟! اما امروز سياست نتيجه دوشيدن آمريکا در برجام هم براي ملت ايران همان شاخ آمريکا شده که با زدن زير ميز مذاکره و هرگونه تعهدي، در منطقه نيز شاخ و شانه و عربده عليه ملت ايران مي کشد.
    2
- در بزنگاه و پيچ تاريخي کنوني «فهم نادرست» از چالش هاي منطقه اي و بين المللي و ناتواني از درک امکانات و مولفه هاي قدرت کشور در مقابله با چالش هاي پيش رو مهم ترين چالش دولت است که سبب شده سياستهاي غلطي براي حل مشکلات کشور ارائه دهد و عملا خواسته يا ناخواسته در زمين دشمن بازي کند. معضل برجام و ادامه تقابل آمريکا با ايران در حقيقت اولا ناشي از همين فهم نادرست از چالش ها و سياست هاي غلط ارائه شده در زمينه فعاليت هاي هسته اي است ثانيا براساس همين فهم نادرست، ناشي از عبرت نگرفتن از سابقه مذاکره با آمريکا و رودست خوردن از اين دشمن مکار و حيله گر در موارد متعدد در دولت هاي سازندگي و اصلاحات از جمله در مذاکرات هسته اي سعدآباد مي باشد. ثالثا مشکل برجام ناشي از معضلات بين المللي بود نه مشکل جمهوري اسلامي . لذا برجام نه تنها نتوانست چالشي را حل کند بلکه مشکلات را پيچيده تر کرده و موجب دامن زدن به چالش هاي جديد شده است. اگر به جاي تن دادن به مذاکرات هسته اي و برجام همچون قبل از مذاکرات در مقابل آمريکا ايستاده بوديم و آمريکا را در حوزه هسته اي همچنان درگير مي کرديم و بازي مي داديم قطعا اولا صنعت هسته اي را در مقابل وعده هاي نسيه ، نقد تعطيل و در برخي موارد نابود نمي کرديم ثانيا هرگز آمريکا فرصت پيدا نمي کرد که بخواهد ايران را در منطقه به چالش بکشاند و مسائل مربوط به قدرت دفاعي و موشک هاي بالستيک و ادعاي حمايت از تروريسم را مطرح کند. چنان که مايک پمپئو رئيس سياه تاکيد مي کند «اکنون با خيال راحت فعلا مسئله هسته اي را کنار گذاشتيم و سراغ مسائل منطقه و قدرت دفاعي ايران رفته ايم».
    3- اما اساس فهم نادرست دولت اعتدال از چالش ها و مسائل منطقه اي و بين المللي ادامه همان فهم نادرست دولت هاي سازندگي و اصلاحات است از جمله همين آقايان در دولت اصلاحات بعد از تهديدات آمريکا تن به مذاکره با اروپايي ها دادند و تعليق تمام فعاليت هاي صنعت هسته اي را بر کشور تحميل کردند اما اروپايي ها با ادعاي اينکه توافق سعدآباد تعليق دائمي است نه موقت، زير تمام تعهداتشان زدند. نکته مهم اينجاست آقايان روحاني و ظريف همان گونه که اکنون در برابر افکارعمومي داخلي ادعاي برد–برد را دارند، آن زمان نيز در داخل ادعا مي کردند تعليق داوطلبانه بوده در حالي که به علت ترس از حمله ادعايي و القايي آمريکا مجبور شدند درسياستي منفعلانه تن به تعليق بدهند و اين تن دادن به تعليق هم با نامه سرگشاده و مرعوبانه نمايندگان مجلس ششم به رهبري با عنوان جام زهر هسته اي و همچنين نامه حقارت آميز دولت اصلاحات به آمريکا مبني بر پذيرش درخواست خلع سلاح حزب الله و حماس زمينه سازي و به افکارعمومي القاء شد. اکنون نيز براساس همين«تفکر غلط» با ادعاي اينکه مي خواهيم سايه جنگ را از سر ملت ايران برداريم تن به برجام دادند و عليرغم عمل نکردن آمريکا به تعهداتش و بي نتيجه بودن برجام براي ملت ايران، پالس مذاکره در باره مسائل منطقه را ارسال مي کنند. قبلا موارد متعددي از اين خطاي استراتژيک دولت در ارسال پالس هاي غلط در جهت فضاسازي براي مذاکره مجدد را يادآور شديم اما در آخرين مورد در حالي که هفته گذشته کنگره آمريکا همان تحريم هاي هسته اي را به بهانه موشکي تصويب کرده، وزارت امورخارجه در هفتمين گزارش خود به مجلس بدون ارائه راه حل عملي براي مقابله با نقض تعهدات و اقدامات آمريکا ادعا کرده «عدم تحقق گشايش هاي برجام ناشي از تحريم هاي غير هسته اي است»! تا جايي که بي بي سي در واکنش به اين گزارش گفت «عملکرد دولت روحاني در سياست خارجي نشان مي دهد مي خواهد عضو سلطه پذير و مسئولي در جامعه جهاني باشد»!
    4
- آنچه که موجب فهم نادرست دولت شده است، عدم شناخت وضعيت و اهداف دشمن و عدم درک جايگاه نظام جمهوري اسلامي در منطقه و جهان مي باشد. جان مک کين سناتور جمهوري خواه آمريکا در روزنامه نيويورک تايمز اذعان مي کند «نظم منطقه اي مورد نظر آمريکا در خاورميانه (غرب آسيا) به سرعت رو به فروپاشي و قدرت و نفوذ آمريکا رو به افول است و ايران در حال ساختن منطقه اي جديد برخلاف ارزش ها و منافع آمريکا و گرفتن جايگاه ديپلماتيک آمريکا است». مايک پمپئو رئيس سازمان سيا هم در انديشکده دفاع از دموکراسي در حالي که منفعلانه از کارشناسان اين انديشکده آمريکايي مي خواهد راه هاي مقابله با جمهوري اسلامي را به وي پيشنهاد بدهند، تاکيد مي کند «اقدامات ايران در بسياري از نقاط جهان از جمله در منطقه از لبنان و سوريه گرفته تا عراق و يمن ما را زمين گير کرده است». مک مستر مشاور امنيتي رئيس جمهور آمريکا نيز در اين انديشکده با اذعان به کاهش توانايي هاي راهبردي آمريکا، چالش اصلي آمريکا را کشورهاي ريويژنيست يا تجديدنظرطلب معرفي مي کند که مي خواهند نظم سياسي– اقتصادي و امنيتي جهاني ايجاد شده توسط آمريکا را با نظم جديد با ارزش هاي مخالف ارزش هاي آمريکايي جايگزين کنند. مک مستر از ترس مقابله با سپاه پاسداران اذعان دارد « آمريکا استراتژي براي برخورد با سپاه را ندارد و در قدم اول سريعا سراغ اقدام و برخورد با سپاه نبايد رفت». پمپئو و مستر در انديشکده دفاع از دموکراسي با بيان اينکه ده هزار موشک ايراني، اسرائيل را هدف قرار داده اند، ناتواني اسرائيل و آمريکا را با اين سوال نشان مي دهند که «ما و اسرائيل با اين وضعيت مي توانيم چه کار کنيم؟» برهمين اساس است که تحليلگران معتقدند آمريکا در منطقه سردرگم است و با ادامه اين روند زماني که از خواب بيدار شود، حضور و نفوذش در يکي از مهم ترين مناطق جهان از دست رفته است. آمريکا آن چنان در مقابله با جمهوري اسلامي مستاصل شده که رئيس جمهور و ديگر مقام هاي اين کشور با اذعان به اينکه به تنهايي نمي توانند با جمهوري اسلامي مقابله کنند، ادعا کرده اند تمام قدرت ملي و تمام جامعه به اصطلاح جهاني را مي خواهند بسيج کنند تا شايد به زعم خود بتواند ريشه نفوذ ايران در منطقه را بزند و يا حداقل اقدامات ايران را خنثي کند. آمريکايي ها تا آنجا نگران از دست رفتن نفوذ خود در منطقه هستند که جان مک کين با اذعان به اينکه آمريکا ابتکار عمل براي اثرگذاري بر آينده سوريه را از دست داده، مي گويد «ايران ماهرانه تلاش ها عليه سياست هاي آمريکا در منطقه را هدايت مي کند و تلاش دارد تا انتخابات سال آينده عراق را به ضربه اي راهبردي تبديل کند که به نفوذ آمريکا در عراق پايان خواهد داد» جان بولتون هم در پايگاه هيل وابسته به کنگره آمريکا تاکيد مي کند «با ادامه اين روند ايران به يک جايگاه ژئواستراتژيک ارزشمندي خواهد رسيد که براي آمريکا غيرقابل کنترل است».
    5-
حال براي عبور از شرايط کنوني دولت اولا بايد درک کند امنيت بين الملل و اقتصاد جهاني در آينده به امنيت آينده منطقه غرب آسيا بستگي دارد و اين آمريکاست که نيازمند است نه ايران. ثانيا در موضوع هسته اي بايد اين سياست از سوي دولت پيگيري مي شد که تا زماني که آمريکا و رژيم صهيونيستي سلاح هسته اي دارند ايران با هيچ قدرتي حاضر به مذاکره در باره فعاليت هاي صلح آميز هسته اي خود نيست از جمله با آمريکا که خودش از سلاح هسته اي استفاده کرده است. ثالثا اکنون در مسائل منطقه نيز بايد اين سياست اصولي را پيگيري کند که آمريکا هزاران کيلومتر از آن طرف دنيا در منطقه چه مي کند و تا زماني که آمريکا از منطقه خارج نشود با هيچ قدرتي در باره مسائل منطقه مذاکره نخواهد کرد. رابعا دولت بايد فهم کند پس از پيروزي انقلاب اسلامي مشکل و چالش اصلي آمريکا در رويارويي با جمهوري اسلامي شکست طرح هايش عليه ايران و خنثي شدن نقشه هايش در منطقه توسط ايران بوده است، در داخل از آشوب و ترور و کودتا و جنگ تحميلي گرفته تا فتنه و انقلاب مخملي؛ و در صحنه منطقه اي هم از افغانستان و عراق و سوريه و يمن و لبنان گرفته تا آخرين شکستش توطئه همه پرسي در کردستان عراق. لذا دولت بايد ايمان داشته باشد همانگونه که تهديدات روساي جمهور قبلي آمريکا کشورهاي منطقه را متحدِ محور مقاومت کرد، اکنون نيز تهديدات ترامپ بخش باقي مانده منطقه را متحد ايران خواهد کرد که تحولات قطر نمونه اي از آن است. خامسا دولت بايد فهم کند که چرا آمريکا در مقابل ايران شکست مي خورد؟ براي اينکه سياست جمهوري اسلامي يک سياست راهبردي براي پايان دادن به تنش ها و جنگ ها در منطقه است اما سياست آمريکا يک سياست تاکتيکي براي ايجاد جنگ و تقويت ريشه هاي تنش و خشونت در منطقه است. لذا مذاکره بين دو قدرت با اهداف صددرصد متضاد هيچ گاه نمي تواند مذاکره برد – برد باشد. سادسا دولت بايد اين سخن رهبرمعظم انقلاب را فهم کند که «اقتدار جمهوري اسلامي در منطقه و فراتر از منطقه عمق راهبرد نظام اسلامي است» و درک کند «تدبير درست» اين است که «تنها راه مقابله با قدرت هاي استکباري ايستادگي بر عناصر اقتدار ملي است» و بداند «قدرت دفاعي کشور قابل مذاکره نيست و هيچ گونه چانه زني و معامله اي با دشمن نداريم و راه اقتدار را با قدرت به پيش خواهيم برد». و خلاصه اينکه دولت بايد درک کند دنياي آينده هم دنياي موشک است و آن گونه که فرجامِ برجام نشان داد دنياي گفتمان و مذاکره و اعتماد به دشمن نيست! نويسنده: دكتر محمد حسين محترم