اوین
نامه ی کیهان 3 شنبه 9 آبان ماه سال 1396
يادداشت روز اوین نامه ی کیهان "نوزايي عقل در
پسابرجام "
هرچه
از تاریخ توافق برجام وپس از برجام می
گذرد بندهای تند اتهامی کیفرخواست تنظیم
شده از سوی مخالفان برجام به خصوص از طرق قلم زنان همکار وهم قلم سربازجو شریعت
نداری علیه دولت روحانی و تیم مذاکره کنندگان برجام بیشتر می شود.
1- مرز عقل با فريفتگي يا ديوانگي کجاست؟ نقشه راه خردمندانه اي که
ما را به مقاصد عالي پيشرفت برساند کدام است؟ آيا مسير بي دردسري وجود دارد؟ اکنون
که چاله هاي عميق برجام نمايان و اجراي برنامه جامع اقدام «متقابل» يکطرفه شده،
پاسخ اين پرسش ها از هميشه ضروري تر به نظر مي رسد. تا چندي پيش چنين تلقي يا
تلقين مي شد که مشکلات اقتصادي و رکود توليد و بيکاري و آب خوردن مردم و محيط زيست
به شکلي معجزه آسا به واسطه بستن با کدخداي آمريکايي حل خواهد شد.
2- افرادي که در برابر سختي ها به جزع و فزع مي اُفتند يا به هنگام شادماني، از خود بي خود مي شوند و سرمستي مي کنند، شخصيت پخته اي ندارند. امام صادق(ع) فرموده سزاوار است مومن 8 صفت داشته باشد و از آن جمله است «وَقُورٌ عِنْدَ الْهَزاهِزِ، صَبُورٌ عِنْدَ الْبَلاءِ، شَكُورٌ عِنْدَ الرَّخاءِ. آرام و با وقار به هنگام آشفتگي ها، بردبار هنگام بلاها و آزمايش ها، شکرگزار به وقت آسايش». از فلان عوام بي خبر از همه جا مي شد اغماض کرد که براي «يک توافق نيم بند با شيطان بزرگ»، جوگير شود و پايکوبي کند و لباس منقش به «آي لاو يو اس اي» بپوشد اما اينکه مثلا سياستمداري باسابقه ، براي مذاکره با آمريکا ذوق زدگي کند و بگويد «تابو شکست و مسئله سخت همين بود که تابو بشکند»، از سائيدگي و فرسايش تفکر حکايت مي کرد.
3- اکنون از آن هيجان کف خيابان و کريدور هاي سياسي اثري نيست. انگار خوابي بوده يا افسانه اي براي ما خوانده اند. از روزگاري که گفته شد «مذاکره با آمريکا برد-برد است» و «توافق نشان داد مي توانيم با آمريکا درباره برجام هاي جديد مذاکره و توافق کنيم»، راهي پرعبرت و خسارت طي شد تا رئيس جمهور بگويد «داستان مضحکي اتفاق افتاده؛ مي گويند تعهدي که قبلا بستيم، فعلا قرص و محکم نباشد، درباره موضوع ديگري حرف بزنيم! آمريکا با زبان و عمل مي گويد که اهل مذاکره و تعهد نيست اما به برخي کشورهاي شرق آسيا (کره شمالي) مي گويد بيا با ما مذاکره کن؛ مگر ديوانه اند كه با شما مذاكره كنند؟ شما به مذاكره اي كه به تاييد سازمان ملل رسيده، پايبند نيستيد». چه حالي داشتند که مذاکره و اعتماد به آمريکا را عقل انگاشتند؟
4- در اين ميان، حساب جماعت تحريفگر در فضاي سياست و رسانه جداست. مرام آنها وارونگي مطلق است. آنجا که بايد از عبرت هاي تاريخ مي گفتند، پشت به تاريخ کردند و به بزک آمريکا پرداختند. اما اکنون که بايد مردم و نخبگان را نسبت به تهديدهاي آني دشمن (از جمله قانون مادر تحريم ها يا همان کاتسا) حساس کنند، تاريخ پرست شده اند و خود را پشت بناي سنگي پاسارگاد و روز کوروش و سپنتابازي پنهان مي کنند تا پاسخگوي خيانت بزرگ نباشند! شان رسانه، روشنگري است اما اينها گاه نقش خواب آور دارند و گاه، ماموريت دوقطبي کردن جامعه به هر بهانه را اجرا مي کنند.
5- مرز عقل و جنون کجاست؟ برخي ديوانه به دنيا مي آيند و برخي ديگر، عقل را به اختيار خود تعطيل مي کنند و به خاکي جنون مي زنند. سند؟! پس از انتخابات سال 92 به بهانه جشن پيروزي، عليه يکي از نامزدها شعار دادند «خاک تو سر [...] » و وقتي حيرت رهگذران را ديدند، مصرع دوم را گفتند؛ «بدون هيچ دليلي»! متاسفانه هرگز مورد اعتراض آقاي روحاني هم قرار نگرفتند. يا مثلا برخي سياسيون در آشوب سال 88، همراه جماعت ماموريت داري شدند که با صراحت و بلاهت توامان شعار مي دادند «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است» و «مرگ بر اصل ولايت»؛ اما اکنون سعيد حجاريان ادعا مي کند «ما سال ۸۸ خودمان را از اين شعار مبرا مي دانستيم»(!؟) و مهدي کروبي پيغام مي دهد «من به ميراث گرانبهاي امام خميني(ره) که جمهوري اسلامي است پايبند هستم و به قانون اساسي که زيرساخت و يادگار امام است به خصوص اصل ولايت فقيه معتقدم».
6- از امير مومنان عليه السلام در حکمت 247 نهج البلاغه نقل است که فرمود «الْحِدَّهًْ ضَرْبٌ مِنَ الْجُنُونِ لِاَنَّ صَاحِبَهَا يَندَمُ فَإِنْ لَمْ يَنْدَمْ فَجُنُونُهُ مُسْتَحْكِمٌ. تندخويي، شعبه اي از جنون و ديوانگي است، چراكه صاحبش پشيمان مي شود و اگر پشيمان نشود، دليل بر دائمي بودن آن است». اعتماد به دشمني از جنس شيطان بزرگ نيز نوعي بي عقلي است، چنانکه آقاي روحاني بدرستي گفت. نشان به آن نشان که بي هيچ شک و شبهه اي، پس از مدتي کوتاه پشيماني مي آورد. اين ندامت نشانه خرد است وگرنه، اگر کسي پس از اعتماد به شيطان و خسارت ديدن پشيمان نشود، حکايت از دوام بي خردي مي کند.
7- تحريم هاي جديد برخلاف روح و متن توافق در راه است. شيطان بزرگ در 20 ماهه پس از اجراي برجام، آن روي بي نقاب خود را نشان داده است. اين شکننده ترين و مصيبت بارترين وضعيت براي شيطان است که از بزک و چرب زباني و فريبندگي -که لازمه وسوسه و اغواگري اوست- خلع شود و مجبور باشد با همان سيماي منزجر کننده خويش ظاهر گردد. همين واقعيت، سند مهمي درباره ادعاي قدرتمندي ايران در «جنگ هوشمند» با شيطان بزرگ است که مي تواند دستمايه نظريه پردازي و پژوهش در آکادمي هاي علوم سياسي و روابط بين الملل شود. آمريکا هرگز مانند امروز در مقابل قدرت افزايي مشروع ايران، مستاصل نبوده است.
8- مسئله بزرگ ابرقدرت ها با ما، مانايي و پيش روندگي ايران به مثابه يک امر واقع و قابل الگوبرداري در ميان ساير ملت هاست. برجام از نگاه آمريکا وغرب، صرفا ابزاري مهم در مسير اجراي نقشه اصلي بود؛ راهبرد مهار و معطل سازي در ميانه دهه پيشرفت که مي توانست ايران را به قدرت اول منطقه غرب آسيا تبديل مي کرد. نتانياهو نخست وزير رژيم صهيونيستي مهر 1389 گفت «ايران با سرعت قطاري تندرو به پيش مي تازد و ما مانند يک خودروي قراضه سعي مي کنيم خود را به پاي اين کشور برسانيم و مهار کنيم».
9- نمي خواهيم بالش نرم زير سر کسي بگذاريم. اتفاقا اکنون زمان هوشياري است. اما بي خردي و بي انصافي است اگر واقعيت اقتدار ايران بازگو نشود. همين روزها روزنامه انگليسي ديلي ميرور مي نويسد «آمريکا بايد در سياست خود تجديدنظر کند؛ ايران بزرگ تر از آن است که بتوان او را منزوي کرد» و جان مک کين سناتور آمريکايي در نيويورک تايمز خاطر نشان مي کند « ايران در خاورميانه، نظم جديد مد نظر آمريکا را نابود کرد». نيويورک تايمز چند روز قبل از يادداشت مک کين، در تحليل ديگري نوشت « تيلرسون به شکل دزدکي به افغانستان و عراق رفت. در عراق استقبال سردي از وزير خارجه آمريکا شد، چون اوعليه ايران سخن گفته بود». همزمان ان بي سي نيوز تصريح مي کند «ايران با کمک به دولت عراق در بازپس گيري کرکوک، آمريکا را تحقير کرد. اين، ضربه اي مهلک و شکستي فضاحت بار بود. وهفته نامه اکونوميست به تاکيد مي نويسد « در حالي که ترامپ سرگرم لاف زدن وهياهوست، ايران منطقه خاورميانه را شکل مي دهد». حق با فايننشال تايمز است؛ «دولت آمريکا در خاورميانه سردرگم است. همه به آمريکا مي خندند، وقتي که براي ايران خط و نشان مي کشد».
10- به احساس حقارت نهفته در يادداشت مايکل روبين (کارشناس ارشد انديشکده امريکن اينترپرايز) نگاه کنيد که در واشنگتن اگزمينر نوشت «ازهر تحليلگر اطلاعاتي يا افسر نظامي آمريکا بپرسيد، مي گويد قاسم سليماني رئيس نيروي قدس سپاه پاسداران، يک تروريست است. اما بسياري از ايراني ها از او به عنوان يک قهرمان و رزمنده واقعي ياد مي کنند، نه مانند جيمز متيس وزير دفاع آمريکا که اينطور نيست. سليماني در عراق و در هر جاي ديگر، علاوه بر رزمندگي، چهره يک استاد معامله گر و يک ديپلمات برجسته را هم دارد. او براي اجتناب از خونريزي ميان اتحاد ميهني کردستان و نيروهاي دولت عراق پادرمياني کرد. با وجود تمام حرف ها درباره فرقه گرايي ايران، حتي سياستمداران سني عراق از گفت وگو با سليماني حرف مي زنند. در سوريه نيز همين طور است، وي به دولت سوريه وتحکيم کنترل حزب الله کمک کرده است. در حالي که تحليلگران آمريکايي سفر سليماني به روسيه را نقض تحريم هاي سازمان ملل مي دانند، همزمان اين سفرها همچنان بر نقش او تاکيد دارند».
11- اين مقام سابق وزارت دفاع آمريکا ادامه مي دهد «نتيجه اينکه ايران نه تنها استراتژي بلکه پرسنلي براي هماهنگي و اجراي آن دارد. آمريکا مي تواند از نفوذ ايران در منطقه شکايت کند اما تا زماني که سليماني در بطن کار قرار دارد، بسيار دشوار است که عراقي ها، آمريکا را جدي بگيرند. مک گورک فرستاده ويژه آمريکا خود را به عنوان يک ديپلمات قابل ثابت کرد، اما وي از روال و استحکامي که سليماني به خرج مي دهد، برخوردار نيست. اکنون زمان مواجه شدن با واقعيت سليماني فرا رسيده است».
12- «ما مي توانيم» اگر از سر هيجان صِرف و بدون تدارک باشد، يا از ابتدا موهوم است و يا گوينده آن در ميانه راه جا مي زند. «ما مي توانيم» شدني است اگر که مبتني بر چينش درست اسباب باشد. رهبر معظم انقلاب مرداد 1381 در ديدار با جمعي از دست اندرکاران روزنامه کيهان فرمودند «ما خلاف جريان حرکت نمي کنيم. ولو قاتلکم الذين کفروا لَوَلّوا الادبار ثم لايجدون وليّاً و لا نصيراً. کفار اگر در قضيه حديبيه با شما مبارزه و مقاتله مي کردند، آنها شکست مي خوردند. دنبال اين مي گويد سنت الله التي قدخلت من قبل. حالا چي سنت است؛ هر جا که جنگ حق و باطل باشد، سنت اين است که حق پيروز بشود؟ نه! در جنگ احد که شکست خوردند، در جاي ديگر مثل حُنين آن جور شد... سنت خدا اين است که حق وقتي بر ارکان خودش، ارکان صحيح خودش، قرار مي گيرد، حتما بايد پيروز بشود بدون ترديد... مجاهدت، همان ترتيب ارکان صحيح است، مجاهدت همه جانبه».
13- رهبر انقلاب، 29 خرداد 91 در ديدار مسئولان نظام يادآور شدند «پيروزي، بدون مجاهدت، بدون حرکت، بدون خطرپذيري، امکان ندارد. خداي متعال وعده پيروزيِ بدون حرکت به هيچ کس نداده است. صِرف مومن بودن هم کافي نيست؛ مجاهدت لازم است، صبر لازم است.» ايشان 11 مرداد 95 خطاب به مردم متذکر شدند «وقتي معاهده اي که دلهاي مومن با خدا بسته اند صادقانه باشد، کارها پيش خواهد رفت؛ همه مشکلات برطرف خواهد شد. البتّه زندگي موانع دارد، مشکلات دارد، هيچ جادّه آسفالته اي در مقابل هيچ ملّتي نيست؛ بايد راه را با همّت خودشان هموار کنند. ملّت هايي که به اوج معنويّت و مدنيّت و رفاه و سعادت رسيدند، اين جوري حرکت کردند».
14- معظم له، 25 فروردين 1378 در ديدار فرماندهان ارتش، با انتقاد از سهل انديشي فرمودند «هر حقيقتي دشمناني دارد. آن کسي که انتظار دارد در جاده آسفالته زندگي، بدون هيچ دست انداز و بدون هيچ معارض و خطر حرکت کند، انسان ساده لوحي است که بالاخره هم با سر خواهد غلتيد و از پا درخواهد آمد. جاده زندگي، جاده دشواري است؛ جاده پُرپيچ و خمي است. با هر قدم نزديکتر شدن به اهداف والا، مشکلات و خطرهاي تازه اي؛ بعضي بزرگتر از مشکلات قبل وجود دارد. لذا راه زندگي، راه بي دردسري نيست؛ توقّع بي دردسري نبايد داشت... کسي که در ميدان جنگ دچار هزيمت مي شود، قبلاً در درون خود دچار هزيمت شده است. اگر در درون خود دچار هزيمت نشويم، در بيرون هيچ دشمني نمي تواند ما را منهزم کند».
15- وقتي شهيد حسن تهراني مقدم يا شهيد مجيد شهرياري درباره توليد موشک يا سوخت 20 درصد راکتور تهران مي گفتند «ما مي توانيم»، سهل انديشي و بي عملي در کارشان نبود. آنها فکر نمي کردند که قرار است اين اقلام راهبردي را آکبند بخرند و وارد کنند. «ما مي توانيم» رنج و زحمت دارد. زحمت انديشيدن به پرسش هاي غامض و يافتن راه هاي صعب الوصول، زحمت عرق ريختن و مسير ناهموار را هموار کردن. حالا هم راه همان راه است. نه نااميدي و تسليم و نه روياانديشي محض و آماده طلبي.
16- اينکه پس از برجام، دامپروري رو به ورشکستگي فرانسه را به شهادت الکساندر بوردو رئيس فدراسيون ملي گوشت فرانسه نجات دهيم يا واردات مصرفي غيرضرور (ماهي زينتي، گلابي خشک کرده، برنج، شيريني، شکلات، سرکه، پفيلا و غذاي سگ و گربه خانگي) را 4 برابر کنيم؛ يا اينکه صادرات غيرنفتي ما در 2 سال پسابرجام 20 درصد کاهش يابد و اعلام شود مشکل سوئيفت و گشايش ال سي همچنان باقي است و حتي نمي توانيم يک حساب بانکي در انگليس باز کنيم و...، نشان مي دهد محاسبه عقلاني در ميان نبوده است.اگر برخي مديران خوش خيال نسبت به غرب، موجب معطلي و فشلي در حل مشکلات شده اند، بي ارتباط با انفعال و کم کاري جريان حزب اللهيِ قائل به رفتار انقلابي اما ناملتزم به گفتمان نيست. مطالبه موثر، کمترين تکليف نيروهاي انقلابي است. نويسنده: محمد ايماني
2- افرادي که در برابر سختي ها به جزع و فزع مي اُفتند يا به هنگام شادماني، از خود بي خود مي شوند و سرمستي مي کنند، شخصيت پخته اي ندارند. امام صادق(ع) فرموده سزاوار است مومن 8 صفت داشته باشد و از آن جمله است «وَقُورٌ عِنْدَ الْهَزاهِزِ، صَبُورٌ عِنْدَ الْبَلاءِ، شَكُورٌ عِنْدَ الرَّخاءِ. آرام و با وقار به هنگام آشفتگي ها، بردبار هنگام بلاها و آزمايش ها، شکرگزار به وقت آسايش». از فلان عوام بي خبر از همه جا مي شد اغماض کرد که براي «يک توافق نيم بند با شيطان بزرگ»، جوگير شود و پايکوبي کند و لباس منقش به «آي لاو يو اس اي» بپوشد اما اينکه مثلا سياستمداري باسابقه ، براي مذاکره با آمريکا ذوق زدگي کند و بگويد «تابو شکست و مسئله سخت همين بود که تابو بشکند»، از سائيدگي و فرسايش تفکر حکايت مي کرد.
3- اکنون از آن هيجان کف خيابان و کريدور هاي سياسي اثري نيست. انگار خوابي بوده يا افسانه اي براي ما خوانده اند. از روزگاري که گفته شد «مذاکره با آمريکا برد-برد است» و «توافق نشان داد مي توانيم با آمريکا درباره برجام هاي جديد مذاکره و توافق کنيم»، راهي پرعبرت و خسارت طي شد تا رئيس جمهور بگويد «داستان مضحکي اتفاق افتاده؛ مي گويند تعهدي که قبلا بستيم، فعلا قرص و محکم نباشد، درباره موضوع ديگري حرف بزنيم! آمريکا با زبان و عمل مي گويد که اهل مذاکره و تعهد نيست اما به برخي کشورهاي شرق آسيا (کره شمالي) مي گويد بيا با ما مذاکره کن؛ مگر ديوانه اند كه با شما مذاكره كنند؟ شما به مذاكره اي كه به تاييد سازمان ملل رسيده، پايبند نيستيد». چه حالي داشتند که مذاکره و اعتماد به آمريکا را عقل انگاشتند؟
4- در اين ميان، حساب جماعت تحريفگر در فضاي سياست و رسانه جداست. مرام آنها وارونگي مطلق است. آنجا که بايد از عبرت هاي تاريخ مي گفتند، پشت به تاريخ کردند و به بزک آمريکا پرداختند. اما اکنون که بايد مردم و نخبگان را نسبت به تهديدهاي آني دشمن (از جمله قانون مادر تحريم ها يا همان کاتسا) حساس کنند، تاريخ پرست شده اند و خود را پشت بناي سنگي پاسارگاد و روز کوروش و سپنتابازي پنهان مي کنند تا پاسخگوي خيانت بزرگ نباشند! شان رسانه، روشنگري است اما اينها گاه نقش خواب آور دارند و گاه، ماموريت دوقطبي کردن جامعه به هر بهانه را اجرا مي کنند.
5- مرز عقل و جنون کجاست؟ برخي ديوانه به دنيا مي آيند و برخي ديگر، عقل را به اختيار خود تعطيل مي کنند و به خاکي جنون مي زنند. سند؟! پس از انتخابات سال 92 به بهانه جشن پيروزي، عليه يکي از نامزدها شعار دادند «خاک تو سر [...] » و وقتي حيرت رهگذران را ديدند، مصرع دوم را گفتند؛ «بدون هيچ دليلي»! متاسفانه هرگز مورد اعتراض آقاي روحاني هم قرار نگرفتند. يا مثلا برخي سياسيون در آشوب سال 88، همراه جماعت ماموريت داري شدند که با صراحت و بلاهت توامان شعار مي دادند «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است» و «مرگ بر اصل ولايت»؛ اما اکنون سعيد حجاريان ادعا مي کند «ما سال ۸۸ خودمان را از اين شعار مبرا مي دانستيم»(!؟) و مهدي کروبي پيغام مي دهد «من به ميراث گرانبهاي امام خميني(ره) که جمهوري اسلامي است پايبند هستم و به قانون اساسي که زيرساخت و يادگار امام است به خصوص اصل ولايت فقيه معتقدم».
6- از امير مومنان عليه السلام در حکمت 247 نهج البلاغه نقل است که فرمود «الْحِدَّهًْ ضَرْبٌ مِنَ الْجُنُونِ لِاَنَّ صَاحِبَهَا يَندَمُ فَإِنْ لَمْ يَنْدَمْ فَجُنُونُهُ مُسْتَحْكِمٌ. تندخويي، شعبه اي از جنون و ديوانگي است، چراكه صاحبش پشيمان مي شود و اگر پشيمان نشود، دليل بر دائمي بودن آن است». اعتماد به دشمني از جنس شيطان بزرگ نيز نوعي بي عقلي است، چنانکه آقاي روحاني بدرستي گفت. نشان به آن نشان که بي هيچ شک و شبهه اي، پس از مدتي کوتاه پشيماني مي آورد. اين ندامت نشانه خرد است وگرنه، اگر کسي پس از اعتماد به شيطان و خسارت ديدن پشيمان نشود، حکايت از دوام بي خردي مي کند.
7- تحريم هاي جديد برخلاف روح و متن توافق در راه است. شيطان بزرگ در 20 ماهه پس از اجراي برجام، آن روي بي نقاب خود را نشان داده است. اين شکننده ترين و مصيبت بارترين وضعيت براي شيطان است که از بزک و چرب زباني و فريبندگي -که لازمه وسوسه و اغواگري اوست- خلع شود و مجبور باشد با همان سيماي منزجر کننده خويش ظاهر گردد. همين واقعيت، سند مهمي درباره ادعاي قدرتمندي ايران در «جنگ هوشمند» با شيطان بزرگ است که مي تواند دستمايه نظريه پردازي و پژوهش در آکادمي هاي علوم سياسي و روابط بين الملل شود. آمريکا هرگز مانند امروز در مقابل قدرت افزايي مشروع ايران، مستاصل نبوده است.
8- مسئله بزرگ ابرقدرت ها با ما، مانايي و پيش روندگي ايران به مثابه يک امر واقع و قابل الگوبرداري در ميان ساير ملت هاست. برجام از نگاه آمريکا وغرب، صرفا ابزاري مهم در مسير اجراي نقشه اصلي بود؛ راهبرد مهار و معطل سازي در ميانه دهه پيشرفت که مي توانست ايران را به قدرت اول منطقه غرب آسيا تبديل مي کرد. نتانياهو نخست وزير رژيم صهيونيستي مهر 1389 گفت «ايران با سرعت قطاري تندرو به پيش مي تازد و ما مانند يک خودروي قراضه سعي مي کنيم خود را به پاي اين کشور برسانيم و مهار کنيم».
9- نمي خواهيم بالش نرم زير سر کسي بگذاريم. اتفاقا اکنون زمان هوشياري است. اما بي خردي و بي انصافي است اگر واقعيت اقتدار ايران بازگو نشود. همين روزها روزنامه انگليسي ديلي ميرور مي نويسد «آمريکا بايد در سياست خود تجديدنظر کند؛ ايران بزرگ تر از آن است که بتوان او را منزوي کرد» و جان مک کين سناتور آمريکايي در نيويورک تايمز خاطر نشان مي کند « ايران در خاورميانه، نظم جديد مد نظر آمريکا را نابود کرد». نيويورک تايمز چند روز قبل از يادداشت مک کين، در تحليل ديگري نوشت « تيلرسون به شکل دزدکي به افغانستان و عراق رفت. در عراق استقبال سردي از وزير خارجه آمريکا شد، چون اوعليه ايران سخن گفته بود». همزمان ان بي سي نيوز تصريح مي کند «ايران با کمک به دولت عراق در بازپس گيري کرکوک، آمريکا را تحقير کرد. اين، ضربه اي مهلک و شکستي فضاحت بار بود. وهفته نامه اکونوميست به تاکيد مي نويسد « در حالي که ترامپ سرگرم لاف زدن وهياهوست، ايران منطقه خاورميانه را شکل مي دهد». حق با فايننشال تايمز است؛ «دولت آمريکا در خاورميانه سردرگم است. همه به آمريکا مي خندند، وقتي که براي ايران خط و نشان مي کشد».
10- به احساس حقارت نهفته در يادداشت مايکل روبين (کارشناس ارشد انديشکده امريکن اينترپرايز) نگاه کنيد که در واشنگتن اگزمينر نوشت «ازهر تحليلگر اطلاعاتي يا افسر نظامي آمريکا بپرسيد، مي گويد قاسم سليماني رئيس نيروي قدس سپاه پاسداران، يک تروريست است. اما بسياري از ايراني ها از او به عنوان يک قهرمان و رزمنده واقعي ياد مي کنند، نه مانند جيمز متيس وزير دفاع آمريکا که اينطور نيست. سليماني در عراق و در هر جاي ديگر، علاوه بر رزمندگي، چهره يک استاد معامله گر و يک ديپلمات برجسته را هم دارد. او براي اجتناب از خونريزي ميان اتحاد ميهني کردستان و نيروهاي دولت عراق پادرمياني کرد. با وجود تمام حرف ها درباره فرقه گرايي ايران، حتي سياستمداران سني عراق از گفت وگو با سليماني حرف مي زنند. در سوريه نيز همين طور است، وي به دولت سوريه وتحکيم کنترل حزب الله کمک کرده است. در حالي که تحليلگران آمريکايي سفر سليماني به روسيه را نقض تحريم هاي سازمان ملل مي دانند، همزمان اين سفرها همچنان بر نقش او تاکيد دارند».
11- اين مقام سابق وزارت دفاع آمريکا ادامه مي دهد «نتيجه اينکه ايران نه تنها استراتژي بلکه پرسنلي براي هماهنگي و اجراي آن دارد. آمريکا مي تواند از نفوذ ايران در منطقه شکايت کند اما تا زماني که سليماني در بطن کار قرار دارد، بسيار دشوار است که عراقي ها، آمريکا را جدي بگيرند. مک گورک فرستاده ويژه آمريکا خود را به عنوان يک ديپلمات قابل ثابت کرد، اما وي از روال و استحکامي که سليماني به خرج مي دهد، برخوردار نيست. اکنون زمان مواجه شدن با واقعيت سليماني فرا رسيده است».
12- «ما مي توانيم» اگر از سر هيجان صِرف و بدون تدارک باشد، يا از ابتدا موهوم است و يا گوينده آن در ميانه راه جا مي زند. «ما مي توانيم» شدني است اگر که مبتني بر چينش درست اسباب باشد. رهبر معظم انقلاب مرداد 1381 در ديدار با جمعي از دست اندرکاران روزنامه کيهان فرمودند «ما خلاف جريان حرکت نمي کنيم. ولو قاتلکم الذين کفروا لَوَلّوا الادبار ثم لايجدون وليّاً و لا نصيراً. کفار اگر در قضيه حديبيه با شما مبارزه و مقاتله مي کردند، آنها شکست مي خوردند. دنبال اين مي گويد سنت الله التي قدخلت من قبل. حالا چي سنت است؛ هر جا که جنگ حق و باطل باشد، سنت اين است که حق پيروز بشود؟ نه! در جنگ احد که شکست خوردند، در جاي ديگر مثل حُنين آن جور شد... سنت خدا اين است که حق وقتي بر ارکان خودش، ارکان صحيح خودش، قرار مي گيرد، حتما بايد پيروز بشود بدون ترديد... مجاهدت، همان ترتيب ارکان صحيح است، مجاهدت همه جانبه».
13- رهبر انقلاب، 29 خرداد 91 در ديدار مسئولان نظام يادآور شدند «پيروزي، بدون مجاهدت، بدون حرکت، بدون خطرپذيري، امکان ندارد. خداي متعال وعده پيروزيِ بدون حرکت به هيچ کس نداده است. صِرف مومن بودن هم کافي نيست؛ مجاهدت لازم است، صبر لازم است.» ايشان 11 مرداد 95 خطاب به مردم متذکر شدند «وقتي معاهده اي که دلهاي مومن با خدا بسته اند صادقانه باشد، کارها پيش خواهد رفت؛ همه مشکلات برطرف خواهد شد. البتّه زندگي موانع دارد، مشکلات دارد، هيچ جادّه آسفالته اي در مقابل هيچ ملّتي نيست؛ بايد راه را با همّت خودشان هموار کنند. ملّت هايي که به اوج معنويّت و مدنيّت و رفاه و سعادت رسيدند، اين جوري حرکت کردند».
14- معظم له، 25 فروردين 1378 در ديدار فرماندهان ارتش، با انتقاد از سهل انديشي فرمودند «هر حقيقتي دشمناني دارد. آن کسي که انتظار دارد در جاده آسفالته زندگي، بدون هيچ دست انداز و بدون هيچ معارض و خطر حرکت کند، انسان ساده لوحي است که بالاخره هم با سر خواهد غلتيد و از پا درخواهد آمد. جاده زندگي، جاده دشواري است؛ جاده پُرپيچ و خمي است. با هر قدم نزديکتر شدن به اهداف والا، مشکلات و خطرهاي تازه اي؛ بعضي بزرگتر از مشکلات قبل وجود دارد. لذا راه زندگي، راه بي دردسري نيست؛ توقّع بي دردسري نبايد داشت... کسي که در ميدان جنگ دچار هزيمت مي شود، قبلاً در درون خود دچار هزيمت شده است. اگر در درون خود دچار هزيمت نشويم، در بيرون هيچ دشمني نمي تواند ما را منهزم کند».
15- وقتي شهيد حسن تهراني مقدم يا شهيد مجيد شهرياري درباره توليد موشک يا سوخت 20 درصد راکتور تهران مي گفتند «ما مي توانيم»، سهل انديشي و بي عملي در کارشان نبود. آنها فکر نمي کردند که قرار است اين اقلام راهبردي را آکبند بخرند و وارد کنند. «ما مي توانيم» رنج و زحمت دارد. زحمت انديشيدن به پرسش هاي غامض و يافتن راه هاي صعب الوصول، زحمت عرق ريختن و مسير ناهموار را هموار کردن. حالا هم راه همان راه است. نه نااميدي و تسليم و نه روياانديشي محض و آماده طلبي.
16- اينکه پس از برجام، دامپروري رو به ورشکستگي فرانسه را به شهادت الکساندر بوردو رئيس فدراسيون ملي گوشت فرانسه نجات دهيم يا واردات مصرفي غيرضرور (ماهي زينتي، گلابي خشک کرده، برنج، شيريني، شکلات، سرکه، پفيلا و غذاي سگ و گربه خانگي) را 4 برابر کنيم؛ يا اينکه صادرات غيرنفتي ما در 2 سال پسابرجام 20 درصد کاهش يابد و اعلام شود مشکل سوئيفت و گشايش ال سي همچنان باقي است و حتي نمي توانيم يک حساب بانکي در انگليس باز کنيم و...، نشان مي دهد محاسبه عقلاني در ميان نبوده است.اگر برخي مديران خوش خيال نسبت به غرب، موجب معطلي و فشلي در حل مشکلات شده اند، بي ارتباط با انفعال و کم کاري جريان حزب اللهيِ قائل به رفتار انقلابي اما ناملتزم به گفتمان نيست. مطالبه موثر، کمترين تکليف نيروهاي انقلابي است. نويسنده: محمد ايماني