نمی توان مدام با پاک کردن صورت مسأله باانکار واقعیت مانور تبلیغاتی دلخواه داد . چون اگر پاسداران
وحزب الشیطان لبنان وارد سوریه نمی شدند شرایط برای فرصت طلبی روس ها هم هموار نمی
شد تاه وارد سوریه شوند وبطور مشترک هوایی وزمینی خاک سوریه راشخم بزنندو
تخریب کنند . سپس فضا طوری آماده شده که سرمقاله نویس از موضع
انتقادی چنین گزارش داده است :
آمریکا در یک اقدام غیرمنتظره و به شدت مداخله
جویانه اعلام کرد با تشکیل یک تیم مشترک با فرانسه، انگلیس، عربستان و اردن در
تلاش برای تدوین قانون اساسی جدید سوریه است! واشنگتن مدعی است که هدف اصلی از
تدوین قانون اساسی، نهادینه کردن دمکراسی در سوریه است و مایل است سوریه را به
صورت مجموعهای فدرالی متشکل از سه حکومت تعریف کند....
آمریکا در یک اقدام غیرمنتظره و به شدت مداخله جویانه اعلام کرد با تشکیل یک تیم مشترک با فرانسه، انگلیس، عربستان و اردن در تلاش برای تدوین قانون اساسی جدید سوریه است! واشنگتن مدعی است که هدف اصلی از تدوین قانون اساسی، نهادینه کردن دمکراسی در سوریه است و مایل است سوریه را به صورت مجموعهای فدرالی متشکل از سه حکومت تعریف کند.
در این زمینه نکات مهمی به ذهن میرسد که در راس آنها این نکته است که آمریکا و سایر کشورهای متحدش با چه مجوزی و از کدام نهاد بینالمللی، خود را مجاز و محق میدانند به جای مردم و دولت سوریه و برای آنها تعیین تکلیف کنند و قانون اساسی جدید سوریه را به میل خود و در چارچوب مورد نظر خود تدوین کند.
موضوع مهمتر اینکه کشورهای مذکور دقیقاً همان فهرست حامیان تروریسم در سوریه هستند که تاکنون برای به قدرت رسانیدن تروریستها از هیچ جنایتی فروگذار نکردهاند ولی سرمایه گذاریها و شرارت بدفرجام آنها در میدان جنگ تروریستی با ملت سوریه به شکست و رسوائی منجر شده است. آمریکا و سایر حامیان تروریسم امیدوارند شکست سنگینی را که در جنگهای نیابتی متحمل شده اند، این بار از طریق تلاش برای تدوین قانون اساسی سوریه به دلخواه خود، جبران کنند و بر ناکامیهای خود سرپوش بگذارند و همان اهدافی را که از طریق جنگ نتوانستند تامین کنند، با نوشتن قانون اساسی جدید سوریه تامین سازند. با نگاهی تیزبینانه به فهرست حامیان تروریسم، بهتر میتوان دریافت که آنها علیرغم ادعای مضحک برای تامین دمکراسی در سوریه، از همان ابتدای جنگهای نیابتی هم به دنبال تامین دمکراسی نبودند و هرگز برای مردم مظلوم سوریه دل نسوزاندند بلکه با آواره کردن یک ملت و تبدیل سوریه به یک ویرانه، ثروتهای ملی، سابقه عظیم تاریخ تمدن سوریه و حیثیت مردم و دولت سوریه را لگدمال کردهاند ولی هنوز هم با وقاحتی مثال زدنی، خود را طرفدار دمکراسی و حقوق ملت سوریه معرفی میکنند که ادعایشان البته خریداری ندارد.
موضوع مهم دیگر حضور رژیم منفور و مفلوک آل سعود با آن سابقه سیاه دشمنی با ملتها و حتی خصومت ورزیدن علیه مردم عربستان است. تاریخ معاصر تا آنجا که به خاطر دارد، آل سعود با زور سرنیزه و شرارت بر سرزمین وحی حکومت جائرانهای داشتهاند و برای تامین اهداف ناپاک خود حتی به قانون جنگل هم عمل نکردهاند ولی امروزه مایلند برای مردم غیرتمند سوریه قانون اساسی بنویسند و راهکار نهادینه کردن دمکراسی را به آنها بیاموزند.
آمریکا، انگلیس و فرانسه با هر انگیزه و توجیهی که با رژیم تروریست پرور آل سعود همدست شده باشند، عملاً به بدنامی و سوءنیت خود اعتراف کردهاند. این هر سه رژیم در دشمنی با ملتها و داشتن خوی پلید استعماری در دنیای معاصر، شهره خاص و عام هستند و کارنامه سیاهی در سرکوب ملتها دارند که دیگر جائی برای نمایش مضحک اخیر آنها باقی نمیگذارد که خود را پرچمدار دمکراسی جا بزنند و بخواهند به سایر ملتها درس دمکراسی و آزادی خواهی بدهند.
موضوع مهم دیگر تلاش نافرجام حامیان تروریسم برای تجزیه سوریه است که علیرغم توسل به وحشیانهترین شگردهای ضدانسانی در جنگهای نیابتی هم نتوانستند به کمک تروریستهای اجاره که از 85 کشور جهان برای شرارت به سوریه اعزام کردند، اهداف شوم خود را برای به قدرت رساندن تروریستها و تجزیه سوریه عملیاتی کنند و اکنون مایلند از طریق «جنگ نرم» و تدوین قانون اساسی سوریه برای تامین همان اهداف ناپاک خود «ریل گذاری» کنند. ناگفته پیداست که آمریکای ترامپ و متحدان شرورش از این سیاست ضدانسانی جدیدشان چه انتظاراتی دارند. رکس تیلرسون، وزیر خارجه آمریکا اخیراً به وضوح و البته با وقاحت کامل اعتراف کرد که اساس استراتژی آمریکا در سوریه، براندازی حکومت دمشق است. حتی بدون اعتراف صریح تیلرسون هم کاملاً آشکار بود که آمریکا چه در دوره اوباما و چه امروز، چه اهداف شومی را در سوریه دنبال کرده و میکند و در هر صورت، هرگز به مردم جنگ زده و رنج کشیده سوریه نیندیشیدهاند. آمریکای ترامپ با این همه تضاد و تناقض در رفتار و گفتارش چگونه میخواهد اهداف و برنامههای مداخله جویانه و ضدانسانی را توجیه کند و دیگران را برای اثبات حسن نیت و صداقتش فریب دهد؟ چگونه ممکن است برای کشوری بدون دعوت و موافقت حکومت مرکزی قانون اساسی بنویسند، برای ملت و دولتی سیاستگذاری کنند و با اعلام اینکه اصرار دارند حکومت مرکزی را براندازی کنند، بتوانند اعتماد عمومی را نسبت به اهداف و نیات ناپاک و ضدانسانی خود جلب کنند؟ با صرفنظر از این سئوالات منطقی، کارنامه سیاه آمریکا در پرونده حمایت از تروریست ها در سوریه، دیگر زمینهای برای جلب اعتماد و اثبات حسن نیت دروغین آمریکا و متحدانش باقی نگذاشته است.
موضوع مهم دیگر سکوت کشورها و نهادهای بینالمللی از جمله سازمان ملل است که قطعاً به حساب تایید این شرارتهای عوام فریبانه نگذاشته میشود. لازم است کشورها و نهادهای بینالمللی در برابر این شرارت جدید آمریکا و سایر حامیان تروریسم بایستند و با آن مقابله کنند. این، دنباله خیانت آشکار حامیان تروریسم با هدف مشروعیت دادن به تروریستها در سوریه است. آمریکای ترامپ میخواهد هر آنچه با جنگ و جنایت و کشتار قابل پیگیری نبود، از طریق جنگ نرم و به بهانه تدوین قانون اساسی جدید سوریه محقق سازد درحالی که سرنوشت هر کشور و ملتی را خود آن ملت باید تعیین کند و رقم بزند، نه شکست خوردگان و مداخله جویان ناکام و حامیان بیآبروی آنها.
آمریکا در یک اقدام غیرمنتظره و به شدت مداخله جویانه اعلام کرد با تشکیل یک تیم مشترک با فرانسه، انگلیس، عربستان و اردن در تلاش برای تدوین قانون اساسی جدید سوریه است! واشنگتن مدعی است که هدف اصلی از تدوین قانون اساسی، نهادینه کردن دمکراسی در سوریه است و مایل است سوریه را به صورت مجموعهای فدرالی متشکل از سه حکومت تعریف کند.
در این زمینه نکات مهمی به ذهن میرسد که در راس آنها این نکته است که آمریکا و سایر کشورهای متحدش با چه مجوزی و از کدام نهاد بینالمللی، خود را مجاز و محق میدانند به جای مردم و دولت سوریه و برای آنها تعیین تکلیف کنند و قانون اساسی جدید سوریه را به میل خود و در چارچوب مورد نظر خود تدوین کند.
موضوع مهمتر اینکه کشورهای مذکور دقیقاً همان فهرست حامیان تروریسم در سوریه هستند که تاکنون برای به قدرت رسانیدن تروریستها از هیچ جنایتی فروگذار نکردهاند ولی سرمایه گذاریها و شرارت بدفرجام آنها در میدان جنگ تروریستی با ملت سوریه به شکست و رسوائی منجر شده است. آمریکا و سایر حامیان تروریسم امیدوارند شکست سنگینی را که در جنگهای نیابتی متحمل شده اند، این بار از طریق تلاش برای تدوین قانون اساسی سوریه به دلخواه خود، جبران کنند و بر ناکامیهای خود سرپوش بگذارند و همان اهدافی را که از طریق جنگ نتوانستند تامین کنند، با نوشتن قانون اساسی جدید سوریه تامین سازند. با نگاهی تیزبینانه به فهرست حامیان تروریسم، بهتر میتوان دریافت که آنها علیرغم ادعای مضحک برای تامین دمکراسی در سوریه، از همان ابتدای جنگهای نیابتی هم به دنبال تامین دمکراسی نبودند و هرگز برای مردم مظلوم سوریه دل نسوزاندند بلکه با آواره کردن یک ملت و تبدیل سوریه به یک ویرانه، ثروتهای ملی، سابقه عظیم تاریخ تمدن سوریه و حیثیت مردم و دولت سوریه را لگدمال کردهاند ولی هنوز هم با وقاحتی مثال زدنی، خود را طرفدار دمکراسی و حقوق ملت سوریه معرفی میکنند که ادعایشان البته خریداری ندارد.
موضوع مهم دیگر حضور رژیم منفور و مفلوک آل سعود با آن سابقه سیاه دشمنی با ملتها و حتی خصومت ورزیدن علیه مردم عربستان است. تاریخ معاصر تا آنجا که به خاطر دارد، آل سعود با زور سرنیزه و شرارت بر سرزمین وحی حکومت جائرانهای داشتهاند و برای تامین اهداف ناپاک خود حتی به قانون جنگل هم عمل نکردهاند ولی امروزه مایلند برای مردم غیرتمند سوریه قانون اساسی بنویسند و راهکار نهادینه کردن دمکراسی را به آنها بیاموزند.
آمریکا، انگلیس و فرانسه با هر انگیزه و توجیهی که با رژیم تروریست پرور آل سعود همدست شده باشند، عملاً به بدنامی و سوءنیت خود اعتراف کردهاند. این هر سه رژیم در دشمنی با ملتها و داشتن خوی پلید استعماری در دنیای معاصر، شهره خاص و عام هستند و کارنامه سیاهی در سرکوب ملتها دارند که دیگر جائی برای نمایش مضحک اخیر آنها باقی نمیگذارد که خود را پرچمدار دمکراسی جا بزنند و بخواهند به سایر ملتها درس دمکراسی و آزادی خواهی بدهند.
موضوع مهم دیگر تلاش نافرجام حامیان تروریسم برای تجزیه سوریه است که علیرغم توسل به وحشیانهترین شگردهای ضدانسانی در جنگهای نیابتی هم نتوانستند به کمک تروریستهای اجاره که از 85 کشور جهان برای شرارت به سوریه اعزام کردند، اهداف شوم خود را برای به قدرت رساندن تروریستها و تجزیه سوریه عملیاتی کنند و اکنون مایلند از طریق «جنگ نرم» و تدوین قانون اساسی سوریه برای تامین همان اهداف ناپاک خود «ریل گذاری» کنند. ناگفته پیداست که آمریکای ترامپ و متحدان شرورش از این سیاست ضدانسانی جدیدشان چه انتظاراتی دارند. رکس تیلرسون، وزیر خارجه آمریکا اخیراً به وضوح و البته با وقاحت کامل اعتراف کرد که اساس استراتژی آمریکا در سوریه، براندازی حکومت دمشق است. حتی بدون اعتراف صریح تیلرسون هم کاملاً آشکار بود که آمریکا چه در دوره اوباما و چه امروز، چه اهداف شومی را در سوریه دنبال کرده و میکند و در هر صورت، هرگز به مردم جنگ زده و رنج کشیده سوریه نیندیشیدهاند. آمریکای ترامپ با این همه تضاد و تناقض در رفتار و گفتارش چگونه میخواهد اهداف و برنامههای مداخله جویانه و ضدانسانی را توجیه کند و دیگران را برای اثبات حسن نیت و صداقتش فریب دهد؟ چگونه ممکن است برای کشوری بدون دعوت و موافقت حکومت مرکزی قانون اساسی بنویسند، برای ملت و دولتی سیاستگذاری کنند و با اعلام اینکه اصرار دارند حکومت مرکزی را براندازی کنند، بتوانند اعتماد عمومی را نسبت به اهداف و نیات ناپاک و ضدانسانی خود جلب کنند؟ با صرفنظر از این سئوالات منطقی، کارنامه سیاه آمریکا در پرونده حمایت از تروریست ها در سوریه، دیگر زمینهای برای جلب اعتماد و اثبات حسن نیت دروغین آمریکا و متحدانش باقی نگذاشته است.
موضوع مهم دیگر سکوت کشورها و نهادهای بینالمللی از جمله سازمان ملل است که قطعاً به حساب تایید این شرارتهای عوام فریبانه نگذاشته میشود. لازم است کشورها و نهادهای بینالمللی در برابر این شرارت جدید آمریکا و سایر حامیان تروریسم بایستند و با آن مقابله کنند. این، دنباله خیانت آشکار حامیان تروریسم با هدف مشروعیت دادن به تروریستها در سوریه است. آمریکای ترامپ میخواهد هر آنچه با جنگ و جنایت و کشتار قابل پیگیری نبود، از طریق جنگ نرم و به بهانه تدوین قانون اساسی جدید سوریه محقق سازد درحالی که سرنوشت هر کشور و ملتی را خود آن ملت باید تعیین کند و رقم بزند، نه شکست خوردگان و مداخله جویان ناکام و حامیان بیآبروی آنها.