يادداشت روز اوین نامه ی کیهان "وسط خيابان ديوار نمي كشند"

اوین نامه کیهان 4 بهمن ماه سال 1396
يادداشت روز اوین نامه ی کیهان "وسط خيابان ديوار نمي كشند"
- برخلاف اینکه مدعی منتقد دولت یادداشت نویس که وانمود کرده بر خلاف  دولت  روحانی  مخالف  جادوگری و اعجاز وچراغ جادو  نیست . ولی درعمل نشان داده است که خودش  مسلح به رمالی و بند بازی ووارونه گویی وتر دستی است . برای اینکه با ضریب کاهش  10 برابری کاهش عمر ننگین رژیم ولایت فقیه  طوری  چشم بندی کرده که همه مشکلات اقتصادی و معضلات اجتماعی نه در مدت 39 سال رژیم وارونه ولایت فقیه  که در4-5 سال  اخیر دولت های یازدهم ودوازدهم روحانی به وقوع پیوسته است . بنابراین این هم قلم وهم لهجه و همکار سربازجو شریعت نداری در ابتدای یادداشت خود چنین قلمزنی انتقادی علیه دولت روحانی کرده است:
 نگرش و ارزيابي روندي از مسير طي شده در 4-5 سال اخير، اين حقيقت را يادآوري مي کند که مشکلات، برخلاف برخي رويکردهاي آرزو انديشانه و سهل انديشانه، راه حل هاي جادويي ندارند. فقط در افسانه ها مي شود با غول چراغ جادو، کارهاي محيرالعقول کرد. البته اگر درهمان فضاي افسانه هم کسي قالب شکني مي کرد و غول چراغ جادو را به حرف مي کشيد، لابد مي شنيد که مي گويد من اگر کاري از دستم بر مي آمد، ابتدا براي گرفتاري خودم چاره مي کردم! متاسفانه اين آرزو انديشي، به افکار عمومي هم تزريق و چنين القا شد که بدون زحمت تدبير و تلاش و اصلاح رويه هاي غلط اقتصادي، صرفا با جادوي برجام و بستن با کدخدا مي شود به اقتصاد رونق داد. به دفعات گفته شد با توافق، تمام تحريم هاي مالي و بانکي و اقتصادي بالمرّه (يک جا) «لغو» و مشکل اشتغال و توليد و رکود و تورم و آلودگي هوا وآب خوردن حل خواهد شد. از خود نپرسيدند شيطان بزرگ اگر دغدغه بشريت داشت، چرا به داد 48 ميليون فقير مطلق در آمريکا که محتاج کوپن براي هر وعده غذايي هستند، نرسيده است.

1- نگرش و ارزيابي روندي از مسير طي شده در 4-5 سال اخير، اين حقيقت را يادآوري مي کند که مشکلات، برخلاف برخي رويکردهاي آرزو انديشانه و سهل انديشانه، راه حل هاي جادويي ندارند. فقط در افسانه ها مي شود با غول چراغ جادو، کارهاي محيرالعقول کرد. البته اگر درهمان فضاي افسانه هم کسي قالب شکني مي کرد و غول چراغ جادو را به حرف مي کشيد، لابد مي شنيد که مي گويد من اگر کاري از دستم بر مي آمد، ابتدا براي گرفتاري خودم چاره مي کردم! متاسفانه اين آرزو انديشي، به افکار عمومي هم تزريق و چنين القا شد که بدون زحمت تدبير و تلاش و اصلاح رويه هاي غلط اقتصادي، صرفا با جادوي برجام و بستن با کدخدا مي شود به اقتصاد رونق داد. به دفعات گفته شد با توافق، تمام تحريم هاي مالي و بانکي و اقتصادي بالمرّه (يک جا) «لغو» و مشکل اشتغال و توليد و رکود و تورم و آلودگي هوا وآب خوردن حل خواهد شد. از خود نپرسيدند شيطان بزرگ اگر دغدغه بشريت داشت، چرا به داد 48 ميليون فقير مطلق در آمريکا که محتاج کوپن براي هر وعده غذايي هستند، نرسيده است.
    2
- حفظ يا تغيير وضع موجود، يک دوگانه مهم است که اگر درست تبيين نشود، راه به ناکجاآباد مي برد. برخي تغييرطلبي ها مصداق کور کردن چشم به جاي درست کردن ابروست؛ نقطه قوت ها و قدرتمندي هاي داخلي را هدف تغيير قرار مي دهد اما نقطه ضعف ها را مثبت مي شمارد و بر حفظ آنها تاکيد مي ورزد. درست در همين بزنگاه بود که دشمنان، ارکان قدرت ايران جديد را «مايه دردسر و مزاحمت» براي ملت که بايد به قيمت ارزان به شرخرها فروخت و از شرشان خلاص شد، جا زدند. برنامه هسته اي به عنوان نوک کوه يخ رشد علمي و فني در کشور، جزو اولين اهداف قدرت هاي انحصارطلب غربي بود که با همين مغالطه بر زبان غربگرايان نيز جاري شد؛ مبني بر اينکه با اين همه دردسر فشار و تحريم، برنامه هسته اي مي خواهيم چه کنيم؟! آمريکا و غرب پس از آن، سراغ نفوذ منطقه اي، برنامه موشکي، احکام اسلامي، نهادهاي اقتدار نظام و حوزه هاي خودکفايي علمي و اقتصادي ايران رفتند
    3- مسئله راهبردي آمريکا و برخي رژيم هاي اروپايي با ايران، قدرت و نفوذ منطقه اي مشروع جمهوري اسلامي است. مايک پنس معاون ترامپ در سفر به فلسطين اشغالي گفته است «آمريکا گسترش نفوذ ايران در منطقه را تحمل نمي کند». اما همزمان انديشکده کارنگي درباره سياست محدودسازي نفوذ ايران نوشت «آمريکا بايد نفوذ ايران را در منطقه محدود کند اما به نظر مي رسد که در وضعيت کنوني نمي تواند اين روند را دنبال کند. اگر طرح جدي وجود داشته باشد، دولت هاي اروپايي هم مي توانند به آن بپيوندند. آمريکا از سال 1979 روش هاي متفاوتي را براي بازدارندگي ايران بکار گرفته؛ از جمله برخورد با نفوذ عدالتخواهانه انقلاب ايران. همچنين در سال هاي گذشته آمريکا بيشتر نسبت به توانمندي هاي نظامي ايران نگران شده است. آمريکا درکي از نفوذ مشروع ايران ندارد؛ به اين دليل که هرگز رويکرد تغيير رژيم را کنار نگذاشته است. بنابراين هر اقدام مشروعي که جمهوري اسلامي انجام دهد، مخالفان به بزرگنمايي آن مي پردازند. اين در حالي است که بودجه دفاعي13 تا 15 ميليارد دلار ايران بسيار کمتر از بودجه 90 ميليارد دلاري عربستان يا بودجه 28 ميليارد دلاري امارات و بودجه نظامي آمريکا 600 ميليارد دلار است». در حقيقت مشکل غرب، قدرتمندي ايران است و روح برجام که امروز از اصلاحيه و مکمل و متمم آن حرف مي زنند، زمينه سازي براي خلع همين اقتدار است
    4
- متاسفانه اين واقعيت که آمريکا و متحدان اروپايي آن در موضع عداوت راهبردي با ما قرار دارند، از سوي برخي روشنفکران و سياسيون انکار شد، بي آنکه کمترين تاثيري در کاهش خصومت داشته باشد بلکه بر جسارت دشمن افزود. برخي مديران، هرچه اهل «خطرپذيري» به مفهوم مثبت آن درعرصه مديريت اجرايي نبودند و رفتارهاي محافظه کارانه در نسبت با ديوانسالاري دولتي داشته اند، برعکس، پاي در حوزه «رفتارهاي پرخطر» گذاشتند که اعتماد بي مبنا به شيطان بزرگ و برخي رژيم هاي همسو از آن جمله بود. رهبر انقلاب 28 شهريور 1395 در اين باره فرمودند «يکي از عناصر قدرت جمهوري اسلامي ايران، بي اعتمادي مطلق به قدرت هاي سلطه گر جهاني است که امروز مظهر آن آمريکاست. بايد بي اعتمادي به آمريکا را گسترش داد. متاسفانه برخي ها حاضر نيستند اين بي اعتمادي را قبول کنند واگرچه به زبان مي گويند، آمريکا دشمن است اما احساس واقعي بي اعتمادي به آمريکا در آنها وجود ندارد. هنگامي که در انسان احساس دشمني و بي اعتمادي واقعي به طرف مقابل وجود داشته باشد، در مذاکرات و ديدارها، الزامات آن را رعايت مي کند و به گفته هاي طرف مقابل مطلقاً اعتماد نخواهد کرد».
    5- مشابه همين خطاي «اعتماد يکطرفه»، درباره اروپا در حال تکرار است. معاون وزير خارجه که در اوج مباحثات درباره عدم توازن در توافق و فقدان ضمانت اجراي آن گفت «امضاي جان کري تضمين است»، اين بار با سهل انديشي مي گويد «ميزان اختلاف اروپا و آمريکا بي سابقه است». او مي افزايد «ايده برخي از اروپايي ها، دادن امتياز غيربرجامي به ترامپ براي نگه داشتن او در برجام است». «امتيازات غيربرجامي» از جيب چه کسي؟ ادعاي «اختلافات بي سابقه اروپا و آمريکا» درحالي است که وزير خارجه آمريکا در سفر به اروپا، هماهنگي هايي با دولت هاي اروپايي درباره تشديد فشار بر ايران در زمينه هاي موشکي و نفوذ منطقه اي ايران داشته و دولت هاي فرانسه و انگليس و آلمان هم صراحتاً در چند نوبت براي فشارهاي تحريمي درباره محدود کردن برنامه موشکي و نفوذ منطقه اي ايران اعلام آمادگي کرده اند. اين فرآيند، بازسازي نقشه فريبکارانه پليس خوب و پليس بد است که تيم مذاکره کننده ما را به خطاي محاسباتي و دادن امتيازهاي يکطرفه کشاند و وزير خارجه بعدها با گلايه به وزراي خارجه طرف برجام گفت 20 ماه پس از برجام هنوزهم نمي توانيم حتي يک حساب بانکي در انگليس باز کنيم.
    6-
اتفاق عجيب تر اين است که وزارت امور خارجه در واکنش به اظهارات مستند يک منتقد در مناظره تلويزيوني، ضمن نثار انواع اهانت مي نويسد» چرا بر خلاف آنچه امام راحل ما به حق فرمود که آمريکا هيچ غلطي نمي تواند بکند، اين آقايان تلاش دارند اثبات نمايند که اتفاقا آمريکا هر کاري خواسته با مردم ايران چه در تحريم ها و چه در مذاکرات کرده است؟ چه برنامه هايي پشت پرده وجود دارد که آمريکا را در ذهن مردم قدرتمند جلوه دهند؟». آيا کسي غير از وزير خارجه سال 92 همزمان با دور جديد مذاکرات گفت «آمريکا مي تواند ظرف پنج دقيقه تمام توان دفاعي ما را نابود کند»؟! کدام دولتمرد گفته بود «آمريکا کدخداست؟» و «مقابل ابرقدرت ها نمي توان ايستاد؛ آن هم با شعارهايي که بعضا توخالي است»؟ چه کساني اين توهم را به آمريکاي درمانده در چهارگوشه منطقه تزريق کردند که مي تواند غلطي بکند و بنابراين مجاز است زير تعهدات نيم بند برجام بزند؟!
    7- همان نايب رئيس مجلس که ادعا کرده بود «20 دقيقه هم براي تصويب برجام زياد بود»، چند ماه قبل گفت؛ «رزمايش هاي موشکي کم عقلي است»! امثال وي چرا هر بار که دشمنان ديرين ملت ايران، يکي از ارکان قدرت ما را هدف مي گيرند، هم قافيه با ادبيات و مطالبات دشمن سخن مي گويند؟ نايب رئيس ديگر مجلس که او هم عضو فراکسيون اميد است، مي گويد «زماني که به عنوان عضو اکيپ مجلس در مورد برجام انتخاب شدم، به دليل تخصصي بودن بحث، زياد متوجه قضايا نشدم چرا که در موضوعات غيرتخصصي همواره سعي مي کنم ورود پيدا نکنم». او با اين حال ادعا مي کند «هر روز از بابت تحريم ها قبل از برجام، هزار ميليارد تومان متضرر مي شديم»! اين وسوسه و تلقين از کجا رسوخ کرد؟ چرا اکنون از 730 هزار ميليارد توماني که طبق ادعاي ايشان بايد در خزانه کشور پس از دو سال جمع شده باشد، خبري نيست و دولت اصرار دارد مجلس را در برابر حذف يارانه 34 ميليون نفر و گران کردن انفجاري حامل هاي انرژي منفعل کند؟ چرا امثال اين نمايندگان نمي توانند از دولتي که قانونا مُشرف و ناظر بر آن هستد، انتقاد کنند و بگويند به اعتبار وارونه درآمدن بسياري از ارزيابي ها و محاسبات تان، از حرکت تخته گاز در بيراهه بکاهيد و براي پاسخگويي و اداي توضيح و همچنين دريافت خط مشي اصلاح شده، به مجلس بياييد؟ چرا مي توانند از سران خيانتکار فتنه حمايت کنند اما نمي توانند سهل انديشي و اعتماد بي پايه به دشمن را به چالش بکشند؟ 
    8-
بسياري از وعده ها و پيش بيني هاي مديران ارشد دولت درباره رفع رکود، رونق اقتصادي، افزايش ارزش پول ملي و قدرت خريد مردم، بي نياز کردن مردم از پول يارانه و...اشتباه يا برعکس از آب درآمده است. آيا دولت و شخص رئيس جمهور نمي خواهند از هاله تقدس بيرون بيايند، اندکي از سرعت سير در بيراهه بکاهند - بلکه توقف کنند - و فروتنانه از صاحب نظران راه اصلاح و جبران را بپرسند؟ از بدايع رويکرد دولتمردي که پيغمبر(ص) و امام زمان(ع) را هم سزاوار نقد دانست، اين است که مجري ميتينگ هاي تبليغاتي خود در انتخابات را به عنوان مجري گفت و گوي تلويزيوني تعيين مي کند! اولويت هاي مردم در تمام نظرسنجي هاي دولت، «رکود اقتصادي، تعطيلي کارخانه ها، بيکاري، گراني، مسکن و اجاره نشيني و ازدواج» است. اما در گفت و گوي تلويزيوني اخير، تقريبا هيچ اثري از اين اولويت ها نبود. اينکه مجري بگويد«امشب فرصت نشد درباره اشتغال صحبت بکنيم»، مخاطب را به پرسشي روشن وا مي دارد و آن اينکه پس برنامه اصلا براي چه طراحي شده بود؟ چرا در پايان دومين سال اجراي برجام، اين گفت و گو از «عايدي و آورده ملموس براي زندگي مردم» که هيچ، حتي از «حرف» و «قول» هم تهي بود؟ و چرا حتي در حد تعارف، از سالگرد اجراي «فتح الفتوح بزرگ قرن» و «پيروزي 3 بر 2 مقابل ابرقدرت ها»! ياد نشد؟
    9-
بي اعتنايي به اولويت ها و مشکلات قابل حل توده هاي مردم به حدي که عده اي از آنان را به ستوه آورد، و سپس ادعاي لزوم به رسميت شناختن اعتراض خياباني، جفاي عظيم و دشمن شادکن نسبت به نظام و مردم است. اين رويکرد سوال برانگيز، حکايت ديوار کشيدن درعرض خياباني پررفت و آمد و گذاشتن چراغ خطر چشمک زن روي آن است. از کسي که چنين مي کرد، حکمت کارش را پرسيدند؛ پاسخ داد «معلوم است. ديوار مي کشم که بتوانم چراغ هشدار را روي آن نصب کنم». دوباره پرسيدند چراغ را براي چه نصب مي کني؟ پاسخ داد «معلوم نيست؟ براي اينکه رانندگان، ديوار را ببينند و با آن تصادف نکنند»! آيا توليد مسئله يا عدم حل آن و ايجاد نارضايتي و سپس، حق دادن به مردم که فرياد به اعتراض بلند کنند، شباهتي به رويکرد عقلا دارد؟ مگر قصد خودآزاري يا مردم آزاري دارند؟
    10-
اگر در پي اصلاح و بهبود امور هستيم، روندهاي زاويه گرفته از گفتمان بالنده و پيش برنده انقلاب بايد تغيير کند. انقلاب اسلامي و نظام امت – امامت، يک هندسه مشخص دارد که در هر قالب معوجي جاي نمي گيرد و هر محتواي التقاطي را پذيرا نمي شود. بيزاري و برائت از دشمن و سير در چارچوب گفتماني ولايت و رهبري، قاعده کلي هندسه انقلاب اسلامي است و بدون آن نمي توان انقلابي عمل کرد. بديل اين رويکرد، اعتماد از سر اضطرار به شياطين عالم و خسارت زدگي محض است. راه بينابيني وجود ندارد. به تعبير سعدي در باب هشتم گلستان «جان در حمايت يک دم است و دنيا وجودي ميان دو عدم. دين به دنيا فروشان خرند. يوسف بفروشند تا چه خرند؟ اَلَم اَعهَد اِلَيکُم يا بَني آدَمَ اَن لاتَعبُدُوا الشَّيطان. به قولِ دشمن، پيمانِ دوستي بشکستي/ ببين که از که بريدي و با که پيوستي؟». نويسنده: محمد ايماني