و همزمان
با حضور «مایک پمپئو» وزیر خارجه آمریکا در اردن 9 فروند موشک از پایگاههای مرزی
آمریکا به سمت مراکز نظامی در حما و حلب شلیک شد. این حمله موشکی دهها شهید و
مجروح برجا گذاشت. اگرچه هیچ طرفی مسئولیت این شرارت را نپذیرفته ولی گزارشها
نشان میدهند که این حمله موشکی با همکاری انگلیس و کمکهای اطلاعاتی ارتش
صهیونیستی صورت گرفته و در واقع واکنش خشم آلود حامیان تروریسم به خاطر شکست سنگین
تروریستها در عملیات ارتش سوریه و نیروهای مقاومت محسوب میشود. ارتش و نیروهای
مقاومت ضمن پاکسازی حومه دمشق و غوطه شرقی، حملات سنگینی را در دیرالزور و برخی
مراکز استقرار باقیمانده تروریستها انجام دادهاند که تروریستها را عملاً جارو
کردهاند.
همزمان با حضور «مایک پمپئو» وزیر خارجه آمریکا در اردن 9 فروند موشک از پایگاههای مرزی آمریکا به سمت مراکز نظامی در حما و حلب شلیک شد. این حمله موشکی دهها شهید و مجروح برجا گذاشت. اگرچه هیچ طرفی مسئولیت این شرارت را نپذیرفته ولی گزارشها نشان میدهند که این حمله موشکی با همکاری انگلیس و کمکهای اطلاعاتی ارتش صهیونیستی صورت گرفته و در واقع واکنش خشم آلود حامیان تروریسم به خاطر شکست سنگین تروریستها در عملیات ارتش سوریه و نیروهای مقاومت محسوب میشود. ارتش و نیروهای مقاومت ضمن پاکسازی حومه دمشق و غوطه شرقی، حملات سنگینی را در دیرالزور و برخی مراکز استقرار باقیمانده تروریستها انجام دادهاند که تروریستها را عملاً جارو کردهاند.
به نظر میرسد این حملات موشکی با هدف کاستن از شتاب عملیات پاکسازی تروریستها شکل گرفته و نشانگر سردرگمی و ناکامی در جبهه حامیان تروریسم است.
پمپئو بلافاصله پس از کسب رای اعتماد کنگره به عربستان، اسرائیل و اردن سفر کرد تا طرح شرارتهای جدید مثلث شوم آمریکا، انگلیس و فرانسه را با حضورش در منطقه، عملیاتی کند. با آنکه مقامات آمریکائی همواره پیام آور جنگ، بیثباتی و شرارت در منطقه بودهاند ولی پمپئو با این اقدام خود سعی کرده شروع خونینی را برای دوره وزارتش به ثبت برساند که البته شرم آور است.
بدین ترتیب با توجه به اصرار جنون آمیز سلمان و فرزندش برای ادامه حضور نظامی آمریکا در سوریه، موشکهای اخیر از هر کجا و توسط هر طرفی که شلیک شده باشد، شرارتی است که با هزینه عربستان صورت میگیرد و ریاض باید پاسخگو باشد و تاوان آنرا بپردازد. نکته مهم در این میان به وقاحت آشکار آمریکایی ترامپ در منطقه باز میگردد. این نکته از آن جهت اهمیت دارد که محور اصلی ماموریت اخیر پمپئو در سفر به منطقه را دشمنی با ایران و تحریک دیگران برای پیوستن به این محور شرارت جدید تشکیل میدهد. تقریباً به طور همزمان، بن سلمان ولیعهد عربستان ضمن تهدید فلسطینیها به مردم و مقامات فلسطینی هشدار داد که یا طرح به اصطلاح صلح عربستان را بپذیرند و با اشغالگران صهیونیست سازش کنند و یا ساکت باشند و بگذارند که دیگران کارشان را به پیش ببرند. بن سلمان تصریح کرده که دیگر فلسطین اولویت عربستان محسوب نمیشود بلکه اولویت امروز ایران است که باید همه علیه آن متحد شوند!
از سوی دیگر پمپئو در جریان سفر زنجیره ای اخیر بارها ادعا کرد ایران عامل اصلی بیثباتی در منطقه است و با اقدامات بیثباتکننده علیه کشورهای عرب همسایه عمل میکند. او میداند که ایران به درخواست و دعوت دولتهای رسمی سوریه و عراق در راه کمک مستشاری به آنها برای مقابله با طرحهای شوم تروریستی پاسخ مثبت داده و خوشبختانه با موفقیت چشمگیر نیروهای نظامی و مقاومت منطقه، طرحهای تروریستی را عقیم ساخته است. اما آنچه موجب خشم و سرخوردگی آمریکا، انگلیس، فرانسه و ارتجاع عرب شده، این است که علیرغم ریخت و پاشهای گسترده برای سازماندهی،تجهیز وتقویت همه جانبه تروریستها نتوانستهاند کاری از پیش ببرند و شرارتهای اخیر هم انعکاس شکست و ناکامی آنها و مزدوران محلی ارزیابی میشود.
علاوه بر این، اظهارات فریبکارانه پمپئو به منزله تلاشی برای سرپوش گذاشتن بر نقش بیثباتکننده محور شرارت غربی – عبری - عربی در منطقه تلقی میشود که مشخصاً میخواهند به نحوی شکست سنگین و تاریخی خود را در پوشش حملات عوام فریبانه مخفی سازند و جنایات خود را توجیه نمایند. چرا که نقش جنگ افروزانه مقامات آمریکائی در منطقه نیازی به اثبات ندارد و کاملاً محرز است. آنچه در این میان سوال برانگیز است، سکوت ضمنی روسیه است. مسکو در واکنش به تهدیدات رسمی ترامپ که میگفت موشکهای زیبا و هوشمند آمریکا در راه است، رسماً و بلافاصله پاسخ داده بود که موشکها را در هوا منهدم خواهد کرد و به سکوهای پرتاب موشکها در هر کجا که باشد، حمله میکند. موشکهای آمریکا شلیک شد ولی اقدامی از جانب مسکو برای انهدام سکوهای پرتاب موشکها مشاهده نگردید.
روسیه با همکاری ایران و ترکیه دیپلماسی جداگانه و متفاوتی را نسبت به بحران سوریه در پیش گرفته که مشخصاً در اجلاس آستانه شکل گرفته و استمرار یافته است. غایبان بزرگ این اجلاس، آمریکا، اروپا و رژیمهای ارتجاعی عرب هستند که البته از عدم حضور خود بسیار خشمگین و معترضند و مراتب خشم خود را نیز پنهان نمیکنند. استمرار سیاستهای شرورانه محور غربی – عبری – عربی را میتوان نمادی از خشم این محور شرارت دانست.
وقتی تروریستها در صحنه جنگ دچار شکست مفتضحانهای شدهاند، شلیک چند موشک دوربرد، فاقد ارزش نظامی است و تاثیری در سرنوشت هیچ یک از طرفها نمیگذارد ولی به وضوح نشانگر عجز و ناتوانی حامیان تروریسم است که یگانه اهرم باقیمانده آنها را هم بیتاثیر جلوه میدهد و نمیتواند معجزهای برای نجات دیپلماسی ناکام و به بن بست رسیده غرب در منطقه صورت دهد. با این تفاوت که ارتش سوریه در محور مقاومت، حق خود را برای تلافی شرارتهای آمریکا و سایر حامیان تروریسم در موقع مناسب همچنان برای خود محفوظ میدانند.
همزمان با حضور «مایک پمپئو» وزیر خارجه آمریکا در اردن 9 فروند موشک از پایگاههای مرزی آمریکا به سمت مراکز نظامی در حما و حلب شلیک شد. این حمله موشکی دهها شهید و مجروح برجا گذاشت. اگرچه هیچ طرفی مسئولیت این شرارت را نپذیرفته ولی گزارشها نشان میدهند که این حمله موشکی با همکاری انگلیس و کمکهای اطلاعاتی ارتش صهیونیستی صورت گرفته و در واقع واکنش خشم آلود حامیان تروریسم به خاطر شکست سنگین تروریستها در عملیات ارتش سوریه و نیروهای مقاومت محسوب میشود. ارتش و نیروهای مقاومت ضمن پاکسازی حومه دمشق و غوطه شرقی، حملات سنگینی را در دیرالزور و برخی مراکز استقرار باقیمانده تروریستها انجام دادهاند که تروریستها را عملاً جارو کردهاند.
به نظر میرسد این حملات موشکی با هدف کاستن از شتاب عملیات پاکسازی تروریستها شکل گرفته و نشانگر سردرگمی و ناکامی در جبهه حامیان تروریسم است.
پمپئو بلافاصله پس از کسب رای اعتماد کنگره به عربستان، اسرائیل و اردن سفر کرد تا طرح شرارتهای جدید مثلث شوم آمریکا، انگلیس و فرانسه را با حضورش در منطقه، عملیاتی کند. با آنکه مقامات آمریکائی همواره پیام آور جنگ، بیثباتی و شرارت در منطقه بودهاند ولی پمپئو با این اقدام خود سعی کرده شروع خونینی را برای دوره وزارتش به ثبت برساند که البته شرم آور است.
بدین ترتیب با توجه به اصرار جنون آمیز سلمان و فرزندش برای ادامه حضور نظامی آمریکا در سوریه، موشکهای اخیر از هر کجا و توسط هر طرفی که شلیک شده باشد، شرارتی است که با هزینه عربستان صورت میگیرد و ریاض باید پاسخگو باشد و تاوان آنرا بپردازد. نکته مهم در این میان به وقاحت آشکار آمریکایی ترامپ در منطقه باز میگردد. این نکته از آن جهت اهمیت دارد که محور اصلی ماموریت اخیر پمپئو در سفر به منطقه را دشمنی با ایران و تحریک دیگران برای پیوستن به این محور شرارت جدید تشکیل میدهد. تقریباً به طور همزمان، بن سلمان ولیعهد عربستان ضمن تهدید فلسطینیها به مردم و مقامات فلسطینی هشدار داد که یا طرح به اصطلاح صلح عربستان را بپذیرند و با اشغالگران صهیونیست سازش کنند و یا ساکت باشند و بگذارند که دیگران کارشان را به پیش ببرند. بن سلمان تصریح کرده که دیگر فلسطین اولویت عربستان محسوب نمیشود بلکه اولویت امروز ایران است که باید همه علیه آن متحد شوند!
از سوی دیگر پمپئو در جریان سفر زنجیره ای اخیر بارها ادعا کرد ایران عامل اصلی بیثباتی در منطقه است و با اقدامات بیثباتکننده علیه کشورهای عرب همسایه عمل میکند. او میداند که ایران به درخواست و دعوت دولتهای رسمی سوریه و عراق در راه کمک مستشاری به آنها برای مقابله با طرحهای شوم تروریستی پاسخ مثبت داده و خوشبختانه با موفقیت چشمگیر نیروهای نظامی و مقاومت منطقه، طرحهای تروریستی را عقیم ساخته است. اما آنچه موجب خشم و سرخوردگی آمریکا، انگلیس، فرانسه و ارتجاع عرب شده، این است که علیرغم ریخت و پاشهای گسترده برای سازماندهی،تجهیز وتقویت همه جانبه تروریستها نتوانستهاند کاری از پیش ببرند و شرارتهای اخیر هم انعکاس شکست و ناکامی آنها و مزدوران محلی ارزیابی میشود.
علاوه بر این، اظهارات فریبکارانه پمپئو به منزله تلاشی برای سرپوش گذاشتن بر نقش بیثباتکننده محور شرارت غربی – عبری - عربی در منطقه تلقی میشود که مشخصاً میخواهند به نحوی شکست سنگین و تاریخی خود را در پوشش حملات عوام فریبانه مخفی سازند و جنایات خود را توجیه نمایند. چرا که نقش جنگ افروزانه مقامات آمریکائی در منطقه نیازی به اثبات ندارد و کاملاً محرز است. آنچه در این میان سوال برانگیز است، سکوت ضمنی روسیه است. مسکو در واکنش به تهدیدات رسمی ترامپ که میگفت موشکهای زیبا و هوشمند آمریکا در راه است، رسماً و بلافاصله پاسخ داده بود که موشکها را در هوا منهدم خواهد کرد و به سکوهای پرتاب موشکها در هر کجا که باشد، حمله میکند. موشکهای آمریکا شلیک شد ولی اقدامی از جانب مسکو برای انهدام سکوهای پرتاب موشکها مشاهده نگردید.
روسیه با همکاری ایران و ترکیه دیپلماسی جداگانه و متفاوتی را نسبت به بحران سوریه در پیش گرفته که مشخصاً در اجلاس آستانه شکل گرفته و استمرار یافته است. غایبان بزرگ این اجلاس، آمریکا، اروپا و رژیمهای ارتجاعی عرب هستند که البته از عدم حضور خود بسیار خشمگین و معترضند و مراتب خشم خود را نیز پنهان نمیکنند. استمرار سیاستهای شرورانه محور غربی – عبری – عربی را میتوان نمادی از خشم این محور شرارت دانست.
وقتی تروریستها در صحنه جنگ دچار شکست مفتضحانهای شدهاند، شلیک چند موشک دوربرد، فاقد ارزش نظامی است و تاثیری در سرنوشت هیچ یک از طرفها نمیگذارد ولی به وضوح نشانگر عجز و ناتوانی حامیان تروریسم است که یگانه اهرم باقیمانده آنها را هم بیتاثیر جلوه میدهد و نمیتواند معجزهای برای نجات دیپلماسی ناکام و به بن بست رسیده غرب در منطقه صورت دهد. با این تفاوت که ارتش سوریه در محور مقاومت، حق خود را برای تلافی شرارتهای آمریکا و سایر حامیان تروریسم در موقع مناسب همچنان برای خود محفوظ میدانند.