آخرین خبرها
از قتل عاطفه از زبان پدرش
کمر عاطفه شکسته بود
و خفهاش کردهاند! 8خرداد-97
خانواده دختر ۹ سالهای که توسط یکی از
اقوام نزدیکش ربوده و به قتل رسیده بود خواهان قصاص قاتل هستند.
خانواده دختر ۹ سالهای که توسط یکی از
اقوام نزدیکش ربوده و به قتل رسیده بود خواهان قصاص قاتل هستند.
به گزارش ایلنا، چندی پیش عکس دختر بچه ۹ سالهای از روستای گچ شاهان از توابع دلگان شهرستان ایرانشهر استان سیستان و بلوچستان در محیط مجازی منتشر شد. عکس متعلق به دختری بهنام عاطفه بامری بود که سیام اردیبهشت ماه ۹۷ منزل را به مقصد خانه پدربزرگ ترک کرده و دیگر به خانه بازنگشته بود.
این آگهی در محیط مجازی توسط مردم دست به دست منتشر شد تا اینکه خبری تلخ و تکان دهنده در محیط مجازی منتشر شد برخی صفحات مجازی مدعی شده بودند عاطفه ۹ ساله بهطرز فجیعی به قتل رسیده و اکنون پیکر بیجانش که توسط مردم پیدا شد گواه اتفاق هولناکی را میداد.
پدر عاطفه در حالی که اوضاع مساعدی نداشت با صدای بم و گرفتهای تایید کرد که عاطفه را کشته اند و جسدش را نیز پیدا کرده اند و گفت: نمیتوانم شرح ماوقع را توضیح دهم از توانم خارج است برای همین گوشی تلفن را به پدربزرگ عاطفه داد.
پدر بزرگ وی در پاسخ به سوال من که پرسیده بودم عاطفه چگونه گم شد؟ گفت: عاطفه سی اردیبهشت ماه خانه پدرش را به مقصد خانه پدربزرگ مادری اش که کمتر از ۲۰۰ متر با خانه اش فاصله داشته ترک میکند، پس از گذشت چند ساعت که عاطفه به منزل بر نگشت همه جا را دنبالش گشتیم وقتی به خانه پدربزرگش رفتیممراجعه میکند و متوجه میشود عاطفه آنجا نیست؛ خانواده اش بشدت نگران میشوند و تمام خانههای اطراف را برای پیدا کردن عاطفه جست و جو میکنند.
وی توضیح میدهد که مسیری که در آن عاطفه ناپدید میشود چندین منزل مسکونی وجود دارد که یکی از همین همسایگان به پدر عاطفه میگوید: اطمینان دارد عاطفه را بر ترک موتور یکی از همسایهها دیده است، آن همسایه عبدالواحد نام دارد.
منزل عبدالواحد در پنجاه متری خانه عاطفه قرار داشت و پسرعموی مادر عاطفه بوده است از اقوام نزدیکشان به شمار میرفت.
پدر بزرگ عاطفه میگوید: به سراغش رفتیم و او انکار کرد؛ اما مردم همه مشکوک شده بودند و عبدالواحد را تحت نظر گرفته بودند؛ بزرگان ده به عبدالواحد گفته بودند اگر ادعایت صحت دارد بایدقسم یاد کنی که عاطفه را اصلا ندیدهای وی قبول کرد و به مسجد رفت و قسم خورد که عاطفه را ندیده است؛ اما بسیاری از مردم روستا معتقد بودند که ادعایش صحت ندارد؛ برای همین تعقیبش کردند.
پدر بزرگش با بغض ادامه میدهد: عبدالواحد جسد عاطفه رو تقریبا ۱۵۰۰ متر دورتر از خانه عاطفه دفن کرده بود؛ مردم با تعقیب وی محل پیکر عاطفه را پیدا کردند و به پلیس اطلاع دادند، جسد سوخته شده بود.
وی در ادامه میگوید: پزشک قانونی گزارش داده که کمر عاطفه شکسته شده و خفه شده است. اما تحقیقات پلیس همچنان ادامه دارد.
از وضع زندگی پدر عاطفه سوال میکنم در جواب میگوید: پدر عاطفه مرد سی و شش سالهای است که مسافر کشی میکند؛ دو پسر کوچک دارد و عاطفه تنها دختر و فرزند بزرگش بود.
به گواه پدر بزرگ عاطفه قاتل عاطفه هم شغل خاصی نداشته؛ یک سالی از ازدواجش میگذرد و بسیار به تهران و شیراز سفر میکرد.
وی میگوید: تحقیقات پلیس ادامه دارد و ما خواهان قصاص هستیم فضای روستا را غم گرفته و مردم ترسیده اند.
در دقایق پایانی مصاحبه گوشی را به پدرش میدهد او هم تکرار میکند که خواهان مجازات قاتل تنها دخترش هست گفت: مرگ عاطفه هنوز برای ما غیر قابل باور است.
مادرش همچنان در شوک از دست دادن یگانه دخترش است.
به رغم گفتههای بخشدار مرکزی دلگان، خانواده عاطفه میگویند هیچ اختلافی در کار نبوده و قاتل سه روز پیش از حادثه میهمان منزل آنان بوده است.
به گزارش ایلنا، چندی پیش عکس دختر بچه ۹ سالهای از روستای گچ شاهان از توابع دلگان شهرستان ایرانشهر استان سیستان و بلوچستان در محیط مجازی منتشر شد. عکس متعلق به دختری بهنام عاطفه بامری بود که سیام اردیبهشت ماه ۹۷ منزل را به مقصد خانه پدربزرگ ترک کرده و دیگر به خانه بازنگشته بود.
این آگهی در محیط مجازی توسط مردم دست به دست منتشر شد تا اینکه خبری تلخ و تکان دهنده در محیط مجازی منتشر شد برخی صفحات مجازی مدعی شده بودند عاطفه ۹ ساله بهطرز فجیعی به قتل رسیده و اکنون پیکر بیجانش که توسط مردم پیدا شد گواه اتفاق هولناکی را میداد.
پدر عاطفه در حالی که اوضاع مساعدی نداشت با صدای بم و گرفتهای تایید کرد که عاطفه را کشته اند و جسدش را نیز پیدا کرده اند و گفت: نمیتوانم شرح ماوقع را توضیح دهم از توانم خارج است برای همین گوشی تلفن را به پدربزرگ عاطفه داد.
پدر بزرگ وی در پاسخ به سوال من که پرسیده بودم عاطفه چگونه گم شد؟ گفت: عاطفه سی اردیبهشت ماه خانه پدرش را به مقصد خانه پدربزرگ مادری اش که کمتر از ۲۰۰ متر با خانه اش فاصله داشته ترک میکند، پس از گذشت چند ساعت که عاطفه به منزل بر نگشت همه جا را دنبالش گشتیم وقتی به خانه پدربزرگش رفتیممراجعه میکند و متوجه میشود عاطفه آنجا نیست؛ خانواده اش بشدت نگران میشوند و تمام خانههای اطراف را برای پیدا کردن عاطفه جست و جو میکنند.
وی توضیح میدهد که مسیری که در آن عاطفه ناپدید میشود چندین منزل مسکونی وجود دارد که یکی از همین همسایگان به پدر عاطفه میگوید: اطمینان دارد عاطفه را بر ترک موتور یکی از همسایهها دیده است، آن همسایه عبدالواحد نام دارد.
منزل عبدالواحد در پنجاه متری خانه عاطفه قرار داشت و پسرعموی مادر عاطفه بوده است از اقوام نزدیکشان به شمار میرفت.
پدر بزرگ عاطفه میگوید: به سراغش رفتیم و او انکار کرد؛ اما مردم همه مشکوک شده بودند و عبدالواحد را تحت نظر گرفته بودند؛ بزرگان ده به عبدالواحد گفته بودند اگر ادعایت صحت دارد بایدقسم یاد کنی که عاطفه را اصلا ندیدهای وی قبول کرد و به مسجد رفت و قسم خورد که عاطفه را ندیده است؛ اما بسیاری از مردم روستا معتقد بودند که ادعایش صحت ندارد؛ برای همین تعقیبش کردند.
پدر بزرگش با بغض ادامه میدهد: عبدالواحد جسد عاطفه رو تقریبا ۱۵۰۰ متر دورتر از خانه عاطفه دفن کرده بود؛ مردم با تعقیب وی محل پیکر عاطفه را پیدا کردند و به پلیس اطلاع دادند، جسد سوخته شده بود.
وی در ادامه میگوید: پزشک قانونی گزارش داده که کمر عاطفه شکسته شده و خفه شده است. اما تحقیقات پلیس همچنان ادامه دارد.
از وضع زندگی پدر عاطفه سوال میکنم در جواب میگوید: پدر عاطفه مرد سی و شش سالهای است که مسافر کشی میکند؛ دو پسر کوچک دارد و عاطفه تنها دختر و فرزند بزرگش بود.
به گواه پدر بزرگ عاطفه قاتل عاطفه هم شغل خاصی نداشته؛ یک سالی از ازدواجش میگذرد و بسیار به تهران و شیراز سفر میکرد.
وی میگوید: تحقیقات پلیس ادامه دارد و ما خواهان قصاص هستیم فضای روستا را غم گرفته و مردم ترسیده اند.
در دقایق پایانی مصاحبه گوشی را به پدرش میدهد او هم تکرار میکند که خواهان مجازات قاتل تنها دخترش هست گفت: مرگ عاطفه هنوز برای ما غیر قابل باور است.
مادرش همچنان در شوک از دست دادن یگانه دخترش است.
به رغم گفتههای بخشدار مرکزی دلگان، خانواده عاطفه میگویند هیچ اختلافی در کار نبوده و قاتل سه روز پیش از حادثه میهمان منزل آنان بوده است.