مقاومت؛
محور ثبات و امنیت 11
اردیبهشت – 97
رژیمی که دمکراتیک است ودر خدمت مردم است واز
منافع ملی کشور دفاع می کند چون ازپشتوانه مردمی برخوردار است بنابراین وقتی رابطه
مسالمت آمیز با سایر کشورها ازجمله کشورهای همجوارش داشته باشد .دیگر نیاز به
سیاست لشکرکشی ومداخله جویی در امور داخلی کشورهای دیگر ضرورت ندارد.
تهران- ایرنا- محور مقاومت متشکل از
کشورها، نهادها، گروه ها و نیروهای مردمی که سال ها است ایستادگی در برابر نظام
سلطه و مقابله با مداخله جویی های خارجی در منطقه خاورمیانه را در دستور کار خود
دارد، همواره مورد غضب کشورهای غربی و متحدان منطقه ای آن قرار داشته است.
به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های
خبری ایرنا، شکست نیروهای دولت اسلامی عراق و شام موسوم به «داعش » در عراق و سوریه
طی سال گذشته و دور تازه مقاومت های مردمی در سرزمین های اشغالی علیه اشغالگران
صهیونیستی، موجی از عناد ورزی ها را علیه جریان مقاومت ایجاد کرده است.
در این میان کشورهای اروپایی با سکوت در برابر موج تازه سیاست های تجاوزکارانه و خشونت ورزی رژیم صهیونیستی در برابر فلسطینی ها، در مسیر تضعیف محور مقاومت گام بر می دارند. این در حالی است که دود تضعیف محور مقاومت دروهله نخست به چشم اروپاییان خواهد رفت.
اروپا طی سال های گذشته به ویژه از 2014 میلادی به بعد که داعش خلافت اسلامی را در عراق و سوریه پایه گذاری کرد، به واسطه حضور تروریست های تکفیری در خاورمیانه از زاویه های مختلف در معرض تهدید و خطر قرار گرفت.
داعش از همان ابتدا با بهره گیری از شیوه های تازه و متنوع تبلیغات در کشورهای اروپایی و ارایه تصویری آرمانی از «خلافت اسلامی» به عنوان قلمرو حکومت اسلامی، توانست بخش قابل توجهی از شهروندان اروپایی مستعد افراط گرایی را به خود جلب کند. این طیف که اغلب از نسل دوم و سوم مهاجران آسیایی به اروپا بودند، به خاطر چشیدن طعم انواع تبعیض و محرومیت و نداشتن برداشتی تندرو از اسلام، به راحتی مجذوب تفکر تندروی داعش شده و به عضویت این گروه تکفیری درآمدند.
تعداد قابل توجهی از این افراد برای دریافت آموزش و خدمت به آرمان خلافت اسلامی، بار سفر بستند و به سوریه و عراق آمدند. اغلب عملیات تروریستی که در سال های گذشته بارها و بارها پایتخت های اروپایی را ناامن و متشنج کرد، توسط همین شهرندان اروپایی انجام شد. افراط گرایی راحت تر و سریع تر از آنچه تصوری می شد به کشورهای اروپایی راه یافت و امنیت آنان را به چالش کشاند.
همچنین ورود موج گسترده آوارگان سوری وعراقی گریخته از دست داعش به اروپا، کشورهای اروپایی را با تعهدات و فشارهای بسیار سنگینی مواجه کرد. حتی نگاه های متفاوت به مساله آوارگان اروپا را با گسست هایی از درون مواجه کرد.
کشورهای شمال و جنوب اروپا در خصوص مساله آوارگان و نحوه مواجهه با آنان با یکدیگر دچار تعارض دیدگاه شدند. کشورهایی چون آلمان بر این نظر بودند که اروپا باید در قبال آوارگان حمایت های جدی تری در پیش گیرد و در مقابل کشورهایی چون بریتانیا به دنبال شانه خالی کردن از تعهدات در قبال آوارگان بودند.
همچنین ناتوانی در حمایت درخور از آوارگان، اروپاییان را که به طور سنتی خود را مدعی پیش قراولی در دفاع از حقوق بشر معرفی می کنند، دچار تعارض هویتی کرد و گسست هایی را در دل جامعه اروپا ایجاد کرد.
مساله گسترش تروریسم در خاورمیانه در سال های گذشته برای اروپا پیامدهای ناخوشایند متعددی داشت، تا جایی که برخی تحلیلگران یکی از دلایل خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا (برگزیت) را درهمین مساله جستجو می کنند.
محور مقاومت اما پس از سال ها تلاش مردمی سرانجام توانست در آذر ماه گذشته طومار داعش را در عراق و سوریه در هم بپیچد و نگرانی های اروپا در این حوزه را کاهش دهد. تردیدی نیست که تداوم حضور و تقویت این گروه تکفیری تروریستی در مرزهای جنوبی، می توانست اروپا را با چالش هایی جدی تر و بنیادی تر مواجه کند.
حال که هجمه های غربی- عبری- عربی علیه جریان مقاومت اوج گرفته، این اروپا است که باید چشمان خود را روی واقعیات بین المللی بگشاید و با علم به تبعات منفی تضعیف محور مقاومت برای خود، از جریان ایستادگی در برابر سلطه دفاع کند.
جریان مقاومت با ایستادگی در برابر سلطه گری آمریکا و همپیمانان منطقه ای آن، می خواهد سرنوشت کشورهای منطقه را به دست ملت هایشان بسپارد و دست هرگونه مداخله گری خارجی را ببندد. سال ها جنگ، ویرانی و آشفتگی در منطقه، حاصل همین سلطه گری هایی است که بر مردم خاورمیانه تحمیل شده و حاصلی جز تداوم بی ثباتی و ناامنی نداشته است.
گذشته از این، تضعیف مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی هم برای اروپا تبعات منفی زیادی دارد. اروپا به طور سنتی منتقد سیاست های تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی در سرزمین های اشغالی است. آنچه مشخص است اینکه ضعف مقاومت و منفعل شدن آن اسباب شدت گرفتن اقدامات یکجانبه صهیونیست ها را فراهم خواهد کرد، به ویژه آنکه این روزها تل آویو به موجب چراغ سبزهایی که از سوی رییس جمهوری آمریکا دریافت کرده است، شهرک سازی های خود را از سر گرفته و در برابر مخالفان فلسطینی سبوعیت بیشتری از خود نشان می دهد.
این واقعیت برای اروپا مسجل است که تضعیف محور مقاومت، اروپاییان را در برابر رژیم صهیونیستی افسارگسیخته ای قرار می دهد که سیاست های اروپا در برابر شهرک سازی ها را زیر سوال می برد.
در مجموع باید گفت تضعیف محور مقاومت، معادلات خاورمیانه را تغییر خواهد داد و زمینه مجموعه رفتارهای غیر قابل پیش بینی و غیر قابل مهاری را از سوی تل آویو و ریاض فراهم خواهد آورد.
تحلیل نیروی محور مقاومت به افزایش بی ثباتی و التهاب بیشتر در خاورمیانه منجر می شود که مطلوب کشورهای اروپایی نیست.
در این میان کشورهای اروپایی با سکوت در برابر موج تازه سیاست های تجاوزکارانه و خشونت ورزی رژیم صهیونیستی در برابر فلسطینی ها، در مسیر تضعیف محور مقاومت گام بر می دارند. این در حالی است که دود تضعیف محور مقاومت دروهله نخست به چشم اروپاییان خواهد رفت.
اروپا طی سال های گذشته به ویژه از 2014 میلادی به بعد که داعش خلافت اسلامی را در عراق و سوریه پایه گذاری کرد، به واسطه حضور تروریست های تکفیری در خاورمیانه از زاویه های مختلف در معرض تهدید و خطر قرار گرفت.
داعش از همان ابتدا با بهره گیری از شیوه های تازه و متنوع تبلیغات در کشورهای اروپایی و ارایه تصویری آرمانی از «خلافت اسلامی» به عنوان قلمرو حکومت اسلامی، توانست بخش قابل توجهی از شهروندان اروپایی مستعد افراط گرایی را به خود جلب کند. این طیف که اغلب از نسل دوم و سوم مهاجران آسیایی به اروپا بودند، به خاطر چشیدن طعم انواع تبعیض و محرومیت و نداشتن برداشتی تندرو از اسلام، به راحتی مجذوب تفکر تندروی داعش شده و به عضویت این گروه تکفیری درآمدند.
تعداد قابل توجهی از این افراد برای دریافت آموزش و خدمت به آرمان خلافت اسلامی، بار سفر بستند و به سوریه و عراق آمدند. اغلب عملیات تروریستی که در سال های گذشته بارها و بارها پایتخت های اروپایی را ناامن و متشنج کرد، توسط همین شهرندان اروپایی انجام شد. افراط گرایی راحت تر و سریع تر از آنچه تصوری می شد به کشورهای اروپایی راه یافت و امنیت آنان را به چالش کشاند.
همچنین ورود موج گسترده آوارگان سوری وعراقی گریخته از دست داعش به اروپا، کشورهای اروپایی را با تعهدات و فشارهای بسیار سنگینی مواجه کرد. حتی نگاه های متفاوت به مساله آوارگان اروپا را با گسست هایی از درون مواجه کرد.
کشورهای شمال و جنوب اروپا در خصوص مساله آوارگان و نحوه مواجهه با آنان با یکدیگر دچار تعارض دیدگاه شدند. کشورهایی چون آلمان بر این نظر بودند که اروپا باید در قبال آوارگان حمایت های جدی تری در پیش گیرد و در مقابل کشورهایی چون بریتانیا به دنبال شانه خالی کردن از تعهدات در قبال آوارگان بودند.
همچنین ناتوانی در حمایت درخور از آوارگان، اروپاییان را که به طور سنتی خود را مدعی پیش قراولی در دفاع از حقوق بشر معرفی می کنند، دچار تعارض هویتی کرد و گسست هایی را در دل جامعه اروپا ایجاد کرد.
مساله گسترش تروریسم در خاورمیانه در سال های گذشته برای اروپا پیامدهای ناخوشایند متعددی داشت، تا جایی که برخی تحلیلگران یکی از دلایل خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا (برگزیت) را درهمین مساله جستجو می کنند.
محور مقاومت اما پس از سال ها تلاش مردمی سرانجام توانست در آذر ماه گذشته طومار داعش را در عراق و سوریه در هم بپیچد و نگرانی های اروپا در این حوزه را کاهش دهد. تردیدی نیست که تداوم حضور و تقویت این گروه تکفیری تروریستی در مرزهای جنوبی، می توانست اروپا را با چالش هایی جدی تر و بنیادی تر مواجه کند.
حال که هجمه های غربی- عبری- عربی علیه جریان مقاومت اوج گرفته، این اروپا است که باید چشمان خود را روی واقعیات بین المللی بگشاید و با علم به تبعات منفی تضعیف محور مقاومت برای خود، از جریان ایستادگی در برابر سلطه دفاع کند.
جریان مقاومت با ایستادگی در برابر سلطه گری آمریکا و همپیمانان منطقه ای آن، می خواهد سرنوشت کشورهای منطقه را به دست ملت هایشان بسپارد و دست هرگونه مداخله گری خارجی را ببندد. سال ها جنگ، ویرانی و آشفتگی در منطقه، حاصل همین سلطه گری هایی است که بر مردم خاورمیانه تحمیل شده و حاصلی جز تداوم بی ثباتی و ناامنی نداشته است.
گذشته از این، تضعیف مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی هم برای اروپا تبعات منفی زیادی دارد. اروپا به طور سنتی منتقد سیاست های تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی در سرزمین های اشغالی است. آنچه مشخص است اینکه ضعف مقاومت و منفعل شدن آن اسباب شدت گرفتن اقدامات یکجانبه صهیونیست ها را فراهم خواهد کرد، به ویژه آنکه این روزها تل آویو به موجب چراغ سبزهایی که از سوی رییس جمهوری آمریکا دریافت کرده است، شهرک سازی های خود را از سر گرفته و در برابر مخالفان فلسطینی سبوعیت بیشتری از خود نشان می دهد.
این واقعیت برای اروپا مسجل است که تضعیف محور مقاومت، اروپاییان را در برابر رژیم صهیونیستی افسارگسیخته ای قرار می دهد که سیاست های اروپا در برابر شهرک سازی ها را زیر سوال می برد.
در مجموع باید گفت تضعیف محور مقاومت، معادلات خاورمیانه را تغییر خواهد داد و زمینه مجموعه رفتارهای غیر قابل پیش بینی و غیر قابل مهاری را از سوی تل آویو و ریاض فراهم خواهد آورد.
تحلیل نیروی محور مقاومت به افزایش بی ثباتی و التهاب بیشتر در خاورمیانه منجر می شود که مطلوب کشورهای اروپایی نیست.