يادداشت ميهمان اوین نامه کیهان "تناقضات ديپلماتيك!


اوین نامه ی کیهان یک شنبه 11 شهریور ماه سال 1397
يادداشت ميهمان  اوین نامه کیهان  "تناقضات ديپلماتيك!
 با وجود اینکه روحانی زبون تسلیم شده ،ومطیع  و طوطی خامنه ای رهبر ام الفساد شد وتوصیه وی را با خودسانسوری نعل به نعل در سخنان مجلس خود  رله یا نشخوار کرد طوریکه تبدیل به چوب دو سر طلا شد چون از هرسو مورد انتقاد شدید قرار گرفت  مع الوصف این وادادگی و تسلیم شدگب  روحانی از منظر همکار قلم بردست  سربازجو شریعت نداری کافی نبوده است . برای همین مذعی منتقد طلبکار با خود تحویل گرفتن که چون انقلابی است و رک  و بی پرده حرف راست می زند بنابراین به روحانی انتقاد و درازش کرده است و...
1- اين سخن رهبرمعظم انقلاب که فرمودند«يک ديپلمات ممکن است يک سخني بگويد، اما اراده ديگري داشته باشد» در سخنان هفته گذشته آقايان روحاني در مجلس و ظريف در يک برنامه تلويزيوني به خوبي آشکار بود. اما از آنجايي که به فرموده حضرت آقا «ما يک انقلابي هستيم و سخن خود را صريح و شفاف بيان مي کنيم»، بايد گفت سخنان رئيس جمهور و وزير امورخارجه خالي از اشکال نبود. لذا بيان آن براي اصلاح نظرات، تعارضي با حفظ وحدت ندارد. چون در هفته دولت ضمن آنکه بايد عملکردهاي واقعي و مثبت براي اميد به آينده بيان شود بايد از ايجاد «اميد کاذب» نيز خودداري گردد تا خدايي نکرده بدبيني مردم نسبت به دولت را در پي نداشته باشد.
    
2-آقاي روحاني در مجلس پس از پنج سال دردست داشتن دولت همچنان مشکلات را به «دولت قبلي» نسبت مي داد و با ارائه آمارهايي که با مراجع رسمي و واقعيت هاي جامعه همخواني نداشت، ادعا کرد مسئله اول مردم نه اقتصاد، بلکه مسائل سياسي و اختلافات جناحي است که بايد کنار گذاشته شود! رئيس جمهور با اين پيش فرض خودساخته بدون پاسخگويي به سوالات اقتصادي، به پاسخ هاي سياسي روي آورد که قانع نشدن نمايندگان مويد اين سخن است. آقاي روحاني بدون اينکه بپذيرد وضع موجود و تشديد تحريم ها ناشي از برجام و نتيجه عملکرد «کاسبان برجام» است و بدون اينکه بگويد چه راهکارهاي عملي براي مقابله با تحريم ها دارد، با انکار مجدد وعده هاي انتخاباتي اش به يک سخنراني احساسي پرداخت، گويي که نه يک رئيس جمهور بلکه يک سخنراني است که براي مخاطبانش توصيه هاي اخلاقي مي گويد! وي تلاش داشت بار ديگر اين مسئله را جا بيندازد که «لغو تحريم ها هدف اصلي مذاکرات نبوده است بلکه براي اين بوده که به دنيا بگوييم برنامه هسته اي ما صلح آميز است»!! اين در حالي است که اولاً خود ايشان وعده داده بود «تحريم ها بالمره لغو مي شود» و خرداد 94 در مراسم اعطاي جايزه ملي محيط زيست با همان زباني که اکنون خواستار انسجام است! گفته بود «ما وقتي مي گوييم بايد تحريم هاي ظالمانه رفع شود بعضي ها چشمان شان زياد نچرخد. تحريم ها بايد از بين برود تا آب خوردن مردم حل شود. عده اي در داخل نمي دانند تحريم چيست»! ثانياً صلح آميز بودن فعاليت هاي هسته اي ايران را نه تنها دنيا مي داند بلکه خود آمريکايي ها هم بارها به آن اذعان کردند. در آخرين مورد پمپئو رئيس پيشين سازمان جاسوسي آمريکا هنگام انتصابش به وزارت خارجه در کنگره براساس گزارش نهادهاي اطلاعاتي- امنيتي آمريکا اعتراف کرد 12 سال به جهان دروغ گفته ايم و«فعاليت هسته اي ايران هيچ گاه به سمت نظامي نرفته است». ثالثاً در تناقضي ديگر اظهار مي دارد «ما به وسيله برجام با 287 بانک رابطه برقرار کرديم و هزاران حواله گشايش اعتباري انجام داديم». در حالي که حدود شش ماه قبل در بهمن 96 وزير نفت اذعان کرد «شک نکنيد و از قول من بنويسيد که هنوز يک روابط ساده بانکي هم نمي شود برقرار کرد». معاون وزير اقتصاد هم تاکيد کرد«با تحريم هاي آمريکا هيچ بانکي عمليات دلاري نمي تواند انجام دهد».
    3-
آقاي ظريف نيز در يک فضاي يکطرفه و مونولوگ تلويزيوني به مدد سخاوت هاي رسانه ملي براي شانه خالي کردن از مسئوليت خود و فرار از پاسخگويي در خصوص آنچه که با برجام بر سر ملت و اقتصاد کشور آمده است، و بدون هيچ گونه ارائه راه حلي براي ايستادن در مقابل تحريم هايي که نتيجه برجام است، چنان عالم و آدم -از منتقدان دلسوز تا همکاران خود در هيئت دولت و رسانه ها- را متهم به بالا بردن توقع مردم از برجام و مقصر وضع کنوني القا مي کند، گويي که آقاي ظريفي که وزير خارجه، رئيس تيم مذاکره کننده هسته اي و امضاء کننده برجام بود، شخص ديگري است و از کره ماه آمده بود! اين درحالي است که اولاً خود آقايان روحاني و ظريف ادعاي هزاران وعده محقق نشدني به مدد برجام داشتند. ثانياً نظام و شخص رهبري بيشترين و بي سابقه ترين حمايت ها را از دولت و تيم مذاکره کننده کردند تا شايد اگر در ادعاهاي خود صادق هستند، محقق کنند، اما چه بايد کرد که به تذکرات و هشدارها و نصايح ناصحانه رهبري و دلسوزان کشور گوش ندادند، از تمام خطوط قرمز عبور کردند، همچنان بر طبل انفعال مي کوبند و حاضر نيستند از گذشته درس عبرت و در مسير صحيح قرار بگيرند؟!
    4
-آقايان در يک پارادوکس عجيبي گير کرده اند. اولين سخني که آقايان بر زبان آوردند اين بود که «بي اعتمادي ما و آمريکايي ها بالاست و قبل و بعد از برجام تفاوتي نکرده است»! اگر بي اعتمادي شما به آمريکايي ها بالاست، چرا علي رغم زير ميز مذاکره زدن از سوي رئيس جمهور آمريکا، چراغ سبز شما همچنان براي مذاکره با آمريکا روشن است و مذاکرات پشت پرده با آمريکايي ها را «به خوبي پيش مي بريد»! و خواستار ترميم پل تخريب شده اين مذاکرات از سوي ترامپ هستيد!؟ اين سخن را باور کنيم يا ادعاي تضمين بودن امضاي وزيرخارجه آمريکا را؟! نه تنها هيچ کارشناس و تحليلگر مسائل سياسي و بين المللي منطقِ شما را نمي پذيرد، بلکه هر يک از عوام الناس هم مي داند «جمع نقيضين محال است». وقتي شما اطلاع داشتيد «آمريکا معتاد تحريم هاست»، و آقاي روحاني ادعا مي کرد تيم مذاکره کننده هسته اي بهترين ديپلمات هاي دنيا هستند که مي توانند يک تنه در مقابل شش کشور بزرگ دنيا بنشينند و مذاکره کنند، بايد پاسخ دهيد چرا اشتباه کرديد که اکنون به آن اذعان مي کنيد؟! در اين مغلطه سياسي در حالي که با برجام بيشترين و بي سابقه ترين هزينه هاي سياسي- اقتصادي را بر کشور تحميل کردند و با وجودي که رهبري تاکيد دارند«هزينه مقاومت به مراتب کمتر از هزينه هاي انفعال و تسليم است» و تجربه آن را نشان داده است، طلبکارانه ادعا مي کنند «انتخاب هاي ديگر نظام مي توانست هزينه هاي بيشتري براي مردم داشته باشد اما ما گزينه (برجام)کم هزينه اي را در سياست خارجي انتخاب کرديم»!؟ دوم-اذعان مي کنند «اروپا متحد قديمي آمريکاست و همچنان متحد باقي خواهد بود»، اما در تناقضي همزمان ادعا مي کنند «موفق شديم ميان آمريکا و اروپا شکاف ايجاد کنيم و اروپايي ها مي خواهند تضمين کنند ايران نفتش را بفروشد»! هرچند در صحت اين ادعاها سخن بسيار است و نادرست بودنشان از بديهيات است اما اولاً آخرين سخن اين است ديديد که چگونه اروپايي ها با بسته 18 ميليون يورويي شما را در شکاف خود با آمريکايي ها تحقير کردند. ثانياً به فرموده رهبري، برجام را امضاء کرديد که ميان آمريکا و اروپا شکاف ايجاد کنيد يا تحريم ها را برداريد و مشکلات اقتصادي مردم را حل کنيد؟! ثالثاً چرا با وجود گذشت دو سال از اجراي برجام و گذشت چندين ماه از خروج آمريکا از برجام، چنين تضميني نداده اند و شما را سرکار گذاشته اند و بازي مي دهند و تاکيد مي کنند«نمي توانيم تضمين بدهيم»؟! مگر غير از اين است که تضمين اروپايي ها مثل قول و تضمين امضاء جان کري جز بدعهدي و دروغ و فريب چيزي ديگري نيست؟رابعاً در شرايط کنوني نيازي به تضمين اروپايي ها نيست چراکه اکثر کشورهاي خريدار نفت ايران خود با چالش ها و تحريم هاي متعدد آمريکا دست و پنجه نرم مي کنند و براي اينکه يک جبهه متحد عليه تحريم ها ايجاد کنند، منافعشان اجازه نمي دهد با تحريم هاي آمريکا عليه ايران همراهي کنند!!! سوم- به جاي اينکه پاسخ دهند با برجام چه شده است، ادعا مي کنند «اگر برجام نبود چه مي شد؟» اگر برجام نبود قطعا تحريم ها به اذعان خود رئيس جمهور و وزير خارجه آمريکا در وضعيت فرسايشي قرار داشت و اجماع بين المللي عليه جمهوري اسلامي در حال فروپاشي بود و در نتيجه امروز شاهد دلار 12 هزار توماني و سکه چهار ميليون توماني و کاهش ارزش ريال نبوديم! چهارم- در پاسخ به اين مغلطه سياسي که «کساني که مي خواهند اميد به آينده را از بين ببرند، آمريکا و اسرائيل هستند»! بايد گفت اولاً چه کساني با ايجاد «اميد کاذب»،«اميد به آينده» را از بين مي برند؟ و ثانياً آيا کساني که در برجام با وعده هاي محقق نشدني اميد امروز مردم را که اميد آينده ديروزشان بود، از بين بردند و مسکن مهرشان را مزخرف ناميدند و با پرداخت يارانه ها عزا مي گيرند، آيا آمريکا و اسرائيل نيستند!؟ اين سخن که «برخي در داخل تلاش کردند تحريم هاي آمريکا را بزرگ جلوه دهند»! هم از آن سخنان خنده دار است! اگر بعضي ها به آلزايمر سياسي مبتلا شده اند، مردم که نشده اند و به خوبي شاهدند که حتي اکنون نيز براي کتمان ناتواني خود، ادعا داريد عامل مشکلات اقتصادي تحريم هاست!؟ پنجم-هرچند تناقضات زيادي براي انحراف افکار عمومي در سخنان آقايان موج مي زند اما از حوصله اين مطلب خارج است و در پاسخ به اين تناقضات و فرافکني ها بايد آقايان را به فرمايش رهبرمعظم انقلاب ارجاع داد که «اگر واقعاً تحريم تاثير دارد، شماها که مي دانستيد، بايد خودتان را آماده مي کرديد، الان هم دير نشده، مي توانند تصميم گيري کنند در مقابل اقدام خصمانه و خبيثانه دشمن اقدامات لازم را انجام بدهند و اگر کسي بگويد دير شده و اعلام بن بست کند، يا جاهل است يا حرف خائنانه است. اگر به توان و توليد داخلي اتکا کنيد مي توان به راحتي در مقابل تحريم ها ايستاد و آمريکا را شکست داد» و البته بايد «از کشورهاي اروپايي قطع اميد کنيد»! نويسنده: دكتر محمدحسين محترم