سه
ماه قبل پدر دختر ۱۴ سالهای به نام لیلا با مراجعه به کلانتری گفت من، همسر و
دخترم در کارگاهی در شهرک صنعتی در حاشیه تهران ساکن هستیم و همان جا کار میکنیم.
دیروز دخترم به مدرسه رفته بود، اما خیلی دیر به خانه برگشت. من که نگران او شده
بودم به دنبالش رفتم و او را در نزدیکی شهرک صنعتی پیدا کردم که حالی آشفته داشت.
دوپسرخاله
دختر ۱۴ سالهای را ربودند و وی را تسلیم نیت شوم خود کردند. این دو شیطان دیروز
پای میز محاکمه ایستادند و ادعای عجیبی را مطرح کردند. رسیدگی به این پرونده از سه
ماه قبل به دنبال شکایت پدر دختر ۱۴ سالهای به نام لیلا آغاز شد.
به گزارش خراسان، این مرد به ماموران گفت: من، همسر و دخترم در کارگاهی در شهرک صنعتی در حاشیه تهران ساکن هستیم و همان جا کار میکنیم. دیروز دخترم به مدرسه رفته بود، اما خیلی دیر به خانه برگشت. من که نگران او شده بودم به دنبالش رفتم و او را در نزدیکی شهرک صنعتی پیدا کردم که حالی آشفته داشت. لیلا گریه میکرد که او را به خانه برگرداندم. دخترم به مادرش گفته در دام یک پسر به نام امیر گرفتار شده است.
با این
شکایت دختر نوجوان به پزشکی قانونی معرفی شد و کارشناسان اعلام کردند وی تحت آزار
و اذیت قرار گرفته است. با اطلاعاتی که دختر ۱۴ ساله به پلیس داد امیر ۲۷ ساله که
در کارگاهی در همان حوالی کار میکرد ردیابی و بازداشت شد و جرمش را گردن گرفت. با
بازداشت پسر شیطان صفت دختر نوجوان اظهارات تازهای را مطرح کرد.
وی گفت: یک
ماه قبل از این ماجرا در حال بازگشت از مدرسه به خانه بودم که امیر راهم را سد
کرد. چون اطراف خانه مان بیابان است، او با تهدید چاقو مرا به خانه اش در همان
حوالی برد و آزارم داد و تهدید کرده بود در این باره با کسی حرفی نزنم.
من هم از ترسم سکوت کردم. چند هفته از این ماجرا گذشت تا این که بار دیگر در راه بازگشت از مدرسه امیر را دیدم. میخواستم فرار کنم، اما او مرا گرفت، چشمانم را بست و با چاقو بار دیگر من را به خانه اش برد و آزارم داد. آن جا پسرخاله او به نام اسماعیل سررسید و سیلی به صورتم زد. او هم قصد داشت مرا آزار دهد که توانستم از دستش فرار کنم. با اظهارات جدید این دختر، اسماعیل نیز ردیابی و بازداشت شد.
در دادگاه
بدین ترتیب آنها دیروز در شعبه ۱۲ دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند. در ابتدای جلسه دخترنوجوان برای متهمان اشد مجازات خواست. سپس امیر اتهام آزار دختر نوجوان را انکار کرد و گفت: من بی گناهم و لیلا را آزار ندادهام.
من و پسرخاله ام در یک کارگاه با هم کار میکردیم، اما صاحبکارم از کار من راضی بود و به من اضافه حقوق میداد. پسرخاله ام از این موضوع ناراحت شده و کینه مرا به دل گرفته بود. به همین دلیل با این دختر توطئه کرده است تا از من انتقام بگیرد. وی دختر نوجوان را اجیر کرده تا علیه من شکایت کند.
من او را
آزار نداده ام. سپس اسماعیل به دفاع پرداخت و گفت::من آن روز به خانه پسر خاله ام
رفتم و با دخترنوجوان روبه رو شدم که گریه میکرد. آن جا بود که فهمیدم پسرخاله ام
او را اذیت کرده است. من به دختر نوجوان سیلی زدم و از او خواستم تا به خانه اش
برگردد.من قصد آزار او را نداشتم و بی گناه بازداشت شده ام. در این میان مادر لیلا برخاست
و با اشاره به اسماعیل گفت: این پسر بارها با خانه ما تماس گرفته و ما را تهدید
کرده تا از شکایتمان صرف نظر کنیم. او قصد آزار دخترم را داشته است. در پایان جلسه
قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.