نقد و بررسی "توپ در زمين حريف (يادداشت رو)" روزنامه ی کیهان یکشنبه 23 فروردین ماه سال 1388
"طلبه پاسدار تصور کرده اکنون که توپ درون زمین حریف است دروازه اش باز است که ذوق زده پا به توپ آماده شوت شده ، غفل از آنکه نقش غضنفرخان گلزن خودی رایفا کرده است"
برخی از کلمات بدلیل بار معین و شعاع و محدوده ی عملکرد تأثیر گذاری که دارند به لغات کلیدی موسوم هستند . مثل پول و آزادی و عدالت و .....البته گاهی کار برد شان چند گانه است که بستگی به جایگاه و شیوه ی کار برد و اهداف نهفته در پشت شان دارد .

بطور مثال پول همانقدر که وسیله ی تسهیلات و مبادله کالا ها و غیرو می باشد و می تواند مشکل گشا باشد . ولی گاهی هم مشکل آفرین می شود . به خصوص وقتیکه پول در اختیار کامل فرد نباشد که بتواند از آن درست استفاده کند ، بر عکس می شود . یعنی فرد در اختیار پول قرار می گیرد که در این حالت پول دیگر نه مشل گشا که مشگل آقرین می شود . به خصوص زمانی که عنصر وابسته ودر خدمت پول در آمده هوس کند که هر چه بیشتر علاقه یا در خدمت پول بودن را به عنوان انباشت گسترش دهد که مشخص است که چه خون ها باید بدرون شیشه ها برود و کلید خانه ها بر بالای بام ها انداخته شود؟

اما هدف از بازگوئی این مثال که زده شد . ربط و بسط و تعمیم دادنش در بستر روز 13 آبان سال 1358 اشغال سفارت آمریکا است که مشخص است چه اتفاقی افتاد و چرا خمینی شیاد آن را انقلابی بزر گتر از انقلاب اول دانست ؟ سپس را بطه میان روز 19 فروردین سال 58 است که طلبله یادداشت روز به آن اشاره کرده که روز قطع رابطه با آمریکا می باشد . البته بدون آنکه توجهی به شرایط کنونی داشته باشد که اشاره کند چه خبر است و در پشت پرده چه می گذرد و چرا جسته و گریخته چه نوع شایعه یا خبر هائی مخابره می شود که در جا هم تکذیب می شود؟ البته این سیاست شتر گاو پلنگی گرچه تا کنون علیه ی مردم ایران و به خصوص مخالفان و دگر اندیشان و منتقدان تمام شده است . زیرا که برای خفه و خاموش کردن خیلی ساده اتهام عامل و همکار دشمن بیگانه و یا مهره ی نفوذی دشمن و ستون پنجم و پیاده نظام دشمن بسویش پرتاب یا نثارش شده است. بهر حال همانطور که اشاره شد پشت پرده خبر های دیگری جریان داشته است که بطور نمونه تابستان سل 65 در اوج فریاد های مرگ بر آمریکا در خیابان ها و مدارس و جبهه های جنگ ضد ملی و ضد مردمی و نماز جمعه ی تهران و خطبه خوان و مجلس ارتجاعی مرگ بر آمریکا و شیطان بزرگ آمریکا داغ بود . اما ملیجک خمینی و رفسنجانی بساز و بفروش به دیدار و ملاقات مک فارلین رئیس جمهور آمریکا در تهران رفت که نماینده ی ویژه ی ریگان رئیس جمهور وقت امریکا از حزب جممهوری خواهان بود و کلت و کیک و کتاب دریافت کرد . سپس مهدی هاشمی برادر داماد منتظری را اعدام کرد که چرا داستان این دیدار را در روزنامه النهار لبنان فاش کرده بود.

همینطور پس از اشغال نظامی افغانستان دو باره رفسنجانی بساز وبفروش و رو باه مکار در خطبه ی نماز جمعه تهران خود خطاب به بوش که رئیس جمهور بود گفت که بوش می داند اگر چنانچه ما در اشغال نظامی افغانستان همکاری نکرده بودیم هنوز طالبان در افغانستان بر سر قدرت بود. البته این صحنه ی همکاری در اشغال نظامی عراق هم به شیوه ای دیگر تکرار شد. اما اکنون طلبه پاسدار یادداشت روز نویس تصور کرده که انگاری با جامعه ی کورها سر و کار دارد که پس از اشاره کردن به تبریک نوروزی اوباما رئیس جمهور آمریکا در دنباله این چنین به تاریخ قطع رابطه ی آمریکا با نقل قول کردن گفته های خمینی شیاد اشاره کرده است:

"لانه جاسوسی آمریکا در تهران و ماجرای گروگانگیری، این کشور یک جانبه روابط سیاسی خود را با ایران قطع کرد و امام راحل(ره) در پیامی خطاب به ملت ایران پس از انتشار خبر قطع رابطه آمریکا می فرمایند: �رابطه بین یک ملت بپاخاسته برای رهایی از چنگال چپاولگران بین المللی یا یک چپاولگر عالم خوار، همیشه به ضرر ملت مظلوم و به نفع چپاولگر است. ما این قطع رابطه را به فال نیک می گیریم چون که این قطع رابطه دلیلی بر قطع امید آمریکا از ایران است... من کرارا گوشزد نموده ام که رابطه ما با امثال آمریکا، رابطه ملت مظلوم با جهانخواران است.�"

ناگفته نماند که طلبه و پاسدار ها و پاد و و جارچیان قلم بر دست شده چون هر گز دارای استقلال و شخصیت فردی نمی باشند . زیرا که اعتبار کاذب و ساختگی و عروسکی شان عاریه گرفتن با آویزان شدن گفته یا سخنان خمینی شیاد و جانشین وی لوطی جماران است که با نقل قول کردن از گفته های شان بطور تاکتیکی در بستر اجرای وظایف و مأموریت و انتقال پیام خاص به مخاطب یا مخاطین خاص می باشد که نه هیچگونه ارتباطی به مطالبات و منافع مردم ایران ندارد ، بلکه بیان و تکرارش هیچگونه کمکی هم به منافع ملی نمی کند . زیرا همانگونه که تذکر داده شد مرتبط به مطلبات مردم ایران و رهیافت راه حل معضل اقتصادی و اجتماعی و معیشتی نیست ، بلکه ارتباط به جنگ و نزاع و رقابت جناحی و باندی داخلی و دفاع کردن از پروژه ی هسته ای در بعد بیرونی دارد . البته اینان حرفه ای در کتمان کردن یا دور زدن مسائل اصلی جامعه و یا پاک کردن صورت مسئله هستد . زیرا که موظف می باشند تا که نگویند بر خلاف شعار ها و روضه خوانی های تهدید آمیز ظا هری لوطی جماران در پشت پرده چه خبر است ؟ بهر حال قلم بر دست یاداشت روز نویس گزینه ای از سخنان لوطی جماران در صحن امام رضا خطاب به رئیس جمهورآمریکا که پاسخ به تبریک نوروزی وی می باشد را این چنین نقل قول کرده است:

"رهبر معظم انقلاب با اشاره به این موضوع در سخنرانی نوروزی خود می فرمایند: �اگر واقعا چیزی جز بخش اندکی از ادبیات شما تغییر کرده است، نشان دهید. آیا دشمنی شما با ملت ایران پایان یافته؟ دارایی های ایران را آزاد کرده اید؟ تحریم ها را برداشته اید؟ از لجن پراکنی و تبلیغات سوء دست برداشته اید؟ دفاع بی قید و شرط از رژیم صهیونیستی را پایان داده اید؟... تغییر نباید لفاظی و با نیت ناسالم باشد و اگر می خواهید ضمن حفظ همان اهداف قبلی، فقط سیاست ها و تاکتیک ها را عوض کنید این یک خدعه است نه تغییر و اگر تغییر واقعی مورد نظر شماست باید در عمل مشاهده شود.� نکته درخور توجه این که ما به برقراری رابطه با آمریکا نیازی نداریم بلکه این آمریکاست که برای پرهیز از دشمنی ایران با آن کشور و سست شدن جای پایش در خاورمیانه و هم چنین نجات از باتلاق خودساخته در عراق و افغانستان نیازمند رابطه با ماست."
"
اما با اینکه پاسدار طلبه ی یادداشت روز نویس بانق قول کردن از لوطی جماران تأکید کرده است که ما نیاز به ایجاد رابطه با آمریکا نداریم، بلکه این آمریکا است که چون در موضع ضعف در برابر قدرت منطقه قرار گرفته نیاز به مذاکره و رابطه دارد . همچنین قبل از این نقل قول در ابتد از خیمنی شیاد نقل قول کرد که گفته بود رابطه با آمریکا مثل رابطه ی جهانخوار با مظلوم است که ای دیگری گفته بود رابطه ی گرگ با میش است که همیشه به ضرر ماست . اما اکنون برای فاش کردن این بازی تراژدیک و کمدی پرسش است پس سیاست لابی های فعال پشت پرده را کدام مسئولین دنبال می کنند؟ چه مسئولی به دلال و جاسوس شناخته شده ی معلوم الحال هوشنگ امیر احمدی ی عفو ملوکانه داد و به ایران دعوتش کرد تا با رحیم مشائی معاون رئیس جمهور و غلامحسین الهام سخنگوی دولت دیدار و ملاقات داشته باشد ؟

سپس برای چه رحیم مشائی بطور پنهانی دعوت به آمریکا شد تا با مشاوران اوباما دیدار داشته باشد؟ همینطور چرا این رحیم مشائی به کانادا رفت ودر آنجا اعلام آمادگی مذاکره با آمریکا کرد؟ چرا در دنبال سینماگران سرشاس آمریکائی � هالیوودی به تهران دعوت شدند؟ برای چه اخیرا ً مهدی آخوند زاده معاون وزارت امور خارجه به اجلاس هلند رفت و در حاشیه ی این اجلاس با نماینده ی آمریکا دیدار و گفتگو داشت؟ ولی به محض اینکه این دیدار و گفتگو از سوی وزیر امور خارجه ی آمریکا هلاری کلینتون تأئید شد .اما در جا از سوی سخنگوی وزیر امور خارجه ی رژیم تروریستی تکذیب و انکار شد؟ بدتر اینکه همانگونه که گفته شد که برخی کلمات کلیدی کار برد چند گانه وگاهی متضاد دارند؟ برای چه لوطی جماران در بربر اینگونه موضع گیری های سکوت رضایت مندانه اتخاذ می کند؟ در صورتیکه برای قیب دوم خردادی ها خط و خطوط و نشان می کشد و مرز قرمز غلیظ ترسیم می کند و کلاس درس دشمن شناسی برای شان می گذارد و با تأکیدات تهدید به عدم مخدودش کردن مرز شان می کند . آنگونه که این تهدیدات موجب بهانه رد صلاحیت گله ای � فله ای نامزدشان از سوی شورای نگهبان شد . ولی لوطی جماران با تعجب و سئوال برانگیز در برابر اقدامات خودی ها سکوت اختیار کرده است !

در خاتمه اینکه دلیل این سکوت رضایتمندانه ی لوطی جماران برابر اقداما ت خودی ها کا ملاً روشن است . برای اینکه هنوز هم ادعای مبارزه و مخالفت تاکتیکی با آمریکا کردن همان نقشی را باید اجرا کند که اشغال سفارت آمریکا در 13 آبان ماه سال ایفا کر د که 58 موجب سقوط دولت موقت بازرگان و قبضه ی قدرت و سپس انحصاری کردنش از سوی خمینی شیاد و پیروانش شد که اکنون جانشین وی لوطی جماران از همان سیاست رهبر شیاد خودش برای حذف رقبا و قبضه ی انحصاری قدرت از همان سیاست رهبر شیاد خودش پیروی می کند که این سیاست باید در خدمت سرعت بخشیدن به دسترسی سلاح هسته ای باشد.

هوشنگ � بهداد
یکشنبه 23 فروردین ماه سال 1388