نقد و بررسی " تبليغات براى بعد از انتخابات ! (يادداشت روز("روزنامه ی کیهان یکشنبه اردیبهشت6 ماه سال 1388
"طلبه پاسدار یادداشت روز نویس پیشاپیش تحلیل و نظر داده که مدعیان اصول گرائی فقط یک نامزد دارند وپیروز قطعی هستند و رقیب دوم خردادی نیز شکست حتمی دارد"
انتخابات خیمه شب بازی انتصابات ریاست جمهوری دوره ی دهم آنگونه آزاد است که گذشته از مفقود شدن تعداد 5 میلون آرأی واجدین شرایط که مترادف و الگو گرفته شده از سیاست آزمون شده ی 4 ساله ی مفقود شدن چند صد میلیار د دلاری فروش نفت است که می بایست بقول شیخ مهدی کروبی این 5 میلیون توسط نیروهای غیبی برای ایجاد حماسه سازی مورد استفاده واقع شود تا دگر باز اثبات گردد مردم چگونه روی به مدعیان اصول گرایان مخالف شیفتگان قدرت و عاشقان خدمتگزری به مردم ایران آوردند؟!
بنابراین برای مقدمه سازی این پیروزی حاسه ساز که آخوند بساز و فروش و غارتگر رفسنجانی کتر از زیر 40 میلیون آرا را خطرناک می داند فراهم شود . مشروط بر اینکه نشان داده شود ضریب آزادی عمل نامزدان و رأی دهندگان تا کجاست ؟ لذا طبله پاسدار یادداشت روز نویس تکلیف رقبای درونی باندهای مافیائی مدعی اصول گرایان پاسدار گماشته احمدی نژاد را مشخص کرده و آب پاک برروی دست منتقدان پاسدار گماشته احمدی نژاد ریخته، همچنین اینگونه تکلیف شکست حتمی مدعیان دوم خردادی های اصلاح طلبان را نیز برجسته کرده است:
"در این میان تکلیف اصولگرایان از اول مشخص بود. دکتر احمدی نژاد - همانگونه که انتظار می رفت- از حمایت کامل گروهها و جریان اصولگرایی برخوردار است. اما ماجرا در جبهه اصلاح طلبی به گونه ای پیش رفت که معادلات موجود کار آنان را به �تاکتیک توجیه شکست� کشانده است. اصلاح طلبان که بعد از پایان حاکمیت 8 ساله خود و پس از انتخابات شوراهای اسلامی و به تبع آن مجلس هفتم طعم شکست را چشیده و در انتخابات نهم ریاست جمهوری خود را بازنده میدان دیدند، بار دیگر قدم در عرصه رقابت گذاشتند."
در ادامه طلبه پاسداریادداشت روز نویس برای اینکه خودش را از شیر بیگرد تا که مسئول پاسخ گوئی در زمینه ی اختلافات جبهه ی خودی نباشد . پس در ابتدای نوشتار یادداشت روز خود با کلی گوئی و بستته بندی کردن از موضع ارتش که آقا و چرا ندارد. وضع مدعیان و رقبای اصول گرائی پاسدار گماشته احمدی نژاد را تعیین کرده است تا که بتواند توپ را به زمین رقیب مدعی اصلاح طلبی شوت کند و فرصت داشته باشد خاتمی و میر حسین موسوی را دراز کند و حامیان شان را متهم و بازجوئی نماید وبا مرور داشتن بر یادداشت های روز و خبر های ویژه و طنز گفت و شنود و نکته های ورق پاره ی کیهان راه نشخوار و رله کرده تا توانسته باشد اتخاذ موضع علیه ی خاتمی و میر حسین موسوی و حامیان شان کند . همینطور اشاره به چند سفرابتدائی انتخاباتی خاتمی کرده و نتیجه گرفته است که خاتمی چونکه متوجه شد که از استقبل مردمی بر خوردار نیست و آمدن میر حسین موسوی برروی صحنه مکمل استقبال مردم استان یزد از پاسدار گماشته احمدی نژاد شد. بنابراین در نهایت خاتمی را به این تصمیم گیری کشاند که چون پیروزی در چشم انداز نیست انصراف داد و از صحنه ی رقابت کنار رفت.
البته طلبه پاسدار وارونه گوی و کتمان کننده ی حقایق ضرورت نمی بیند تا که اذعان و اعتراف کند که چگونه پاسدار گماشته احمدی نژاد با هزینه و بودجه ی بیت المال دست به تور سفرهای تبلیغاتی � انتخاباتی استانی زده و هنوز هم می زند؟ یا چگونه با تقسیم پول در میان روستائیان از سوی سپاه پاسداران اینان با اتوبوس از روستاها جمع آوری و به صحنه های نمایش خیمه شب بزی به حساب استقبال از پاسدار گماشته احمدی نژاد کشانیده می شوند ؟ همانگونه که هیچگونه اشاره ای به توزیع سیب زمینی فاسد مجانی دولتی و اهدای سکه های تولدی و تقسیم پول به مبلغ 200 هزار تومان دولتی میان کار مندان دولت برای خرید آرای تقلباتی � انتخاباتی نکرده است. تا که دستش باز باشد اینگونه زیرآب میر حسین موسوی و حامیانش را بزند که چرا به دولت عوامفریب و شیاد و دروغگوی دین فروش و جنگ افروز و سر کوبگر نهم اتتقاد کرده است:
"اما میرحسین موسوی که بعد از سالها، لب به سخن گشوده بود با استراتژی �ایجاد وحشت از باقی ماندن احمدی نژاد و دولت اصولگرا� پا به میدان گذاشت. او در اظهار نظرهای متعدد و سخنرانی های خود سعی کرد با ارایه آمار و ارقام و تحلیل وضع فعلی کشور، ادامه دولت نهم را یک فاجعه(!) تلقی کند. شعارهای - به زعم خود- رأی جمع کنی چون تأسیس تلویزیون خصوصی، جمع کردن گشت های ارشاد و طرح امنیت اجتماعی و وعده هایی چون آزادی فعالیت گروههای مارکسیست در دانشگاهها! و... داد. هر چند به نظر نمی رسد شخصیتی چون میرحسین موسوی به برخی از همین گفته های خود اعتقاد قلبی داشته باشد، اما به هر حال این حرفها پای وی نوشته شد.از سوی دیگر حمایت احزاب افراطی دوم خردادی چون مشارکت و سازمان مجاهدین و همچنین کارگزاران از میرحسین شاخص های اصولگرایی را به مراتب در وی کمرنگ کرد و او را به عنوان نامزد تمام عیار اصلاح طلبان معرفی نمود مردم آنقدر از دوران حاکمیت اصلاحات خاطره تلخ در ذهنشان نشسته که بازگشت به آن دوره، بسیار بعید و غیر ممکن می نماید. برای مردم روی دیگر سکه اصلاح طلبی، تهاجم به دین و ارزشهای اسلامی و انقلابی، توهین به امام(ره) ، ترویج سکولاریسم، بسط سیاست تساهل و تسامح در عرصه فرهنگ و وادادگی در زمینه دیپلماسی و سیاست خارجی و... است. اصلاح طلبان خود می دانند که مشکل اصلی، نفس اصلاح طلبی و ملزومات و تبعات آن است نه نامزدهایی که معرفی شده و یا حتی نمی شوند. از این رو آنان که خود را پیشاپیش بازنده این میدان می بینند، از هم اکنون سعی در القای شبهه در روند انتخابات دارند. پیشنهاد ایجاد کمیته صیانت از آراء که توسط اصلاح طلبان طرح شد یکی از این موارد است. پیشنهادی که دنباله آن را رسانه های بیگانه و ضد انقلاب گرفتند و گفتند که اگر �کمیته صیانت� نباشد نمی توان از سلامت انتخابات در ایران مطمئن شد!اعلام و طرح �کمیته صیانت از آراء� در واقع یک جنگ روانی از سوی اصلاح طلبان علیه دولت نهم و ایجاد تشکیک در سلامت انتخابات از سوی آنان به شمار می آید"
.در خاتمه اینکه طلبه پاسدار یادداشت روز نویس به جای پاسخگوئی منطقی دادن به انتقاد های مستندی که از زاویه محافظه کاری از سوی نامزد و منتقدان دوم خردادی ای رقیب به دولت نهم شده است. در عوض با شیوه ی چماق و تهدید و ارعاب و پرونده و سناریو سازی روی آورده است و با قبرستان کهنه شکافتن و گزینه برداری نمودن سطحی و لیست کردن انتقادات رقیب با اتهام ایجاد تشکیک کردن در عملکرد دولت نهم که هر گز جای هیچگونه دفاعی برای منتقدان مدعی اصول گرائی ندارد با روش صدور کیفر خواست صادرکردن رقیب را بازجوئی و محاکمه و متهم و محکوم و شکست خورده از پیش معرفی کرده است . بدتر اینکه چون رقیب دوم خردادی پیشنهاد نظارت صیانت بین لمللی بر آرای انتخاباتی داده است متهم به جاسوسی و همگامی با دشمن بیرونی شده است. البته پرسش است که اگر چنانچه ریگی بر کفش نیست و کاسه ای بر زیر نیم کاسه نهفته نمی باشد . چرا به جای پاسخ اصولی به انتقادات دادن ها ، به شگرد بازجوئی و تهدید و اتهام زدن و متهم کردن با اهرم چماق و ترور روی آورده شده است؟ خلاصه اینکه آیا بازهم می بایست پس از 30 سال تجربه ی عوافریبی و دروغ و آزمون کردن تقلب و نیرنگ بازهم در دام این بازی لورفته و نخ نما شده ی سیلکی افتاد. یا نه اینکه می بایست این نمایش خیمه شب بازی انتخاباتی � انتصاباتی � تقلباتی ریاست جمهوری دوره ی دهم را تحریمش کرد و برای بر هم زدن میز بازی چیده شده منحرف کردن اذهان عمومی فعالیت جدی گسترده برای جدائی دین از حکومت یرای تغییرات مکراتیک کرد تا مقدمه ی بر چیده شدن بساط دین فروشی و عوامفریبی و جنگ افروزی و غارتگری و بی عدالتی و ظلم و سرکوب و خفقان و سانسور از جامعه فراهم شود.
هوشنگ - بهداد
یکشنبه 6 اردیبهشت ماه سال 1388
"طلبه پاسدار یادداشت روز نویس پیشاپیش تحلیل و نظر داده که مدعیان اصول گرائی فقط یک نامزد دارند وپیروز قطعی هستند و رقیب دوم خردادی نیز شکست حتمی دارد"
انتخابات خیمه شب بازی انتصابات ریاست جمهوری دوره ی دهم آنگونه آزاد است که گذشته از مفقود شدن تعداد 5 میلون آرأی واجدین شرایط که مترادف و الگو گرفته شده از سیاست آزمون شده ی 4 ساله ی مفقود شدن چند صد میلیار د دلاری فروش نفت است که می بایست بقول شیخ مهدی کروبی این 5 میلیون توسط نیروهای غیبی برای ایجاد حماسه سازی مورد استفاده واقع شود تا دگر باز اثبات گردد مردم چگونه روی به مدعیان اصول گرایان مخالف شیفتگان قدرت و عاشقان خدمتگزری به مردم ایران آوردند؟!
بنابراین برای مقدمه سازی این پیروزی حاسه ساز که آخوند بساز و فروش و غارتگر رفسنجانی کتر از زیر 40 میلیون آرا را خطرناک می داند فراهم شود . مشروط بر اینکه نشان داده شود ضریب آزادی عمل نامزدان و رأی دهندگان تا کجاست ؟ لذا طبله پاسدار یادداشت روز نویس تکلیف رقبای درونی باندهای مافیائی مدعی اصول گرایان پاسدار گماشته احمدی نژاد را مشخص کرده و آب پاک برروی دست منتقدان پاسدار گماشته احمدی نژاد ریخته، همچنین اینگونه تکلیف شکست حتمی مدعیان دوم خردادی های اصلاح طلبان را نیز برجسته کرده است:
"در این میان تکلیف اصولگرایان از اول مشخص بود. دکتر احمدی نژاد - همانگونه که انتظار می رفت- از حمایت کامل گروهها و جریان اصولگرایی برخوردار است. اما ماجرا در جبهه اصلاح طلبی به گونه ای پیش رفت که معادلات موجود کار آنان را به �تاکتیک توجیه شکست� کشانده است. اصلاح طلبان که بعد از پایان حاکمیت 8 ساله خود و پس از انتخابات شوراهای اسلامی و به تبع آن مجلس هفتم طعم شکست را چشیده و در انتخابات نهم ریاست جمهوری خود را بازنده میدان دیدند، بار دیگر قدم در عرصه رقابت گذاشتند."
در ادامه طلبه پاسداریادداشت روز نویس برای اینکه خودش را از شیر بیگرد تا که مسئول پاسخ گوئی در زمینه ی اختلافات جبهه ی خودی نباشد . پس در ابتدای نوشتار یادداشت روز خود با کلی گوئی و بستته بندی کردن از موضع ارتش که آقا و چرا ندارد. وضع مدعیان و رقبای اصول گرائی پاسدار گماشته احمدی نژاد را تعیین کرده است تا که بتواند توپ را به زمین رقیب مدعی اصلاح طلبی شوت کند و فرصت داشته باشد خاتمی و میر حسین موسوی را دراز کند و حامیان شان را متهم و بازجوئی نماید وبا مرور داشتن بر یادداشت های روز و خبر های ویژه و طنز گفت و شنود و نکته های ورق پاره ی کیهان راه نشخوار و رله کرده تا توانسته باشد اتخاذ موضع علیه ی خاتمی و میر حسین موسوی و حامیان شان کند . همینطور اشاره به چند سفرابتدائی انتخاباتی خاتمی کرده و نتیجه گرفته است که خاتمی چونکه متوجه شد که از استقبل مردمی بر خوردار نیست و آمدن میر حسین موسوی برروی صحنه مکمل استقبال مردم استان یزد از پاسدار گماشته احمدی نژاد شد. بنابراین در نهایت خاتمی را به این تصمیم گیری کشاند که چون پیروزی در چشم انداز نیست انصراف داد و از صحنه ی رقابت کنار رفت.
البته طلبه پاسدار وارونه گوی و کتمان کننده ی حقایق ضرورت نمی بیند تا که اذعان و اعتراف کند که چگونه پاسدار گماشته احمدی نژاد با هزینه و بودجه ی بیت المال دست به تور سفرهای تبلیغاتی � انتخاباتی استانی زده و هنوز هم می زند؟ یا چگونه با تقسیم پول در میان روستائیان از سوی سپاه پاسداران اینان با اتوبوس از روستاها جمع آوری و به صحنه های نمایش خیمه شب بزی به حساب استقبال از پاسدار گماشته احمدی نژاد کشانیده می شوند ؟ همانگونه که هیچگونه اشاره ای به توزیع سیب زمینی فاسد مجانی دولتی و اهدای سکه های تولدی و تقسیم پول به مبلغ 200 هزار تومان دولتی میان کار مندان دولت برای خرید آرای تقلباتی � انتخاباتی نکرده است. تا که دستش باز باشد اینگونه زیرآب میر حسین موسوی و حامیانش را بزند که چرا به دولت عوامفریب و شیاد و دروغگوی دین فروش و جنگ افروز و سر کوبگر نهم اتتقاد کرده است:
"اما میرحسین موسوی که بعد از سالها، لب به سخن گشوده بود با استراتژی �ایجاد وحشت از باقی ماندن احمدی نژاد و دولت اصولگرا� پا به میدان گذاشت. او در اظهار نظرهای متعدد و سخنرانی های خود سعی کرد با ارایه آمار و ارقام و تحلیل وضع فعلی کشور، ادامه دولت نهم را یک فاجعه(!) تلقی کند. شعارهای - به زعم خود- رأی جمع کنی چون تأسیس تلویزیون خصوصی، جمع کردن گشت های ارشاد و طرح امنیت اجتماعی و وعده هایی چون آزادی فعالیت گروههای مارکسیست در دانشگاهها! و... داد. هر چند به نظر نمی رسد شخصیتی چون میرحسین موسوی به برخی از همین گفته های خود اعتقاد قلبی داشته باشد، اما به هر حال این حرفها پای وی نوشته شد.از سوی دیگر حمایت احزاب افراطی دوم خردادی چون مشارکت و سازمان مجاهدین و همچنین کارگزاران از میرحسین شاخص های اصولگرایی را به مراتب در وی کمرنگ کرد و او را به عنوان نامزد تمام عیار اصلاح طلبان معرفی نمود مردم آنقدر از دوران حاکمیت اصلاحات خاطره تلخ در ذهنشان نشسته که بازگشت به آن دوره، بسیار بعید و غیر ممکن می نماید. برای مردم روی دیگر سکه اصلاح طلبی، تهاجم به دین و ارزشهای اسلامی و انقلابی، توهین به امام(ره) ، ترویج سکولاریسم، بسط سیاست تساهل و تسامح در عرصه فرهنگ و وادادگی در زمینه دیپلماسی و سیاست خارجی و... است. اصلاح طلبان خود می دانند که مشکل اصلی، نفس اصلاح طلبی و ملزومات و تبعات آن است نه نامزدهایی که معرفی شده و یا حتی نمی شوند. از این رو آنان که خود را پیشاپیش بازنده این میدان می بینند، از هم اکنون سعی در القای شبهه در روند انتخابات دارند. پیشنهاد ایجاد کمیته صیانت از آراء که توسط اصلاح طلبان طرح شد یکی از این موارد است. پیشنهادی که دنباله آن را رسانه های بیگانه و ضد انقلاب گرفتند و گفتند که اگر �کمیته صیانت� نباشد نمی توان از سلامت انتخابات در ایران مطمئن شد!اعلام و طرح �کمیته صیانت از آراء� در واقع یک جنگ روانی از سوی اصلاح طلبان علیه دولت نهم و ایجاد تشکیک در سلامت انتخابات از سوی آنان به شمار می آید"
.در خاتمه اینکه طلبه پاسدار یادداشت روز نویس به جای پاسخگوئی منطقی دادن به انتقاد های مستندی که از زاویه محافظه کاری از سوی نامزد و منتقدان دوم خردادی ای رقیب به دولت نهم شده است. در عوض با شیوه ی چماق و تهدید و ارعاب و پرونده و سناریو سازی روی آورده است و با قبرستان کهنه شکافتن و گزینه برداری نمودن سطحی و لیست کردن انتقادات رقیب با اتهام ایجاد تشکیک کردن در عملکرد دولت نهم که هر گز جای هیچگونه دفاعی برای منتقدان مدعی اصول گرائی ندارد با روش صدور کیفر خواست صادرکردن رقیب را بازجوئی و محاکمه و متهم و محکوم و شکست خورده از پیش معرفی کرده است . بدتر اینکه چون رقیب دوم خردادی پیشنهاد نظارت صیانت بین لمللی بر آرای انتخاباتی داده است متهم به جاسوسی و همگامی با دشمن بیرونی شده است. البته پرسش است که اگر چنانچه ریگی بر کفش نیست و کاسه ای بر زیر نیم کاسه نهفته نمی باشد . چرا به جای پاسخ اصولی به انتقادات دادن ها ، به شگرد بازجوئی و تهدید و اتهام زدن و متهم کردن با اهرم چماق و ترور روی آورده شده است؟ خلاصه اینکه آیا بازهم می بایست پس از 30 سال تجربه ی عوافریبی و دروغ و آزمون کردن تقلب و نیرنگ بازهم در دام این بازی لورفته و نخ نما شده ی سیلکی افتاد. یا نه اینکه می بایست این نمایش خیمه شب بازی انتخاباتی � انتصاباتی � تقلباتی ریاست جمهوری دوره ی دهم را تحریمش کرد و برای بر هم زدن میز بازی چیده شده منحرف کردن اذهان عمومی فعالیت جدی گسترده برای جدائی دین از حکومت یرای تغییرات مکراتیک کرد تا مقدمه ی بر چیده شدن بساط دین فروشی و عوامفریبی و جنگ افروزی و غارتگری و بی عدالتی و ظلم و سرکوب و خفقان و سانسور از جامعه فراهم شود.
هوشنگ - بهداد
یکشنبه 6 اردیبهشت ماه سال 1388