نقد و بررسی "تسليم نمى شويم ! (يادداشت روز("روزنامه ی کیهان یکشنبه 30 فروردین سال 1388

"ترفند موضع ضد آمریکائی با سیاست عمدی علت داخلی فراموش کردن و به معلول جهانی آویختن برای تبلیغات ضد آمریکائی و اوبا ما تا که گفته شود وی با بوش فرق ندارد"

30 سال است که مبارزه با شیطان بزرگ آمریکا برای سران رژیم تروریستی آخوندی تبدیل به شکر خداشده است . چونکه افسون معجزه گر همه دردهای بی درمان و لاعلاج رژیم مرگ زده ومرگ زی وبحران سازشده است . همانگونه که بلای جان مردم ایران به خصوص مخالفان و منتقدان دگر اندیش شده است . خلاصه دشمن تراشی شیطان بزرگ جایگزین پاسخگوئی به مطالبات انباشت و پرداخت ناشده ی 30 ساله ی مردم ایران شده است . به خصوص با رئیس جمهور شدن اوبا ما و سیاست تغییر وی شگرد ها و ترفندهای جدید در دستورکار تبلیغاتی و مانور سیاسی � هسته ای سران رژیم تروریستی آخوندی ومبلغان و قلم بر دستان و جار چیان ولابی های اعزام شده به خارجش شده است . بنابراین بی دلیل نیست که اکنون طلبه پاسدار یادداشت روز نویس ورق پاره ی کیهان با هیجان زیاد هذیان و تناقض گوئی ضد آمریکائی کرده است . یعنی اینکه پیرامون انتقاد به سخنرانی اوباما رئیس جمهور آمریکادر پراگ کردن، اینگونه ازتظاهرات و فریاد اعتراضی گرسنگان جهان علیه ی نا عدالتی حکومت لیبرالیسم یاد کرده است:

"سال گذشته میلادی، جهان شاهد سرازیر شدن خیل عظیم مردم به خیابانها بود. آنها شعاری را فریاد می زدند که تابلوی تمام نمایی از شرایط شرم آور دنیای امروز و نظام ناعادلانه جهان بود: �ما گرسنه ایم�! این صدای هزاران فقیر و گرسنه نه در یک شهر بلکه در خیابانهای موریتانی، ساحل عاج، هاییتی، کامرون، موزامبیک و... بود. بحران �گرسنگی� یکی از شاخصه های بارز بی عدالتی در نظام جهانی است. بیش از 850 میلیون انسان گرسنه در جهان زندگی می کنند"

اما این قلم بردست یادداشت روز نویس با فراموش کردن این واقعیت که اینگونه نقل قول کردن همچون تیغ دولبه یا خود زنی کردن می باشد . زیرا که پرسش است که چگونه مبلغان حاکمان دزد و غارتگر و تصویر مارکش و مار قالب کن متوجه نیستند که در رژیمی از رأس تا ذیل آلوده به فساد و رشوه و تبعیض و غارتگری است که اکنون این روز ها سئوال و پرسش مرر می شود که مبلغ 263 میلیارد دلار در آمد نفت در 4 سال گذشته چه شده است؟ همچنین چگونه تورم و گرانی و فقر و بیکاری در جامعه بیداد می کند؟ همینطور 80% جمعیت کشور بر زیرخط فقر اقتصادی زندگی می کنند . آنگونه که خط مرز فقر حداقل دستمزد مبلغ 850 هزار تومان تعیین شده است . ولی دولت و کار فرمایان محیط های کارگری مبلغ 274 و 500 تومان حد اقل دستمزد برای کارگران تعیین کرده اند . از سوی دیگر در واردات بیش از 3 برابر صادرات گزارش شده است و روزی نیست که چندین خبر اعتراضات کارگری و اخراج و دستگیری کار گران معترض مخابره نشود که توأم با تعطیلی کار خانجات و یا تعطیلی شان است که اعلام می شود. طوریکه چشم انداز بس تیره و تار می باشد . زیرا که هیچگونه روزنه ی امیدی برای بهبود شرایط وجود ندارد .

بهر حال این دیگر خیلی کمیک و تراژیک است که طلبه پاسدارخط با بطلان کشیدن بر واقعیت های مو جود داخل ایران و با کتمان کردن حقایق و پاک کرن صورت مسئله تلاش مذبوحانه در دفاع از پروژه ی هسته ای کرده است و سیاست تغیییر اوبامارئیس جمهور آمریکا را رد کرده است که چرا آنگونه سیاست تغییرایده آل لوطی جماران و سپاه پاسداران نمی باشد که بدون شرط و شروط و چون وچرا بطور دربست تلاش برای دسترسی به سلاح هسته ای رژیم تروریستی آخوندی را به پذیرد و کاری هم به نقض مستمر حقوق بشردر ایران نداشته باشد .حتی اگر ایرانی شهروند آمریکائی دستگیرو محاکمه ومتهم و محکوم می شود اعتراض نکند . هیچگونه انتقادی به سیاست دخات گرایانه ی و صدور تروریسم و بنیاد گرائی و ناامن سازی وجنگ افروزی در منطقه نکند . حتی ار نظامیان آمریکائی در افغانستان و عراق کشته می شوند سکوت پیشه کند . مهمتر اینکه کوشش برای خروج نظامیانش از فغانستان و عراق نماید.

بلی بدون آنکه طلبه پاسدار یاددشت روز نویس ضد آمریکائیو لیبرالیسم سخنی محور دارائی و ثروت های نجومی و باد آورده ی آخوند های حاکم و شرکای دزدش همچون مؤتلفه عسگر اولادی وفرماندهان سپاه پاسداران و بسیج و آقازاده های شان بگوید و کلامی در مورد اسامی 44 دانه درشت مفسدان اقتصادی و دزدان بیت المالبر زبان جاری کند که از سوی عباس پالیزدار درسال گذشته در دانشگاه همدان افشا و اعلام شدند . یا اینکه اشاره کند که فضای اقتصادی کشور و اوضاع معیشتی مردم ایران اکنون چگونه می باشد؟مهتر اینکه آیا مردم تهی دست و محروم ایران جزو گرسنگان و فرو دستان جهان می باشند یا نه؟ ولی با نقل قول کردن گزارش رئیس بانک جهانی چنین داده است که گویا شامل حال مردم ایران نمی شود:

" بنابر اظهار رئیس بانک جهانی، هم اکنون فقر و گرسنگی و بحران تامین موادغذایی 33 کشور جهان را تهدید می کند. در نظام جهان امروز، ثروت 200 موسسه خصوصی با ثروت 40درصد مردم دنیا برابری می کند. بیش از یک میلیارد نفر در فقر مطلق به سر می برند. در این نظام، صاحبان ثروت و سرمایه مجازند به بهای گرسنگی و مرگ صدها هزار نفر، بهای موادغذایی از جمله برنج و غلات را در بورسهای کشورهای توسعه یافته بالا ببرند و به تورم بیشتر جیب هایشان بنازند!"

باز هم طلبه پاسدار یادداشت روز نویس بدون در نظر گرفتن گزارش چند سال پیش صندوق بین المللی جهانی پول که در مورد ایران گزارش داد 80% در آمد ناخالص سالیانه ی سرانه ملی در ایران متعلق به اقلیت 20 % می باشد و 80% بقیه تعلق به جمعیت 80% کشور دارد . همچنین بدون توجه به هزینه ی سر سام آور ارگان های نظامی و سر کوبگر و رزمایش و همایش ها و آزایش موشک دور برد و تأسیسات هسته ای و اقدامات تروریستی برون مرزی که بخشی از آن از طریق حماس و حزب الله لبنان دنبال می شود و دادن باج های کلان تجاری و اقتصادی برای خارج شدن از انزوای منطقه ای از جمله دادن نفت مجانی و ارزان به سوریه تا هم پیمانی برای بحران آفرینی و جنگ افروزی و دشمنی با روند مذاکرات صلح خاورمیانه داشته باشد . در عوض این چنین از صرف هزینه ی نظامی آمریکا در افغانستان و عراق و اختلاف طبقاتی درون جامعه آمریکا نقل قول کرده است:

"در حالی که صدها میلیارد دلار هزینه جنگ در عراق و افغانستان و کشتار مردم این کشورها می شود، طبق آمار سازمان ملل روزانه 20 هزار نفر از گرسنگی در دنیا می میرند و تنها با مصرف یک درصد از پولی که سالانه صرف هزینه های نظامی می شود، می توان آنان را از مرگ نجات داد و به فاجعه گرسنگی در جهان پایان بخشید.جالب آنکه این بی عدالتی در نظام جهان، دامان صاحبان قدرت را هم گرفته و به عبارتی خودشان هم به خودشان رحم نکرده اند. به قول �جان ادواردز� سناتور دموکرات آمریکایی، در این کشور �دو آمریکا وجود دارد�! تا قبل از بحران اقتصادی و مالی این کشور که دامنه اش بخش های گسترده ای از جهان را فرا گرفت، 10درصد جمعیت آمریکا صاحب 70درصد ثروت کشورشان بوده و 20درصد جمعیت نیمی از کل مزد و حقوق پرداختی را دریافت می کردند. میلیون ها آمریکایی در فقر ، بی خانمانی، بیکاری و محرومیت از پوشش های اجتماعی و درمانی به سر می برند. کارگران با 20 تا 30 سال سابقه کار به راحتی از کار اخراج می شوند که غالباً نتیجه ای جز پیوستن آنان به اردوگاه فقیران ندارد."

بالاخره اینکه طلبه پاسدار یادداشت روز نویس با دور زدن سیاست عدم بازگوئی تلاش های پشت پرده ی مذاکره با مقامات آمریکائی که از سوی دولت مدعی اصول گرائی نهم دنبال می شود و عدم اشاره و تذکر به تلاش هائی که از دوران تعدیل اقتصادی رفسنجانی بسازو بفروش شروع شد و ادامه ی آن درون مجمع مصلحت تا حذف کامل یارانه های دولتی دنبل شد به امید به عضویت درآمدن سازمان تجارت جهانی و صندوق بین المللی پول ،اکنون با آویزان شدن به هذیان گوئی های ناشی از زیادی نشئگی لوطی جماران خطاب به اوبا ما اینگونه نقل قول و تحلیل ضد آمریکائی داده شده است :

"جامعه جهانی که اوباما از آن نام می برد، جهان بی عدالتی و عرصه پایمال شدن حقوق انسانهاست. مادامی که حقوق ملت ها محترم شمرده نشود و مبانی آزادی و استقلال آنان ارج گذاشته نشود و قدرتهای جهانی و نظام حاکم بر آن تنها در پی منافع خود باشند، پیوستن به این نظام چیزی جز خسران در پی نخواهد داشت.5- رهبر معظم انقلاب در دیدار هفته گذشته شان از دانشگاه امام حسین(ع)، در پاسخ به دعوت اوباما و دنباله های داخلی که قایل به این نگاه بوده و نجات کشور را در گرو پیوستن به نظام جهانی با مناسبات موجود می دانند، ضمن آنکه پیروزی انقلاب اسلامی را یک قیام بزرگ بشری علیه فساد، طغیان، تجاوز و ستم که نتیجه ای جز تقسیم جهان به دو بخش ستمگر و ستم پذیر ندارد، برشمردند، تاکید کردند: �کسانی که اکنون به ملت ایران توصیه می کنند به نظام جهانی بازگردد همان کسانی هستند که از حرکت ملت ایران در انقلاب اسلامی ابراز ناخرسندی می کردند... توصیه برای بازگشت به نظام جهانی به معنای تسلیم شدن در برابر قدرتهای زورگو و پذیرفتن نظام ناعادلانه جهان است اما ملت ایران در طول 30 سال گذشته به این درخواست جاهلانه و غیرمنطقی پاسخ �نه� گفته است.�تیرهای اوباما یکی یکی به سنگ می خورد چرا که حرفهای او همان حرفهای بوش است با این فرق که بوش به مثابه یک گانگستر می خواست حرفش را با توپ و تشر بزند، اما به قول تحلیل گر روزنامه آمریکایی �سالت لیک تریبیون� لحن حرفهای اوباما پوشیده تر بوده و با ظرافت ادا می شود؛ �به گوش ایرانی ها، اوباما طنین یک بوش با ادب و نزاکت را دارد.�"

در خاتمه همانگونه که در ابتدای این نوشتار اشاره شد ادعای مبارزه با شیطان بزرگ کردن که با شیوه ی سیاست با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن دنبال تا کنون شده است. یعنی اینکه هم فریاد مرگ بر آمریکا سر داده می شود وهم پرچم این کشور به آتش کشیده می شود . هم اینکه در پشت پرده دیدار ها با مک فارلین ها صورت می گیرد و کتاب و تاب و کیک رد و بدل می شود . هم در اشغال نظامی افغانستان و عراق همکاری می شود . هم نظامیان آمریکائی در این دو کشور کشته می شوند و تأکید بر اخراج نظامیان آمریکائی از خاک این دو کشور می شود . هم مخالفت ظاهراً جدی با ادامه ی غنی سازی اورانیوم و دسترسی به سلاح هسته ای می شود . هم تبریک نو روزی ارسال می شود وکوشش گسترده پشت پرده بری ادامه ی سیاست خائنانه و کثیف مماشات گرایانه ی تجارت خون انسان و نفت می شود. خلاصه این سیاست تبدیل به شکر خدای رهبر لوطی جماران و سایر مسئولان و قلم بر دستان جارجیان وبسته شده است که نه ادامه ی این سیاست موجب بقای ننگین رژیم تروریستی آخوندی شده است، بلکه هیچگونه مشکلی از مردم ایران حل نکرده است ، و باعث شد است که اوضاع و احوال از هر نظر علیه اشان در حال حرکت باشد. گو اینکه مدت زمانی است که این سیاست برای مقامات آمریکائی در منطقه مشکل ساز شده است و چون سیاست خارجی آمریکا از طریق لابی ها و دلالان و جاسوسان دوجانبه در پشت پرده تغذیه شده و ادامه داشته است پس تا زمانی که از این سیاست پیروی شود . آینده مبهم تر و خطرناک تر از شریط کنونی خواهد شد. زیرا که هر گز امکان نداردکه رژیم تروریستی آخوندی سر و سوزنی از تلاش دسترسی به سلاح هسته ای اش کوتاه بیاید و عقب نشینی کند . چونکه بدون ابزار باج گیری و تضمین بقای سلاح هسته ای امکان و بقا و شانس دوام برایش متصور نیست. بهمین دلیل تأکیدشده که اوباما بابوش فرقی ندارد.

هوشنگ � بهداد
یکشنبه 30 فروردین سال 1388