نقد و بررسی "شما ديده مى شويد (يادداشت روز("روز نامه ی کیهان پنجشنبه 27 فر وردین ماه سال 1388
"باشیوه فراموش کردن ریشه و علت ها، در عوض مانورتبلیغاتی و تهدیدات معلولی علیه ی رقیب دوم خردادی ها دادن ومتهم ومحکوم کردن شان که...."
پاسداریادداشت روز نویس بهمان سبک حوزوی و منبری واعط غیر متعذ تحلیل و تفسیر می کند . یعنی اینکه هم پند و اندرز می دهد ولی هر گز خود عمل نمی کند . هم اینکه معلول را بدون آنکه به علت و ریشه به پردازد اصل می پندارد تا که روش رابطه ی علت و معلولی بر خوردکردن را دور بزند . در عوض فقط دودستی لنگ معلول را بچسبد و نظر پردازی و روده درازی کند . بطور مثال در ابتدای یادداشت روز، این چنین شروع کرده است :
"از دهه ها قبل این سخنی رایج میان جامعه شناسان سیاسی در ایران بوده که رفتار سیاسی مردم ایران تابعی از تصمیم ها و توصیه های احزاب و گروه های سیاسی نیست. به لحاظ تاریخی هم این حقیقت در موارد متعدد به اثبات رسیده که مجموعه یا اکثریت نخبگان سیاسی نوعی رفتار یا تصمیم سیاسی خاص را به مردم توصیه می کرده اند اما مردم بی اعتنا به �راهنمایی� آنها به راه خود رفته اند و مدت زیادی طول نکشیده که معلوم شده کار درست همان بوده که اراده عمومی بدان تعلق گرفته و الیت سیاسی بهتر است در احوالات و ذهنیات خود بازاندیشی کند. "
اما هر گز گفته نمی شود که علت اینکه مردم ایران به احزاب سیاسی اعتماد نکرده یا اینکه چرا نظرات و تصمیم گیری های مردم تابع رفتار گروه واحزاب سیاسی نمی باشد چیست؟ البته این قلمزن خوب می داند اگر اینگونه بر خورد نکند و نظر ندهد نه می تواند رقبا را متهم ومحکم کند ، نه اینکه می تواند راه فرار برای خودش دست وپا کند تا که ریشش گیر نکند .
چونکه وقتی نظام مستبد و سرکوبگر و تک صدائی باشد و مشتی مبلغ و پادو وجارچی وارونه گو ومتملق و چاپلوس ثنار گوی داشته اشت . ار سوی دیگر مطبوعات و روش اطلاع و خبررسانی بر زیر تیغ سانسور و ممیز گری رفته باشند . همچنین وقتی احزاب و گروه های سیاسی فعال می باشند که تابع و تسلیم شده ی نظام ترسیم شده از سوی دیکتاتور مستبد می باشند . یعنی فرمایشی می باشند . بنابراین مشخص است که در چنین شرایطی که مردم زیر بمباران تبلیغات دروغین رسانه های وابسته به حاکمان مستبد قرار دارند ؛ نه اینکه هر گز به آن اعتماد و باور ندارند ، بلکه درست مخالفش می باشد . ناگفته نماند که دیکتاتوری و یا استبداد مذهبی یکی از بدتر نوع حکومت های استبدادی می باشد . زیرا که از نوع پوشش تا فکر کردن افراد کار دارد .
بنابراین بهمین دلیل است که پاسدار یادداشت روز نویس هیچگونه علاقه ای به بررسی علت ها ندارد و برعکس علاقه ی مضاعف به مانور دادن معلول ها دارد. امااشکال و انتقاد بزرگ مبلغان و دور قاب چینان و مدیحه سرایان درباری و حکومتی ووابسته اینجاست که پیوسته غلام حلقه بر گوش حاکم می باشند و بسیار آسان در شیوه ی بازگوئی وقایع نگاری با رها کردن علت ، وارونه گوئی و کتمان حقایق می کنند. بری همین اکنون گفته شده است که این مردم ایران خودشان بودند که از دیوار سفارت آمریکا در 13 آبان ماه سال 58 بالا رفتند و آن را اشغال کردند تا که حکومت موقت بازرگان را به سقوط بکشانند و موجب به قدرت رسیدن آخوند ها و پاسداران شوند و شرایط را به وضعیت کنونی برسانند . همینطور همین مردم خودشان بودند که منتظری را از ولی عهدی خمینی شیاد کنار گذاشته و خانه شین کردند. یا اینکه خود مردم بودند که یورش سراسری به دانشگاه های سراسر کشور بردند و پس از به خاک و خون کشاندن دانشگاه و دانشجویان3 سال آن را تعطیل کردند. یا اینکه خود مردم بودند که فضای پس از 30 خرداد سال 60 و حمام خون قتل عام تابستان خونین سال 67 را به وجود آوردند . بدتر اینکه خود مردم بودند که جنگ ضد ملی و ضد میهنی را 8 سال ادامه دادند تا که به شکست مفتضحانه سر کشی جام زهر با خسارات اقتصادی یک هزار میلیارد دلارکه در بر داشت ختم شود . بدتر اینه این مردم می باشند که اطلاعیه برانداز نرم هلندی صادر می کنند تا که وبلاگ نویسان وانو دانشجویان دستگیر و شکنجه و بطور رموز و مشکوک در زندان کشته شوند.
البته درست است با مانوردادن اینگونه ادعای پوچ ووارنه کردن بطور تا کتیکی از مردم به عنوان سپر تهاجمی و تدافعی و سنگر گیری استفاده می شود . ولی در اصل نه هدف مردم و نه بررسی و پیگیری مطالبات شان می باشد ، بلکه در راستای جنگ و نزاع قدرت جناحی و باندی می باشد. بنابراین پادار یادداشت رووز نویس پس از حاشیه رفتن و مردم مردم کردن ثابت نموده که زمین گرد است . یعنی به سراغ رقیب دوم خردادی ها رفته و با زهم با هزینه کردن نام مردم گفته که مردم در دو نوبت نمایش خیمه شب بازی دوم خرداد سال 76 و خرداد سال 80 دو دوره ی 4 ساله ی به مدعیان اصلاح طلبی شانس و فرصت دادند و نتیجه گرفته که چون این جماعت نه به اعتقادات مردم وفادارند و نه به منافع آنها، پس موجب شد که فرایند اصلاح جامعه سیاسی توسط مردم آغاز شود. یعنی اینکه با قلع و قمع شورای نگهبان و تقلبات تدارک دیده شده رقیب 26 سال در نوبت کسب قدرت با عنوان اصولگرایان خیمه شب بازی انتصابات انتخابات مجلس هفتم را از آن خود کرد. سپس آن را تبدیل به سرپل از آن کردن نمایش خیمه شب بازی انتخابات � انتصابات - تقلبات، ریاست جمهوری سال 84 نمود. در دنباله بطور کمدی و مسخره ادعا کرده است که برای چندمین بار بعد از انقلاب دستگاه مردم تکلیف خود در لزوم تصحیح مسیر دولت را تشخیص داده و به آن عمل کردند.
بهرحال پاسدار یادداشت روز که بهمان سبک مسئولش سربازجو حسین شریعتمداری در ورق پاره ی کیهان قلمزنی می کند و تحلیل و تفسیر سیاسی به حساب خودش ارائه داده بدون آنکه سخنی از وضعیت موجود بگوید که حاصل و دستآورد عملکرد کدام شرایط می باشد؟ اما در پایان یادداشت روز خود به شیوه ی بازجوئی یقه سازمان مجاهدین بهزاد نبوی را گرفته که چرا پس از رها کردن خاتمی گرد موسوی حلقه و خیمه زده است؟ متقابلاً میر حسین موسوی متهم و محکوم شده است که چرا با اینان دیدار علنی و پنهانی داشته و مشغول امام زادئی با اینان می باشد . در نهایت از تکرار رئیس جمهور شدن پاسدار گماشته احمدی نژاد چنین خبر داده است:
"سابق می تواند دوباره بر گرده ملک و ملت سوار شود، اکنون هم که آن سید عاقبت اندیش خود را از چنگ آنها رهانده و حاضر نشده به خاطر بقای آنها قربانی شود، دست از تلاش و تکاپو برنداشته اند و تلاش می کنند با احاطه کسی که فعلا او را تنها گزینه قابل سرمایه گذاری موجود درصحنه می بینند، راه سابق را ادامه دهند. تا اینجای کار البته عجیب هم نیست. بالاخره نباید توقع داشت کسانی که از یک سال قبل می گفتند انتخابات ریاست جمهوری دهم بازی مرگ و زندگی است و به همین دلیل محمد خاتمی را به زور به صحنه کشاندند تا شاید راه گریزی از عاقبت تلخ �حذف برای همیشه � بیابند، حالا که او کنار کشیده بیکار بنشینند و همه چیز را به حال خود رها کنند. آنچه عجیب است این است که گزینه فعلی آقایان هم به رغم ادعاهای دور و دراز خط امام (ره) و انقلاب که می کرد و می کند، خیلی زود حتی حرف های یک ماه پیش خود در انتقاد از تندروی �برخی� در جبهه اصلاحات را فراموش کرده و به جانب پر مسئله ترین طیف جریان اصلاحات میل نموده است. خداوند بر درجات شهید چمران بیفزاید که می گفت شیپور جنگ را دوست دارد چون �وقتی نواخته می شود سره را از ناسره باز می توان شناخت�. . امروز اما سوگمندانه باید گفت که نامزد اصلاح طلبان هر روز جدی تر از روز قبل در حال اعتبارزدایی از خود و پشت پا زدن به سابقه ای است که آن را سرمایه خود می دانست. نزدیکی به سازمان مجاهدین که پیشقراول ساختارشکنی در دوران اصلاحات بوده است و گذاشتن قرار و مدار پنهان با آنها، پرهیز از هرگونه انتقاد از تندروی ها وهتاکی هایی در طول دوران اصلاحات نسبت به ارزش ها و آرمان های مردم انقلابی ایران روا داشته شد و دفاع از عاملان آنها با این توجیه که �نماز می خوانند و خدا را می پرستند�(؟!) و حالا حشر و نشر با گروهی چون نهضت آزادی که حتی یک روز کینه خود از امام وهمراهی با دشمنان ملت ایران را پنهان نکرده است؛ آیا اینها نشانه های وعده ای است که ایشان درباره پایبندی به ارزش های انقلاب داده بود؟ وضع اکنون به گونه ای است که اصولگرایان دیگر چندان نگران سرنوشت انتخابات نیستند. حتی چهره های دنیادیده تر اصلاح طلب هم در خفا به این حقیقت اذعان دارند که دولت نهم تکرار خواهد شد و آنها همین که بمانند و بتوانند ادامه حیات بدهند هنر کرده اند. نگرانی از بابت سرنوشت کسی است که خود را فرزند انقلاب خواند و به صحنه آمد اما اکنون جریان واخورده می کوشد او را به سوی معارضه جستن با اصول تفکر انقلابی سوق دهد. مردم ایران سخنان و رفتارهای امروز اهل سیاست را نه با محک ادعاهای آنها بلکه با ارجاع به گذشته و سابقه شان خواهند سنجید و نتیجه این ارزیابی است که تصمیم آنها را می سازد. مردم ، امروز آقایان را هم می بینند همچنان که گذشته آنها را دیده "
در خاتمه اینکه همانگونه که گفت می شود هرگز از افعی کبوتر زائیده نمی شود . باید افزود که تصور نمی رود که باید از پاسداران متخصص بازجوئی و اعتراف گیری و شکنجه گری و تواب و پرونده و سناریو ساز قلم بر دست و مطبوعاتی و یادداشت روزنویس شده توقع داشت که خلاف جریان آب شنا کنند و بر حسب تجربه و تخصص و خبرگی و مأموریت ووظیفه ای که دارند در بستر دسترسی به هدف قلمزنی نکنند . یعنی اینکه می بایست با پاک کردن صورت مسئله و نادیده گرفتن مردم وحق و حقوق پایمال شده شان همچنین با فراموش کردن عدم پرداخت مطالبات مردن، بطور جدی و مسئولانه در شرف پیگیری و پرونده و سناریو سازی برای رقیب دوم خردادی ها باشند . زیرا که هدف نهائی حذف کردنش و تکرار قبضه ی قدرت در راستای انباشت هرچه بیشتر ثروت می باشد.
هوشنگ - بهداد
پنجشنبه 27 فر وردین ماه سال 1388
"باشیوه فراموش کردن ریشه و علت ها، در عوض مانورتبلیغاتی و تهدیدات معلولی علیه ی رقیب دوم خردادی ها دادن ومتهم ومحکوم کردن شان که...."
پاسداریادداشت روز نویس بهمان سبک حوزوی و منبری واعط غیر متعذ تحلیل و تفسیر می کند . یعنی اینکه هم پند و اندرز می دهد ولی هر گز خود عمل نمی کند . هم اینکه معلول را بدون آنکه به علت و ریشه به پردازد اصل می پندارد تا که روش رابطه ی علت و معلولی بر خوردکردن را دور بزند . در عوض فقط دودستی لنگ معلول را بچسبد و نظر پردازی و روده درازی کند . بطور مثال در ابتدای یادداشت روز، این چنین شروع کرده است :
"از دهه ها قبل این سخنی رایج میان جامعه شناسان سیاسی در ایران بوده که رفتار سیاسی مردم ایران تابعی از تصمیم ها و توصیه های احزاب و گروه های سیاسی نیست. به لحاظ تاریخی هم این حقیقت در موارد متعدد به اثبات رسیده که مجموعه یا اکثریت نخبگان سیاسی نوعی رفتار یا تصمیم سیاسی خاص را به مردم توصیه می کرده اند اما مردم بی اعتنا به �راهنمایی� آنها به راه خود رفته اند و مدت زیادی طول نکشیده که معلوم شده کار درست همان بوده که اراده عمومی بدان تعلق گرفته و الیت سیاسی بهتر است در احوالات و ذهنیات خود بازاندیشی کند. "
اما هر گز گفته نمی شود که علت اینکه مردم ایران به احزاب سیاسی اعتماد نکرده یا اینکه چرا نظرات و تصمیم گیری های مردم تابع رفتار گروه واحزاب سیاسی نمی باشد چیست؟ البته این قلمزن خوب می داند اگر اینگونه بر خورد نکند و نظر ندهد نه می تواند رقبا را متهم ومحکم کند ، نه اینکه می تواند راه فرار برای خودش دست وپا کند تا که ریشش گیر نکند .
چونکه وقتی نظام مستبد و سرکوبگر و تک صدائی باشد و مشتی مبلغ و پادو وجارچی وارونه گو ومتملق و چاپلوس ثنار گوی داشته اشت . ار سوی دیگر مطبوعات و روش اطلاع و خبررسانی بر زیر تیغ سانسور و ممیز گری رفته باشند . همچنین وقتی احزاب و گروه های سیاسی فعال می باشند که تابع و تسلیم شده ی نظام ترسیم شده از سوی دیکتاتور مستبد می باشند . یعنی فرمایشی می باشند . بنابراین مشخص است که در چنین شرایطی که مردم زیر بمباران تبلیغات دروغین رسانه های وابسته به حاکمان مستبد قرار دارند ؛ نه اینکه هر گز به آن اعتماد و باور ندارند ، بلکه درست مخالفش می باشد . ناگفته نماند که دیکتاتوری و یا استبداد مذهبی یکی از بدتر نوع حکومت های استبدادی می باشد . زیرا که از نوع پوشش تا فکر کردن افراد کار دارد .
بنابراین بهمین دلیل است که پاسدار یادداشت روز نویس هیچگونه علاقه ای به بررسی علت ها ندارد و برعکس علاقه ی مضاعف به مانور دادن معلول ها دارد. امااشکال و انتقاد بزرگ مبلغان و دور قاب چینان و مدیحه سرایان درباری و حکومتی ووابسته اینجاست که پیوسته غلام حلقه بر گوش حاکم می باشند و بسیار آسان در شیوه ی بازگوئی وقایع نگاری با رها کردن علت ، وارونه گوئی و کتمان حقایق می کنند. بری همین اکنون گفته شده است که این مردم ایران خودشان بودند که از دیوار سفارت آمریکا در 13 آبان ماه سال 58 بالا رفتند و آن را اشغال کردند تا که حکومت موقت بازرگان را به سقوط بکشانند و موجب به قدرت رسیدن آخوند ها و پاسداران شوند و شرایط را به وضعیت کنونی برسانند . همینطور همین مردم خودشان بودند که منتظری را از ولی عهدی خمینی شیاد کنار گذاشته و خانه شین کردند. یا اینکه خود مردم بودند که یورش سراسری به دانشگاه های سراسر کشور بردند و پس از به خاک و خون کشاندن دانشگاه و دانشجویان3 سال آن را تعطیل کردند. یا اینکه خود مردم بودند که فضای پس از 30 خرداد سال 60 و حمام خون قتل عام تابستان خونین سال 67 را به وجود آوردند . بدتر اینکه خود مردم بودند که جنگ ضد ملی و ضد میهنی را 8 سال ادامه دادند تا که به شکست مفتضحانه سر کشی جام زهر با خسارات اقتصادی یک هزار میلیارد دلارکه در بر داشت ختم شود . بدتر اینه این مردم می باشند که اطلاعیه برانداز نرم هلندی صادر می کنند تا که وبلاگ نویسان وانو دانشجویان دستگیر و شکنجه و بطور رموز و مشکوک در زندان کشته شوند.
البته درست است با مانوردادن اینگونه ادعای پوچ ووارنه کردن بطور تا کتیکی از مردم به عنوان سپر تهاجمی و تدافعی و سنگر گیری استفاده می شود . ولی در اصل نه هدف مردم و نه بررسی و پیگیری مطالبات شان می باشد ، بلکه در راستای جنگ و نزاع قدرت جناحی و باندی می باشد. بنابراین پادار یادداشت رووز نویس پس از حاشیه رفتن و مردم مردم کردن ثابت نموده که زمین گرد است . یعنی به سراغ رقیب دوم خردادی ها رفته و با زهم با هزینه کردن نام مردم گفته که مردم در دو نوبت نمایش خیمه شب بازی دوم خرداد سال 76 و خرداد سال 80 دو دوره ی 4 ساله ی به مدعیان اصلاح طلبی شانس و فرصت دادند و نتیجه گرفته که چون این جماعت نه به اعتقادات مردم وفادارند و نه به منافع آنها، پس موجب شد که فرایند اصلاح جامعه سیاسی توسط مردم آغاز شود. یعنی اینکه با قلع و قمع شورای نگهبان و تقلبات تدارک دیده شده رقیب 26 سال در نوبت کسب قدرت با عنوان اصولگرایان خیمه شب بازی انتصابات انتخابات مجلس هفتم را از آن خود کرد. سپس آن را تبدیل به سرپل از آن کردن نمایش خیمه شب بازی انتخابات � انتصابات - تقلبات، ریاست جمهوری سال 84 نمود. در دنباله بطور کمدی و مسخره ادعا کرده است که برای چندمین بار بعد از انقلاب دستگاه مردم تکلیف خود در لزوم تصحیح مسیر دولت را تشخیص داده و به آن عمل کردند.
بهرحال پاسدار یادداشت روز که بهمان سبک مسئولش سربازجو حسین شریعتمداری در ورق پاره ی کیهان قلمزنی می کند و تحلیل و تفسیر سیاسی به حساب خودش ارائه داده بدون آنکه سخنی از وضعیت موجود بگوید که حاصل و دستآورد عملکرد کدام شرایط می باشد؟ اما در پایان یادداشت روز خود به شیوه ی بازجوئی یقه سازمان مجاهدین بهزاد نبوی را گرفته که چرا پس از رها کردن خاتمی گرد موسوی حلقه و خیمه زده است؟ متقابلاً میر حسین موسوی متهم و محکوم شده است که چرا با اینان دیدار علنی و پنهانی داشته و مشغول امام زادئی با اینان می باشد . در نهایت از تکرار رئیس جمهور شدن پاسدار گماشته احمدی نژاد چنین خبر داده است:
"سابق می تواند دوباره بر گرده ملک و ملت سوار شود، اکنون هم که آن سید عاقبت اندیش خود را از چنگ آنها رهانده و حاضر نشده به خاطر بقای آنها قربانی شود، دست از تلاش و تکاپو برنداشته اند و تلاش می کنند با احاطه کسی که فعلا او را تنها گزینه قابل سرمایه گذاری موجود درصحنه می بینند، راه سابق را ادامه دهند. تا اینجای کار البته عجیب هم نیست. بالاخره نباید توقع داشت کسانی که از یک سال قبل می گفتند انتخابات ریاست جمهوری دهم بازی مرگ و زندگی است و به همین دلیل محمد خاتمی را به زور به صحنه کشاندند تا شاید راه گریزی از عاقبت تلخ �حذف برای همیشه � بیابند، حالا که او کنار کشیده بیکار بنشینند و همه چیز را به حال خود رها کنند. آنچه عجیب است این است که گزینه فعلی آقایان هم به رغم ادعاهای دور و دراز خط امام (ره) و انقلاب که می کرد و می کند، خیلی زود حتی حرف های یک ماه پیش خود در انتقاد از تندروی �برخی� در جبهه اصلاحات را فراموش کرده و به جانب پر مسئله ترین طیف جریان اصلاحات میل نموده است. خداوند بر درجات شهید چمران بیفزاید که می گفت شیپور جنگ را دوست دارد چون �وقتی نواخته می شود سره را از ناسره باز می توان شناخت�. . امروز اما سوگمندانه باید گفت که نامزد اصلاح طلبان هر روز جدی تر از روز قبل در حال اعتبارزدایی از خود و پشت پا زدن به سابقه ای است که آن را سرمایه خود می دانست. نزدیکی به سازمان مجاهدین که پیشقراول ساختارشکنی در دوران اصلاحات بوده است و گذاشتن قرار و مدار پنهان با آنها، پرهیز از هرگونه انتقاد از تندروی ها وهتاکی هایی در طول دوران اصلاحات نسبت به ارزش ها و آرمان های مردم انقلابی ایران روا داشته شد و دفاع از عاملان آنها با این توجیه که �نماز می خوانند و خدا را می پرستند�(؟!) و حالا حشر و نشر با گروهی چون نهضت آزادی که حتی یک روز کینه خود از امام وهمراهی با دشمنان ملت ایران را پنهان نکرده است؛ آیا اینها نشانه های وعده ای است که ایشان درباره پایبندی به ارزش های انقلاب داده بود؟ وضع اکنون به گونه ای است که اصولگرایان دیگر چندان نگران سرنوشت انتخابات نیستند. حتی چهره های دنیادیده تر اصلاح طلب هم در خفا به این حقیقت اذعان دارند که دولت نهم تکرار خواهد شد و آنها همین که بمانند و بتوانند ادامه حیات بدهند هنر کرده اند. نگرانی از بابت سرنوشت کسی است که خود را فرزند انقلاب خواند و به صحنه آمد اما اکنون جریان واخورده می کوشد او را به سوی معارضه جستن با اصول تفکر انقلابی سوق دهد. مردم ایران سخنان و رفتارهای امروز اهل سیاست را نه با محک ادعاهای آنها بلکه با ارجاع به گذشته و سابقه شان خواهند سنجید و نتیجه این ارزیابی است که تصمیم آنها را می سازد. مردم ، امروز آقایان را هم می بینند همچنان که گذشته آنها را دیده "
در خاتمه اینکه همانگونه که گفت می شود هرگز از افعی کبوتر زائیده نمی شود . باید افزود که تصور نمی رود که باید از پاسداران متخصص بازجوئی و اعتراف گیری و شکنجه گری و تواب و پرونده و سناریو ساز قلم بر دست و مطبوعاتی و یادداشت روزنویس شده توقع داشت که خلاف جریان آب شنا کنند و بر حسب تجربه و تخصص و خبرگی و مأموریت ووظیفه ای که دارند در بستر دسترسی به هدف قلمزنی نکنند . یعنی اینکه می بایست با پاک کردن صورت مسئله و نادیده گرفتن مردم وحق و حقوق پایمال شده شان همچنین با فراموش کردن عدم پرداخت مطالبات مردن، بطور جدی و مسئولانه در شرف پیگیری و پرونده و سناریو سازی برای رقیب دوم خردادی ها باشند . زیرا که هدف نهائی حذف کردنش و تکرار قبضه ی قدرت در راستای انباشت هرچه بیشتر ثروت می باشد.
هوشنگ - بهداد
پنجشنبه 27 فر وردین ماه سال 1388