اقرار
به زبان اشهد ولي فقيه ـ 15 مرداد- 91
بر
گرفته از سایت افشاگری و به قلم نعمت
فيروزي که زندانی سیاسی سابق وعضو ارتش آزادیبخش ومجاهدمقیم اشرف می باشد.
اگر كسي سري به آخورهاي اينترنتي زده باشد كه ولي فقيه براي عوامل
تبهكارش بازكرده، مي تواند به خوبي ببيند كه چگونه آخوندها به شرط نشخوار كردن
ياوه هايشان عليه مجاهدين امكانات چريدن آنها را در درون و حاشيه نظام فراهم داشته
است! از جمله اينها سايت هابيليان شعبه داخل كشوري وزارت اطلاعات و اينترلينك شعبه
خارج كشوري آنهاست كه بيش از بقيه بر سر و سينه مي كوبند. با ديدن اين سوز و
گدازها مي توان فهميد تا كجا ايستادگي مجاهدين و اشرفي ها بر خلاف تصورشان، آنها
را سراسيمه و به هول و ولا انداخته است. آخوندهاي قرون وسطايي قريب 14سال است بطور
غيرمستقيم و 10سال است بطور مستقيم منتظر امداد غيبي از جانب استكبار براي نابودي
مجاهدين هستند و تلاش كرده اند شيطان بزرگ را با انواع ناز وكرشمه هاي اصلاح طلبي
و وعده هاي راست و دروغ كيش كيش كنند و به جان فرزندان رشيد ملت ايران (مجاهدين)
بياندازند و الحق كه تا الان شيطان هاي كوچك و بزرگ، به يمن غارت وچپاول اموال ملت
ايران در امداد رساني به ملاهاي ضدبشركم نگذاشته اند. اما هربار اين مجاهدين و
اشرفي ها هستند كه مكر وكيد و افسون آخوندها را به خودشان بر مي گردانند. گردهمايي
ايرانيان در كهكشان ويلپنت از جمله كارهاي سياسي و اجتماعي شگفت انگيزِ مجاهدين
است كه ضربه جانانه يي به نظام و امداد رسان غيبي اش زده و بسياري از كيد و مكر
آنها را در هم پيچيده تا آنجا كه هنوز بعد از مدت ها همچنان گيج و منگ به پرت و
پلاگويي ادامه مي دهند. آنها بخصوص از افشاء و شكست طرح فروپاشي سازمان مجاهدين
تحت عنوان طرح جابجايي به كمپ موقت ترانزيت ليبرتي به شدت به غيظ و كين آمده اند و
از هوشياري و مقاومت ساكنان اشرف و ليبرتي آه و فغان بسيار سرداده اند. ولي فقيه
ارتجاع در جاي جاي اباطيلي كه به تبهكاران و مأمورانش امر كرده، مشخص كرده كه از
بارگاه شيطان بزرگ چه ميخواهد؟آنها شيطان بزرگ را سرزنش و طلبكاري مي كنند كه چرا
از همان ابتدا مجاهدين را مثل امام رذالت پيشه تا نفر آخر سر به دار نكرده اند و
چرا بمباران را تا نابودي كامل مجاهدين و اشرف ادامه ندادندكه حالا دچار مشكل
شوند. خوب توجه كنيد: «آمريکاييها از ابتداي ورود غيرقانوني در موضوع حمايت از
گروهک تروريستي منافقين دچار خطاهايي شدند که بعدها مشکلات فراواني گريبان گيرشان
شد.» (هابيليان910418) پرواضح است كه آخوندها مطابق معمول به زبان وارونه، بيان
كرده اند كه از پيشرفت مجاهدين در امر درهم پيچيدن ليست تروريستي و پيروزي در
دادگاه استيناف امريكا چقدر به خشم آمده اند كه در عين طلبكاري، دلجويي هم مي كنند.ولي فقيه طلسم شكسته
سالهاست در مذاكرات اتمي، از طرف حسابها دريوزگي تأمين امنيت نظام را دارد و راه
آن را همچنان به بيان وارونه از زبان آمريكاييها به خود آمريكاييها! رهنمود مي دهد
و در واقع به زبان اشهدش بالا آورده است كه چه كسي حريف و هماورد اوست و در چه
صورت امنيت نظامش تامين مي شود، توجه كنيد:«آمريكاييها
به خوبي مي دانند كه اگر بخواهند كار سازمان مجاهدين را يكسره كنند بايستي فشار به
آنها آورده شود تا از هم بپاشند.» (اينترلينك
910418).اين
البته از طنازيهاي تلخ تاريخ است كه مدعيان عصر پسامدرنيسم و فاتحان پايان تاريخ!
اينچنين به جوال شبه انسانهاي ماقبل تاريخ حاكم بر ايران رفته اند! و عمد هم دارند
كه درجوال بمانند و خارج نشوند! اما تا آنجا كه به ما مجاهدين مربوط مي شود ديگر
ثابت شده كه شتر ولايت را در اين خواب پنبه دانه يي نه فقط بور وكوركرده ايم بلكه
با جنگي در مداري جديد يعني صد برابر، توطئه ها را درهم مي شكنيم و بيش از پيش
متحدتر و با تشكيلاتي مستحكم تر و پولادين تر بر بام جهان به پيش مي تازيم.بعد از قريب 10سال
پايداري در اشرف با همه محاصره و قتل عام، بركسي ديگر پوشيده نيست كه طرح باز
اسكان ساكنان اشرف در كشور ثالث، در راستاي فروپاشي است كه اكنون تبديل به طرح
ايراني بستن اشرف شده است.جاي تأسف است كه سازمان ملل متحد و يونامي
كه بايستي نقش بي طرف و حافظ قوانين بين المللي و انساندوستانه را داشته باشند و
بجاي اينكه دولت عراق را به پايبندي به التزامات بين المللي اش وادار كنند، از
مجاهدين مي خواهند كه از حقوق حداقل و مشروع خود دست بردارند.البته آنچه دشمن ضدبشري بيش از هر چيز ديگر
از آن واهمه دارد، راه و رسم اشرفي است كه در هر جا كه باشد آن را تبديل به كانوني
براي نبرد با آخوندهاي ضدبشر مي كند و اين را رژيم با همه حماقتش، خوبِ خوب شيرفهم
شده است و تمام تلاش خودش را بر اين متمركز كرده است كه از يك سو با تهديد ساكنان
اشرف آنان را وادار به جابجايي اجباري نموده و موفق به بستن اشرف شود و از سوي
ديگر با اعمال محدوديت هاي ضد انساني بر ساكنان ليبرتي آنها را فرسوده و نهايتاً
وادار به تسليم كند.اكنون
بيش از پيش روشن مي شود كه چشم بستن عمدي نمايندة ويژه و وزارت خارجه به حداقل
حقوق ساكنان اشرف و پايمال كردن پايه يي ترين و حياتي ترين حقوق آنها مانند آب و
برق و. . . از كجا سرچشمه مي گيرد. توجه كنيد : «اگر بنا
باشد مسائل زيربنايي ليبرتي امثال آب و برق و درختكاري و جاده كشي بازسازي شود،
باز هم اشرفي ديگر برپا خواهد شد شايد براي بيست تا سي سال ديگر» (اينترلينك
910418).تا
آنجا كه به مجاهدان ساكن ليبرتي بر مي گردد نشان داده اند كه از قضا هر
كمبود صنفي و امكاناتي در ليبرتي، يك امكان براي بالاتر كشيدن شعلة جنگ با رژيم
ملاها است و اين نبرد را با مشروعيت قانوني و انساني صدچندان و انگيزه و تواني
تشكيلاتي هزار چندان تا خراب كردن خشت خشت بناي پوسيده ولايت فقيه در ميهن اسير
ادامه خواهند داد و در اين مسير به هيچ شغالي باج نخواهند داد.