روزی نامه حکومتی
جمهوری اسلامی یکشنبه 16 مهرماه سال 1391
نقد
وبررسی : سرمقاله روزی نامه ی حکومتی جمهوری " آيا حسني مبارك هم مدال خواهد
گرفت؟"
"آخوند جماعت مفت غیر مولد که معتاد به خصلت های چاکر منشانه ونوکر
صفتانه و مفت خوری وثناگویی مقابل قدرت در موضع ضعف وطلبکاری وگنده گویی و رجز ولغز خوانی پس از کسب قدرت دارند .اکنون از موضع نماینده و
سخنگوی ملت ومالک مصر با اجرای نقش دایه نزدیک تر از مادر برای ملت فلسطین شده و
دست به تهدید وتحقیر آمرانه فرعونی زده است. بهر حال سرمقاله پس از مانور تبلیغاتی
ضد آمریکایی و اسراییلی ونمایندگی تام وتمام ملت مصر به متهم ومحاکمه کردن محمد مرسی و اخوان
المسلمین رسیده واز موضع بازجویی طلبکاری
پرسش کرده است آيا اخوانيها به تازگي دچار چنين انحراف و
اعوجاج فكري و عملي شدهاند كه بايد به انورسادات مدال شجاعت و افتخار داد و در
نتيجه خط بطلاني بر افتخارات جوانان مبارز مصري كه سال ها در حبس فرعون بودند
بكشند و پنجه بر چهره خالد اسلامبولي بيندازند؟ در ادامه برای وابسته کردن محمد مرسی به آمریکا افزوده است اكنون با نگاهي به اين قبيل رفتارهاي
سياسي محمد مرسي در سمت رياست جمهوري مصر، اين سؤال در اذهان مطرح ميشود كه
واقعاً "محمد مرسي" كيست و چه اهدافي را دنبال ميكند؟ آيا او يك فرد
انقلابي است يا شخصيتي محافظه كار دارد.."
مشخص نیست آخوند ها و پاسداران وقلم بر
دستان وجارچیان شان چه موقع قرار است که به خود آیند که سیاست حوزوی نخ نما شده دیگر
جواب ندارد که می گوید دیگی که سر بار است اگر چنانچه برای اینان نجوشد بهتر است
در آن کله سگ بجوشد که مکمل سیاست توبره وآخور خوری کردن شان شده است پی ببر ندد ومتوجه شده باشند که مردم خیلی وقت
است که متوجه ترفندهای تبلیغاتی تناقض
آمیز اینان شده اند .طوریکه در تظاهرات های ضد حکومتی پس از 22 خرداد 88 مقابل
شعار بسیجیان بلند گو بردست که مرگ بر آمریکا و اسراییل بعنوان ترجیح بند نوحه شان شده وفریاد می زدند و ازتظاهر کنندگان تقاضا می کردند تا این شعار
را تکرار نمای ند .ولی تظاهر کنندگان با زیرکی هوشیارانه بر گردان به شعار مرگ بر چین نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران کردند .
همانگونه که چند روز پیش در تظاهرات افزایش قیمت ارز بازاریان تهران و شهروندان
تهرانی برای اینکه انتقاد ومخالفت به سیاست حمایت مالی و سیاسی وتسلیحاتی حاکمان
ایران به سوریه کنند خطاب به حاکمان تهران فریاد زدند سوریه
را رها کن ، فکری به حال ما کن . اما اکنون سرمقاله نویس از یاد
برده برای اینکه این روزی نامه ی حکومتی
جمهوری اسلامی نا رضایتی اش از خروج نام مجاهدین از توی
لیست سیاه وزارت امور خارجه آمریکا را به نمایش گذارد در ستون جهت اطلاع همین
شماره آویزان به یک کار شناس مسائل
ایران یهودی در دانشگاه تل آویو شده ونقل
قول کرده ماهیت مجاهدین کرده است . یعنی بطور دربست شعار وتهدیدهای 33 ساله اسراییل نابود باید
گردد به فراموشی سپرده شده است . ولی ازسوی دیگر سرمقاله نویس فرصت طلبانه برای اینکه انتقاد به محمد مرسی
رئیس جمهور مصر کرده باشد که چرا در دیدار با اعضای خانواده انور سادات تقدیر کرده
است و از موضع شدید ضد اسراییلی به وی تاخته است که چرا محمد مرسي رئيسجمهور اخواني مصر در مراسم ويژهاي
از انورسادات رئيسجمهور معدوم اين كشور كه متهم به ننگ به رسميت شناختن رژيم صهيونيستي و امضاي
پيمان ننگين كمپ ديويد شده است وآن را در پرونده سياه خود دارد، تقدير كرد و به
خانواده وي نشان افتخار داده است و اين اقدام را غيرقابل توجيه دانسته است که برای چه در پوشش
قدرداني از انورسادات در جنگ اعراب و اسرائيل (1352 ش) انجام داد و در كمال
ناباوري، نشانهاي دولتي "گردن بند نيل" و "ستاره شرف" را به
خانواده اين مزدور سازشكار داده است؟در صورتی كه به عنوان رئيسجمهور يك كشور
مسلمان اولين اقدام را براي به رسميت شناختن رژيم صهيونيستي به عمل آورد و طوق سازش
با صهيونيست ها را بر گردن آويخت، محمد
مرسی به وی اهدا كرد.ه است.
مهمتر اینکه سرمقاله نویس زن ستیز در ادامه
افزوده است که به گزارش خبرگزاريها
همسر فرعون معدوم مصر نيز كه پس از سالها در جمع خبرنگاران و در كاخ رياست جمهوري
حاضر شده بود، در مقام تشكر از مرسي گفت "من از آقاي مرسي براي توجه ويژهاش
به شخص انورسادات تشكر ميكنم، زيرا اين اولين باري است كه در طي 30 سال گذشته
شاهد چنين برخورد شايستهاي بوده ام"
آخوند جماعت مفت غیر مولد که معتاد به خصلت های چاکر منشانه ونوکر صفتانه و مفت
خوری وثناگویی مقابل قدرت در موضع ضعف وطلبکاری وگنده گویی
و رجز ولغز خوانی پس از کسب قدرت دارند .اکنون از موضع نماینده و سخنگوی ملت ومالک
مصر با اجرای نقش دایه نزدیک تر از مادر برای ملت فلسطین شده و دست به تهدید
وتحقیر آمرانه فرعونی زده است. بهر حال سرمقاله پس از مانور تبلیغاتی ضد آمریکایی
و اسراییلی ونمایندگی تام وتمام ملت مصر به متهم
ومحاکمه کردن محمد مرسی و اخوان المسلمین رسیده واز موضع بازجویی طلبکاری پرسش کرده است آيا
اخوانيها به تازگي دچار چنين انحراف و اعوجاج فكري و عملي شدهاند كه بايد به انورسادات
مدال شجاعت و افتخار داد و در نتيجه خط بطلاني بر افتخارات جوانان مبارز مصري كه
سال ها در حبس فرعون بودند بكشند و پنجه بر چهره خالد اسلامبولي بيندازند؟
در ادامه برای وابسته کردن محمد مرسی به آمریکا افزوده است اكنون با نگاهي به اين قبيل رفتارهاي
سياسي محمد مرسي در سمت رياست جمهوري مصر، اين سؤال در اذهان مطرح ميشود كه واقعاً "محمد مرسي" كيست و چه اهدافي را دنبال ميكند؟
آيا او يك فرد انقلابي است يا شخصيتي محافظه كار دارد؟ آيا او از نظر تفكر، فردي
اسلام گرا و انقلابي است كه به لحاظ مقتضيات زمان و پيچيدگيهاي سياسي و اقتصادي
مصر چنين منفعل و دوگانه عمل ميكند، يا اصولاً فاقد تفكر انقلابي و اعتقادي است و
فقط براي رسيدن به قدرت، مدتي خود را يك اسلام گراي انقلابي جا زده بود؟ آيا اينكه
محمد مرسي به جاي مبارزه با سياستهاي خصمانه رژيم صهيونيستي، در همسويي با
سياستهاي آمريكا و اسرائيل، در شيپور جنگ عليه سوريه ميدمد، تصادفي است؟
"محمد مرسي رئيسجمهور اخواني
مصر در مراسم ويژهاي از انورسادات رئيسجمهور معدوم اين كشور كه ننگ به رسميت
شناختن رژيم صهيونيستي و امضاي پيمان ننگين كمپ ديويد را در پرونده سياه خود دارد،
تقدير كرد و به خانواده وي نشان افتخار داد! وي اين اقدام غيرقابل توجيه را در
پوشش قدرداني از انورسادات در جنگ اعراب و اسرائيل (1352 ش) انجام داد و در كمال
ناباوري، نشانهاي دولتي "گردن بند نيل" و "ستاره شرف" را به
خانواده اين مزدور سازشكار كه به عنوان رئيسجمهور يك كشور مسلمان اولين اقدام را
براي به رسميت شناختن رژيم صهيونيستي به عمل آورد و طوق سازش با صهيونيستها را بر
گردن آويخت، اهدا كرد.
به گزارش خبرگزاريها همسر فرعون معدوم مصر نيز كه پس از سالها در جمع خبرنگاران و در كاخ رياست جمهوري حاضر شده بود، در مقام تشكر از مرسي گفت: "من از آقاي مرسي براي توجه ويژهاش به شخص انورسادات تشكر ميكنم، زيرا اين اولين باري است كه در طي 30 سال گذشته شاهد چنين برخورد شايستهاي بوده ام."طعاً بيش از همسر انورسادات معدوم كه از اين اقدام حيرت كرده و آنرا غيرقابل پيشبيني ميدانست، ملت مصر و ملتهاي مسلمان دچار شگفتي و ناباوري شدهاند به گونهاي كه نتوانستهاند آنرا هضم كرده و توجيهي براي آن بيابند، زيرا حتي فراموشكارترين و كندذهنترين افراد نيز سابقه خيانتها و جنايتهاي انورسادات را در حق ملت مصر و آرمان فلسطين از ياد نبردهاند. اما ديري نپائيد كه عامل اين خيانت يعني انورسادات خائن، در 14 مهر 1360 در سالگرد جنگ رمضان توسط افسري مؤمن و جوان از اعضاي شاخه نظامي اخوان المسلمين - كه امروز حاكميت را در مصر در اختيار دارد - و ستارهاي درخشان در آسمان مصر، به رگبار بسته شد و به سزاي اعمال ننگينش رسيد. اين جوان مبارز و انقلابي در بيدادگاه رژيم مصر در مورد علت اعدام انقلابي سادات فرياد زد: "من خالد اسلامبولي، قاتل فرعون هستم و از مرگ نميترسم. هدف من مجازات حاكم ظالم و مستبدي بود كه به خدا پايبند نبود و با امضاي معاهده ننگين كمپ ديويد، مصر را دو دستي تقديم آمريكا و اسرائيل كرد..." با توجه به سابقه ننگين رژيم سادات بود كه امام خميني پس از اقدام شجاعانه خالد اسلامبولي در پيامي فرمودند: "... امسال براي مسلمانان از آن جهت مباركتر است كه در آستانه آن، فرعون مصر رهسپار كوي فرعونيان گرديد... و اميدوارم ملت مصر حسني مبارك را نيز كه با آمريكا و اسرائيل همبستگي كرده و نسخه دوم انورسادات است، به جهنم واصل كند." انورسادات، علاوه بر نوكري آمريكا و رژيم صهيونيستي، در سركوب و كشتار اخوانالمسلمين نيز دست داشت و دستان او به خون مردم مصر آلوده بود. واقعيت خدشه ناپذير تاريخ معاصر نيز گواه است كه "سادات" و "مبارك" كه هر دو در قامت فرعون و ديكتاتورهاي تمام عيار ظاهر شده و ملت مصر را به خواري كشانده بودند، سرانجام به خشم انقلابي جوانان غيور و مسلمان گرفتار شده و از اريكه قدرت به زير كشيده شدند. حال با چنين سوابقي، چگونه ممكن است رئيس جمهوري كه خود را نماينده تفكر اخوان المسلمين ميداند و انقلاب نيمه تمام ملت مصر را نمايندگي ميكند، حاضر شود كه در سالروز اعدام انقلابي سادات، جرثومه فساد را يك قهرمان تلقي نمايد و به او مدال افتخار بدهد؟ آيا اخوانيها به تازگي دچار چنين انحراف و اعوجاج فكري و عملي شدهاند كه بايد به انورسادات مدال شجاعت و افتخار داده و در نتيجه خط بطلاني بر افتخارات جوانان مبارز مصري كه سالها در حبس فرعون بودند بكشند و پنجه بر چهره خالد اسلامبولي بيندازند؟ اكنون با نگاهي به اين قبيل رفتارهاي سياسي محمد مرسي در سمت رياست جمهوري مصر، اين سؤال در اذهان مطرح ميشود كه واقعاً "محمد مرسي" كيست و چه اهدافي را دنبال ميكند؟ آيا او يك فرد انقلابي است يا شخصيتي محافظه كار دارد؟ آيا او از نظر تفكر، فردي اسلام گرا و انقلابي است كه به لحاظ مقتضيات زمان و پيچيدگيهاي سياسي و اقتصادي مصر چنين منفعل و دوگانه عمل ميكند، يا اصولاً فاقد تفكر انقلابي و اعتقادي است و فقط براي رسيدن به قدرت، مدتي خود را يك اسلام گراي انقلابي جا زده بود؟ آيا اينكه محمد مرسي به جاي مبارزه با سياستهاي خصمانه رژيم صهيونيستي، در همسويي با سياستهاي آمريكا و اسرائيل، در شيپور جنگ عليه سوريه ميدمد، تصادفي است؟ آيا باز هم ميتوان گفت عدم ورود شفاف و قاطع مرسي به حوزه لغو پيمان ننگين كمپ ديويد و اعلام موضع نكردن در اين باره، فقط شيوههايي براي جلب آراء اقشار خاكستري در انتخابات و جذب كمكهاي مالي آمريكا بوده است؟ پاسخ هرچه باشد، قطعاً به نفع محمد مرسي و هيأت حاكمه جديد مصر نخواهد بود و پايگاه او را در ميان مردم مصر و ملتهاي مسلمان تضعيف خواهد كرد. البته شايد انتظار بروز رفتارهاي انقلابي و اصولگرايانه از محمد مرسي، به اسطورهسازيهائي بر ميگردد كه از او در جهان اسلام صورت گرفت و حتي در ايران نيز برخي رسانههاي اسطوره ساز، از او شخصيت ويژه ساختند كه او را يك فرد كاملاً ايده آل و آرماني معرفي كرده كه باعث تشديد موج بيداري اسلامي در جهان خواهد شد.. او سعي ميكند چهرهاي از اسلام را نمايندگي كند كه قبلاً اردوغان آنرا در تركيه تجربه كرده و توانسته در سياستهاي ناتو و غرب هضم شده و ذائقه غربيها را هم بهم نريزد. فراموش نكنيم كه هر چند آقاي مرسي متولد روستايي در استان الشرقيه مصر و برآمده از خانوادهاي مذهبي است ولي سالها در آمريكا در سمت استاد دانشگاه كاليفرنيا بوده و پس از بازگشت به مصر، سابقه نمايندگي مجلس مصر در زمان رژيم مبارك را نيز در كارنامه خود دارد. به نظر ميرسد او اكنون با شتاب زيادي به سوي توسعه روابط با آمريكا و رژيم صهيونيستي و جذب كمكهاي اقتصادي به پيش ميرود كه مشخص نيست قادر باشد در آينده توازن راهبردي را در حفظ اسلام در صحنه سياسي مصر و نقش نمايندگي مردم انقلابي اين كشور را ايفاء كند. سؤال اساسي اكنون اينست كه آيا مردم مصر بايد منتظر روزي باشند كه فرعون ديگر مصر، حسني مبارك نيز كه با انورسادات وجوه مشترك فراواني دارد در كاخ رياست جمهوري اين كشور از دست آقاي مرسي مدال افتخار دريافت نمايد؟
به گزارش خبرگزاريها همسر فرعون معدوم مصر نيز كه پس از سالها در جمع خبرنگاران و در كاخ رياست جمهوري حاضر شده بود، در مقام تشكر از مرسي گفت: "من از آقاي مرسي براي توجه ويژهاش به شخص انورسادات تشكر ميكنم، زيرا اين اولين باري است كه در طي 30 سال گذشته شاهد چنين برخورد شايستهاي بوده ام."طعاً بيش از همسر انورسادات معدوم كه از اين اقدام حيرت كرده و آنرا غيرقابل پيشبيني ميدانست، ملت مصر و ملتهاي مسلمان دچار شگفتي و ناباوري شدهاند به گونهاي كه نتوانستهاند آنرا هضم كرده و توجيهي براي آن بيابند، زيرا حتي فراموشكارترين و كندذهنترين افراد نيز سابقه خيانتها و جنايتهاي انورسادات را در حق ملت مصر و آرمان فلسطين از ياد نبردهاند. اما ديري نپائيد كه عامل اين خيانت يعني انورسادات خائن، در 14 مهر 1360 در سالگرد جنگ رمضان توسط افسري مؤمن و جوان از اعضاي شاخه نظامي اخوان المسلمين - كه امروز حاكميت را در مصر در اختيار دارد - و ستارهاي درخشان در آسمان مصر، به رگبار بسته شد و به سزاي اعمال ننگينش رسيد. اين جوان مبارز و انقلابي در بيدادگاه رژيم مصر در مورد علت اعدام انقلابي سادات فرياد زد: "من خالد اسلامبولي، قاتل فرعون هستم و از مرگ نميترسم. هدف من مجازات حاكم ظالم و مستبدي بود كه به خدا پايبند نبود و با امضاي معاهده ننگين كمپ ديويد، مصر را دو دستي تقديم آمريكا و اسرائيل كرد..." با توجه به سابقه ننگين رژيم سادات بود كه امام خميني پس از اقدام شجاعانه خالد اسلامبولي در پيامي فرمودند: "... امسال براي مسلمانان از آن جهت مباركتر است كه در آستانه آن، فرعون مصر رهسپار كوي فرعونيان گرديد... و اميدوارم ملت مصر حسني مبارك را نيز كه با آمريكا و اسرائيل همبستگي كرده و نسخه دوم انورسادات است، به جهنم واصل كند." انورسادات، علاوه بر نوكري آمريكا و رژيم صهيونيستي، در سركوب و كشتار اخوانالمسلمين نيز دست داشت و دستان او به خون مردم مصر آلوده بود. واقعيت خدشه ناپذير تاريخ معاصر نيز گواه است كه "سادات" و "مبارك" كه هر دو در قامت فرعون و ديكتاتورهاي تمام عيار ظاهر شده و ملت مصر را به خواري كشانده بودند، سرانجام به خشم انقلابي جوانان غيور و مسلمان گرفتار شده و از اريكه قدرت به زير كشيده شدند. حال با چنين سوابقي، چگونه ممكن است رئيس جمهوري كه خود را نماينده تفكر اخوان المسلمين ميداند و انقلاب نيمه تمام ملت مصر را نمايندگي ميكند، حاضر شود كه در سالروز اعدام انقلابي سادات، جرثومه فساد را يك قهرمان تلقي نمايد و به او مدال افتخار بدهد؟ آيا اخوانيها به تازگي دچار چنين انحراف و اعوجاج فكري و عملي شدهاند كه بايد به انورسادات مدال شجاعت و افتخار داده و در نتيجه خط بطلاني بر افتخارات جوانان مبارز مصري كه سالها در حبس فرعون بودند بكشند و پنجه بر چهره خالد اسلامبولي بيندازند؟ اكنون با نگاهي به اين قبيل رفتارهاي سياسي محمد مرسي در سمت رياست جمهوري مصر، اين سؤال در اذهان مطرح ميشود كه واقعاً "محمد مرسي" كيست و چه اهدافي را دنبال ميكند؟ آيا او يك فرد انقلابي است يا شخصيتي محافظه كار دارد؟ آيا او از نظر تفكر، فردي اسلام گرا و انقلابي است كه به لحاظ مقتضيات زمان و پيچيدگيهاي سياسي و اقتصادي مصر چنين منفعل و دوگانه عمل ميكند، يا اصولاً فاقد تفكر انقلابي و اعتقادي است و فقط براي رسيدن به قدرت، مدتي خود را يك اسلام گراي انقلابي جا زده بود؟ آيا اينكه محمد مرسي به جاي مبارزه با سياستهاي خصمانه رژيم صهيونيستي، در همسويي با سياستهاي آمريكا و اسرائيل، در شيپور جنگ عليه سوريه ميدمد، تصادفي است؟ آيا باز هم ميتوان گفت عدم ورود شفاف و قاطع مرسي به حوزه لغو پيمان ننگين كمپ ديويد و اعلام موضع نكردن در اين باره، فقط شيوههايي براي جلب آراء اقشار خاكستري در انتخابات و جذب كمكهاي مالي آمريكا بوده است؟ پاسخ هرچه باشد، قطعاً به نفع محمد مرسي و هيأت حاكمه جديد مصر نخواهد بود و پايگاه او را در ميان مردم مصر و ملتهاي مسلمان تضعيف خواهد كرد. البته شايد انتظار بروز رفتارهاي انقلابي و اصولگرايانه از محمد مرسي، به اسطورهسازيهائي بر ميگردد كه از او در جهان اسلام صورت گرفت و حتي در ايران نيز برخي رسانههاي اسطوره ساز، از او شخصيت ويژه ساختند كه او را يك فرد كاملاً ايده آل و آرماني معرفي كرده كه باعث تشديد موج بيداري اسلامي در جهان خواهد شد.. او سعي ميكند چهرهاي از اسلام را نمايندگي كند كه قبلاً اردوغان آنرا در تركيه تجربه كرده و توانسته در سياستهاي ناتو و غرب هضم شده و ذائقه غربيها را هم بهم نريزد. فراموش نكنيم كه هر چند آقاي مرسي متولد روستايي در استان الشرقيه مصر و برآمده از خانوادهاي مذهبي است ولي سالها در آمريكا در سمت استاد دانشگاه كاليفرنيا بوده و پس از بازگشت به مصر، سابقه نمايندگي مجلس مصر در زمان رژيم مبارك را نيز در كارنامه خود دارد. به نظر ميرسد او اكنون با شتاب زيادي به سوي توسعه روابط با آمريكا و رژيم صهيونيستي و جذب كمكهاي اقتصادي به پيش ميرود كه مشخص نيست قادر باشد در آينده توازن راهبردي را در حفظ اسلام در صحنه سياسي مصر و نقش نمايندگي مردم انقلابي اين كشور را ايفاء كند. سؤال اساسي اكنون اينست كه آيا مردم مصر بايد منتظر روزي باشند كه فرعون ديگر مصر، حسني مبارك نيز كه با انورسادات وجوه مشترك فراواني دارد در كاخ رياست جمهوري اين كشور از دست آقاي مرسي مدال افتخار دريافت نمايد؟
هوشنگ بهداد
روزی نامه حکومتی جمهوری اسلامی یکشنبه 16
مهرماه سال 1391
آيا حسني مبارك هم مدال خواهد
گرفت؟