دروغ نامه ی کیهان 4 شنبه 3 آبان ماه سال 1391
نقد وبررسی : (يادداشت روز)دروغ نامه ی
کیهان " دنده هاي معكوس يك محور را مي چرخانند "
"وقتی رئیس جمهور اصول گرای با پشتوانه بیش
از 24 میلیونی ساده زیست و عدالت محور مدعی پاک ترین دولت تاریخ که نه مورد حمایت
رهبر ولی فقیه بوده است ، بلکه اعتراف شده از منظر اعتقاد و باور احمدی نژاد نزدیک تر از رؤسای جمهور سابق به رهبر می باشد . ولی عجیب است
که این رئیس جمهور متهم به رابطه داشتن به دشمن بیگانه شده است . زیرا که پایش را از حریم ترسیم شده فرا تر
گذاشته و خواسته است ازا ختیاراتی که قانون اساسی برایش تعیین ومشخص کرده استفاده نماید
و همچون خاتمی نقش تدارکاتچی نداشته باشد .ولی چون از حالت گماشته رهبر بودن فاصله
گرفته است . بد تر اینکه نام ملت ومنافع ملی به میان آورده که بر اساس قانون اساسی سوگند یاد کرده است که از
حق وحقوق ملت ومنافع ملی کشور دفاع کند.چون با برجسته کردن چنین حق و
اختیاری جایگاه رهبر کمرنگ شده است . بنابراین چون رئیس جمهور باا ین اقدام مرتکب آنگونه خطای فاحشی شده است که قلم بر دستان
وامدار یا نو کران ارباب نه بادمجان که سینه چاک و مدافعش بوده اند اکنون نه علیه
اش چرخیده و شورش وتیغ کشی کرده اند که بد تر وی را به اتهامات سنگین متهم می
کنند"
وقتی رئیس جمهور اصول گرای با پشتوانه بیش از 24 میلیونی
ساده زیست و عدالت محور مدعی پاک ترین دولت تاریخ که نه مورد حمایت رهبر ولی فقیه
بوده است ، بلکه اعتراف شده از منظر اعتقاد و باور احمدی نژاد نزدیک تر از رؤسای جمهور سابق به رهبر می باشد . ولی عجیب است
که این رئیس جمهور متهم به رابطه داشتن به دشمن بیگانه شده است . زیرا که پایش را از حریم ترسیم شده فرا تر
گذاشته و خواسته است ازا ختیاراتی که قانون اساسی برایش تعیین ومشخص کرده استفاده نماید
و همچون خاتمی نقش تدارکاتچی نداشته باشد .ولی چون از حالت گماشته رهبر بودن فاصله
گرفته است . بد تر اینکه نام ملت ومنافع ملی به میان آورده که بر اساس قانون اساسی سوگند یاد کرده است که از
حق وحقوق ملت ومنافع ملی کشور دفاع کند.چون با برجسته کردن چنین حق و
اختیاری جایگاه رهبر کمرنگ شده است . بنابراین چون رئیس جمهور باا ین اقدام مرتکب آنگونه خطای فاحشی شده است که قلم بر دستان
وامدار یا نو کران ارباب نه بادمجان که سینه چاک و مدافعش بوده اند اکنون نه علیه
اش چرخیده و شورش وتیغ کشی کرده اند که بد تر وی را به اتهامات سنگین متهم می
کنند. جالب است که هم لهجه پاسدار شریعتمداری یادداشت روز نویس فاش ساخته است که علت توقیف روزنامه شرق و بازداشت و زندانی کردن علی
اکبر جوانفکر مشاور مطبوعاتی رئیس جمهور آنهم همزمان با سخنرانی رئیس جمهور در
مجمع عمومی سازمان ملل که بلافاصله خبر بازداشت مشاور مطبوعاتی اش در سطح جهانی
آنتنی شد. از سوی دیگر با رله کردن نقش نفوذی ها و دور قاب چین های دوران رفسنجانی
و خاتمی این نقش را بسط و تعمیم داده که کسانی با رئیس جمهور
احمدی نژاد بهمین شیوه رفتار می کنند . زیرا که این یاران و مشاوران رئیس جمهور فتنه و توطئه طراحی شده علیه ی رئیس جمهور را در شهرداری تهران و دو نهاد حکومتی دیگر
فاش کرده اند . همچنین هم لهجه پاسدار
شریعتمداری در ادامه بدون توجه به سیاستی
که مشوق احمدی نژاد بود تا وی در 7 ساله بسوی رفسنجانی کیش داده شود طوریکه هم از
امام جمعه تهران خراطی شد . هم از رأس سیرک مجمع خبرگان رهبری جراحی شد . هم اینکه
دستش از دانشگاه آزاد کوتاه شد . مهمتر اینکه دو فرزندش زندانی شدند که اختلاف و رقابت
ناشی ازوجنگ قدرت و ثروت میان رهبر و رئیس
جمهور به نفع رفسنجانی و حامیانش تمام نشود. اما اکنون بطور تا کتیکی مدافع رفسنجانی
شده است . البته هدف دفاع تاکتیکی تبلیغاتی از رفسنجانی دراز ومتهم کردن صادق زیبا کلام است
که چرا تأکید کرده رئیس جمهور بازداشت علی
اکبر جوانفکر مشاور مطبوعاتی اش را بمثابه یک زندانی سیاسی می نگرد و افزوده رئیس
جمهور حق دارد از زندان اوین بازدید کند. جالب تر اینکه وقتی هم لهجه پاسدار شریعتمداری تأکید کرده است که 3 نهاد حکومتی باید زیر نظر
رهبر انجام وظیفه کنند . آنهم رهبری که انتصابی نهاد زیر دست خودش خبرگان آخوندی
می باشد .همچنین مفسر قانون اساسی شورای نگهبان است که آلت دست رهبر است . رهبر هم
که آشکارا نه قانون شکنی می کند واقدامات ماورای قانون اساسی مرتکب می شود ، بلکه به هیچ مرجع ومقامی پاسخگوی
نیست . بطور مثال پروژه ی هسته ای است که رهبر از آن به نام ملت دفاع و حمایت می کند . در صورتی که هیچ سندی
وجود ندارد یا نظر سنجی آزادی بر گزار نشده است تا نشان دهد که ملت ایران هم می دانند
اهداف پر وژه ی هسته ای چیست؟ هم اینکه
چنین نمایندگی به ولی فقیه داده ا ند که سخنگو وکیل مدافع پروژه ای باشد که موجب تحریم
هایی تحمیلی شده است و اقتصاد کشور ورشکسته
شده و کانال در آمد ارز قطع شده است بلکه رشد تورم وگرانی به ویژه افزایش قیمت ارز همراه با فقر و بیکاری شده و بیداد می کند .بدتر
اینکه چشم انداز ادامه غنی سازی اورانیوم چون هدف نظامی می باشد جنگ ویرانگر
دیگریست .با این حساب مگر دیگر قانون اساسی و استقلال و تفکیک قوا از همدیگر معنی
و مفهوم دارد. بالاخره هم لهجه پاسدار شریعتمداری برای پاک کردن صورت مسأله از موضع دشمن شناسی
توصیه هشیاری وهمدلی میان نهاد ها داده است و تأکید کرده که دولت باید به جای حاشیه پردازی کردن به وظایف
خود عمل نماید و پالس برای دشمن نفرستد"
"اينجا يكي از ساختمان هاي وابسته به رياست
جمهوري است. گوش تا گوش راهرو پر از تابلوهاي هشدار حفاظتي است. اينجا معتمدان و
مشاوران رئيس جمهور دفتر دارند.مراقب نفوذ و شنود باشيد! اين مضمون تابلوهاي هشدار
است. مرد پوزخند مي زند و از آسانسور بالا مي رود. قرار مهمي با يكي از نزديكان
رئيس جمهور دارد. حرف هايي زده مي شود كه گوش هاي من و شما نامحرم است. مضمون اين
مكالمه محرمانه به خريدارانش در آن سوي مرزها تحويل داده مي شود. برخي از اين حرف
ها كه كم اهميت تر است، قابليت انتشار پيدا مي كند اما محرمانه و سرّي هايش نه.ماجرا
مربوط به اين روزها نيست، كه اگر اين روزها هم اتفاق مشابهي بيفتد لابد چند سال
بعد صدايش در مي آيد. درست مانند همين ماجراي مورد اشاره كه سوم مرداد سال 84 در
آخرين روزهاي رياست جمهوري خاتمي اتفاق افتاد اما مهرماه سال 87 لو رفت. نشريه ضد
انقلابي پيك نت كه از سوي اپوزيسيون خارج نشين مديريت مي شود، بخش هاي قابل انتشار
ملاقات نفوذي خود را با «س-ح» - در روزهايي كه خاتمي مهياي تحويل دادن رياست
جمهوري مي شد- روايت مي كند: «در يكي از كوچه هاي فرعي خيابان نوفل لوشاتو، يكي از
ساختمان هاي رياست جمهوري قرار دارد. وارد اين ساختمان قديمي كه مي شويد تابلويي
در روبرو نظرتان را جلب مي كند كه با امضاي حراست رياست جمهوري از مكالمه كنندگان
مي خواهد در هنگام صحبت پشت تلفن احتياط كنند و مواظب شنود بيگانگان باشند. اين
تابلوها همه جا حتي كنار در آسانسوري كه سوار آن مي شوم تا در طبقه دوم به مصاحبه
با س- ح بروم، به چشم مي خورد. او در گفت وگويي كه داشتم، گفت؛ ترجيح مي دهم
درباره خاتمي صحبت نكنم مبادا كه به او بربخورد. او با ما تفاوت داشت. خاتمي
روحاني بود و گروه خوني اش بيشتر به مجمع روحانيون مي خورد. حزب مشاركت ما هم با
مجمع خيلي فرق دارد. هرچند خاتمي در بين اعضاي مجمع بهترين است. مجمع روحانيون،
بدترين خيلي دارد. ما از ابتدا هم مي دانستيم خاتمي با ما فرق دارد. بين اجزاي
سيستم فكري او سازگاري وجود ندارد. او آخرين ميخ را بر تابوت اصلاحات زد.»2-با
خاتمي كساني كار كردند كه به لباس و سيادت و مسلماني او بد مي گفتند اما به وقتش
در تملق و چاپلوسي او كم نگذاشتند. پيش از وي نيز با هاشمي، جماعتي همراهي كردند
كه لقب سردار كبير سازندگي را براي او جعل كرده و حتي خواستار تغيير قانون اساسي
بودند تا او بتواند براي سومين بار رئيس جمهور شود اما سه سال بعد در وزارت تحت
نظر همان ها، كتاب ها و مقالات سلسله واري چاپ شد كه علنا قيافه مخوف عاليجناب
سرخپوش قتل هاي زنجيره اي را بر چهره هاشمي تصوير مي كرد. نهضت آزادي و جبهه ملي و
حزب توده و سازمان منافقين كه در دهه اول انقلاب سايه چپ هاي مسلمان را با تير مي
زدند و متهم به سركوبگري، خشونت، تصلب و تحجر مي كردند، به
وقت ضرورت از همين ها قديسان و حواريون اصلاحات ساختند اما هنگام بي نيازي مجددا
زبان به دشنام آنان گشودند. راز اين ماجراي معماگون چيست؟وجه عجيب تر ماجرا اين
است كه در اين روند، حتي از نيروي تقابلي چهره هاي معارض نيز براي نيروافزايي دشمن
استفاده مي شود، درست مانند چرخ دنده هايي كه معكوس هم مي چرخند اما برآيند تعارض
آنها، محورحركتي يك ماشين را مي چرخاند. مثال اگر مي خواهيد، تعامل دو طيف
افراطيون در جناح چپ و راست مصطلح كه از تعارض محض به تعامل- با وجود حفظ رقابت ها
مثلا در چارچوب كارگزاران و مشاركت- رسيدند و در زمينه
تسليم طلبي مقابل آمريكا، و معارضه با ولايت فقيه و قانون اساسي و مباني خط امام
همصدا شدند حال آن كه چند سال قبل تر از آن سايه يكديگر را در مجلس و تريبون
ها و روزنامه هايي نظير سلام و... با تير مي زدند. يا همين هم پوشاني هاي دو حلقه
فتنه گر و انحرافي كه در چند سال گذشته به سايه يكديگر نيز رحم نكردند اما اكنون
به مثابه دو لبه يك قيچي رفتار مي كنند كه ظاهرا از دو سوي مخالف به حركت درمي
آيند اما «محور» آنها يكي شده است. سند اين يكي شدن محور، مزاحمت ها و حاشيه سازي
هايي است كه در طول ساليان اخير به قيمت انحراف اذهان از مسائل مهم ملي و جهاني
پديد آورده اند. - در حالي كه رئيس جمهور مي گفت روزنامه شرق را
نمي خواند، مشاور مطبوعاتي وي- كه دستش از روزنامه و خبرگزاري كوتاه نيست- روز دوم
ارديبهشت 91 با همان روزنامه گفت وگو كرد و حرف هايي زد كه نه فقط بوي آنارشيسم و
معارضه با ساختارهاي حقوقي بلكه فتنه انگيزي مي داد: «آيا آقاي احمدي نژاد بايد
برود در مجمع تشخيص مصلحت در كنار فردي بنشيند كه چشم ديدن او را در قامت رئيس
جمهور ندارد و از همه ابزارهاي در اختيارش براي تخريب شخصيت وي چه در قبل از
انتخابات 84 و چه در سال هاي پس از آن استفاده كرده است؟...
كسي را به جاي او در شهرداري تهران قرار داده اند، كه رقيب ناكام او در انتخابات
بوده است و همچنان از موضع مدعي و رقيب با او تعامل مي كند. در راس قوه مقننه با
كسي بايد تعامل كند كه با وجود برخورداري از حمايت اصولگرايان، در انتخابات رياست
جمهوري سال 84، آراي ناچيز آورده است و البته قرار داشتن دو برادر در راس دو قوه
مقننه و قضاييه نيز تجربه سخت و سنگيني براي او بوده است...» اين سخنان
فرداي همان روزي گفته شد كه رئيس جمهور بعد از مدت ها غيبت و در اقدامي بايسته و
شايسته، در جلسه مجمع تشخيص مصلحت نظام حضور به هم رسانده بود. آقاي مشاوري كه در
كارنامه خود حمايت از آقاي هاشمي را دارد، اكنون چرا بايد از شركت فعال آقاي احمدي
نژاد در جلسه يك نهاد حاكميتي مهم و موثر ناخرسند شود؟ آيا منطبق بر آن سخنان بايد
بعد از هر انتخاباتي، رقباي فرد پيروز را از هستي ساقط كرد و مثلا اجازه نداد با
راي مستقيم يا غيرمستقيم مردم، رئيس مجلس و شهردار و... شوند؟ اين شيوه مشورت، آيا
صلاح انديشي بود يا كم ظرفيتي و يا نقش آفريني- خواسته يا ناخواسته- در سناريوي
بدخواهان حاكميت و ملت؟! يعني به اعتبار يك رقابت
انتخاباتي يا لغزش هاي متقابل رقيبان- كه معمولا نزد مردم از هيچ يك از رقيبان
پذيرفته نيست- يا در صورت تفاوت سليقه با ديگر نهادها، بايد قانون اساسي و تفكيك
قوا را تعطيل كرد؟ هدف از دفاع
تاکتیکی تبلیغاتی از رفسنجانی کردن دراز
ومتهم کردن صادق زیبا کلام است که چرا تأکید کرده رئیس جمهور بازداشت مشاور
مطبوعاتی اش را بمثابه یک زندانیسیاسی می نگرد و افزوده رئیس جمهور حق دارد از
زندان اوین بازدید کند" همين فرد چند ماه قبل تر از آن گفته بود «محكوميت من به نفع
نظام نيست» (!) و اكنون كه حكم صادره درباره وي به اجرا درآمده و او به اوين منتقل
شده، آقاي «ز» به عنوان حامي پروپاقرص آقاي هاشمي و مخالف جدي آقاي احمدي نژاد مي
گويد «مي توان اميدوار بود كه آقاي احمدي نژاد دچار يك نوع تحول فكري، سياسي و
اجتماعي شده است، لذا نفس اقدام احمدي نژاد در عين آن كه ديرهنگام است، اما باز به
نظر من بايد آن را به فال نيك گرفت»!متاسفانه اين چندمين بار است كه حيثيت حقوقي و
احترام جايگاه رياست جمهوري، هزينه ايجاد حاشيه امن براي متهمان احضار شده يا حكم
گرفته مي شود.. - دشمن در پروژه چند لايه مي كوشد محورهاي فشار بر ايران را از
خارج و داخل به هم الحاق كند تا عقده 33 ساله اي را كه با جنگ تحميلي و بسيج گروهك
هاي برانداز و انواع تروريسم ممكن نشد، به واسطه تشديد فشار و افزايش اختلاف ها،
بگشايد. به زعم دشمن، چند پارچگي و چندگانگي صداها در حاكميت مي تواند با فشار
اقتصادي و جنگ رواني عليه مردم ايران تكميل شود و ميدان را براي اراذل و اوباش
سياسي مهيا سازد تا جرقه انهدام ايران جديد و قدرتمند را بزنند. تدبير اصلي در برابر اين هجوم، همدلي و هم پشتي و انسجام
بيشتر، و عبور از حواشي و فرعيات به خاطر مصالح مهم تر است. دولت خط مقدم مقاومت
در برابر چنين هجمه اي است كه هم مي تواند متوجه مسئوليت خطير و اصلي خود باشد و
هم به حاشيه سازي بپردازد. به ويژه رئيس جمهور
محترم مسئوليت مهمي در زمينه اولويت بخشيدن به مقاومت ملي و گم نكردن زمين خودي و
دشمن دارند. طبعا حاشيه سازي، جبران كم كاري در حوزه تدبير و مقاومت ملي را مقابل
شيطنت هاي دشمن نمي كند همچنان كه حاشيه سازان را نزد مردم ارجمند نمي سازد، اگر
كه آنها را دشمن شاد مي كند. ملاك روشني در ميان است و آن اينكه رفتارهاي هر يك از
مسئولان و رجال سياسي، دشمن را به وجد مي آورد يا ناراحت مي كند؟ معارضه و مجادله و رفتارهاي لجوجانه همه جا مذموم است اما
بر سر مصالح و منافع ملي ناپسندتر است. نبايد با چنين رفتارهايي پالس هاي غلط و
تحريك آميز به دشمن فرستاد"
هوشنگ بهداد
دروغ نامه ی کیهان 4 شنبه 3 آبان ماه سال 1391
دنده هاي معكوس يك محور را مي
چرخانند (يادداشت روز)