سرمقاله ی جمهوری " يك جرعه اخلاق براي مسئولان "


روزی نامه ی حکومتی  جمهوری اسلامی 4 شنبه 10 آبان ماه سال 1391
نقد وبررسی : سرمقاله ی  روزی نامه حکومتی جمهوری  " يك جرعه اخلاق براي مسئولان "
" سرمقاله نویس : شايد اين ابيات پرمعناي شيخ بهائي بتوانند هماهنگ با حاجيان، به مسئولين هم اين درس را بياموزند كه بدون خدمت به مردم اصولاً به حساب نمي‌آيند و تمام عملكردهايشان باطل و بي‌اثر و بي‌ثمر است .همه روز، روزه بودن، همه شب نماز كردن - همه ساله حج نمودن، سفر حجاز كردن .زمدينه تا به مكه، به برهنه پاي رفتن -دو لب از براي لبيك به وظيفه باز كردن . به معابد و مساجد، همه اعتكاف جستن-زمناهي و ملاهي، همه احتراز كردن  .شب جمعه‌ها نخفتن، به خداي راز گفتن - زوجود بي‌نيازش، طلب نياز كردن . به خدا قسم كه آن را، ثمر آن قدر نباشد-كه به روي نااميدي، در بسته باز كردن..."
هرروز که می گذرد ادامه ی رقابت واختلافات ناشی از جنگ قدرت وثروت رادیکال تر می شود . آنچنان که سرمقاله نویس اعتراف  کرده است که سمت و سوی نزاع وچالش های  مسئولان در گیر طوری شده است  که موجب ریختن  ریختن پشم کلاه رهبر وشیر بی یال وکوپال شدنش شده است . برای اینکه  هیچ مسئول یا جریانات متخاصم در حال نزاع تره ای برای  توصیه های  رهبر خرد نمی کند .  به ویژه به  توضیه اخیرش که در سفر استان خراسان شمالی مطرح کرد وتأکید بر تعامل نمود . ولی وقعی  گذاشته و اهمیت داده نمی شود .چون دامنه ی اختلافات و جنگ قدرت وثروت میان باند های مافیایی خیلی جدی تر از آن است که قرار باشد با توصیه های شفاهی رهبر در سفر راه حل داشته باشد.  برای همین  سرمقاله نویس از روی یأس و  ناامیدی  ضمن نسخه پیچی ر عایت اخلاقی اذعان کرده است که بايد براي مهار كردن منازعات  دیگر  روش اخلاقي كه بر توصيه، نصيحت و هشدار مبتني است جواب ندارد . پس باید سیاست یا   روشي در اين زمينه  اتخاذ شود  که جواب مي‌دهد و كارساز می باشد . باید گفت عجیب است با وجود اینکه سرمقاله نویس می داند با وجود رهبر ولی فقیه همکاره که با قانون شکنانه رفتار می کند و قانون دیگر ارزش و اعتبار وکار بردی ندارد و دیگر امیدی  برای قانون واجرای آن باقی نمانده است . به ویژه خودش هم به این واقعیت اشاره و تأکید کرده است . ولی بازهم برای خاتمه دادن به جدال سختی که میان مسئولان نهادهای حکومتی وجود دارد به آویزان شدن به قانون اشاره کرده است. جالب تر اینکه در پایان سر مقاله نویس  کمی صداقت به خرج داده است و از روی نا چاری مجبور شده با بهانه مناسک حج وباز گشت حجاج چند بیت شعر ضمیمه کند تا بطور کامل زیرآب دین ابزاری و عوامفریبی و دین فروشی 34 ساله را این چنین زده باشد. " همه روز، روزه بودن، همه شب نماز كردن - همه ساله حج نمودن، سفر حجاز كردن .زمدينه تا به مكه، به برهنه پاي رفتن -دو لب از براي لبيك به وظيفه باز كردن . به معابد و مساجد، همه اعتكاف جستن-زمناهي و ملاهي، همه احتراز كردن  .شب جمعه‌ها نخفتن، به خداي راز گفتن - زوجود بي‌نيازش، طلب نياز كردن . به خدا قسم كه آن را، ثمر آن قدر نباشد-كه به روي نااميدي، در بسته باز كردن "
"منازعات فردي و جناحي با نزديك شدن به انتخابات رياست جمهوري يازدهم بالا گرفته و به نظر مي‌رسد اگر اين برخوردها مهار نشوند هر روز بر حجم منازعات افزوده خواهد شد. بخشي از منازعات، نوعي فرافكني است با اين هدف كه تقصيرها را به گردن ديگران بياندازند و بر ضعف‌ها سرپوش گذاشته شود. بخش ديگر نيز ريشه در نفسانيات دارد و خوي خود برتر بيني افراد موجب مي‌شود زير بار حرف حق نروند و عملكردهاي خود و يا سخن و نقطه نظر خود را معيار حق تلقي كنند و ديگران را در عملكردها و اظهارات و نظر دادن‌ها به خطا متهم نمايند. منازعات اخير، چه در سطوح عالي كارگزاران و چه در سطوح پائين‌تر كه اولي در ظاهر به مسائل سياسي مربوط مي‌شد و دومي به عملكردهاي اقتصادي، بعد از نصايح صريح رهبري و هشدارهاي ايشان در سفر خراسان شمالي صورت گرفت. متأسفانه هنوز چند روزي از اين توصيه‌هاي اكيد و هشدارهاي مهم نگذشته بود كه اين منازعات شروع شد و اوج گرفت. اين وضعيت ناهنجار، در گذشته نيز بارها ملاحظه شد و در مجموع اكنون ترديدي در اين واقعيت وجود ندارد كه روش‌هاي معمول براي جلوگيري از منازعات مسئولين، كارآمد نيستبا توجه به همين واقعيت، اين سؤال پيش مي‌آيد كه اولاً آيا بايد براي مهار كردن منازعات از روش اخلاقي كه بر توصيه، نصيحت و هشدار مبتني است نااميد شد و ثانياً چه روشي در اين زمينه جواب مي‌دهد و كارساز است؟ روش ديگر، توسل به اهرم قانون است. خوشبختانه قانون اساسي نظام جمهوري اسلامي براي تمام مواردي كه تاكنون موضوعات منازعات ميان مسئولين را شكل داده‌اند راه چاره در نظر گرفته و هيچيك از آنها را بلاتكليف نگذاشته است. اگر تاكنون مشكلات باقي مانده‌اند و منازعات همچنان ادامه دارند و به نتيجه روشني نرسيده اند، به اين دليل است كه در هيچيك از اين موارد به قانون عمل نشده است. اگر همه، قانون را در كليه امور و منازعات و اختلافات، فصل الخطاب قرار دهند هرگز هيچ مشكلي بدون راه حل باقي نمي‌ماند و هيچ موضوعي بلاتكليف رها نخواهد شد. قانون اساسي جمهوري اسلامي، آحاد مردم را در برابر قانون يكسان دانسته و هيچكس را مستثني نكرده است. اگر تاكنون مشكلات و منازعات فيمابين مسئولين ارشد حل و فصل نشده به دليل بي‌توجهي آنها يا بعضي از آنها به قانون و عدم تمكين در برابر موازين استدر نظام جمهوري اسلامي كه عده‌اي با فداكاري‌هاي خود توانستند رژيم ستم شاهي را كنار بزنند و سرنوشت كشور را دردست خود مردم قرار دهند بايد مردم را ولي نعمت دانست و خدمت به آنها اساس مسئوليت پذيري‌ها باشد. در منازعاتي كه ميان مسئولان جريان مي‌يابد، آنچه اصولاً به حساب نمي‌آيد، حقوق مردم است. دشمنان اين كشور با تمام امكانات درحال ضربه زدن به مردم هستند و مردم نيز با انواع مشكلات دست و پنجه نرم مي‌كنند و در همين حال، منازعات و فرافكني‌هاي مسئولين موجب اتلاف وقت و امكانات كشور مي‌شوداين وضعيت، براي مردم قابل قبول نيست و نمي‌تواند دوام داشته باشد. مراجعه به قانون نيز درصورتي راهگشا خواهد بود كه موازين اخلاقي هم در نظر گرفته شود. اين روزها كه حجاج در راه بازگشت به ميهن هستند شايد اين ابيات پرمعناي شيخ بهائي بتوانند هماهنگ با حاجيان، به مسئولين هم اين درس را بياموزند كه بدون خدمت به مردم اصولاً به حساب نمي‌آيند و تمام عملكردهايشان باطل و بي‌اثر و بي‌ثمر استهمه روز، روزه بودن، همه شب نماز كردن - همه ساله حج نمودن، سفر حجاز كردن .زمدينه تا به مكه، به برهنه پاي رفتن -دو لب از براي لبيك به وظيفه باز كردن . به معابد و مساجد، همه اعتكاف جستن-زمناهي و ملاهي، همه احتراز كردن  .شب جمعه‌ها نخفتن، به خداي راز گفتن - زوجود بي‌نيازش، طلب نياز كردن . به خدا قسم كه آن را، ثمر آن قدر نباشد-كه به روي نااميدي، در بسته باز كردن .اين ابيات، براي مسئولين نظام جمهوري اسلامي با صراحت اين پيام را دارد كه از فرصتي كه خدا در اختيارتان قرار داده حداكثر بهره را براي باز كردن درهاي بسته به روي مردمي كه وفادار و فداكارند و در همه حال و در فراز و نشيب‌ها براي اعتلاي كشور و نظام در صحنه بودند و هستند و خواهند بود، تلاش كنيد. از اين فرصت استثنائي غفلت نكنيد كه ديگر آن را به دست نخواهيد آورد. اين ابيات، حاوي يك جرعه اخلاق براي مسئولانند كه اگر آن را نوش كنند، از وارد كردن اينهمه نيش و كنايه به يكديگر و نشتر زدن به زخم‌هاي مردم پرهيز خواهند كرد و چنين باد"
هوشنگ بهداد
روزی نامه ی حکومتی کودتایی  جمهوری اسلامی 4 شنبه 10 آبان ماه سال 1391
يك جرعه اخلاق براي مسئولان