. «جمشید بسم الله» کیست؟


بالاخره مشخص شده است که جمشید بسم الله یا جمشید- الف کیست .چون جزو یک خانواده اجاق کور است . زیرا 6 برادر هستند که در  پاساژ افشار در خیابان منوچهری در گیر کار دلالی  خرید وفروش  کا غذ رنگین بوده است . سپس روی به خرید وفروش ارز می آورد .جمشید بدلیل تکیه کلامش که با بسم الله  شروع می شود همچون نزول خوران صف اول نماز جماعات مساجد تسبیح بر دست که نزول را با کلاه شرعی انجام می دهند . وی نیز معروف به جمشید بسم الله شده است .  گفته می شود همچون تیمور لنگ که از سربازی به سر داریر سید .وی نیزاز خرید و فروش کاغذ های رنگین  که کاسبی می کرده است . ولی  وقتی از سال گذشته  بازار ارز بحرانی می شود .وی نیز به اتفاق 5 برادرش مشغول خرید و فروش ارز وسکه می شوند . تا اینکه کارشان  می گیرد و سکه می شود  و جمشید هم قد می کشد. آنگونه که این برادران  روزانه1تا  2 میلیون دلار خرید و فروش می کردند وموجب کاهش ارز و افزایش قیمت آن شده اند. اما عجیب است و  مشخص  نیست که چرا پس از  شناسایی و دستگیری جمشید بسم الله و برادرانش هنوز بحران ارز حل نشده است ؟
«جمشید بسم الله» یکی از شش برادر«الف» است که در بازار ارز و سکه فعالیت می کنند.به گزارش الف، جمشید بسم الله یکی از خیل دلالانی است که پاساژ افشار در خیابان منوچهری با خرید و فروش کاغذهای رنگینی به نام ارز کاسبی می کنند، که پس از دستگیری بهتر است گفته شود کاسبی می کرد. نام اصلی او جمشید «الف» است، در بین رفقا به خاطر تکه کلامی که آغاز هر معامله به کار می برد به «جمشید بسم الله» معروف شده، جمشید در این بازار تنها نیست، او و پنج برادرش داود، مجید، مسعود، داریوش و حمید در کار سکه و ارز هستندتا قبل از اوج گیری قیمت ها چندان در بازارشناس نبودند، اما در یک سالی که قیمت ارز در بازار هر روز قد کشیده، انگار دری به تخته خورد و جمشید و برارانش توانستند از جمع خرد پا ها قد بکشند، معاملات چند ده هزار دلاری سالهای قبل در همین دوره تا روزی یکی، دو میلیون دلار رسید؛ آنهم در زمانی که صرافی ها برای سفارش مشتری یکصد هزار دلاری به هم رو می انداختند، برادران «الف» ارز فراهم می کردند و البته مشکل گشای هم صنفی ها هم بودند.هرچند خودشان می گفتند، ما برادرها پشت هم را داریم، برای همین دست خالی نمی مانیم؛ اما شایعه ای در بازار می چرخید که رابطه ای که برادران «الف» با برخی از بانکها داشتند، همیشه دستشان پر نگه می دارد، حتی زمانی که صرافی های رسمی کم می آوردند، این شش برادر دستشان خالی نمی مانداما به هر شکل آنقدر درشت نبودند که در بازار شناس شوند هرچند در صرافی های پاساژ افشار نامشان نا آشنا هم نبود، حتی وقتی جمشید، داود، مجید و مسعود در جریان مهار بازار ارز دستگیر شدند، کسی چندان توجه نکرد، چون خیلی از دلالهای بازار چند روزی برای بازجویی رفتند و برگشتند.اما زمانی که معاون اول رئیس جمهور از جمشید «بسم الله» به عنوان تعیین کننده قیمت ارز اسم برد، همه با این اسم مستعار آشنا شدند و آشناهای قدیمی متعجب.به هر شکل در جریان رسیدگی به پرونده هایی از این دست متهمان زیادی مورد بازجویی قرار می گیرند و تا اثبات جرم البته نمی توان از انها به عنوان مجرم نام برد، اما سئوال اینجاست که شش برادری که متوسط معاملاتشان در روز به زحمت از مرز یک میلیون دلار عبور می کرده، چطور بازار را بهم ریخته اند؟، آنهم در شرایطی که برخی از صرافی ها معاملات زیر چند میلیون دلار را اصلا قبول نمی کنندباید دید در نهایت فارغ از طرح موضوع صورت گرفته توسط محمدرضا رحیمی معاون اول رئیس جمهور، در جریان رسیدگی به پرونده متهمین به اخلال در بازار ارز چه پیش خواهد آمد، آیا واقعا با این حجم معامله صرافان بازار از برادران «الف» سراغ دارند این برادران به عنوان متهمین اصلی این پرونده معرفی شوند؟، آیا ممکن است مانند پرونده اختلاس سه هزار میلیارد تومانی در این پرونده هم سر وکله تعدادی از بانکی ها پیدا شود و یا فهرست چهل نفری دستگیر شدگان به اسامی صرافان بازار ارز ختم خواهد شد؟