رزمی‌کار اول جهان در آب‌انار فروشی!



مشخص است در رژیمی که دین ابزار قدرت وثروت کرده که هدف وسیله را توجیه می کند . چنانچه ورزشکاری وابسته به ارگان های سرکوبگر نباشد . یا به سرنوشت حبیب خبیری دچار می شود که کاپیتان تیم ملی فوتبال بود و پس از 30 خرداد 60 تیرباران شد . یا اینکه همچون این رزمی کار سید فرشاددرکه  اهل کرمانشاه  باید کارتن خوابی در پارک‌ها کند یا که  در آبمیوه فروشی کار کند یا حتی تصمیم به خودکشی بگیرد . یا اینکه از دوستانش پول قرض کند  و عازم پیکار جهانی در کیش ‌شود عجیب اینکه .او شب قبل از مسابقه را هم در پارک خوابیده بود   اینها داستان زندگی سید فرشاد درکه، برترین رزمی‌کاران جهان است! حال تو حدیث مفصل بخوان از این مجمل که چه تعداد از معتادین وکارتن خوابان از اینگونه ورزشکاران می باشند یا به این اتهام اعدام شدند؟
 کارتن خوابی در پارک‌ها، کار کردن در یک آبمیوه فروشی، اقدام به خودکشی و… اینها داستان زندگی سید فرشاد درکه، برترین رزمی‌کاران جهان است!ساعت حدود دو بعداز ظهر بود که مردجوانی با کوله‌ای بر پشت وارد دفتر خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)ی کرمانشاه شد و گفت که قهرمان قهرمانان رزمی‌کار جهان است و می‌خواهد از داستان زندگی‌اش برای مردم بگوید.منطقه کرمانشاه،او قبل از هر چیز، حکم قهرمانی جهانی‌اش در سومین دوره فستیوال هنرهای رزمی و حکمی که در آن از او به عنوان بهترین بهترین رزمی کاران جهان در سال ۲۰۱۲ یاد شده بود را به ما نشان داد.و خلاصه کلی مستندات به ما نشان داد که من «سیدفرشاد درکه»، برترین رزمی کار جهان در سال ۲۰۱۲ هستم.… او داستان زندگی‌اش را از زمانی برای ما بازگو کرد که پدرش او را به دلیل این‌که فقط و فقط ورزش می‌کند و به فکر کار و زندگی نیست از خانه بیرون کرده!!!به گزارش ایسنا، فرشاد، پس از این اقدام پدر، کوله‌اش را هم‌چون امروز که بر پشتش بود و به دفتر ایسنا آمد، به پشتش می‌اندازد و راهی تهران می‌شود تا شاید آنجا کسی باشد که قدرش را بداند، امافرشاد، شب‌های سرد را با گرمای تنها یک کارتن در پارک‌های تهران سر می‌کند. او در ادامه کاری در یک آب انار فروشی می‌یابد و هر روز تا ساعت دو بعداز نصف شب مشغول ظرف شستن و پوست انار گرفتن می‌شود و بازهم به سراغ کارتن می‌رود و خواب؟؟؟ !!!این فرشاد، همان فرشادی است که ۱۱ مدال قهرمانی استانی دارد، همان فرشادی است که ۱۰ مدال قهرمانی کشوری دارد و همان فرشادی است که سال ۲۰۱۰ قهرمان کاپ آسیا شد، آری این فرشاد همان فرشاد است. بی‌توجهی‌ها، بی‌کسی‌ها، بی‌پولی‌ها، بی‌سرپناهی‌ها و تنهایی‌ها، فرشاد را بارها به فکر خودکشی می‌اندازد تا این‌که یک‌بار دل را به دریا می‌زند و طنابی را به دار … و خود را رها می‌کند … برای رهایی از بی‌توجهی‌ها، بی‌کسی‌ها، بی‌پولی‌ها، بی‌سرپناهی‌ها، تنهایی‌ها و … شماره‌های نفسش رو به اتمام است و چشمانش رو به سیاهی مطلق که دوستانش سر می‌رسند و او را از طناب داری که خود آویخته بود، پایین می‌کشند … هنوز هم اثر طناب دار بر گردن فرشاد خودنمایی می‌کند.… به او خبر می‌دهند که سومین دوره فستیوال جهانی هنرهای رزمی به زودی در ایران (جزیره کیش) برگزار می‌شود و او که دو سال است عضو تیم ملی کیک بوکسینگ ایران است برای شرکت در آن دعوت می‌شود.گویی جان تازه‌ای در فرشاد دمیده می‌شود و عزم می‌کند که قهرمان جهان شود.فرشاد را کسی یاری نمی‌دهد و تنها از سوی هیئت ورزش‌های رزمی کرمانشاه قول می‌دهند که برای شرکت در این مسابقات ۵۰ هزار تومان به او بدهند!!! اما فرشاد ناامید نیست.او اراده می‌کندفرشاد ۱۵ روز قبل از برگزاری مسابقات فقط یک نوع غذا و آن‌هم ساده‌ترین نوع ساندویج را می‌خورد!!! اما دست از تمرین بر نمی‌دارد، هرجا که باشد و هر شرایطی که داشته باشد، خودش با خودش تمرین می‌کند.فرشاد مبلغی را از دوستانش قرض می‌گیرد و عازم پیکار جهانی در کیش می‌شود.او شب قبل از مسابقه را هم در پارک خوابید!!!روز مسابقه فرا می‌رسد … فرشاد را هیچ کس رقیب نیست، همه را با اختلاف شکست می‌دهد و در فینال با تکنیکی خارق‌العاده حریف اسپانیایی‌اش را هم شکست می‌دهد و قهرمان سومین دوره فستیوال جهانی هنرهای رزمی می‌شود. کمیته داوران به دلیل ارائه مسابقاتی خارق‌العاده، فرشاد را به عنوان بهترین بهترین رزمی‌کاران سال ۲۰۱۲ برمی‌گزیند.و این داستان زندگی برترین رزمی‌کاران جهان بود.اما فرشاد درد و دل‌های دیگری هم دارد، او می‌گوید، الان که قهرمان جهان شده‌ام، نمی خواهم کسی از من سوءاستفاده کند و آنها که مرا از یاد برده بودند، مرا یاد کنند. نمی‌خواهم مسوولان ورزشی استان و کشور از نشان قهرمانی من به عنوان عملکرد مثبت خود یاد کنند و این عنوان را در لیست کسب افتخارات فدراسیون و هیئت خود قرار دهند. وی همچنین می‌گوید: در ایران همه چیز در فوتبال و کشتی خلاصه می‌شود، و هیچ اهمیتی به قهرمانان دیگر رشته‌ها به ویژه رشته‌های رزمی نمی‌دهند.فرشاد می‌گوید من گله‌ای از هیچ کس ندارم فقط می‌خواهم بگویم که اگر قهرمان جهان شده‌ام تنها خدا بوده که مرا یاری کرده است.… و او که اکنون داستان کوتاه اما پر از درد و رنج و غم‌اش را برای ما بازگو کرده، بازهم کوله‌اش را بر پشت می‌اندازد و می‌رود که بازهم در مغازه آب انار فروشی کار کند و شب‌ها را در پارک‌ها به صبح برساند.