انتخابات مجدد اوباما و درد بی درمان رژیم!



انتخابات مجدد اوباما و درد بی درمان رژیم! علیرضا یعقوبی
با انتخاب مجدد باراک اوباما بعنوان رئیس جمهور آمریکا باردیگر لابی رسوای رژیم در یک ارکستر هماهنگ با باندهائی در درون رژیم مسئله گفتگوی فی المابین دولت آمریکا و رژیم جمهوری اسلامی را مطرح می سازند. این گروه که عامل اصلی سیه روزی مردم ایران را نه حاکمیت رژیم جهل و جنایت بلکه در تحریم اقتصادی این رژیم جستجو می کنند و به عمد سعی دارند بر عوامل سی و سه سال نکبت و تیره بختی جامعه ایرانی چشم پوشیده و بیکباره مدعی دلسوزی برای ملت ایران شده اند. به این بهانه که نتیجه تحریمها تنها مردم را بیشتر در تنگنا قرار می دهد و رژیم و عواملش از آن ضرری نمی بینند به نمایندگی از مردم خواهان گفتگوی دولت آمریکا و رژیم فاشیسم مذهبی حاکم بر وطن اسیرمان ایران می شوند. غافل از آنکه ایرانیان فرهیخته و مبارز اثر تحریمها را قبل از همه از زوزه های رژیم و عواملش در داخل و دعواهای باندی درون آن که یک نمونه آن احضار رژیم جمهور گماشته ولی فقیه به مجلس آخوندی و دست و پا زدنهای عوامل ریز و درشت رژیم و لابی رسوای آن مشاهده می کنند. در همین شرایط هم حسین شریعتمداری نماینده ولی فقیه در روزنامه کیهان در مناظره خود با ابراهیم اصغر زاده از دانشجویان موسوم به خط امام و از بالا روندگان از دیوار سفارت آمریکا در سیمای رژیم مدعی می شود که گفتگو با آمریکا نه تنها از تحریمها نخواهد کاست بلکه بر آن خواهد افزود. علی اکبر ولایتی مشاور ولی فقیه در امور دیپلماتیک طی گفتگوئی با سایت وابسته به سپاه پاسداران بعد از اعلام سفر او و مهدی طائب به آمریکا برای گفتگو با دولت آن کشور از سوی یک سایت وابسته به جریان موسوم به اصلاح طلبان اعلام می دارد که گفتگو با آمریکا در استراتژِی سیاست خارجی رژیم جائی ندارد. حال محمدجواد لازیجانی اعلام می دارد که مذاکره با آمریکا تابو نیست. آنچه که مشخص است باندهای درونی رژیم با یک تقسیم کار بین خود یک خط در میان درباره ضرورت مذاکره با آمریکا و بطور همزمان علیه آن به موضعگیری می پردازند. چرا شاهد اینهمه بلبشو در مواضع رژیم و عوامل آن برابر یک موضوع مشخص هستیم؟.
واقعیت این است که مبانی رابطه با دیگر کشورها و اتخاذ دکترین مشخص در روابط خارجی وابسته بلاشرط به ماهیت حکومت و نوع تنظیم رابطه آن با توده های مردم در داخل است. رژیمی و یا حکومتی می تواند در عرصه بین المللی فارغ البال از آنچه که در گفتگوها اتفاق می افتد از موضع ملی و حفاظت از منافع ملی وارد شود که در داخل به رای و نظر و پشتیبانی مردم تکیه داشته و از یک موضع محکم و اعتماد بنفس برخاسته از "مشروعیت مردمی" و از جایگاه یک رژیم و حاکمیت با ثبات وارد گفتگو با دیگر کشورها و قدرتهای جهانی می شود. نمونه بارز چنین حکومتی را در تاریخ معاصر ایران می توان در حکومت ملی دکتر مصدق بعینه مشاهده نمود. دکتر مصدق با اتکا به توده های مردم و خواست آنها علیرغم درگیری با تحریمهای دولت انگلیس توانست جامعه را بسلامت از آن بحران عبور داده و با شناخت و استفاده از ظرفیتهای حقوق بین الملل در جهت استیفای حقوق ملی ایران گامهای پیروزمندانه در مجامع ذیصلاح بین المللی برداشته و رقیب را تنها به استفاده نامشروع و غیرقانونی از "کودتای نظامی" وادارد. حال ادعای لابی رسوای رژِیم برای جوش دان مذاکره - بخوانید معامله- علیرغم نفی صریح هرگونه گفتگو از سوی اربابشان یعنی شخص ولی فقیه چیست؟ جواب این سوال را باید در نیاز مبرم این رژیم برای خرید فرصت برای پیشبرد جاه طلبی های اتمی آن و نوعی مظلوم نمائی در عرصه بین المللی عنوان نمود. طنز تلخ تاریخ معاصر آن است که رژیم جنگ طلب جمهوری اسلامی توانسته به کمک لابی رسوای خود در لایه هائی از شخصیتهای و گروههای سیاسی غربی ضد جنگ بالاخص در آمریکا نفوذ کرده و آنها را به دفاع از سیاست بغایت جنگ طلبانه و مخرب رژیمی بکشاند که ادامه موجودیت آن خطری بالفعل برای صلح جهانی و تمامی دستاوردهای بشریت معاصر است.
ایرانیان آگاه و مبارز و مقاومت آنها علیه فاشیسم مذهبی حاکم همواره با اتخاذ یک سیاست روشن و مبتنی بر منافع ملی ایران هر قدرتی را از گفتگو با رژیم حاضر بازداشته و آنها را به اتخاذ موضعی قاطعانه علیه رژیم حاضر فراخوانده است . مبانی این سیاست بر شناخت عمیق از ماهیت رژیم حاضر در ایران و ضدیت تمام عیار آن با منافع ملی ایران و آحاد جامعه قرار دارد. هر روز ادامه حیات این رژیم بهائی بس گران برای ملت ایران و سرمایه های آن دارد. لذا مقاومت ایران از موضعی عادلانه و روشن خواهان پایان بخشیدن به مماشات با رژیمی است که نه تنها هیچگونه صلح و سازشی را با بشریت معاصر بر نمی تابد بلکه دقیقا در مقابل آن مبلغ نفرت و جنگ بوده و سیاست اتمی شدن را در همین راستا علیرغم تمامی مصائبی که تحریمها در بر دارد به پیش می برد. همینگونه است که علیرغم طرح شایعه توقف غنی سازی 20 درصدی اورانیوم که غلظت آن در این حد هیچ همخوانی با مصرف صلح آمیز از آن ندارد روز بعد این شایعه توسط مقامات ذیربط در بخش انرژی هسته ای تکذیب می گردد. این رژیم بعلت ماهیت مادون تاریخی و ضدیت آن با عقیده و نظر و رای مردم ایران و در وحشت از سرنگونی محتوم راهی جز ادامه سیاست کج دارو مریز کنونی نداشته و ندارد. خود بر سیاست با بهره برداری از فقه سنتی شیعه نام "تقیه" نهاده است. بنابراین طرح گفتگو و پیشبرد آن در راستای رسیدن به یک توافق اصولی - که در چارچوب رژیم حاضر دست نایافتنی بنا به تجارب گذشته است- مسلما مورد استقبال تمامی ایرانیان مبارز و مقاومت آن خواهد بود چرا که راه رسیدن به آزادی و رهائی ایران را بسا کوتاهتر خواهد ساخت. مردم و مقاومت ایران هیچ وحشتی از گفتگو نداشته و بر عکس از آن هم بنا به دلیل بیان شده استقبال می نمایند. مقاومت ایران بر عکس رژیم که در ضدیت تمام عیار با رای و نظر مردم چشم به "امداهای غیبی" دوخته که تا امروز به وفور از شرق و غرب عالم دریافت داشته و به حیات ننگینش افزوده است تکیه گاهی جز ملت ایران برای خود نمی بیند. او تمنای را قبل از همه از درون و ذات انسانی خویش دارد و با تکیه بر اصل "کس نخارد پشت من" بر این باور سترگ است که سرنگونی این رژیم در تقدیر تاریخی مردم ایران و مقاومت آن و سازمان محوری این مقاومت نوشته شده است. هیچ قدرت خارجی در این راستا جز در وضعیت تعیین تکلیف نهائی از موضع حای بیطرفی بسمت و سوی آن نخواهد آمد. پشتوانه چنین ادعائی تمامی دستاوردهای مقاومت ایران در سی و اندی سال گذشته بوده است. مقاومت ایران با تکیه بر نیروی لایزال مردمی آن را بالاترین مرجع برای اعلام نظر و حمایت از خود می داند و معتقد است اگر سی و سه سال جنایت و کشتار و جنگ علیه بشریت از سوی رژیم ولایت فقیه حقیقتی انکارناکردنی است اگر رنج و فاقه میلیونها خانواده ایرانی بر اثر سوء سیاست ها و مدیریت و دزدی و غارت باندهای رژیم واقعیتی ملموس است اگر فحشا و اعتیاد برخاسته از اعمال سرکوب رژیم و ناامیدی و یاس برخاسته از آن را نمی شود از دامن این رژیم زدود اگر جنگ افروزی رژیم چه در سطح منطقه ای و چه در سطح جهانی در ضدیت مادون تاریخی با دستاوردها و پیشرفت های جهان معاصر اظهر من الشمس بوده و اگر رژیم حاضر بنا به تمامی تجارب سی و سه ساله خطری بالفعل برای صلح و امنیت جهانی است پس هرگونه گفتگو با آن نامشروع و در خدمت ادامه بقای آن و ایجاد فرصت برای اتمی شدن آن است و لذا از این موضع هرگونه گفتگو با این رژیم در هر سطحی محکوم و فاقد هرگونه دستاوردی برای مردم جهان در میل به صلح و امنیت و همچنین بدون هر نتیجه ای برای مردم ایران در میل به استقلال و آزادی پایدار در تعامل و دوستی با تمامی ملل جهان است. بنابراین علیرغم تمامی گردو غبارهای برخاسته از انتخاب مجدد آقای اوباما بعنوان رئیس جمهور آمریکا از سوی لابی رژیم برای گفتگو فاقد هرگونه مشروعیت و در تحلیل نهائی فاقد هرگونه نتیجه برای صلح و امنیت جهانی می باشد. این واقعیتی است که قبل از همه رژیم جمهوری اسلامی و شخص ولی فقیه بنا به ماهیت خود به آن اشراف داشته و هرگونه گفتگو را برای خود معادله سپردن جای خود به دیگرانی که باید آنها را در بیرون رژیم و مقاومت آن جستجو نمود می داند و محسن رضائی فرمانده سابق سپاه پاسداران مانور دادن حول مسئله ای هسته ای را بهترین قضیه برای چالش با آمریکا دانسته و هرگونه عقب نشینی در این قضیه را مترادف با سلسله عقب نشینی هائی می داند که نهایتا راه به نفی تمامیت رژیم خواهد برد. لذا با چنین شناختی از ماهیت رژیم باید گفت اگر هدف از "گفتگو" نه برای "گفتگو" و خریدن زمان برای رژیم بلکه رسیدن به نتیجه و توافقی باشد که باید لاجرم راه به عقب نشینی رژیم آخوندی ببرد نه به ادعای ما بلکه خود عمله و اکره استبداد مذهبی راه به سلسله عقب نشینی های دیگر خواهد برد و لذا با شناخت عمیق از ماهیت رژیم و بی پایگی اجتماعی آن و خواست اکثریت قاطع مردم ایران در میل به آزادی که تحقق آن در قدم اول از سرنگونی رژیم جهل و جنایت حاضر می گذرد باید با طیب خاطر گفت: "آقایان بفرمائید گفتگو"! چرا معطلید؟! تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد.