وقوع روزانه يك جنايت خانوادگي در كشور

وقوع روزانه يك جنايت خانوادگي در كشور 3مهر-93
چگونه  چنین رژیم داعشی  ولایت فقیه می تواند مشروعیت داشته و ضد مردمی نباشد که در طوط 36 سال آنگونه جامعه ی معنوی – اخلاقی- روحانی و فضایی ساخته شده است که گزا ش شده روزانه یک جنایت خانوادگی در کشور به و قوع می پیوندد. طوری که زن قاتلی اعتراف کرده از كشتن شوهرم پشيمان نيستم . یا اینکه همسركشي، مهمترين قتل خانوادگي  می باشد. یا دختر قاتلی اذعان نموده  مادرم را كشتم تا راحت زندگي كنم . یا اینکه بدون آنکه به ریشه ی اعتیاد در جامعه  اشاره شود کهچیست گفته شده نقش اعتياد بر وقوع قتل‌هاي خانوادگي  غیر انکار است . همچنین گفته شده  اغلب قتل‌ها بدون نقشه قبلي است . بهرحال بر اساس گزارش اینکه روزانه يك قتل خانوادگي در كشور اتفاق مي‌افتد که  قتل هاي خانوادگي درحالي 30 درصد كل قتل‌ها را به خود اختصاص داده‌اند كه در بسياري از پرونده‌ها قاتلان به دليل مسائل ناموسي، خيانت و اختلافات مالي مرتكب قتل شده‌اند و در بيش از 90 درصد اين جنايت ها از چاقو به عنوان آلت قتل استفاده شده است. دراين ميان، مصرف شيشه و توهمات ناشي از آن در وقوع همسركشي كه بيشتر قربانيان آن زنان بوده‌اند نقش مهمي داشته است. حال این گزارش را مقایسه کنید با ادعای اینکه ایران امن ترین کشور جهان است .چقدر مسخره ووارونه وتوهین آمیز است؟

روزانه يك قتل خانوادگي در كشور اتفاق مي‌افتد. قتلهاي خانوادگي درحالي 30 درصد كل قتل‌ها را به خود اختصاص داده‌اند كه در بسياري از پرونده‌ها قاتلان به دليل مسائل ناموسي، خيانت و اختلافات مالي مرتكب قتل شده‌اند و در بيش از 90 درصد اين جنايتها از چاقو به عنوان آلت قتل استفاده شده است. دراين ميان، مصرف شيشه و توهمات ناشي از آن در وقوع همسركشي كه بيشتر قربانيان آن زنان بوده‌اند نقش مهمي داشته است. قتل‌هاي خانوادگي 30 درصد قتل‌هاي كشور را به خود اختصاص داده است. اين جنايت‌ها در دسته بندي قتل‌هاي كشور بيشترين آمار را به خود اختصاص داده است. اين جنايت‌ها هر روز تكرار مي‌شوند و انگيزه در وقوع آنها متفاوت است. بيشتر قربانيان زنان هستند و مهمترين آلت قتاله در آن كارد آشپزخانه است. قاتلان خانوادگي پس از قتل از كرده خود ابراز پشيماني مي‌كنند اما ديگر دير است و آنها در تصميم لحظه‌اي دست به اين جنايت زده‌اند.كافيست سري به دادگاه كيفري بزنيد تا با قاتلاني رو به رو شويد كه با پابند و دستبند در انتظار محاكمه هستند. اين قاتلان به اتهام قتل اعضاي خانواده شان دستگير شده‌اند و اغلب آنها همسركش هستند. سالها قبل قاتلان خانوادگي مردان خانواده بودند اما حالا زنان هم به اين دسته از قاتلان اضافه شده‌اند. 
*از كشتن شوهرم پشيمان نيستم 
زن جوان وقتي مقابل افسر پليس نشست، لب به اعتراف گشود. من شوهرم را كشتم چون حقش بود. او بايد كشته مي‌شد. سه سال با او زندگي كردم اما يك روز خوش نداشتم. اين اواخر هم متوجه شدم كه با زنان و دختران ديگر هم در ارتباط است. از او خواستم تا مرا طلاق بدهد اما قبول نكرد. به همين خاطر تصميم به قتل گرفتم و او را با سم سيانور كشتم. حالا هم از كار خود پشيمان نيستم.اما كاش طلاقم مي‌داد تا حالا زنده بود. 
*همسركشي، مهمترين قتل خانوادگي 
سرهنگ هادي مصطفايي، معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي در اين باره به مهر مي‌گويد: 30 درصد قتل‌هاي كشور را قتل‌هاي خانوادگي تشكيل مي‌دهند كه بيشترين قتل‌ها مربوط به همسركشي است. البته در همسركشي هم مردان بيش از زنان دست به جنايت مي‌زنند. قاضي نورالله عزيزمحمدي رئيس شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران نيز بر اين موضوع تاكيد دارد و معتقد است؛ زنان كمتر از مردان مرتكب قتل همسران خود مي‌شوند و در صورت ارتكاب قتل كمتر خودشان مرتكب قتل مي‌شوند و بيشتر با كمك شخص سوم شوهران خود را مي‌كشند. وي ادامه مي‌دهد: مردان در اثر عصبانيت لحظه‌اي مرتكب قتل مي‌شوند اما زنان با برنامه ريزي دست به قتل مي‌زنند و در اغلب قتل‌ها ابتدا همسران خود را بيهوش مي‌كنند. زنان معتقدند اگر همسرانشان به آنها اجازه مي‌دادند كه طلاق بگيرند هيچگاه دست به جنايت نمي‌زدند. طي سال‌هاي اخير مصرف شيشه و توهمات ناشي از آن در وقوع همسركشي‌ها بي‌تاثير نبوده است. مصرف كنندگان شيشه پس از مدتي دچار توهم سوءظن مي‌شوند و وقتي در دادگاه مي‌ايستند مي‌گويند به تصور اينكه همسرانشان خيانت كرده‌اند دست به اين جنايت زده بودند. 
*مادرم را كشتم تا راحت زندگي كنم 
دختر نوجوان با جثه‌اي كوچك پشت در دادگاه ايستاده بود. دستانش به دستبند به هم گره خورده بود. به اتهام همدستي در قتل مادرش قرار است محاكمه شود. در فاصله چند متري او سه پسر نوجوان نيز با لباس‌هاي آبي سرمه‌اي زندان ايستاده‌اند.ليلا هرازگاهي نيم نگاهي به آنها مي‌كند و سريع نگاهش را از آنها مي‌دزدد. سراغش مي‌روم. پشيماني در چشمانش ديده نمي‌شود و با خونسردي به تشريح جنايت مي‌پردازد. "مادرم آزادي مرا سلب كرده بود. آخرين بار وقتي متوجه شد با پسري ارتباط دارم، تلفن همراهم را گرفت. براي اينكه بتوانم آزادي خود را به دست بياورم تنها راهي كه پيش رويم بود، اين بود كه آنها را به قتل برسانم به همين خاطر موضوع را با پسر مورد علاقه‌ام در ميان گذاشتم و او با همدستي دو تن از دوستانش مادرم را كشت اما در كشتن پدرم ناكام ماندند." فرزندكشي، برادر يا خواهر كشي و قتل والدين از ديگر جنايت‌هايي است كه در گروه قتل‌هاي خانوادگي قرار مي‌گيرد. در اين جنايت‌ها بيشتر انگيزه‌هاي ناموسي، اعتياد و اختلافات مالي مطرح است. در اين جنايت هم اعتياد حرف اول را مي‌زند و فرزندان و يا والدين معتاد به خاطر عوارض اعتياد دست به قتل مي‌زنند. 
*اغلب قتل‌ها بدون نقشه قبلي است 
قاضي حسين اصغرزاده رئيس شعبه 113 دادگاه كيفري هم در اين زمينه مي‌گويد: انگيزه و علل اين دست قتل‌ها از دو جهت قابل بررسي است. دسته اول بحث قتل‌هاي اتفاقي كه در پي خشونت موجود در خانواده‌ها به وجود مي‌آيد كه در بسياري اوقات يك درگيري ساده و به دنبال آن يك ضرب و جرح و زد و خورد عادي و بدون هيچ انگيزه قبلي اتفاق مي‌افتد كه متهم هيچگاه حتي به فكرش هم نمي‌رسيده اين درگيري ممكن است منتهي به قتل شود. در اين دست درگيري‌ها آلت قتاله معمولا‌ همان وسايل خانه است مانند چاقو و قيچي و اجسامي كه درهنگام يك درگيري خانگي پرتاب مي‌شود يا از آن به عنوان جسم سخت و نوك تيز براي آسيب رساندن به مقتول استفاده مي‌شود. در دسته دوم ما با قتل‌هايي مواجه هستيم كه با طرح نقشه قبلي و با انگيزه‌هاي روشن به مرحله اجرا مي‌رسد. اين دست قتل‌ها معمولا در پي رابطه نامشروع همسر و افشا شدن آن نزد ديگري، اختلاف فرزندان با والدين اتفاق مي‌افتد. وي ادامه داد: در قتل‌هايي كه معمولا پس از افشاي رابطه نامشروع همسر به وقوع مي‌پيوندد واكنش آقايان و زنان كاملا متفاوت است. هنگامي كه اتهام رابطه نامشروع متوجه خانم باشد بيشتر اوقات منجر به قتل مي‌شود. چرا كه واكنش زنان به مسئله خيانت متفاوت است. حال آنكه مردان به خاطر مسئله تعصب و آبرو به جاي اثبات جرم و حل مسئله معمولا به آخرين راه و بد‌ترين راه كه‌ همان قتل است روي مي‌آورند. 
*نقش اعتياد بر وقوع قتل‌هاي خانوادگي 
دكتر "مجيد ابهري"، آسيب شناس در اين باره مي‌گويد: نكته مهم، تاثير اين مخدر بر وقوع قتل‌هاي خانوادگي است. طي 55روز، 14 فقره قتل از سوي معتادان به شيشه در كشور رخ داده است كه در مورد آن معتادان بستگان درجه يك خود مانند همسر، پدر، مادر يا فرزند را به قتل رسانده‌اند. شيشه مانند بسياري از مخدرهاي ديگر نخستين تاثير خود را روي قسمتي از مغز مي‌گذارد. اين قسمت مربوط به هيجانات و توهمات است، يعني همان قسمتي كه در زمان شادي يا لذت بردن يا داشتن ارتباط جنسي با انسان‌ها همراه است.
افرادي كه مواد مصرف مي‌كنند، بعد از مدتي مصرف به خصوص مخدرهاي صنعتي عكس العمل‌هاي اين قسمت از مغز را به شكل شديد و بيمارگونه‌اي بالاتر مي‌برد و بعد از مدتي نيز آن را از كار مي‌اندازد. بعد از مدتي نيز مغز ديگر توان تجزيه و تحليل يا تفكر ندارد. حتي مواد مخدر صنعتي عمر افراد را به سه سال هم مي‌تواند كاهش دهد. اما پيش از مرگ يا از كار افتادن مغز فرد دست به كارهاي غيرعادي مي‌زند به طوري كه اين مواد مي‌تواند براي فرد ايجاد توهم كند يا دستور قتل بدهد. اين متخصص تاكيد كرد: 80 درصد قتل‌هاي خانوادگي بدون برنامه‌ريزي رخ مي‌دهد درحالي كه قتل‌هاي خانوادگي به‌شدت خشن شده و اين زنگ هشداري براي مسئولان است تا پيش از همه گير شدن اين مسأله فكري براي آن بيانديشند. 
*دستگاههاي ديگر وارد عمل شوند 
"علي حسيني"، وكيل دادگستري معتقد است كه دستگاههاي زيادي در پيشگيري از قتل‌هاي خانوادگي نقش دارند، او در اين زمينه مي‌گويد: معمولا ارگان‌ها و نهاد‌هاي دولتي و غير دولتي فراواني درگير اين معضل مي‌شوند. دستگاه قضا و نيروي انتظامي معمولا بعد از وقوع جرم به اين جرائم رسيدگي مي‌كنند اما بازهم با عملكرد قاطع در برخورد با مجرمان و نحوه صحيح اجراي قوانين درميزان بروز اين جرائم بي‌تاثير نيست. نقش رسانه هم غير قابل چشم پوشي است؛ چرا كه يك آگهي ساده و كوتاه بازرگاني منجر به اقناع مخاطب براي خريد كالا مي‌شود. حال با در نظر گرفتن نقش فرهنگي و تاثير يك فيلم و سريال كه ساعت‌ها و گاهي ماه‌ها پخش مي‌شود، مي‌توان آن را خيلي تاثيرگذار دانست. در بسياري از فيلم و سريال‌ها به‌طور مثال‌ همان فيلم‌ها و سريال‌هاي تلويزيوني معضلات مطرح مي‌شود اما راه حل و فرجام اين معضلات به روشني گفته نمي‌شود. مثلا اعتياد و به دنبال آن مشكلات خانوادگي و اجتماعي به تصوير كشيده مي‌شود اما در روند داستان برآيند و نتيجه اين ناهنجاري در خانواده و اجتماع مورد بررسي قرار نمي‌گيرد. از سويي شاهد هستيم كه پرداختن به اصول اخلاقي در فيلم‌ها و سريال‌هاي ايراني بسيار كم رنگ شده است. براي مثال مي‌بينيم كه در ديالوگ شخصيت‌هاي اصلي داستان مكالمه‌ها با سلام آغاز نمي‌شود.
وي ادامه داد: بيشتر خانواده‌هايي كه زندگي آن‌ها در اين داستان‌ها به تصوير كشيده مي‌شود انسجام ندارند. طلاق و پراكنده زندگي كردن اعضاي يك خانواده خيلي معمولي به تصوير كشيده شده و به نوعي مسئله طلاق عادي به نظر مي‌رسد حال آنكه تمام اين‌ها خود ضد تبليغ‌هايي بسيار تاثيرگذار براي مخاطبان اين آثار به شمار مي‌آيد. از سويي نقش نهاد‌هاي فرهنگي ديگر كه از ابتداي هر فرد دخيل هستند بايد مورد توجه قرار گيرد. نقش فرهنگسازي نهاد‌هاي آموزشي مانند مدارس و مساجد و بخش فرهنگ و البته از سويي ديگر نقش و رسالت فرهنگي مراكز مشاوره براي رسيدگي به مشكلات زوجين خيلي مهم است. متاسفانه در سال‌هاي اخير عمر زندگي مشترك رو به كاهش رفته است كه مشاهده شده مراكز مشاوره هم به اين معضل دامن مي‌زنند و در روند جلسات مشاوره قطع زندگي مشترك با طلاق را توصيه كرده‌اند كه اين خود مهر تاييدي است بر سهل انگاري بسياري از مشاوران خانواده و روانشناس‌ها در هنگامي كه مي‌توانند با راه‌حل‌هاي ساده دريچه‌هايي اميدي را در آن زندگي‌هاي مشترك باز كنند.
حال با توجه به وقوع روزانه يك قتل خانوادگي به نظر مي‌رسد كه توجه به اين دسته از جنايت‌ها بيشتر احساس مي‌شود زيرا قاتلان در محلي مرتكب قتل مي‌شوند كه پليس و دستگاه قضايي هيچ اقدامي براي پيشگيري نمي‌تواند انجام دهد و اقدامات فرهنگي بهترين نقش را در پيشگيري دارد.