اکثرقریب به اتفاق
زندگی های زناشویی های ایرانی بدلیل فرهنگ زن ستیزانه ومرد سالارانه استبدادی –
ارتجاعی حاکم برایران نوعی حبس انفرادی تا
ابد است که زوج ها باید بدون تفاهم ولی بدلایل خاص ناچار به تحملش می باشند.
فرارو- "سالها از زندگی لیلا
میگذرد. اما او هنوز هرگاه بهیاد گذشته میافتد، بغض میکند و به فکر فرو میرود.
نُه سال زندگی مشترک و سکوت در برابر آزارهایی جسمی و روانی، امروز از لیلا زنی
ساخته است که با بیماری اماس کنار میآید، به مشاوره درمانی میرود و تلاش میکند
تا گذشته سهمی در حال او نداشته باشد، هرچند که بیماری او این را نمیگوید. لیلا
معتقد است اگر میتوانست سکوت نکند و ترس از طلاق و حرفِ مردم نبود، حالا وضع
بهتری داشت و مجبور نبود سالها متحمل آزار و اذیتهایی شود که اسمش زندگی مشترک
بود."روزانه زنان زیادی در جهان مورد آزار و اذیت
قرار میگیرند. این آزار و اذیتها گذشته از محیطهای عمومی، بیش از همه در محیطهای
خصوصی وجود دارند؛ محیط خانه، در قالب خانواده و در قالب زندگی زناشویی. برخی از
زنان کتک میخورند. برخی از آنها در خانه حبس میشوند. برخی مورد خیانت قرار میگیرند و
زنانی هستند که خشونتهای کلامی و روانی را متحمل میشوند.
در ایران 8 درصد تماسهایی که با اورژانس گرفته میشود بهدلیل همسرآزاری است. آمار این تماسها در سال 1392، به 600 هزار نفر رسید که از این میان یکسوم تماسها مرتبط با همسرآزاری بود. این آمار که تمام شهرها و استانهای کشور را شامل میشود، تنها بخشی از واقعیت است. حبیبالله مسعودیفرید (رئیس مرکز فوریتهای اجتماعی بهزیستی) با اشاره به آمارهای همسرآزاری میگوید: از ابتدای سال 1393 تا کنون 120 هزار تماس با اورژانس اجتماعی برقرار شده است. اما در این میان کمتر زنی برای توضیح گزارش خشونت خانگی به مراجع قانونی رجوع میکند.دکتر عبدالرئوف ادیبزاده (معاون آموزشی و پژوهشی سازمان پزشکی قانونی ایران) نیز میگوید: همسرآزاری در همه طبقات اجتماعی وجود دارد و مختص یک طبقه اجتماعی نیست. همسرآزاری را میتوان به چندگروه روانی، مالی، جنسی و جسمی تقسیمبندی کرد.آمار 3 دهه گذشته میگوید 25% افراد متاهل در ایران مورد همسرآزاری واقع میشوند. این میزان در طبقات پایین بیشتر به صورت آزارهای جسمانی و پرخاشگری ظهور پیدا میکنند و در طبقات متوسط و بالای اجتماعی به شکل آزار روانی، تحقیر و تهدید به جدایی است.همسرآزاری دلایل زیادی دارد. عدم رضایت از ازدواج، تضاد و تعارض طبقاتی، بیکاری، مهاجرت، اختلاف سنی زیاد، مشکلات روانی، مشکلات جنسی و عدم توجه به سلامت روانی خانواده از عوامل همسرآزاری است.
همسرکشی
همسرکشی در میان قتلهای خانوادگی بیشترین آمار را به خود اختصاص داده است. از دلایلی که برای اقدام زنان به قتل همسرانشان وجود دارد، جمع شدن خشم و ناراحتی بر اثر خشونتهای مختلفی است که از جانب شوهرانشان بر آنها اعمال شده است. بسیاری از زنان به دلیل اینکه از حقوق قانونی خودشان آگاهی کافی ندارند و نمیدانند با مشکلات و مسائل چگونه برخورد کنند، سبب میشود تا در بزنگاهی اقدام به قتل کنند. به گفته کارشناسان، بیشک افزایش تشنجها و بحرانها در زندگی زناشویی یکی از مهمترین علل وقوع قتلهای خانوادگی است که متاسفانه زوجین به جای حل این موضوعات مشاجره و نزاع را ترجیح میدهند.نتایج یک تحقیق میگوید 85درصد زنان متهم به قتل همسر كه قصد متاركه داشته و بهدلايلي از جمله مخالفت شوهر، والدين، وجود فرزندان و نياز مالي، شرايط زندگي را تحمل كرده و در نهايت صبر و تحملشان به سرآمده، اقدام به ازبينبردن همسر خود كردهاند.
خلاء مشاوره و رواندرمانی در روابط زن و شوهری
بهترین راهحلی که میتوان برای جلوگیری از تنشهای میان زن و شوهر، همسرآزاری و همسرکشی نام برد، استفاده و جا باز کردن برای مشاوره و در میانگذاشتن مسائل با مراکز مشاوره است. اما جای مشاوره در افراد و خانوادههای ایرانی خالی است. کمک نگرفتن از مشاوره مشکلی است که میتواند دلایلی همچون مفید نبودن آن، هزینه بالای آن برای بسیاری از افراد، پنهانکردن مشکلات و دلایلی از این دست باشد. محمدرضا ایروانی (جامعهشنای و مددکار اجتماعی) بهترین زمانهای مشاوره و مددکاری برای جلوگیری از همسرآزاری را در سه زمان میداند: دوره قبل از ازدواج، در زمان تشکلیل زندگی و بروز خشونتها و زمانی که زوجین در آستانه جدایی هستند. مشاوره میتواند در انتخاب، ادامه و به پایان رساندن زندگی مشترک کمک بزرگی به زنان و مردان بکنند و از خشونت جلوگیری شود.
به گفته محمدرضا ایروانی اشتغال زنان یکی از راههایی است که پرخاشگری و خشونت در محیط خانوادگی را کاهش میدهد. دلیل این موضوع در کمشدن وابستگی زنان به مردان است. اشتغال زنان بیرون از خانه، به گسترش روابط اجتماعی آنها و به تبع تواناییاشان در کمک گرفتن از دیگران کمک میکند. همینطور استقلال مالی سبب میشود تا زنان از وابستگی به مردان بکاهند و بتوانند از حقوق خود بهراحتی دفاع کنند. همچنین تغییر دیدگاه زنان از دید سنتی که نسبت به خانواده دارند به دیدی مدرن و معقولتر میتواند به آنها کمک کند؛ که نتیجه اشتغال است.
در ایران 8 درصد تماسهایی که با اورژانس گرفته میشود بهدلیل همسرآزاری است. آمار این تماسها در سال 1392، به 600 هزار نفر رسید که از این میان یکسوم تماسها مرتبط با همسرآزاری بود. این آمار که تمام شهرها و استانهای کشور را شامل میشود، تنها بخشی از واقعیت است. حبیبالله مسعودیفرید (رئیس مرکز فوریتهای اجتماعی بهزیستی) با اشاره به آمارهای همسرآزاری میگوید: از ابتدای سال 1393 تا کنون 120 هزار تماس با اورژانس اجتماعی برقرار شده است. اما در این میان کمتر زنی برای توضیح گزارش خشونت خانگی به مراجع قانونی رجوع میکند.دکتر عبدالرئوف ادیبزاده (معاون آموزشی و پژوهشی سازمان پزشکی قانونی ایران) نیز میگوید: همسرآزاری در همه طبقات اجتماعی وجود دارد و مختص یک طبقه اجتماعی نیست. همسرآزاری را میتوان به چندگروه روانی، مالی، جنسی و جسمی تقسیمبندی کرد.آمار 3 دهه گذشته میگوید 25% افراد متاهل در ایران مورد همسرآزاری واقع میشوند. این میزان در طبقات پایین بیشتر به صورت آزارهای جسمانی و پرخاشگری ظهور پیدا میکنند و در طبقات متوسط و بالای اجتماعی به شکل آزار روانی، تحقیر و تهدید به جدایی است.همسرآزاری دلایل زیادی دارد. عدم رضایت از ازدواج، تضاد و تعارض طبقاتی، بیکاری، مهاجرت، اختلاف سنی زیاد، مشکلات روانی، مشکلات جنسی و عدم توجه به سلامت روانی خانواده از عوامل همسرآزاری است.
همسرکشی
همسرکشی در میان قتلهای خانوادگی بیشترین آمار را به خود اختصاص داده است. از دلایلی که برای اقدام زنان به قتل همسرانشان وجود دارد، جمع شدن خشم و ناراحتی بر اثر خشونتهای مختلفی است که از جانب شوهرانشان بر آنها اعمال شده است. بسیاری از زنان به دلیل اینکه از حقوق قانونی خودشان آگاهی کافی ندارند و نمیدانند با مشکلات و مسائل چگونه برخورد کنند، سبب میشود تا در بزنگاهی اقدام به قتل کنند. به گفته کارشناسان، بیشک افزایش تشنجها و بحرانها در زندگی زناشویی یکی از مهمترین علل وقوع قتلهای خانوادگی است که متاسفانه زوجین به جای حل این موضوعات مشاجره و نزاع را ترجیح میدهند.نتایج یک تحقیق میگوید 85درصد زنان متهم به قتل همسر كه قصد متاركه داشته و بهدلايلي از جمله مخالفت شوهر، والدين، وجود فرزندان و نياز مالي، شرايط زندگي را تحمل كرده و در نهايت صبر و تحملشان به سرآمده، اقدام به ازبينبردن همسر خود كردهاند.
خلاء مشاوره و رواندرمانی در روابط زن و شوهری
بهترین راهحلی که میتوان برای جلوگیری از تنشهای میان زن و شوهر، همسرآزاری و همسرکشی نام برد، استفاده و جا باز کردن برای مشاوره و در میانگذاشتن مسائل با مراکز مشاوره است. اما جای مشاوره در افراد و خانوادههای ایرانی خالی است. کمک نگرفتن از مشاوره مشکلی است که میتواند دلایلی همچون مفید نبودن آن، هزینه بالای آن برای بسیاری از افراد، پنهانکردن مشکلات و دلایلی از این دست باشد. محمدرضا ایروانی (جامعهشنای و مددکار اجتماعی) بهترین زمانهای مشاوره و مددکاری برای جلوگیری از همسرآزاری را در سه زمان میداند: دوره قبل از ازدواج، در زمان تشکلیل زندگی و بروز خشونتها و زمانی که زوجین در آستانه جدایی هستند. مشاوره میتواند در انتخاب، ادامه و به پایان رساندن زندگی مشترک کمک بزرگی به زنان و مردان بکنند و از خشونت جلوگیری شود.
به گفته محمدرضا ایروانی اشتغال زنان یکی از راههایی است که پرخاشگری و خشونت در محیط خانوادگی را کاهش میدهد. دلیل این موضوع در کمشدن وابستگی زنان به مردان است. اشتغال زنان بیرون از خانه، به گسترش روابط اجتماعی آنها و به تبع تواناییاشان در کمک گرفتن از دیگران کمک میکند. همینطور استقلال مالی سبب میشود تا زنان از وابستگی به مردان بکاهند و بتوانند از حقوق خود بهراحتی دفاع کنند. همچنین تغییر دیدگاه زنان از دید سنتی که نسبت به خانواده دارند به دیدی مدرن و معقولتر میتواند به آنها کمک کند؛ که نتیجه اشتغال است.