روزی نامه ی حکومتی
جمهوری اسلامی یکشنبه 30 فروردین ماه سال 1394
سرمقاله : روزی نامه ی
جمهوری " آل سعود، عبرت بگیرند "
سرمقاله نویس روزی نامه ی جمهوری اسلامی با جنگ داخلی یمن ذوق زده شده که
جرقه اش از سوی پاسداران زده شد. زیرا که پاسداران با مسلح کردن حوثی های شیعی یمن
همزمان که مذاکره هسته ای در لوزان ادامه داشت .ناگهان پاسداران درراستای مخالفت
با مذاکره هسته ای لوزان طرح کودتادر یمن از طریق حوثی ها رادرد ستور کار قرار
دادند و اجرا کردند .چون این کودتا تهدید جدی امنیت شبه جزیره ی عربستان بود .
بنابراین عربستان برای دفاع از امنیت مرزهای زمینی وآبی اش با یمن دست به تهاجم
هوایی بازدارنده پیشروی مواضع حوثی های یمنی زد . بنابراین این واکنش نظامی
عربستان که با ائتلاف 10 کشور عربی بود .مکمل سناریوی دروغین تجاوز پلیس عربستان
به دو نوجوان زائر حج عمره در جده شد . در نهایت تبدیل به بهانه ی مناسب سرمقاله نویسان روزی نامه ی جمهوری اسلامی شده
تا همچون گذشته مقالات توهین وتهدید آمیز علیه ی عربستان و کشورهای عربی منطقه تهیه وتنظیم کنند که رابطه دیپلماتیک با
عربستان دارند وجزو هم پیمانان عربستان در تهاجم نظامی به حوثی های یمنی هستند.
دیروز خبر هلاکت عزّت ابراهیم الدوری، معاون صدام که در سالهای اخیر رهبری
بقایای حزب بعث عراق و فرماندهی شاخه بعثی داعش در عراق را برعهده داشت در روزنامهها
به چاپ رسید. این خبر، از جهات مختلف قابل تامل است.اول آنکه با هلاکت عزت ابراهیم، شاخه بعثی داعش در عراق بریده شده و این
واقعه میتواند تاثیر زیادی در سرعت یافتن روند زوال این گروه تروریستی داشته باشد.
دوم آنکه نیروهای مردمی عراق با به هلاکت رساندن معاون صدام نشان دادند اولاً از قدرت بالائی در مقابله با دشمنان ملت و کشور خود برخوردارند و ثانیاً با شناخت دقیق از مهرههای اصلی ناامنی عراق به سراغ آنها میروند و پاکسازی کشورشان از تروریستها را به صورت اساسی پی میگیرند.
نکته سوم به سئوالی مربوط میشود که دولتمردان آمریکائی باید به آن پاسخ بدهند. سئوال اینست که از 12 سال قبل تاکنون که عراق به اشغال آمریکا درآمد و هنوز ارتش آمریکا هزاران نیرو در این کشور دارد و از پایگاههای متعدد و سفارتخانهای که خود از چند پایگاه نظامی مجهزتر است برخوردار میباشد، چرا تاکنون اقدام به دستگیری یا کشتن عزت ابراهیم الدوری نکرد؟ آیا آمریکا در این زمینه کوتاهی کرد یا از انجام این کار ناتوان بود؟
قطعاً آمریکا اگر میخواست میتوانست عزت ابراهیم الدوری را به چنگ بیاورد و به هلاکت برساند همانگونه که توانست صدام را از سوراخی که در تکریت به آن خزیده بود بیرون بکشد و البته قصد نابودی او را نداشت ولی نیروهای انقلابی عراق در یک فرصت مناسب که بعد از محاکمه و صدور حکم اعدام به دست آوردند، او را به هلاکت رساندند. قطعاً آمریکا درصدد بود از عزت ابراهیم الدوری به عنوان یک مهره کار کشته استفاده کند و در شرایط مقتضی او را برای تحقق اهداف استعماری خود به کار بگیرد کما اینکه در همین مرحله حضور داعش در استانهای شمال غربی عراق حداکثر بهرهبرداری را از وی به عمل آورد و سرانجام نیز این نیروهای انقلابی و مردمی بودند که برخلاف میل آمریکا او را به هلاکت رساندند.
چهارم آنکه هلاکت عزت ابراهیم الدوری نشان میدهد سرنوشت جنایتکاران چیزی غیر از نکبت و ذلت و مرگ در بدترین وضعیت بدنامی نیست. عزت ابراهیم الدوری، در زمان حیات صدام و بعد از اعدام وی مرتکب جنایات زیادی علیه مردم عراق شد. او در جنایات صدام علیه ملت ایران و علیه کویت نیز شریک بود. بعد از صدام نیز ناامن کردن عراق از طریق ترورها، انفجارها، شورشها و در سالهای اخیر همراهی با داعش و تکفیریها از جمله جنایات او علیه مردم عراق بود که سرانجام به مجازات جنایات خود رسید.
از آنچه بر سر صدام، عزت ابراهیم الدوری و سایر سران رژیم بعث عراق آمد، باید سران سایر کشورها از جمله آل سعود عبرت بگیرند. آنچه در انتظار آل سعود است، از بلائی که بر سر صدام و عزت ابراهیم و سایر مهرههای رژیم بعث عراق آمده بدتر خواهد بود. آل سعود اکنون بمبهای هواپیماهای جنگی خود را بر سر مردم یمن میریزند که فقیرترین ملت منطقه هستند و بدون آنکه به عربستان تعرض کرده باشند کشورشان مورد تجاوز آل سعود قرار گرفته است. گناه مردم یمن اینست که خواهان استقلال و آزادی هستند و نمیخواهند زیر بار دیکتاتورها باشند. آل سعود این مردم فقیر و مظلوم را به جرم اینکه حق قانونی و شرعی خود را مطالبه میکنند زیر بمباران گرفته و خانهها و بیمارستانها و مدارس آنها را ویران میکند و حتی کودکان و پیر زنان و پیرمردان آنها را به خاک و خون میکشد. قطعاً خدا از اینهمه جنایت نمیگذرد و این خونهای به ناحق ریخته شده دامنگیر آل سعود خواهد شد. آل سعود در تازهترین جنایت خود، از سلاحهای ممنوعه علیه مردم یمن استفاده کرده و حتی از آمریکا خواسته با موشکهای کروز به اردوگاهها و انبار اسلحه یمن شلیک کند.
اگر آل سعود از سرنوشت صدام و همدستان ظالم وی عبرت میگرفتند، مرتکب اینهمه جنایت در یمن نمیشدند، به ویژه آنکه تفاوتهای زیادی میان آل سعود و سران حزب بعث عراق وجود دارد که قاعدتاً باید آل سعود را از ورود به چنین جنگی باز میداشت. آل سعود مدعی هستند که خادم حرمین شریفین میباشند. این ادعا لوازمی دارد که عدم پایبندی به آنها خود آل سعود را فاقد شایستگی و کفایت لازم برای ادامه تصدی حرمین شریفین میکند. کسانی که مدعی خادم حرمین بودن هستند نباید غیر از موارد دفاعی هرگز به سراغ سلاح بروند. جنگ یمن برای آل سعود نه تنها یک جنگ دفاعی نیست، بلکه کاملاً تهاجمی و تجاوزکارانه است. اصولاً طرف مناقشه مردم یمن، آل سعود نبودند. مردم یمن با انقلاب خود درصدد بودند حاکمیت را به اراده و آراء مردم کشورشان بسپرند و از شر دیکتاتورهای داخلی خلاص شوند. در این ماجرا اگر انتظاری از آل سعود به عنوان خادمان حرمین شریفین میرفت این بود که به یاری مردم یمن بشتابند و آنها را در راه خلاصی یافتن از یوغ دیکتاتورها مورد حمایت قرار دهند. آل سعود نه تنها چنین نکرد، بلکه طرف ظالم را گرفت و به مظلومان حمله کرد و خانههای آنها را بر سرشان خراب کرد. این اقدام آل سعود، نه در شان کشوری که مقدسترین اماکن مسلمانان و در راس آنها «قبله» را در خود دارد میباشد و نه شایسته کسانی است که مدعی خادم حرمین شریفین بودن هستند. آل سعود حتی یک گلوله به طرف صهیونیستها که هر روز فلسطینیهای مسلمان را میکشند شلیک نکردهاند و حتی یکبار جنایات آمریکا را محکوم نکردهاند و همواره از داعش و تکفیریها حمایت کرده و میکنند و اکنون در کشتار مردم یمن نیز با القاعده و داعش و سایر تکفیریها همدست شدهاند و به دستور و همراهی آمریکا مرتکب جنایت میشوند.
حمله نظامی عربستان به یمن و جنایاتی که ارتش این کشور در یمن مرتکب شده، کاملاً نشان داد آل سعود شایستگی در اختیار داشتن کلید حرمین شریفین مکه و مدینه را ندارند و مسلمانان نمیتوانند به آنها اعتماد کنند. در جنگ یمن، قطعاً آل سعود به اهداف خود نخواهند رسید و پیروزی نهائی با مردم یمن خواهد بود و آنچه برای زمامداران عربستان باقی خواهد ماند نفرت عمومی امت اسلامی است که مشاهده میکنند مدعیان خدمت به زائران خانه خدا بمبهای خریداری شده با درآمدهای سرزمین وحی را بر سر ملت مظلوم و فقیر یمن میریزند که غیر از استقلال و آزادی خواسته دیگری ندارند.
دوم آنکه نیروهای مردمی عراق با به هلاکت رساندن معاون صدام نشان دادند اولاً از قدرت بالائی در مقابله با دشمنان ملت و کشور خود برخوردارند و ثانیاً با شناخت دقیق از مهرههای اصلی ناامنی عراق به سراغ آنها میروند و پاکسازی کشورشان از تروریستها را به صورت اساسی پی میگیرند.
نکته سوم به سئوالی مربوط میشود که دولتمردان آمریکائی باید به آن پاسخ بدهند. سئوال اینست که از 12 سال قبل تاکنون که عراق به اشغال آمریکا درآمد و هنوز ارتش آمریکا هزاران نیرو در این کشور دارد و از پایگاههای متعدد و سفارتخانهای که خود از چند پایگاه نظامی مجهزتر است برخوردار میباشد، چرا تاکنون اقدام به دستگیری یا کشتن عزت ابراهیم الدوری نکرد؟ آیا آمریکا در این زمینه کوتاهی کرد یا از انجام این کار ناتوان بود؟
قطعاً آمریکا اگر میخواست میتوانست عزت ابراهیم الدوری را به چنگ بیاورد و به هلاکت برساند همانگونه که توانست صدام را از سوراخی که در تکریت به آن خزیده بود بیرون بکشد و البته قصد نابودی او را نداشت ولی نیروهای انقلابی عراق در یک فرصت مناسب که بعد از محاکمه و صدور حکم اعدام به دست آوردند، او را به هلاکت رساندند. قطعاً آمریکا درصدد بود از عزت ابراهیم الدوری به عنوان یک مهره کار کشته استفاده کند و در شرایط مقتضی او را برای تحقق اهداف استعماری خود به کار بگیرد کما اینکه در همین مرحله حضور داعش در استانهای شمال غربی عراق حداکثر بهرهبرداری را از وی به عمل آورد و سرانجام نیز این نیروهای انقلابی و مردمی بودند که برخلاف میل آمریکا او را به هلاکت رساندند.
چهارم آنکه هلاکت عزت ابراهیم الدوری نشان میدهد سرنوشت جنایتکاران چیزی غیر از نکبت و ذلت و مرگ در بدترین وضعیت بدنامی نیست. عزت ابراهیم الدوری، در زمان حیات صدام و بعد از اعدام وی مرتکب جنایات زیادی علیه مردم عراق شد. او در جنایات صدام علیه ملت ایران و علیه کویت نیز شریک بود. بعد از صدام نیز ناامن کردن عراق از طریق ترورها، انفجارها، شورشها و در سالهای اخیر همراهی با داعش و تکفیریها از جمله جنایات او علیه مردم عراق بود که سرانجام به مجازات جنایات خود رسید.
از آنچه بر سر صدام، عزت ابراهیم الدوری و سایر سران رژیم بعث عراق آمد، باید سران سایر کشورها از جمله آل سعود عبرت بگیرند. آنچه در انتظار آل سعود است، از بلائی که بر سر صدام و عزت ابراهیم و سایر مهرههای رژیم بعث عراق آمده بدتر خواهد بود. آل سعود اکنون بمبهای هواپیماهای جنگی خود را بر سر مردم یمن میریزند که فقیرترین ملت منطقه هستند و بدون آنکه به عربستان تعرض کرده باشند کشورشان مورد تجاوز آل سعود قرار گرفته است. گناه مردم یمن اینست که خواهان استقلال و آزادی هستند و نمیخواهند زیر بار دیکتاتورها باشند. آل سعود این مردم فقیر و مظلوم را به جرم اینکه حق قانونی و شرعی خود را مطالبه میکنند زیر بمباران گرفته و خانهها و بیمارستانها و مدارس آنها را ویران میکند و حتی کودکان و پیر زنان و پیرمردان آنها را به خاک و خون میکشد. قطعاً خدا از اینهمه جنایت نمیگذرد و این خونهای به ناحق ریخته شده دامنگیر آل سعود خواهد شد. آل سعود در تازهترین جنایت خود، از سلاحهای ممنوعه علیه مردم یمن استفاده کرده و حتی از آمریکا خواسته با موشکهای کروز به اردوگاهها و انبار اسلحه یمن شلیک کند.
اگر آل سعود از سرنوشت صدام و همدستان ظالم وی عبرت میگرفتند، مرتکب اینهمه جنایت در یمن نمیشدند، به ویژه آنکه تفاوتهای زیادی میان آل سعود و سران حزب بعث عراق وجود دارد که قاعدتاً باید آل سعود را از ورود به چنین جنگی باز میداشت. آل سعود مدعی هستند که خادم حرمین شریفین میباشند. این ادعا لوازمی دارد که عدم پایبندی به آنها خود آل سعود را فاقد شایستگی و کفایت لازم برای ادامه تصدی حرمین شریفین میکند. کسانی که مدعی خادم حرمین بودن هستند نباید غیر از موارد دفاعی هرگز به سراغ سلاح بروند. جنگ یمن برای آل سعود نه تنها یک جنگ دفاعی نیست، بلکه کاملاً تهاجمی و تجاوزکارانه است. اصولاً طرف مناقشه مردم یمن، آل سعود نبودند. مردم یمن با انقلاب خود درصدد بودند حاکمیت را به اراده و آراء مردم کشورشان بسپرند و از شر دیکتاتورهای داخلی خلاص شوند. در این ماجرا اگر انتظاری از آل سعود به عنوان خادمان حرمین شریفین میرفت این بود که به یاری مردم یمن بشتابند و آنها را در راه خلاصی یافتن از یوغ دیکتاتورها مورد حمایت قرار دهند. آل سعود نه تنها چنین نکرد، بلکه طرف ظالم را گرفت و به مظلومان حمله کرد و خانههای آنها را بر سرشان خراب کرد. این اقدام آل سعود، نه در شان کشوری که مقدسترین اماکن مسلمانان و در راس آنها «قبله» را در خود دارد میباشد و نه شایسته کسانی است که مدعی خادم حرمین شریفین بودن هستند. آل سعود حتی یک گلوله به طرف صهیونیستها که هر روز فلسطینیهای مسلمان را میکشند شلیک نکردهاند و حتی یکبار جنایات آمریکا را محکوم نکردهاند و همواره از داعش و تکفیریها حمایت کرده و میکنند و اکنون در کشتار مردم یمن نیز با القاعده و داعش و سایر تکفیریها همدست شدهاند و به دستور و همراهی آمریکا مرتکب جنایت میشوند.
حمله نظامی عربستان به یمن و جنایاتی که ارتش این کشور در یمن مرتکب شده، کاملاً نشان داد آل سعود شایستگی در اختیار داشتن کلید حرمین شریفین مکه و مدینه را ندارند و مسلمانان نمیتوانند به آنها اعتماد کنند. در جنگ یمن، قطعاً آل سعود به اهداف خود نخواهند رسید و پیروزی نهائی با مردم یمن خواهد بود و آنچه برای زمامداران عربستان باقی خواهد ماند نفرت عمومی امت اسلامی است که مشاهده میکنند مدعیان خدمت به زائران خانه خدا بمبهای خریداری شده با درآمدهای سرزمین وحی را بر سر ملت مظلوم و فقیر یمن میریزند که غیر از استقلال و آزادی خواسته دیگری ندارند.