خبر ويژه
اظهارات مخدوش و ماجراجويانه هاشمي درباره برنامه هسته اي6 آبان -94
اظهارات مخدوش و ماجراجويانه هاشمي درباره برنامه هسته اي6 آبان -94
معلوم است که سربازجو شریعت
نداری ازموضع گیری افشاگرانه اخیررفسنجانی خیلی شاکی وبر افروخته شده است که کف
بردهان آورده است چون اظهارات رفسنجانی ر
امخدودش و ماجراجویانه نامیده است .برای
اینکه رفسنجانی هدف 25 سال پنهان شده تلاش برای دست یابی به سلاح هسته ای پاسداران
وخامنه ای را فاش کرده است و پته ی سیاه نمایی دین ما اجازه داشتن بمب اتمی نمی دهد وادعای پواشالی صلح آمیز بودن هسته ای
را روی آب ریخته است. حتی رفسنجانی تأکید
کرده است درصورت احساس خطر اینکه جنگ با
رژیم شود که احتمال استفاده ازبمب اتمی می
رود تلاش برای استفاده از توانایی برای دست یابی به سلاح هسته ای از سرگرفته می شود.
هاشمي
رفسنجاني در اظهاراتي مخدوش گفت سال 84 نبايد تعليق هاي هسته اي را مي شکستيم.
وي در مصاحبه با سايت اميد هسته اي گفته است: وقتي آقاي احمدي نژاد آمد، با رهبري تصميم گرفتند که تعليق را بشکنيم. هنوز کار آقاي احمدي نژاد شروع نشده بود که به آقاي خاتمي پيشنهاد کردند که ايشان تعليق را بشکند. در آن دوره گاهي جلسه اي خدمت رهبري بود که جمع زيادي شرکت مي کردند. در آن جمع وزير خارجه، رئيس جمهور، روساي قوا، من، نظامي ها مثل آقاي شمخاني و ديگران بودند و براي قدم به قدم کارها مشورت مي شد. تصميمات رهبري با مشورت بود که نتيجه آن جلسه را مي پذيرفتند. وقتي احمدي نژاد آمد و گفت که تعليق را بشکنيم، آقاي خاتمي گفت: من نمي شکنم، براي اينکه يک پرونده سنگين تهديد براي دولت بعد باقي مي ماند و من نمي خواهم دولت بعد از من وارث اين مشکل شود. بعدها نمي دانم چگونه آقاي خاتمي را قانع کردند که ايشان تعليق را باز کرد.
وي در بخش ديگري از اين مصاحبه گفته است: من فکر مي کنم کساني که مي گويند برجام ضمانت اجرا ندارد يا سفسطه مي کنند و يا نمي دانند. براي اينکه اجرا و عدم اجراي آن دو طرفه است. اگر آنها کوتاه بيايند، ما هم کوتاه مي آييم. ما از روز اول کارهايي مي کرديم که الان با آمادگي بيشتري انجام مي دهيم. چون در اين فاصله تحقيقات کرديم و هنوز هم مشغول هستيم و چيزي را از دست نداديم. ما چيزي را از دست نداديم. آب سنگين ما هنوز سر جاي خودش است. غني سازي ما سر جاي خودش است و به نسل پنجم رسيديم و الان نسل پنجم ما مي تواند بيست برابر نسل اول توليد کند.
اظهارات هاشمي در حالي است که سال 84 براي 2 سال و نيم تمام فعاليت هاي اتمي ايران تعليق شده بود اما در مقابل طرف غربي به هيچ يک از تعهدات خود در توافق هاي تهران و بروکسل و پاريس عمل نکرده بود و از سوي ديگر درباره تمديد 4 باره تعليق هايي که قرار بود 6 ماهه باشد، دبه کرده و مدعي بود بهترين تضمين ايران همين تعليق است. خاطرات حسن روحاني در آن زمان حاکي از اين است که ادامه تعليق با توجه به عهدشکني غرب امکانپذير نبود و معلوم نيست آقاي هاشمي چرا اصرار به تبرئه غرب به هر قيمت دارد؟!
اما درباره ضمانت اجرا آقاي هاشمي ظاهراً از سر بي اطلاعي سخن مي گويد چه اينکه تعهدات طرفين همزمان نيست و ايران بايد قبل از تعليق برخي تحريم هاي برگشت پذير غرب بايد 98 درصد ذخاير اورانيوم 3/5 درصد را به خارج بفرستد، 14 هزار از 19 هزار سانتريفيوژ را منفک و انبار کند، غني سازي 20 درصد را متوقف نمايد، قلب رآکتور اراک را خارج کرده و در آن بتون بريزد و... اين روند را 10 يا 15 سال ادامه دهد. آيا در صورت نقض عهد غرب 10 تن اورانيوم غني شده در طول 10 سال، بازگشت پذير است؟ يا سانتريفيوژهاي جمع آوري شده در کمتر از 2-3 سال قابل سرهم کردن دوباره است؟ يا تکليف نيمي از سانتريفيوژها که در اين فرايند از بين مي روند چه مي شود؟ و يا موکول شدن تحقيق و توسعه صنعتي به يک دهه بعد به سادگي قابل جبران است.
اما غير از اين نکات بخشي از مصاحبه هاشمي، نوعي گاف دادن و ماجراجويي است از جمله آن جا که ادعا مي کند «در سفر به پاکستان مي خواستم با عبدالغدير خان ديدار کنم اما به من نشان ندادند. او معتقد بود کشورهاي اسلامي بايد بمب اتم داشته باشند»، «آن سال (1361) ذهنيت ما اين بود که بايد خود را به عوامل بازدارنده مسلح کنيم» و «درست است که ما اجازه رفتن به طرف سلاح هسته اي را نداريم، ولي اگر شرايطي پيش بيايد و ضرورت پيدا کند و يا دشمني پيدا کنيم که بخواهد از اين سلاح استفاده کند، قدرت ما محفوظ است» «آقاي اوباما قانع بود و هميشه هم مي گفت که ما بايد کاري کنيم که اگر ايران تصميم گرفت، يک سال وقت داشته باشيم که جلويش را بگيريم.»
وي در مصاحبه با سايت اميد هسته اي گفته است: وقتي آقاي احمدي نژاد آمد، با رهبري تصميم گرفتند که تعليق را بشکنيم. هنوز کار آقاي احمدي نژاد شروع نشده بود که به آقاي خاتمي پيشنهاد کردند که ايشان تعليق را بشکند. در آن دوره گاهي جلسه اي خدمت رهبري بود که جمع زيادي شرکت مي کردند. در آن جمع وزير خارجه، رئيس جمهور، روساي قوا، من، نظامي ها مثل آقاي شمخاني و ديگران بودند و براي قدم به قدم کارها مشورت مي شد. تصميمات رهبري با مشورت بود که نتيجه آن جلسه را مي پذيرفتند. وقتي احمدي نژاد آمد و گفت که تعليق را بشکنيم، آقاي خاتمي گفت: من نمي شکنم، براي اينکه يک پرونده سنگين تهديد براي دولت بعد باقي مي ماند و من نمي خواهم دولت بعد از من وارث اين مشکل شود. بعدها نمي دانم چگونه آقاي خاتمي را قانع کردند که ايشان تعليق را باز کرد.
وي در بخش ديگري از اين مصاحبه گفته است: من فکر مي کنم کساني که مي گويند برجام ضمانت اجرا ندارد يا سفسطه مي کنند و يا نمي دانند. براي اينکه اجرا و عدم اجراي آن دو طرفه است. اگر آنها کوتاه بيايند، ما هم کوتاه مي آييم. ما از روز اول کارهايي مي کرديم که الان با آمادگي بيشتري انجام مي دهيم. چون در اين فاصله تحقيقات کرديم و هنوز هم مشغول هستيم و چيزي را از دست نداديم. ما چيزي را از دست نداديم. آب سنگين ما هنوز سر جاي خودش است. غني سازي ما سر جاي خودش است و به نسل پنجم رسيديم و الان نسل پنجم ما مي تواند بيست برابر نسل اول توليد کند.
اظهارات هاشمي در حالي است که سال 84 براي 2 سال و نيم تمام فعاليت هاي اتمي ايران تعليق شده بود اما در مقابل طرف غربي به هيچ يک از تعهدات خود در توافق هاي تهران و بروکسل و پاريس عمل نکرده بود و از سوي ديگر درباره تمديد 4 باره تعليق هايي که قرار بود 6 ماهه باشد، دبه کرده و مدعي بود بهترين تضمين ايران همين تعليق است. خاطرات حسن روحاني در آن زمان حاکي از اين است که ادامه تعليق با توجه به عهدشکني غرب امکانپذير نبود و معلوم نيست آقاي هاشمي چرا اصرار به تبرئه غرب به هر قيمت دارد؟!
اما درباره ضمانت اجرا آقاي هاشمي ظاهراً از سر بي اطلاعي سخن مي گويد چه اينکه تعهدات طرفين همزمان نيست و ايران بايد قبل از تعليق برخي تحريم هاي برگشت پذير غرب بايد 98 درصد ذخاير اورانيوم 3/5 درصد را به خارج بفرستد، 14 هزار از 19 هزار سانتريفيوژ را منفک و انبار کند، غني سازي 20 درصد را متوقف نمايد، قلب رآکتور اراک را خارج کرده و در آن بتون بريزد و... اين روند را 10 يا 15 سال ادامه دهد. آيا در صورت نقض عهد غرب 10 تن اورانيوم غني شده در طول 10 سال، بازگشت پذير است؟ يا سانتريفيوژهاي جمع آوري شده در کمتر از 2-3 سال قابل سرهم کردن دوباره است؟ يا تکليف نيمي از سانتريفيوژها که در اين فرايند از بين مي روند چه مي شود؟ و يا موکول شدن تحقيق و توسعه صنعتي به يک دهه بعد به سادگي قابل جبران است.
اما غير از اين نکات بخشي از مصاحبه هاشمي، نوعي گاف دادن و ماجراجويي است از جمله آن جا که ادعا مي کند «در سفر به پاکستان مي خواستم با عبدالغدير خان ديدار کنم اما به من نشان ندادند. او معتقد بود کشورهاي اسلامي بايد بمب اتم داشته باشند»، «آن سال (1361) ذهنيت ما اين بود که بايد خود را به عوامل بازدارنده مسلح کنيم» و «درست است که ما اجازه رفتن به طرف سلاح هسته اي را نداريم، ولي اگر شرايطي پيش بيايد و ضرورت پيدا کند و يا دشمني پيدا کنيم که بخواهد از اين سلاح استفاده کند، قدرت ما محفوظ است» «آقاي اوباما قانع بود و هميشه هم مي گفت که ما بايد کاري کنيم که اگر ايران تصميم گرفت، يک سال وقت داشته باشيم که جلويش را بگيريم.»
