روزهای مبارک دهه فجر، فرصتی تازه برای
اندیشیدن درباره حرکت پرخروشی است که طومار حاکمیت استبداد ستمشاهی را در هم
پیچید و فضای تازهای در کشور ایجاد کرد که آحاد مردم استقلال، آزادی و زندگی در
پرتو احکام نورانی و حیات بخش اسلام را تجربه کنند.
یکی از جدیترین تجربههای تاریخ معاصر کشور، پدیدهای است که نه تنها
دوستان انقلاب بلکه حتی دشمنان قسم خورده ملت ایران را نیز متعجب کرد و آن استقامت
و پایمردی ملت و نیروهای انقلاب در عرصه مقابله با توطئههای عظیم دشمنان بود. طیف
وسیع گروهکهای محارب امیدوار بودند با هر اقدام ایذائی و تهاجمی آنها، انقلاب و
نظام از پا در آیند ولی هر چه بیشتر جنایت کردند و به انواع شیوههای تروریستی
متوسل شدند، کمتر نتیجه گرفتند. آنها بسیاری از چهرهها و شخصیتهای نامدار و
کارآمد انقلاب و نظام را از مردم گرفتند ولی حتی فقدان همان عزیزان هم سودی برای
دشمنان داخلی و خارجی انقلاب به بار نیاورد. امام خمینی در جریان بزرگداشت
شهیدمطهری نکات مهمی را خاطرنشان ساختند که عیناً در همان دوره و بعدها صحت و
درستی آن نکات آشکار شد. امام فرمودند: «بکشید ما را، ملت ما بیدارتر میشود».
مرور زمان، درستی این کلام و ارزیابی امام را به وضوح نشان داد. از یکطرف قاعدتاً پیشبینیها این بود که شهادت بزرگان و شخصیتهای اصلی نظام همچون شهید مظلوم آیتالله بهشتی، شهیدمطهری، شهدای محراب، مقامات ارشد نظامی و شخصیتهای برجسته سیاسی موجبات دلسردی مردم را فراهم سازد ولی در میدان عمل هر شهادتی موجب یکپارچگی، وحدت و انسجام مردم میشد و دشمن از هر اقدام خود نتایج معکوسی میگرفت.
حتی فریب صدام و امیدوار ساختن او به فتح سه روزه تهران هم به هیچ یک از اهداف دلخواه دشمنان انقلاب منجر نشد. دشمن هرگز تصور نمیکرد که این جنگ به یک نبرد فرسایشی تبدیل شود و هشت سال بطول انجامد و ارتش بعثی عراق علیرغم پشتیبانی تام و تمام شرق و غرب آنگونه دچار انحطاط شود و نه تنها در جبههها بلکه حتی جنگ شهرها، جنگ نفتکشها و حملات وحشیانه به جبهه و پشت جبهه و استفاده از سلاح شیمیائی هم گرهگشا نباشد. در پایان جنگ هم دشمنان انقلاب امیدوار بودند که یک نفرت و دشمنی ریشهدار و جاودانه را در منطقه بویژه میان ایران و عراق ایجاد کردهاند که تحت هیچ شرایطی قابل مهار هم نخواهد بود.
لکن به برکت رهنمودهائی که امام خمینی و در واقع خصلت انقلاب و نظام ایجاب میکرد، در طول دورانی که مردم عراق دچار مشکل و مصیبت شدند، نخستین دستانی که برای یاری به سوی آنها دراز شد، ایران بود. هنوز هم جدیترین یاران و یاورانی که برای کمکرسانی و حمایت از مردم عراق و منطقه در صحنه حاضرند، پیروان انقلاب و امام خمینی(ره) هستند که با درک پیچیدگیها و حساسیتهای موضوع، دشمن واقعی را به خوبی شناختهاند و تحولات میدانی و حرکات فریبکارانه در هیچ مقطعی نتوانسته، دشمنشناسی مردم و نیروهای انقلاب را خدشهدار کند.
تصادفی نیست که ما در طول 8 سال دفاع مقدس حتی شاهد نبودهایم که یکبار پرچم عراق به آتش کشیده شود یا دراوج حملات موشکی دشمن به شهرها و مناطق مسکونی، مردم نتوانند دشمن اصلی را بشناسند. این پدیده بخوبی نشان میدهد که اصول و آرمانهای انقلاب در ذهن و روح مردم، جایگاه مورد انتظار خود را پیدا کرده و نهادینه شده است. همین دشمنشناسی و اعتماد به نفس مردم و مهمتر از همه، ایمان استواری که ملت در طول این سالها از خود نشان داد، موجبات نصرت الهی را فراهم ساخت و همگان از دولت گرفته تا دشمن، به چشم خود دیدند که هیچکس از سرمایهگذاری و دشمنی علیه ملت ایران کمترین سودی نبرد و هر یک به نوعی زیان دیدند و عواقب دشمنی با ملت ایران را چشیدند.
برجستهترین نمونه از این نوع در دهه اول، سرنوشت صدام و در دهه اخیر، تحریمهای ظالمانه غرب علیه ملت ایران است. اکنون نه امام در میان ماست و نه صدام زنده است ولی از امام جز بزرگی و کرامت و عزت نمیشنویم از صدام جز ننگ و نکبتی بر تاریخ معاصر عراق مطرح نیست. در زمینه تحریمها نیز مقاومت ملت ایران توانست توطئه آمریکا را خنثی کند و پیروزی نهائی را برای ایران رقم بزند.
ایکاش این تجربهها برای نسل امروز و نسلهای آینده که این واقعیتها را از نزدیک احساس نکردهاند، بگونهای بازگو شود که حقایق عینی و ملموس، عیناً سینه به سینه منتقل شود و نسل امروز دریابند که آنچه در اختیار آنها است، ارزان به دست نیامده است. چه کسانی که برای یک دوران طولانی خون دلها خوردهاند. چه خانوادههائی که عزیزان خود را از دست دادهاند. چه بسیار جوانان و غیورمردانی که در جبهه و پشت جبهه شهید شدهاند یا جانبازی کردهاند ولی پرچم پرافتخار اسلام و انقلاب و نظام را با همت و استقامت مثال زدنی خود همچنان در اهتزاز نگهداشتهاند. دهه فجر فرصتی گرانقدر برای شناخت عظمتی است که پشتوانههای این انقلاب و نظام دارد و عمق استراتژیک آنرا همین اراده و اعتقاد و باورهاست که تشکیل میدهد
مرور زمان، درستی این کلام و ارزیابی امام را به وضوح نشان داد. از یکطرف قاعدتاً پیشبینیها این بود که شهادت بزرگان و شخصیتهای اصلی نظام همچون شهید مظلوم آیتالله بهشتی، شهیدمطهری، شهدای محراب، مقامات ارشد نظامی و شخصیتهای برجسته سیاسی موجبات دلسردی مردم را فراهم سازد ولی در میدان عمل هر شهادتی موجب یکپارچگی، وحدت و انسجام مردم میشد و دشمن از هر اقدام خود نتایج معکوسی میگرفت.
حتی فریب صدام و امیدوار ساختن او به فتح سه روزه تهران هم به هیچ یک از اهداف دلخواه دشمنان انقلاب منجر نشد. دشمن هرگز تصور نمیکرد که این جنگ به یک نبرد فرسایشی تبدیل شود و هشت سال بطول انجامد و ارتش بعثی عراق علیرغم پشتیبانی تام و تمام شرق و غرب آنگونه دچار انحطاط شود و نه تنها در جبههها بلکه حتی جنگ شهرها، جنگ نفتکشها و حملات وحشیانه به جبهه و پشت جبهه و استفاده از سلاح شیمیائی هم گرهگشا نباشد. در پایان جنگ هم دشمنان انقلاب امیدوار بودند که یک نفرت و دشمنی ریشهدار و جاودانه را در منطقه بویژه میان ایران و عراق ایجاد کردهاند که تحت هیچ شرایطی قابل مهار هم نخواهد بود.
لکن به برکت رهنمودهائی که امام خمینی و در واقع خصلت انقلاب و نظام ایجاب میکرد، در طول دورانی که مردم عراق دچار مشکل و مصیبت شدند، نخستین دستانی که برای یاری به سوی آنها دراز شد، ایران بود. هنوز هم جدیترین یاران و یاورانی که برای کمکرسانی و حمایت از مردم عراق و منطقه در صحنه حاضرند، پیروان انقلاب و امام خمینی(ره) هستند که با درک پیچیدگیها و حساسیتهای موضوع، دشمن واقعی را به خوبی شناختهاند و تحولات میدانی و حرکات فریبکارانه در هیچ مقطعی نتوانسته، دشمنشناسی مردم و نیروهای انقلاب را خدشهدار کند.
تصادفی نیست که ما در طول 8 سال دفاع مقدس حتی شاهد نبودهایم که یکبار پرچم عراق به آتش کشیده شود یا دراوج حملات موشکی دشمن به شهرها و مناطق مسکونی، مردم نتوانند دشمن اصلی را بشناسند. این پدیده بخوبی نشان میدهد که اصول و آرمانهای انقلاب در ذهن و روح مردم، جایگاه مورد انتظار خود را پیدا کرده و نهادینه شده است. همین دشمنشناسی و اعتماد به نفس مردم و مهمتر از همه، ایمان استواری که ملت در طول این سالها از خود نشان داد، موجبات نصرت الهی را فراهم ساخت و همگان از دولت گرفته تا دشمن، به چشم خود دیدند که هیچکس از سرمایهگذاری و دشمنی علیه ملت ایران کمترین سودی نبرد و هر یک به نوعی زیان دیدند و عواقب دشمنی با ملت ایران را چشیدند.
برجستهترین نمونه از این نوع در دهه اول، سرنوشت صدام و در دهه اخیر، تحریمهای ظالمانه غرب علیه ملت ایران است. اکنون نه امام در میان ماست و نه صدام زنده است ولی از امام جز بزرگی و کرامت و عزت نمیشنویم از صدام جز ننگ و نکبتی بر تاریخ معاصر عراق مطرح نیست. در زمینه تحریمها نیز مقاومت ملت ایران توانست توطئه آمریکا را خنثی کند و پیروزی نهائی را برای ایران رقم بزند.
ایکاش این تجربهها برای نسل امروز و نسلهای آینده که این واقعیتها را از نزدیک احساس نکردهاند، بگونهای بازگو شود که حقایق عینی و ملموس، عیناً سینه به سینه منتقل شود و نسل امروز دریابند که آنچه در اختیار آنها است، ارزان به دست نیامده است. چه کسانی که برای یک دوران طولانی خون دلها خوردهاند. چه خانوادههائی که عزیزان خود را از دست دادهاند. چه بسیار جوانان و غیورمردانی که در جبهه و پشت جبهه شهید شدهاند یا جانبازی کردهاند ولی پرچم پرافتخار اسلام و انقلاب و نظام را با همت و استقامت مثال زدنی خود همچنان در اهتزاز نگهداشتهاند. دهه فجر فرصتی گرانقدر برای شناخت عظمتی است که پشتوانههای این انقلاب و نظام دارد و عمق استراتژیک آنرا همین اراده و اعتقاد و باورهاست که تشکیل میدهد