گزیده ها قسمت دوم 8
خرداد-95
رئیس هیأت مدیره انجمن سازندگان تجهیزات
صنعت نفت ایران گفت:«برخی کشورها به این دلیل که می ترسند دوباره قیمت ها بالا رود
از الان شروع به ذخیره کردن نفت کرده اند، به همبن دلیل قیمت نفت خام تا ماه ژوئن
در دامنه ۵۰ دلار قرار می گیرد.»
ماه گذشته پس از 20 سال خدمت به عربستان، وزیر نفت این کشور برکنار شد و مدیرعامل آرامکو جایگزین وی شد. پس از این اتفاق عربستان برنامه ای برای سال 2030 خود اعلام کرد که قصد دارد وابستگی کشورش را به نفت کم کند و از طریق دیگری درآمدزایی کند.این اتفاق برای بازار نفت یک پیام روشن دارد و آن اینکه ممکن است دوباره قیمت نفت افزایش یابد.بی شک صنعت نفت فقط تولید استخراج نیست و کاهش یا افزایش قیمت ها این صنعت را متاثر می سازد.
رضا پدیدار رئیس هیأت مدیره انجمن سازندگان تجهیزات صنعت نفت ایران، گفت:« در حال حاضر عربستان به طورقابل توجهی در اوپک ضعیف شده و قصد دارد با تغییر سیاست های خود قدرت خود را در اوپک بازیابد. به همین دلیل وزیر نفت این کشور تغییر می کند تا دوباره مدیریت اوپک را بدست بگیرد .در واقع عربستان قصد دارد اقتدار خود را دراوپک و در بازار انرژی جهانی حفظ کند. » گفت وگو با وی را بخوانید:
به نظر شما مهمترین پیامد تغییر وزیر نفت عربستان در اقتصاد این کشورو سپس در خاورمیانه چیست؟
برای عربستان ممکن است این اتفاق یک تحول باشد ولی از نظر دنیای انرژی،یعنی دنیای نفت و گاز، پالایش و پتروشیمی در عرصه جهانی این اتفاق یک تغییر است. تغییر به مفهوم تغییر در سیاست ها و راهبرد هاست. نمی توانیم اسم آن را تحول بگذاریم. علت این است که عربستان در طول چند سال اخیر ،به خصوص زمانی که موضوع تحریمهای ایران شروع شد ، توانست خود را یک عضو متفاوت نسبت به سایر اعضا در اوپک نشان دهد.
یعنی از همان زمان عربستان شروع به قدرت نمایی خود در اوپک کرد؟
در سال ۱۳۹۱ و در جریان در نشست یکصد و شصت و دوم اوپک،عربستان با ترفندی این موضوعی را مطرح کرد. سهمیه هایی که در حال حاضر به هرکدام از اعضا داده شده ،به گونه ای است که اعضا نمی توانند به میزان سهمیه ای که برایشان تعیین شده، تولیدات خود را افزایش بدهند،لذا بخشی از سهمیه هایی که اوپک در بازار نفت خام جهانی دارد، از بین می رود. عربستان پیشنهاد داد که سهمیه هر یک از اعضا را جمع کنیم و مجموعا تولید کنیم. آن زمان توانستند تولید را به ۲۸.۵ میلیون بشکه در روز افزایش دهند و این روند افزایشی بیشتر شد و به ۳۰ میلیون بشکه در روز نیز رسید. یعنی سهمیه اوپک را تبدیل به سهمیه گروهی کردند.
این اولین عدم همگرایی بود که در اوپک ایجاد شد. آن زمان سرپرست وقت وزارت نفت که از طرف ایران در آن اجلاس شرکت کرده بود، به دلیل عدم کفایت، بسیار ضعیف عمل کرد و مخالفت خود را نشان نداد. این موضوع باعث شد که اولین برگ برنده و حاکمیت عربستان در اوپک رونمایی شود. چون تصمیمات اوپک اجماع است و ۱۰۰ درصد باید رای بدهند و اگر یک نفر مخالف باشد عملی نمی شود . متاسفانه در آن زمان، ایران نیز به این پیشنهاد رای مثبت داد. این اتفاق موجب شد که عربستان بتواند بیشتر تولید کند. در همین حال تولیدات ایران در اثر تحریم کاهش یافته بود، لیبی دچار بحران شده بود. عراق تنش های سیاسی داشت و نیجریه گرفتار دزدی از نفت خام در داخل کشورش شده بود . سایر کشورها تولید کننده نیز نوعی در یک التهاب رفتار اجتماعی بودند. مجموع این اتفاق ها باعث شد که عربستان به پیشتازی خود ادامه دهد و توانست سهمیه خود و حضور خود را در بازار اوپک افزایش دهد.
عربستان چقدر تولید خود را افزایش داد ؟
عربستان که در ۴ سال گذشته با مجموع میزان مصرف داخلی و عرضه نفت خام به عنوان صادرات،رقمی حدود ۸ الی ۸.۵ میلیون بشکه در روز تولید می کرد که این رقم را به ۹.۲ میلیون بشکه رساند . این میزان در دو سال گذشته به ۱۰ میلیون افزایش یافت و در یک سال گذشته تولید نفت عربستان به ۱۰ میلیون و ۷۵۰ هزار تومان بشکه نفت خام در روز رسیده است. از این تولید حدود به ۲.۵ میلیون بشکه را خود مصرف می کند و ما بقی آن که بیش از ۸ میلیون بشکه است، را صادر می کند. این قضیه باعث شد که حاکمیت یک طرفه را در اوپک ایجاد کند.
آیا روسیه به دلیل افزایش تولیدات نفت عربستان، تولید خود را افزایش داد؟
دقیقا؛ عربستان در جریان مذاکراتی دوسال گذشته ایران با کشورهای 5+1 مواضع منفی شدیدی علیه ایران و کشورهای غربی که با ایران در حال مذاکره بودند، گرفت . از طرفی از آنجا که سهمیه صادرات روسیه کاهش یافته بود، عربستان بخشی از نفتی که به نوعی توسط روسیه صادر می شد، را در بازار تزریق کرد تا بتواند درآمد بیشتری کسب کند.
از طرفی روس ها نیز هیچ موقع وفاداری خود را در صحنه اقتصادی جهان با سایر کشور ها اعلام نکردند و همیشه تک بعدی بوده اند. در نتیجه تولید نفت عربستان افزایش یافت و این افزایش باعث شد که روس ها برای اینکه از میزان تولید عربستان جا نمانند، تولید خود را افزایش دادند .
وابستگی بودجه عربستان به درآمد های حاصل از نفت بیش از۸۰ الی ۸۵ درصد است و وابستگی روسیه به درآمدهای نفتی بین ۴۵ الی ۴۷ درصد است. یعنی نیمی از درآمد روسیه به درآمد های نفتی وابسته است. این دو کشور در یک تقابل با یکدیگر قرار گرفتند و این تقابل برای آمریکا اتفاقی خوشایند بود.
چرا؟
چون نه دل خوشی از روسیه داشت، از طرفی می خواست عربستان را تنبیه کند. این باعث شد که آمریکا در یک اقدام کاملا محاسبه شده نفت شیل تولید کند .به خصوص در تگزاس با هزینه خیلی بالا نفت تولید کرد و در نتیجه از طریق کاهش قیمت نفت یک ضربه به روسیه و یک ضربه به عربستان زد.
ولی واکنش عربستان دربرابر این اتفاق تولید بیشتر بود.حالا سئوال این است که تنش ها در اوپک از کجا شروع شد؟
این موضوع به عنوان یک کینه و یک موضوع بغرنج در دل مقامات عربستان باقی ماند.از سویی وزیر نفت عربستان در نشست های که در اوپک برگزار می شد، کاملا غیر حرفه ای و خلاف اتحاد گروهی رفتار می کرد. با توجه به اعتراضاتی که ایران مستقیما متوجه عربستان داشت، کشورهایی مثل ونزوئلا و الجزایر را هم به نوعی با خود همگام کرد.لذا اعتراضات به عربستان افزایش یافت. دلیل عمده تنش ها عدم همدلی در اوپک درانتخاب دوباره دبیر کل عربستان بود. در اوپک هر کشوری کاندیدای خود را معرفی می کند. منتهی با توجه به اینکه عربستان درطول ۵۳ الی 54 سالی که از تاسیس اوپک می گذارد بیش از ۵ بار دبیر کلی اوپک را داشته، ایران فقط ایران یک بار دبیر کلی را در دوره اول داشت.نتیجه این شده که حق ایران از بین برود.تنش بر سر انتخاب دبیرکلی اوپک هم بر تنش بین اعضای اوپک افزود. نتیجه این تنش ها این شد که اوپک شکست و دیواره های آن فروریخت.
اما چرا عربستان با همه این تلاش ها، وزیر نفت خود را تغییر داد؟
مقامات عربستان بعد از اینکه پادشاه جدید انتخاب شد به این فکر افتادند که ضعف مدیریتی خود را در بازار نفت و اوپک جبران کنند. زیار می دانستند این ضعف به کشورش لطمه می زند و عربستان درآمد این کشور کاهش یافته است.کاهش درآمد این کشور را ناچار کرده بود که ذخایر ارزی خود را مصرف کند. اقتصاد عربستان با بحران رو به رو شد.در اواخر سال ۲۰۱۵ ارزش پول داخلی عربستان نسبت به سایر ارزها به خصوص دلار کم شده و نمی توانست ارز در بازار داخلی عرضه کند. ضعف اقتصادی بالا گرفت..مقامات این کشور ناچار شدند که قیمت فرآورده های نفتی را ۱۰۰ درصد افزایش بدهند. این تصمیم ها نارضایتی پنهانی را در عربستان بوجود آورد . IMF در تحلیلی نوشت که تحولات اقتصاد عربستان ناشی از ضعف سیاست های راهبردی عربستان در بازار انرژی است و شاید این تحلیل منجر به سقوط النعیمی وزیر نفت سابق عربستان شد.
در حال حاضر عربستان به صورت قابل توجهی در اوپک ضعیف شده است.اگرچه با تغییر سیاست های خود می خواهد قدرت خود را در اوپک بازگرداند و وزیر نفت خود را تغییر می دهد اما هدف اصلی او بازیابی مدیریت اوپک است. می خواهد اقتدار خود را دوباره دراوپک و در بازار انرژی جهانی حفظ کند.در حال حاضر روس ها تولیداتشان از عربستان بالاتر رفت و روس ها جایگاه اول را در غیر اوپکی نفت دارند.
اما چرا سایر اعضای اوپک نتوانستند به یک تصمیم جامع برسند؟
وقتی بازار انرژی و بازار فروش نفت خام دچار تنش شد، این تنش باعث شد که گمانه زنی هایی ایجاد شود و اعضای اوپک برای رسیدن به یک تعامل جدیدی با هم همفکری کنند.اولین نشانه تعامل تصمیم به کاهش سقف بود. نشست دوحه برای فریز نفت البته به نتیجه نرسید و قرار است در نشست آتی که در وین برگزار می شود،درباره تولید نفت تصمیم گیری شود. همانطور که مشاهده می شود،در حال حاضر برخی از کشورها شروع به ذخایر نفت کرده اند. تقاضا جدید وارد بازار شده و در نتیجه قیمت ها رو افزایش است. این افزایش به دنیال ورود تقاضای حاصل از ترس یک ماه آینده در بازار است که افزایش قیمت پیدا کرده است.
چرا کشورها شروع به ذخیره نفت کرده اند؟
برای اینکه می ترسند دوباره قیمت ها بالا برود. از الان شروع کردند نفت ها را ذخیره می کنند. به همبن دلیل قیمت نفت خام باید تا ماه ژوئن در دامنه ۵۰ دلار قرار بگیرد. در حال حاضر مشاهده می کنیم قیمت نفت به کانال ۵۰ دلار وارد شده است.منبع: خبرآنلاین
ماه گذشته پس از 20 سال خدمت به عربستان، وزیر نفت این کشور برکنار شد و مدیرعامل آرامکو جایگزین وی شد. پس از این اتفاق عربستان برنامه ای برای سال 2030 خود اعلام کرد که قصد دارد وابستگی کشورش را به نفت کم کند و از طریق دیگری درآمدزایی کند.این اتفاق برای بازار نفت یک پیام روشن دارد و آن اینکه ممکن است دوباره قیمت نفت افزایش یابد.بی شک صنعت نفت فقط تولید استخراج نیست و کاهش یا افزایش قیمت ها این صنعت را متاثر می سازد.
رضا پدیدار رئیس هیأت مدیره انجمن سازندگان تجهیزات صنعت نفت ایران، گفت:« در حال حاضر عربستان به طورقابل توجهی در اوپک ضعیف شده و قصد دارد با تغییر سیاست های خود قدرت خود را در اوپک بازیابد. به همین دلیل وزیر نفت این کشور تغییر می کند تا دوباره مدیریت اوپک را بدست بگیرد .در واقع عربستان قصد دارد اقتدار خود را دراوپک و در بازار انرژی جهانی حفظ کند. » گفت وگو با وی را بخوانید:
به نظر شما مهمترین پیامد تغییر وزیر نفت عربستان در اقتصاد این کشورو سپس در خاورمیانه چیست؟
برای عربستان ممکن است این اتفاق یک تحول باشد ولی از نظر دنیای انرژی،یعنی دنیای نفت و گاز، پالایش و پتروشیمی در عرصه جهانی این اتفاق یک تغییر است. تغییر به مفهوم تغییر در سیاست ها و راهبرد هاست. نمی توانیم اسم آن را تحول بگذاریم. علت این است که عربستان در طول چند سال اخیر ،به خصوص زمانی که موضوع تحریمهای ایران شروع شد ، توانست خود را یک عضو متفاوت نسبت به سایر اعضا در اوپک نشان دهد.
یعنی از همان زمان عربستان شروع به قدرت نمایی خود در اوپک کرد؟
در سال ۱۳۹۱ و در جریان در نشست یکصد و شصت و دوم اوپک،عربستان با ترفندی این موضوعی را مطرح کرد. سهمیه هایی که در حال حاضر به هرکدام از اعضا داده شده ،به گونه ای است که اعضا نمی توانند به میزان سهمیه ای که برایشان تعیین شده، تولیدات خود را افزایش بدهند،لذا بخشی از سهمیه هایی که اوپک در بازار نفت خام جهانی دارد، از بین می رود. عربستان پیشنهاد داد که سهمیه هر یک از اعضا را جمع کنیم و مجموعا تولید کنیم. آن زمان توانستند تولید را به ۲۸.۵ میلیون بشکه در روز افزایش دهند و این روند افزایشی بیشتر شد و به ۳۰ میلیون بشکه در روز نیز رسید. یعنی سهمیه اوپک را تبدیل به سهمیه گروهی کردند.
این اولین عدم همگرایی بود که در اوپک ایجاد شد. آن زمان سرپرست وقت وزارت نفت که از طرف ایران در آن اجلاس شرکت کرده بود، به دلیل عدم کفایت، بسیار ضعیف عمل کرد و مخالفت خود را نشان نداد. این موضوع باعث شد که اولین برگ برنده و حاکمیت عربستان در اوپک رونمایی شود. چون تصمیمات اوپک اجماع است و ۱۰۰ درصد باید رای بدهند و اگر یک نفر مخالف باشد عملی نمی شود . متاسفانه در آن زمان، ایران نیز به این پیشنهاد رای مثبت داد. این اتفاق موجب شد که عربستان بتواند بیشتر تولید کند. در همین حال تولیدات ایران در اثر تحریم کاهش یافته بود، لیبی دچار بحران شده بود. عراق تنش های سیاسی داشت و نیجریه گرفتار دزدی از نفت خام در داخل کشورش شده بود . سایر کشورها تولید کننده نیز نوعی در یک التهاب رفتار اجتماعی بودند. مجموع این اتفاق ها باعث شد که عربستان به پیشتازی خود ادامه دهد و توانست سهمیه خود و حضور خود را در بازار اوپک افزایش دهد.
عربستان چقدر تولید خود را افزایش داد ؟
عربستان که در ۴ سال گذشته با مجموع میزان مصرف داخلی و عرضه نفت خام به عنوان صادرات،رقمی حدود ۸ الی ۸.۵ میلیون بشکه در روز تولید می کرد که این رقم را به ۹.۲ میلیون بشکه رساند . این میزان در دو سال گذشته به ۱۰ میلیون افزایش یافت و در یک سال گذشته تولید نفت عربستان به ۱۰ میلیون و ۷۵۰ هزار تومان بشکه نفت خام در روز رسیده است. از این تولید حدود به ۲.۵ میلیون بشکه را خود مصرف می کند و ما بقی آن که بیش از ۸ میلیون بشکه است، را صادر می کند. این قضیه باعث شد که حاکمیت یک طرفه را در اوپک ایجاد کند.
آیا روسیه به دلیل افزایش تولیدات نفت عربستان، تولید خود را افزایش داد؟
دقیقا؛ عربستان در جریان مذاکراتی دوسال گذشته ایران با کشورهای 5+1 مواضع منفی شدیدی علیه ایران و کشورهای غربی که با ایران در حال مذاکره بودند، گرفت . از طرفی از آنجا که سهمیه صادرات روسیه کاهش یافته بود، عربستان بخشی از نفتی که به نوعی توسط روسیه صادر می شد، را در بازار تزریق کرد تا بتواند درآمد بیشتری کسب کند.
از طرفی روس ها نیز هیچ موقع وفاداری خود را در صحنه اقتصادی جهان با سایر کشور ها اعلام نکردند و همیشه تک بعدی بوده اند. در نتیجه تولید نفت عربستان افزایش یافت و این افزایش باعث شد که روس ها برای اینکه از میزان تولید عربستان جا نمانند، تولید خود را افزایش دادند .
وابستگی بودجه عربستان به درآمد های حاصل از نفت بیش از۸۰ الی ۸۵ درصد است و وابستگی روسیه به درآمدهای نفتی بین ۴۵ الی ۴۷ درصد است. یعنی نیمی از درآمد روسیه به درآمد های نفتی وابسته است. این دو کشور در یک تقابل با یکدیگر قرار گرفتند و این تقابل برای آمریکا اتفاقی خوشایند بود.
چرا؟
چون نه دل خوشی از روسیه داشت، از طرفی می خواست عربستان را تنبیه کند. این باعث شد که آمریکا در یک اقدام کاملا محاسبه شده نفت شیل تولید کند .به خصوص در تگزاس با هزینه خیلی بالا نفت تولید کرد و در نتیجه از طریق کاهش قیمت نفت یک ضربه به روسیه و یک ضربه به عربستان زد.
ولی واکنش عربستان دربرابر این اتفاق تولید بیشتر بود.حالا سئوال این است که تنش ها در اوپک از کجا شروع شد؟
این موضوع به عنوان یک کینه و یک موضوع بغرنج در دل مقامات عربستان باقی ماند.از سویی وزیر نفت عربستان در نشست های که در اوپک برگزار می شد، کاملا غیر حرفه ای و خلاف اتحاد گروهی رفتار می کرد. با توجه به اعتراضاتی که ایران مستقیما متوجه عربستان داشت، کشورهایی مثل ونزوئلا و الجزایر را هم به نوعی با خود همگام کرد.لذا اعتراضات به عربستان افزایش یافت. دلیل عمده تنش ها عدم همدلی در اوپک درانتخاب دوباره دبیر کل عربستان بود. در اوپک هر کشوری کاندیدای خود را معرفی می کند. منتهی با توجه به اینکه عربستان درطول ۵۳ الی 54 سالی که از تاسیس اوپک می گذارد بیش از ۵ بار دبیر کلی اوپک را داشته، ایران فقط ایران یک بار دبیر کلی را در دوره اول داشت.نتیجه این شده که حق ایران از بین برود.تنش بر سر انتخاب دبیرکلی اوپک هم بر تنش بین اعضای اوپک افزود. نتیجه این تنش ها این شد که اوپک شکست و دیواره های آن فروریخت.
اما چرا عربستان با همه این تلاش ها، وزیر نفت خود را تغییر داد؟
مقامات عربستان بعد از اینکه پادشاه جدید انتخاب شد به این فکر افتادند که ضعف مدیریتی خود را در بازار نفت و اوپک جبران کنند. زیار می دانستند این ضعف به کشورش لطمه می زند و عربستان درآمد این کشور کاهش یافته است.کاهش درآمد این کشور را ناچار کرده بود که ذخایر ارزی خود را مصرف کند. اقتصاد عربستان با بحران رو به رو شد.در اواخر سال ۲۰۱۵ ارزش پول داخلی عربستان نسبت به سایر ارزها به خصوص دلار کم شده و نمی توانست ارز در بازار داخلی عرضه کند. ضعف اقتصادی بالا گرفت..مقامات این کشور ناچار شدند که قیمت فرآورده های نفتی را ۱۰۰ درصد افزایش بدهند. این تصمیم ها نارضایتی پنهانی را در عربستان بوجود آورد . IMF در تحلیلی نوشت که تحولات اقتصاد عربستان ناشی از ضعف سیاست های راهبردی عربستان در بازار انرژی است و شاید این تحلیل منجر به سقوط النعیمی وزیر نفت سابق عربستان شد.
در حال حاضر عربستان به صورت قابل توجهی در اوپک ضعیف شده است.اگرچه با تغییر سیاست های خود می خواهد قدرت خود را در اوپک بازگرداند و وزیر نفت خود را تغییر می دهد اما هدف اصلی او بازیابی مدیریت اوپک است. می خواهد اقتدار خود را دوباره دراوپک و در بازار انرژی جهانی حفظ کند.در حال حاضر روس ها تولیداتشان از عربستان بالاتر رفت و روس ها جایگاه اول را در غیر اوپکی نفت دارند.
اما چرا سایر اعضای اوپک نتوانستند به یک تصمیم جامع برسند؟
وقتی بازار انرژی و بازار فروش نفت خام دچار تنش شد، این تنش باعث شد که گمانه زنی هایی ایجاد شود و اعضای اوپک برای رسیدن به یک تعامل جدیدی با هم همفکری کنند.اولین نشانه تعامل تصمیم به کاهش سقف بود. نشست دوحه برای فریز نفت البته به نتیجه نرسید و قرار است در نشست آتی که در وین برگزار می شود،درباره تولید نفت تصمیم گیری شود. همانطور که مشاهده می شود،در حال حاضر برخی از کشورها شروع به ذخایر نفت کرده اند. تقاضا جدید وارد بازار شده و در نتیجه قیمت ها رو افزایش است. این افزایش به دنیال ورود تقاضای حاصل از ترس یک ماه آینده در بازار است که افزایش قیمت پیدا کرده است.
چرا کشورها شروع به ذخیره نفت کرده اند؟
برای اینکه می ترسند دوباره قیمت ها بالا برود. از الان شروع کردند نفت ها را ذخیره می کنند. به همبن دلیل قیمت نفت خام باید تا ماه ژوئن در دامنه ۵۰ دلار قرار بگیرد. در حال حاضر مشاهده می کنیم قیمت نفت به کانال ۵۰ دلار وارد شده است.منبع: خبرآنلاین
تیم ملی والیبال ایران در رقابتهای
انتخابی المپیک با نتیجه سه بر صفر استرالیا را شکست داد.
به گزارش ایسنا، تیم ملی والیبال ایران در افتتاحیه رقابتهای انتخابی المپیک از ساعت 5:40 دقیقه صبح شنبه به مصاف استرالیا رفت و موفق شد در یک بازی برتر استرالیا یکی از حریفان اصلی خود را در راه کسب سهمیه المپیک از پیش رو بردارد.
این بازی در سالن متروپولیتن توکیو ژاپن با قضاوت داوران ایتالیایی و صربستانی برگزار شد.
ست نخست 25-19 ایران
تیم ملی ایران با ترکیب عبادیپور، معروف، موسوی، میرزاجانپور، غلامی و غفور بازی را آغاز کرد.
این ست با سرویس "واکر" استرالیایی آغاز شد و این بازیکن موفق شد یک امتیاز سرویس را کسب کند. امتیاز بعدی سرویس این بازیکن هم به استرالیا رسید و بازی دو بر صفر به نفع استرالیا شد. اولین امتیاز ایران در این مسابقه با کار سرعتی معروف و موسوی به دست آمد و با خطای بازیکنان استرالیا ایران دومین امتیاز پیاپی را کسب کرد تا بازی به تساوی برسد.
توماس ادگار کاپیتان تیم ملی استرالیا از آغاز این ست رو نیمکت ذخیرهها قرار گرفت.
بعد از استراحت فنی نخست که با کسب امتیاز 8 برای ایران به دست آمد تیم ملی ایران موفق شد اختلاف امتیاز خوبی را ایجاد کند و با چندین دفاع پیاپی 11 بر 9 از حریف پیش افتاد با این حال استرالیایی ها خیلی زود نتیجه را جبران کردند و حتی یک امتیاز هم پیش افتادند و بازی 12 بر 11 شد تا لوزانو در خواست وقت استراحت کند.
فاصله نزدیک امتیاز دو تیم بازهم تا امتیاز 16 ادامه داشت اما ملی پوشان ایران بعد از وقت استراحت فنی 19 بر 15 پیش افتادند تا "سانتیلی" سرمربی تیم ملی استرالیا مجبور به گرفتن وقت استراحت شود.
با پاس سعید معروف، عادل غلامی موفق شد امتیاز 21 را کسب کند و خودش به خط سرویس رفت. با سرویس او ایران موفق به کسب بیست و دومین امتیاز شد. با کسب امتیاز 23 توسط ایران، سرمربی تیم ملی استرالیا درخواست ویدئو چک کرد اما تایید نشد تا این امتیاز برای ایران ثبت شود.
بعد از کسب امتیاز 24 فرهاد قائمی به میدان آمد و در خط سرویس قرار گرفت اما امتیاز سرویس او به استرالیا رسید. بعد از امتیاز 19 برای استرالیا بازیکن این تیم به خط سرویس رفت و با برخورد توپ او به تور، ایران به امتیاز 25 رسید.
ست دوم 25- 17 ایران
ست دوم را ملیپوشان ایران خوب آغاز کردند و موفق شدند 4 بر یک پیش بیفتند تا استرالیاییها خیلی زود مجبور به گرفتن وقت استراحت شوند. بعد از این وقت استراحت استرالیا بهتر عمل کرد و فاصله امتیازی را کم کرد و بازی 9 بر 7 به نفع ایران شد. بعد از این امتیاز فرهاد قائمی به جای میرزاجانپور به میدان آمد.
عادل غلامی ، کارول بازیکن استرالیا را دفاع کرد و ایران به امتیاز 10 رسید. با سرویس خود غلامی ایران موفق شد 12 بر 9 پیش بیفتد اما با اشتباه سعید معروف روی تور، استرالیا موفق شد امتیاز 10 را بگیرد.
بعد از این امتیاز ایران فاصله امتیازی خود را افزایش داد و 16 بر 10 پیش افتاد تا با آرامش بیشتری کار را ادمه بدهد.
تلاش بازیکنان استرالیا در این ست فایده نداشت و تیم ملی ایران روند خوب خود را در این بازی ادامه داد و در نهایت هم 25 بر 17 ست دوم نیز به ایران رسید.
ست سوم 25-18
درآغاز ست سوم "سانتیلی" کاپیتان 212 سانتی متری خود یعنی "توماس ادگار" را به میدان فرستاد و او موفق شد اولین امتیاز ست را هم برای استرالیا به دست بیاورد.
بعد از حضور این بازیکن در میدان "سوکوچف" بیشتر پاسهای خود را به این بازیکن میداد اما حضور این بازیکن هم برای استرالیا فایده نداشت و ایران در ابتدای این ست هم اختلاف امتیاز خوبی را ایجاد کرد و 7 بر 4 از حریف پیش افتاد.
یا سرویس "ساندرسون" اختلاف امتیاز به یک رسید تا سعید معروف کاپیتان تیم از بازیکنان ایران بخواهد با آرامش بیشتری کار را ادامه بدهند. با اسپک غفور ایران موفق شد اولین وقت استراحت فنی را در امتیاز 8 بر 6 کسب کند.
بعد از امتیاز 9 بازیکنان ایران اصلی ترین حمله کننده استرالیا یعنی کاپیتان این تیم را مهار کردند و با ایجاد فاصله امتیازی چهار، 10 بر 6 پیش افتادند.
با وجود اینکه "ادگار" از لحاظ روحی بهم ریخته به نظر می رسید اما تلاش میکرد تیم خود را ساماندهی کند و موفق شد چند امتیاز را هم کسب کند.
روال دو ست گذشته در ست سوم هم ادامه داشت و بعد از امتیاز 10 بازیکنان ایران اختلاف را بیشتر کردند و با کار سرعتی معروف و موسوی ایران با امتیاز 16 بر 11 به استراحت فنی دوم رفت.
با پایپ محکم و زیبای میرزاجانپور ایران یک امتیاز دیگر به کسب پیروزی در این بازی نزدیکتر شد.
در حالی که نتیجه بازی 20 بر 14 به نفع ایران بود سرمربی استرالیا مجبور شد "توماس ادگار" را از بازی بیرون بکشد چرا که او موفق نشد اختلاف امتیاز را کاهش بدهد و تیمش را از شکست نجات دهد.
با سرویس خوب قائمی و برگشت توپ به زمین ایران ، مجتبی میرزاجانپور موفق شد امتیاز 22 را برای ایران به دست بیاورد. بعد از این امتیاز "گایمر" برای استرالیا به خط سرویس رفت و موفق شد امتیاز 17 را برای این تیم به دست بیاورد.
با از دست دادن سرویس توسط "کارول" ایران ست سوم را هم از آن خود کرد و ایران این ست را 25 بر18 به نفع خود به پایان رساند تا درنهایت این بازی سه بر صفر به نفع ایران رقم بخورد.
تیم ملی ایران در دومین بازی خود در این رقابتها یکشنبه 9 خرداد ساعت 5:40 دقیقه به مصاف کانادا میرود.
برنامه سایر بازیهای امروز به شرح زیر است:
ساعت 8 و 15 دقیقه: چین – فرانسه
ساعت 11: لهستان – کانادا
ساعت 14 و 40 دقیقه: ژاپن – ونزوئلا
به گزارش ایسنا، تیم ملی والیبال ایران در افتتاحیه رقابتهای انتخابی المپیک از ساعت 5:40 دقیقه صبح شنبه به مصاف استرالیا رفت و موفق شد در یک بازی برتر استرالیا یکی از حریفان اصلی خود را در راه کسب سهمیه المپیک از پیش رو بردارد.
این بازی در سالن متروپولیتن توکیو ژاپن با قضاوت داوران ایتالیایی و صربستانی برگزار شد.
ست نخست 25-19 ایران
تیم ملی ایران با ترکیب عبادیپور، معروف، موسوی، میرزاجانپور، غلامی و غفور بازی را آغاز کرد.
این ست با سرویس "واکر" استرالیایی آغاز شد و این بازیکن موفق شد یک امتیاز سرویس را کسب کند. امتیاز بعدی سرویس این بازیکن هم به استرالیا رسید و بازی دو بر صفر به نفع استرالیا شد. اولین امتیاز ایران در این مسابقه با کار سرعتی معروف و موسوی به دست آمد و با خطای بازیکنان استرالیا ایران دومین امتیاز پیاپی را کسب کرد تا بازی به تساوی برسد.
توماس ادگار کاپیتان تیم ملی استرالیا از آغاز این ست رو نیمکت ذخیرهها قرار گرفت.
بعد از استراحت فنی نخست که با کسب امتیاز 8 برای ایران به دست آمد تیم ملی ایران موفق شد اختلاف امتیاز خوبی را ایجاد کند و با چندین دفاع پیاپی 11 بر 9 از حریف پیش افتاد با این حال استرالیایی ها خیلی زود نتیجه را جبران کردند و حتی یک امتیاز هم پیش افتادند و بازی 12 بر 11 شد تا لوزانو در خواست وقت استراحت کند.
فاصله نزدیک امتیاز دو تیم بازهم تا امتیاز 16 ادامه داشت اما ملی پوشان ایران بعد از وقت استراحت فنی 19 بر 15 پیش افتادند تا "سانتیلی" سرمربی تیم ملی استرالیا مجبور به گرفتن وقت استراحت شود.
با پاس سعید معروف، عادل غلامی موفق شد امتیاز 21 را کسب کند و خودش به خط سرویس رفت. با سرویس او ایران موفق به کسب بیست و دومین امتیاز شد. با کسب امتیاز 23 توسط ایران، سرمربی تیم ملی استرالیا درخواست ویدئو چک کرد اما تایید نشد تا این امتیاز برای ایران ثبت شود.
بعد از کسب امتیاز 24 فرهاد قائمی به میدان آمد و در خط سرویس قرار گرفت اما امتیاز سرویس او به استرالیا رسید. بعد از امتیاز 19 برای استرالیا بازیکن این تیم به خط سرویس رفت و با برخورد توپ او به تور، ایران به امتیاز 25 رسید.
ست دوم 25- 17 ایران
ست دوم را ملیپوشان ایران خوب آغاز کردند و موفق شدند 4 بر یک پیش بیفتند تا استرالیاییها خیلی زود مجبور به گرفتن وقت استراحت شوند. بعد از این وقت استراحت استرالیا بهتر عمل کرد و فاصله امتیازی را کم کرد و بازی 9 بر 7 به نفع ایران شد. بعد از این امتیاز فرهاد قائمی به جای میرزاجانپور به میدان آمد.
عادل غلامی ، کارول بازیکن استرالیا را دفاع کرد و ایران به امتیاز 10 رسید. با سرویس خود غلامی ایران موفق شد 12 بر 9 پیش بیفتد اما با اشتباه سعید معروف روی تور، استرالیا موفق شد امتیاز 10 را بگیرد.
بعد از این امتیاز ایران فاصله امتیازی خود را افزایش داد و 16 بر 10 پیش افتاد تا با آرامش بیشتری کار را ادمه بدهد.
تلاش بازیکنان استرالیا در این ست فایده نداشت و تیم ملی ایران روند خوب خود را در این بازی ادامه داد و در نهایت هم 25 بر 17 ست دوم نیز به ایران رسید.
ست سوم 25-18
درآغاز ست سوم "سانتیلی" کاپیتان 212 سانتی متری خود یعنی "توماس ادگار" را به میدان فرستاد و او موفق شد اولین امتیاز ست را هم برای استرالیا به دست بیاورد.
بعد از حضور این بازیکن در میدان "سوکوچف" بیشتر پاسهای خود را به این بازیکن میداد اما حضور این بازیکن هم برای استرالیا فایده نداشت و ایران در ابتدای این ست هم اختلاف امتیاز خوبی را ایجاد کرد و 7 بر 4 از حریف پیش افتاد.
یا سرویس "ساندرسون" اختلاف امتیاز به یک رسید تا سعید معروف کاپیتان تیم از بازیکنان ایران بخواهد با آرامش بیشتری کار را ادامه بدهند. با اسپک غفور ایران موفق شد اولین وقت استراحت فنی را در امتیاز 8 بر 6 کسب کند.
بعد از امتیاز 9 بازیکنان ایران اصلی ترین حمله کننده استرالیا یعنی کاپیتان این تیم را مهار کردند و با ایجاد فاصله امتیازی چهار، 10 بر 6 پیش افتادند.
با وجود اینکه "ادگار" از لحاظ روحی بهم ریخته به نظر می رسید اما تلاش میکرد تیم خود را ساماندهی کند و موفق شد چند امتیاز را هم کسب کند.
روال دو ست گذشته در ست سوم هم ادامه داشت و بعد از امتیاز 10 بازیکنان ایران اختلاف را بیشتر کردند و با کار سرعتی معروف و موسوی ایران با امتیاز 16 بر 11 به استراحت فنی دوم رفت.
با پایپ محکم و زیبای میرزاجانپور ایران یک امتیاز دیگر به کسب پیروزی در این بازی نزدیکتر شد.
در حالی که نتیجه بازی 20 بر 14 به نفع ایران بود سرمربی استرالیا مجبور شد "توماس ادگار" را از بازی بیرون بکشد چرا که او موفق نشد اختلاف امتیاز را کاهش بدهد و تیمش را از شکست نجات دهد.
با سرویس خوب قائمی و برگشت توپ به زمین ایران ، مجتبی میرزاجانپور موفق شد امتیاز 22 را برای ایران به دست بیاورد. بعد از این امتیاز "گایمر" برای استرالیا به خط سرویس رفت و موفق شد امتیاز 17 را برای این تیم به دست بیاورد.
با از دست دادن سرویس توسط "کارول" ایران ست سوم را هم از آن خود کرد و ایران این ست را 25 بر18 به نفع خود به پایان رساند تا درنهایت این بازی سه بر صفر به نفع ایران رقم بخورد.
تیم ملی ایران در دومین بازی خود در این رقابتها یکشنبه 9 خرداد ساعت 5:40 دقیقه به مصاف کانادا میرود.
برنامه سایر بازیهای امروز به شرح زیر است:
ساعت 8 و 15 دقیقه: چین – فرانسه
ساعت 11: لهستان – کانادا
ساعت 14 و 40 دقیقه: ژاپن – ونزوئلا
در روزهای گذشته اظهاراتی از سوی
مسوولان اقتصادی دولت یازدهم منتشر شد که از عزم دولت برای اجرای اصلاحات تازه در
نظام بانکی خبر میدهد. در این زمینه، معاون اول رئیسجمهور از جلسه جدید تیم
اقتصادی دولت خبر داد که در آن، راهکارهای تمهید شده بهدنبال نامه سال گذشته رئیسجمهور،
نهایی شده و برای تایید به ریاستجمهوری فرستاده شده است. اسحاق جهانگیری توضیحات
بیشتری از جزئیات این تصمیم ارائه نداد.
با این حال، همزمانی این اظهارات با برخی از توضیحات مطرح شده از سوی مسوولان اقتصادی در همایش اخیر نظام پولی و بانکی –بهویژه نشست آخر این همایش- نشان میدهد برنامه جامع اصلاح نظام بانکی که از آن تحت عنوان «مانیفست اصلاح بانکی» یاد میشود، تدوین شده و در انتظار تصویب و اجرا به سر میبرد. در این زمینه، بررسی مباحث مطرح شده در همایش پولی و بانکی حاکی از آن است که در وهله نخست، رسیدگی به سه چالش «نرخ بالای سود بانکی»، «انجماد داراییهای شبکه بانکی» و «توسعه نامتوازن و شکست بازارهای مالی» در دستور کار قرار گرفته و بهترتیب، راهکارهایی همچون «رتبهبندی بانکها»، «تعمیق بازار بدهی و اصلاح نسبتهای کفایت سرمایه» و نیز «انتقال تامین مالی بنگاههای بزرگ به بازار سرمایه» در دستور کار قرار گرفته است.
10 برنامه برای اصلاحات بانکی
معاون اول رئیسجمهور در صفحه شخصی خود در یکی از شبکههای اجتماعی از تدوین 10 برنامه اصلاح نظام بانکی خبر داد. اسحاق جهانگیری با روایت جلسه روز پنجشنبه خود با اعضای ستاد اقتصادی دولت اعلام کرد: در این جلسه مباحث مربوط به ساماندهی نظام پولی و بانکی کشور جمعبندی شد. به نوشته جهانگیری «10 برنامه اصلی برای اصلاح نظام بانکی کشور به تایید اعضای جلسه رسید و قرار شد به استحضار ریاست محترم جمهوری برسد تا پس از تایید ایشان بهزودی ابلاغ و اجرایی شود». وی در این نوشته خود به مردم وعده داد که بهزودی خبرهای خوشی در زمینه این برنامههای اقتصادی منتشر خواهد شد و با اجرایی شدن این برنامهها، بهزودی مردم تاثیر این تصمیمات اساسی را در زندگی روزمرهشان خواهند دید. البته معاون اول رئیسجمهوری جزئیات بیشتری از تصمیمات این نشست اعلام نکرد.
پاسخ به مطالبات ریاستجمهوری
بهنظر میرسد موضوع مورد اشاره جهانگیری، مسائلی باشد که در نامه رئیسجمهور به معاون اول در 13 تیرماه سال گذشته مطرح شد و از آن تاریخ، در دستور کار تیم اقتصادی دولت قرار گرفت. در آن تاریخ، رئیسجمهور در نامه به معاون اول خود سه ماموریت ویژه را به وی سپرد: «تدوین برنامه جامع اصلاح نظام بانکی»، «توسعه بازار اولیه سرمایه» و «سامان بخشیدن به بدهیهای دولت» سه ماموریت ویژه رئیسجمهور به جهانگیری بود که در متن آن، اصلاحات نظام بانکی نیز در 6 محور مطالبه شده بود. به گزارش «دنیایاقتصاد» «ساماندهی تامین مالی کوتاهمدت و میانمدت فعالیتهای اقتصادی از طریق نظام بانکی»، «ساماندهی تامین مالی بنگاهها و سرمایه در گردش بنگاههای اقتصادی» و «بازگرداندن مطالبات غیرجاری بهویژه مواردی که از چرخه تولید خارج شدهاند و کاهش نسبت مطالبات غیرجاری به سطح استاندارد» سه محور نخست برای عبور از تنگنای اعتباری در نامه مورد اشاره هستند. «ایجاد زمینه رقابت در فعالیتهای اقتصادی و بنگاهداری و توجه به استانداردها و نصاب قابل قبول در صورتهای مالی بانکها و بنگاههای تسهیلات گیرنده»، «انتظامبخشی به بازار پول و ساماندهی موسسات اعتباری غیرمجاز و اتخاذ تدابیر لازم برای پیشگیری از این گونه فعالیتها» و «افزایش قدرت وامدهی بانکها از طریق افزایش سرمایه نقدی توسط سهامداران دولتی و خصوصی» نیز سه محور دیگر برنامه جامع نظام بانکی عنوان شد.
توجه به «سه چالش بانکی» در همایش
همزمان با این جلسات ستاد اقتصادی دولت، در اختتامیه بیست و ششمین همایش سیاستهای پولی و ارزی نیز 3 چالش مهم نظام بانکی کنونی کشور تبیین و راهکارهای برون رفت از آن تشریح شد. «نرخ بالای سود بانکی»، «انجماد داراییهای شبکه بانکی» و «توسعه نامتوازن و شکست بازارهای مالی» سه چالش اصلی نظام بانکی مطرح شده در میزگردی بود که در اختتامیه همایش امسال پولی و بانکی عنوان شد. این سه چالش در جلسهای که با حضور رئیس کل بانک مرکزی و معاون توسعه امور تولیدی سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور برگزار شد، مورد بررسی قرار گرفت.
رتبهبندی بانکها برای تعدیل نرخ سود
مسوولان اقتصادی دولت یازدهم اولین چالش در حوزه پولی و بانکی کشور را «بالا بودن نرخ سود بانکی» عنوان کردند.
براساس اظهارات مطرح شده، با وجود اینکه نرخ کنونی تورم و همچنین انتظارات تورمی تا حدود بسیار زیادی تعدیل شده، اما نرخ سود بانکی هم راستا با آن این کاهش را تجربه نکرده است. موضوعی که تحت عنوان «چسبندگی نرخ سود بانکی» از آن یاد میشود و عوامل متعددی از تنگنای اعتباری گرفته تا نبود ابزارهای موثر در اختیار بانک مرکزی، در ایجاد آن دخیل بوده است. در میزگرد روز پنجشنبه همایش پولی و بانکی که در سالن اجلاس سران برگزار شد، برای غلبه بر معضل مذکور راهکارهایی ارائه شد. یکی از راهکارهای مهمی که برای غلبه بر این مشکل مطرح شد، این بود که نظامی برای رتبهبندی بانکها تعبیه شود تا براساس این نظام، بانک مرکزی بتواند برخورد خود با بانکها و بهرهمندی این بانکها از امکانات کنونی مثل «اخذ وام در بازار بینبانکی» را با توجه به رتبه اعتباری آنها تنظیم کند. به این ترتیب، بانکها و موسسات انگیزهای برای اصلاح شاخصهای سلامت اعتباری خود خواهند یافت و با حذف بانکهای بدحساب از بازار بین بانکی، کارآیی تزریق منابع به بازار بین بانکی برای کاهش نرخ سود نیز ارتقا مییابد.
غلبه بر داراییهای راکد با بازار بدهی
چالش مطرح شده بعدی در اظهارات مسوولان حاضر در اختتامیه همایش پولی و بانکی، مساله قفل بودن یا انجماد داراییهای بانکی بود که از آن تحت عنوان «داراییهای راکد شبکه بانکی» نیز یاد میشود. براساس آمارهای ارائه شده، حدود 34 درصد از داراییها (تسهیلات) شبکه بانکی در حال حاضر راکد است و عمده این داراییهای راکد نیز به دلیل مطالبات بانکها از بخش دولتی و نیز تسهیلات غیرجاری بانکها است. با توجه به محدود بودن میزان سرمایه بانکها، یکی از راهکارهایی که از گذشته برای افزایش قدرت تسهیلاتدهی بانکها مطرح شده بود، افزایش سرمایه شبکه بانکی بود که در نشست اخیر نیز به آن اشاره و تاکید شد که افزایش سرمایه بانکهای دولتی و خصوصی، به صورت جدی پیگیری شود.
غلبه بر داراییهای راکد با بازار بدهی
در این نشست، با توجه به نقش بدهیهای دولتی و غیردولتی در رکود داراییها، ضرورت «ساماندهی بدهیهای دولت» و «تعمیق بازار بدهی» برای رسیدگی به این بدهیها نیز مورد بحث قرار گرفت. به گفته حاضران در این نشست، با تعمیق بازار بدهی انتظار میرود وضعیت کشور در شاخص «رقابتپذیری مالی» بهبود یابد و با کاهش فشار تامین مالی از دوش بانکها از طریق این بازار، حجم مطالبات غیرجاری در مقایسه با کل تسهیلات نیز کاهش یابد. علاوه بر این و براساس دیدگاههای مطرح شده، وجود یک بازار بدهی کارآمد خواهد توانست در شفافیت دولت در تامین مالی، التزام دولت به کنترل تورم و دوری از استفاده از پول پرقدرت بانک مرکزی اثرگذار باشد. از طرفی، مزیت اوراق ارائه شده در بازار بدهی این خواهد بود که همه خریداران از جزئیات اوراق مطلع هستند و شفافیت در بازار مالی افزایش مییابد و نیز تامین مالی از طریق شرکتهای تخصصی صورت میگیرد که به گسترش ابزارهای جایگزین بانکها برای تامین مالی، منجر میشود. مسوولان اقتصادی دولت یازدهم در اینخصوص اعلام کرد: دولت هم باید در زمینه تامین مالی تغییر جهت بدهد و به سمت بازار بدهی برود و تامین مالی نظام بانکی را تنها برعهده بخش خصوصی قرار دهد.
تامین مالی بنگاههای بزرگ از بازار سرمایه
به گفته کارشناسان، وضعیت توسعه مالی در کشور نامتوازن است و بار سنگین تامین مالی بر دوش نظام بانکی است و رشد بالای سهم نظام بانکی از تامین مالی، «متوازن» نبوده و از «کیفیت» مناسب نیز برخوردار نیست. با توجه به این شرایط، مسوولان اقتصادی در این همایش یکی از مشکلات اصلی نظام مالی کشور را «بانک محور» بودن آن دانسته و عنوان کردند که تامين مالي حدود ۹۰ درصدي فعاليتهاي اقتصادي کشور توسط بانکها از جمله مواردی است که باید در اصلاح نظام پولی و بانکی مورد توجه قرار گیرد و سهم بازار سرمایه در تامین مالی افزایش یابد.علاوه بر تعمیق بازار بدهی، یکی از راهکارهای دیگری که برای اصلاح چالش بانکمحور بودن اقتصاد مطرح شد، بهبود زیرساختهای اعتباری کشور و ارتقای نظام تامین مالی تولید بود. مقامهای بانکی کشور در این خصوص پیشنهاد دادند که شرایط باید بهگونهای پیش برود که بانکها تنها برای تامین مالی بخش خصوصی در نظر گرفته شوند و از طرفی منابع خود را به بنگاه کوچک و متوسط تخصیص دهند و بنگاههای بزرگ از طریق بازار سرمایه تامین مالی شود. رئیس کل بانک مرکزی در راستای این طرح، توضیح داد که قبلا تمرکز سیاستگذار پولی در زمینه تسهیلات بانکی، هدایت به سمت تامین سرمایه در گردش بود ولی امسال تامین مالی بنگاههای کوچک و متوسط در اولویت قرار گرفته است.
اجرای «برنامه جامع نظام بانکی»
بهنظر میرسد توضیحات مطرح شده از سوی مسوولان در روزهای اخیر را بتوان در چارچوب اجرای «برنامه جامع اصلاح نظام بانکی» تحلیل کرد. این طرح که با همکاری پژوهشکده پولی و بانکی تهیه شده و تحتعنوان «مانیفست اصلاح بانکی» از آن یاد میشود، محورهای مختلف مقابله با چالشها و ایجاد امکانات موثر و بهروز در نظام بانکی کشور را مورد پوشش قرار داده است.براساس این طرح، کاهش ثبات مالی میتواند منجر به توقف کارکردهای نظام بانکی شود و هزینههای قابلملاحظهای را برای کشور ایجاد کند. بهعلاوه، استفاده از فرصتهای برجام نیز در گرو فعالیت سالم بانکها است. واقعیاتی که اصلاح نظام بانکی را به صورت ضرورتی با اولویت بالا تعریف میکند ولی واقعیت این است که در چارچوب روابط کنونی میان بانکها، بنگاهها، بانک مرکزی و دولت انتظار نمیرود سازوکارهای موجود به خودیخود قادر به تصحیح وضعیت فعلی باشند. در مقابل ادامه این وضع منجر به تخریب بیشتر سلامت بازارهای مالی میشود.منابع «دنیای اقتصاد» حکایت از این دارد که با توجه به شرایط موجود و ضرورت و فوریت اصلاح نظام بانکی، لازم است دولت و بانک مرکزی، در نقشهای حاکمیتیِ قانونگذار و ناظر و همچنین نقشهای غیرحاکمیتیِ سهامدار و تسهیلاتگیرنده اقداماتی در جهت اصلاح نظام مالی انجام دهد تا از مسیر افزایش سلامت بانکی قدرت وامدهی بانکها و تامین مالی تولید را تقویت کند.منبع: دنیای اقتصاد
با این حال، همزمانی این اظهارات با برخی از توضیحات مطرح شده از سوی مسوولان اقتصادی در همایش اخیر نظام پولی و بانکی –بهویژه نشست آخر این همایش- نشان میدهد برنامه جامع اصلاح نظام بانکی که از آن تحت عنوان «مانیفست اصلاح بانکی» یاد میشود، تدوین شده و در انتظار تصویب و اجرا به سر میبرد. در این زمینه، بررسی مباحث مطرح شده در همایش پولی و بانکی حاکی از آن است که در وهله نخست، رسیدگی به سه چالش «نرخ بالای سود بانکی»، «انجماد داراییهای شبکه بانکی» و «توسعه نامتوازن و شکست بازارهای مالی» در دستور کار قرار گرفته و بهترتیب، راهکارهایی همچون «رتبهبندی بانکها»، «تعمیق بازار بدهی و اصلاح نسبتهای کفایت سرمایه» و نیز «انتقال تامین مالی بنگاههای بزرگ به بازار سرمایه» در دستور کار قرار گرفته است.
10 برنامه برای اصلاحات بانکی
معاون اول رئیسجمهور در صفحه شخصی خود در یکی از شبکههای اجتماعی از تدوین 10 برنامه اصلاح نظام بانکی خبر داد. اسحاق جهانگیری با روایت جلسه روز پنجشنبه خود با اعضای ستاد اقتصادی دولت اعلام کرد: در این جلسه مباحث مربوط به ساماندهی نظام پولی و بانکی کشور جمعبندی شد. به نوشته جهانگیری «10 برنامه اصلی برای اصلاح نظام بانکی کشور به تایید اعضای جلسه رسید و قرار شد به استحضار ریاست محترم جمهوری برسد تا پس از تایید ایشان بهزودی ابلاغ و اجرایی شود». وی در این نوشته خود به مردم وعده داد که بهزودی خبرهای خوشی در زمینه این برنامههای اقتصادی منتشر خواهد شد و با اجرایی شدن این برنامهها، بهزودی مردم تاثیر این تصمیمات اساسی را در زندگی روزمرهشان خواهند دید. البته معاون اول رئیسجمهوری جزئیات بیشتری از تصمیمات این نشست اعلام نکرد.
پاسخ به مطالبات ریاستجمهوری
بهنظر میرسد موضوع مورد اشاره جهانگیری، مسائلی باشد که در نامه رئیسجمهور به معاون اول در 13 تیرماه سال گذشته مطرح شد و از آن تاریخ، در دستور کار تیم اقتصادی دولت قرار گرفت. در آن تاریخ، رئیسجمهور در نامه به معاون اول خود سه ماموریت ویژه را به وی سپرد: «تدوین برنامه جامع اصلاح نظام بانکی»، «توسعه بازار اولیه سرمایه» و «سامان بخشیدن به بدهیهای دولت» سه ماموریت ویژه رئیسجمهور به جهانگیری بود که در متن آن، اصلاحات نظام بانکی نیز در 6 محور مطالبه شده بود. به گزارش «دنیایاقتصاد» «ساماندهی تامین مالی کوتاهمدت و میانمدت فعالیتهای اقتصادی از طریق نظام بانکی»، «ساماندهی تامین مالی بنگاهها و سرمایه در گردش بنگاههای اقتصادی» و «بازگرداندن مطالبات غیرجاری بهویژه مواردی که از چرخه تولید خارج شدهاند و کاهش نسبت مطالبات غیرجاری به سطح استاندارد» سه محور نخست برای عبور از تنگنای اعتباری در نامه مورد اشاره هستند. «ایجاد زمینه رقابت در فعالیتهای اقتصادی و بنگاهداری و توجه به استانداردها و نصاب قابل قبول در صورتهای مالی بانکها و بنگاههای تسهیلات گیرنده»، «انتظامبخشی به بازار پول و ساماندهی موسسات اعتباری غیرمجاز و اتخاذ تدابیر لازم برای پیشگیری از این گونه فعالیتها» و «افزایش قدرت وامدهی بانکها از طریق افزایش سرمایه نقدی توسط سهامداران دولتی و خصوصی» نیز سه محور دیگر برنامه جامع نظام بانکی عنوان شد.
توجه به «سه چالش بانکی» در همایش
همزمان با این جلسات ستاد اقتصادی دولت، در اختتامیه بیست و ششمین همایش سیاستهای پولی و ارزی نیز 3 چالش مهم نظام بانکی کنونی کشور تبیین و راهکارهای برون رفت از آن تشریح شد. «نرخ بالای سود بانکی»، «انجماد داراییهای شبکه بانکی» و «توسعه نامتوازن و شکست بازارهای مالی» سه چالش اصلی نظام بانکی مطرح شده در میزگردی بود که در اختتامیه همایش امسال پولی و بانکی عنوان شد. این سه چالش در جلسهای که با حضور رئیس کل بانک مرکزی و معاون توسعه امور تولیدی سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور برگزار شد، مورد بررسی قرار گرفت.
رتبهبندی بانکها برای تعدیل نرخ سود
مسوولان اقتصادی دولت یازدهم اولین چالش در حوزه پولی و بانکی کشور را «بالا بودن نرخ سود بانکی» عنوان کردند.
براساس اظهارات مطرح شده، با وجود اینکه نرخ کنونی تورم و همچنین انتظارات تورمی تا حدود بسیار زیادی تعدیل شده، اما نرخ سود بانکی هم راستا با آن این کاهش را تجربه نکرده است. موضوعی که تحت عنوان «چسبندگی نرخ سود بانکی» از آن یاد میشود و عوامل متعددی از تنگنای اعتباری گرفته تا نبود ابزارهای موثر در اختیار بانک مرکزی، در ایجاد آن دخیل بوده است. در میزگرد روز پنجشنبه همایش پولی و بانکی که در سالن اجلاس سران برگزار شد، برای غلبه بر معضل مذکور راهکارهایی ارائه شد. یکی از راهکارهای مهمی که برای غلبه بر این مشکل مطرح شد، این بود که نظامی برای رتبهبندی بانکها تعبیه شود تا براساس این نظام، بانک مرکزی بتواند برخورد خود با بانکها و بهرهمندی این بانکها از امکانات کنونی مثل «اخذ وام در بازار بینبانکی» را با توجه به رتبه اعتباری آنها تنظیم کند. به این ترتیب، بانکها و موسسات انگیزهای برای اصلاح شاخصهای سلامت اعتباری خود خواهند یافت و با حذف بانکهای بدحساب از بازار بین بانکی، کارآیی تزریق منابع به بازار بین بانکی برای کاهش نرخ سود نیز ارتقا مییابد.
غلبه بر داراییهای راکد با بازار بدهی
چالش مطرح شده بعدی در اظهارات مسوولان حاضر در اختتامیه همایش پولی و بانکی، مساله قفل بودن یا انجماد داراییهای بانکی بود که از آن تحت عنوان «داراییهای راکد شبکه بانکی» نیز یاد میشود. براساس آمارهای ارائه شده، حدود 34 درصد از داراییها (تسهیلات) شبکه بانکی در حال حاضر راکد است و عمده این داراییهای راکد نیز به دلیل مطالبات بانکها از بخش دولتی و نیز تسهیلات غیرجاری بانکها است. با توجه به محدود بودن میزان سرمایه بانکها، یکی از راهکارهایی که از گذشته برای افزایش قدرت تسهیلاتدهی بانکها مطرح شده بود، افزایش سرمایه شبکه بانکی بود که در نشست اخیر نیز به آن اشاره و تاکید شد که افزایش سرمایه بانکهای دولتی و خصوصی، به صورت جدی پیگیری شود.
غلبه بر داراییهای راکد با بازار بدهی
در این نشست، با توجه به نقش بدهیهای دولتی و غیردولتی در رکود داراییها، ضرورت «ساماندهی بدهیهای دولت» و «تعمیق بازار بدهی» برای رسیدگی به این بدهیها نیز مورد بحث قرار گرفت. به گفته حاضران در این نشست، با تعمیق بازار بدهی انتظار میرود وضعیت کشور در شاخص «رقابتپذیری مالی» بهبود یابد و با کاهش فشار تامین مالی از دوش بانکها از طریق این بازار، حجم مطالبات غیرجاری در مقایسه با کل تسهیلات نیز کاهش یابد. علاوه بر این و براساس دیدگاههای مطرح شده، وجود یک بازار بدهی کارآمد خواهد توانست در شفافیت دولت در تامین مالی، التزام دولت به کنترل تورم و دوری از استفاده از پول پرقدرت بانک مرکزی اثرگذار باشد. از طرفی، مزیت اوراق ارائه شده در بازار بدهی این خواهد بود که همه خریداران از جزئیات اوراق مطلع هستند و شفافیت در بازار مالی افزایش مییابد و نیز تامین مالی از طریق شرکتهای تخصصی صورت میگیرد که به گسترش ابزارهای جایگزین بانکها برای تامین مالی، منجر میشود. مسوولان اقتصادی دولت یازدهم در اینخصوص اعلام کرد: دولت هم باید در زمینه تامین مالی تغییر جهت بدهد و به سمت بازار بدهی برود و تامین مالی نظام بانکی را تنها برعهده بخش خصوصی قرار دهد.
تامین مالی بنگاههای بزرگ از بازار سرمایه
به گفته کارشناسان، وضعیت توسعه مالی در کشور نامتوازن است و بار سنگین تامین مالی بر دوش نظام بانکی است و رشد بالای سهم نظام بانکی از تامین مالی، «متوازن» نبوده و از «کیفیت» مناسب نیز برخوردار نیست. با توجه به این شرایط، مسوولان اقتصادی در این همایش یکی از مشکلات اصلی نظام مالی کشور را «بانک محور» بودن آن دانسته و عنوان کردند که تامين مالي حدود ۹۰ درصدي فعاليتهاي اقتصادي کشور توسط بانکها از جمله مواردی است که باید در اصلاح نظام پولی و بانکی مورد توجه قرار گیرد و سهم بازار سرمایه در تامین مالی افزایش یابد.علاوه بر تعمیق بازار بدهی، یکی از راهکارهای دیگری که برای اصلاح چالش بانکمحور بودن اقتصاد مطرح شد، بهبود زیرساختهای اعتباری کشور و ارتقای نظام تامین مالی تولید بود. مقامهای بانکی کشور در این خصوص پیشنهاد دادند که شرایط باید بهگونهای پیش برود که بانکها تنها برای تامین مالی بخش خصوصی در نظر گرفته شوند و از طرفی منابع خود را به بنگاه کوچک و متوسط تخصیص دهند و بنگاههای بزرگ از طریق بازار سرمایه تامین مالی شود. رئیس کل بانک مرکزی در راستای این طرح، توضیح داد که قبلا تمرکز سیاستگذار پولی در زمینه تسهیلات بانکی، هدایت به سمت تامین سرمایه در گردش بود ولی امسال تامین مالی بنگاههای کوچک و متوسط در اولویت قرار گرفته است.
اجرای «برنامه جامع نظام بانکی»
بهنظر میرسد توضیحات مطرح شده از سوی مسوولان در روزهای اخیر را بتوان در چارچوب اجرای «برنامه جامع اصلاح نظام بانکی» تحلیل کرد. این طرح که با همکاری پژوهشکده پولی و بانکی تهیه شده و تحتعنوان «مانیفست اصلاح بانکی» از آن یاد میشود، محورهای مختلف مقابله با چالشها و ایجاد امکانات موثر و بهروز در نظام بانکی کشور را مورد پوشش قرار داده است.براساس این طرح، کاهش ثبات مالی میتواند منجر به توقف کارکردهای نظام بانکی شود و هزینههای قابلملاحظهای را برای کشور ایجاد کند. بهعلاوه، استفاده از فرصتهای برجام نیز در گرو فعالیت سالم بانکها است. واقعیاتی که اصلاح نظام بانکی را به صورت ضرورتی با اولویت بالا تعریف میکند ولی واقعیت این است که در چارچوب روابط کنونی میان بانکها، بنگاهها، بانک مرکزی و دولت انتظار نمیرود سازوکارهای موجود به خودیخود قادر به تصحیح وضعیت فعلی باشند. در مقابل ادامه این وضع منجر به تخریب بیشتر سلامت بازارهای مالی میشود.منابع «دنیای اقتصاد» حکایت از این دارد که با توجه به شرایط موجود و ضرورت و فوریت اصلاح نظام بانکی، لازم است دولت و بانک مرکزی، در نقشهای حاکمیتیِ قانونگذار و ناظر و همچنین نقشهای غیرحاکمیتیِ سهامدار و تسهیلاتگیرنده اقداماتی در جهت اصلاح نظام مالی انجام دهد تا از مسیر افزایش سلامت بانکی قدرت وامدهی بانکها و تامین مالی تولید را تقویت کند.منبع: دنیای اقتصاد
رامبد جوان و برنامه «خندوانه» هفته
گذشته به سراغ موضوع متفاوتی رفت و میزبان چهرههای گمنامی شد که خود را شبیه
مرتضی پاشایی کرده بودند.
هفته گذشته وقتی مخاطبان خندوانه پای گیرندههایشان نشستند تا در ساعت همیشگی تماشاگر این برنامه باشند، با مهمانان متفاوتی مواجه شدند.
این بار مهمانان رامبد جوان نه آدمهای موفق و شناخته شده بودند نه بازیگران یا هنرمندانی که خاطرههای خوشی از آنها داریم، مهمانان او، سه جوان بودند که خود را به شکل و شمایل زندهیاد مرتضی پاشایی خواننده پاپ درآورده بودند.
داستان مرتضی پاشایی و طرفدارانش حالا اگرچه داستانی تکراریست اما همچنان اهمیت خودش را دارد.خوانندهاي که مراسم تشییع پیکرش به یکی از پديدههای اجتماعی کشور تبدیل شد و باعث شد کارشناسان بسیاری در حوزههای مختلف جامعهشناسی، روانشناسی و ... درباره آن سخن بگویند. این بار اما رامبد جوان میخواست از منظر دیگری به این موضوع بپردازد. موضوعی که تحت عنوان بحران هویت میتوان آن را دسته بندی کرد.
بدل های پاشایی چه گفتند؟
در این برنامه رامبد جوان با دعوت از چند جوان و یک کودک که تیپ و ظاهر خود را به مرحوم مرتضی پاشایی شبیه کرده بودند از آنها درباره این تقلید و علتش پرسید و اینکه انگیزه شان برای چنین حرکتی چه بوده است.غالب جواب ها البته قابل پیش بینی بود؛علاقه زیاد به پاشایی ،شخصیتش ، خوانندگی و موسیقی اش و اینکه قصد دارند یاد و خاطره او را زنده نگه دارند.این وسط البته اشاراتی هم به وجه اسطورگی پاشایی شد و اینکه هم در زمینه اخلاق هم خوانندگی وی اسطوره بوده که با نگاه متعجب رامبد جوان مواجه شد.این افراد البته همگی تاکید داشتند که توجه مردم به این شباهت برایشان مهم نیست و فقط به عشق پاشایی دست به چنین کاری زده اند اما برای مجری خندوانه عجیب بود که چرا آنها از هویت خودشان فاصله گرفته اند.جوان سعی می کرد به آنها بقبولاند که ظاهر و هویت خودشان را حفظ کنند و ظاهر شدن با هویت خودی در جامعه کار بهتر و درست تری است.به همین خاطر او به کودکی که خود را شبیه به پاشایی کرده بود کمک کرد تا قیافه و تیپ خودش را داشته باشد و البته تاکید کرد که با قیافه خودش بدون عینک و شال و کلاه شبیه به آنچه پاشایی به تن می کرد خیلی زیباتر است.
واکنش ها و اعتراض ها، سکوت رامبد
اما بلافاصله بعد از این برنامه هواداران مرتضی پاشایی حمله سفت و سختی را علیه رامبد جوان آغاز کردند و البته این برنامه و آنچه در آن گذشت با واکنش هایی از سوی برادر و پدر مرتضی پاشایی همراه شد.در واقع جدا از حمله هواداران پاشایی به صفحه اینستاگرام جوان و بحث هایی که طی چند روز گذشته در این صفحه بین موافقان و مخالفان برنامه در گرفت پدر و برادر پاشایی این برنامه را بی حرمتی به خواننده فقید دانسته و از عوامل برنامه ساز خواستار توضیح شدند.
اولین واکنش را مصطفی پاشایی (برادر مرتضی پاشایی) فردای پخش برنامه نشان داد و در صفحه شخصی اش نوشت: «خداوند خواست که مرتضی را عزت ببخشد و این در سایه دل پاک و بی آلایش و هنر بی بدیلی که از ذات هنرمندش سرچشمه میگرفت میسر شد. تمامی خصوصیتهای اخلاقی و هنر مثالزدنی مرتضی پاشایی بود که میلیونها ایرانی عاشقانه دوستش دارند. به این نکته باید توجه کرد که خداوند مهر مرتضی را در دل مردم نهاد و هیچ شخصی نمیتواند این محبت را از دلشان خارج کند.»
متعاقب این واکنش پدر پاشایی هم در نامه ای به محتوای برنامه خندوانه اعتراض کرد و نوشت:«دیدیم که در برنامه ای طنز در یکی از شبکه ها با دعوت کردن از چند نفر از اشخاصی که الگوی خود را مرتضی عزیزم معرفی کردند حواشی جدیدی بعد از گذشت حدود دو سال از پرواز فرزندم ایجاد شد .دو نکته در اینجا قابل تامل است.اولا اشتباه برنامه سازان و مجری برنامه ای که مد نظر است در این است که درک کردن احساس مردمی که به مرتضی عشق می ورزیدند کار ساده ای نیست و از عهده هر شخصی بر نمی آید . و این سوال که شما چرا مرتضی پاشایی را اسطوره خود می دانید سوال بجا و صحیحی نیست . تفاوت دیدگاه های به ظاهر روشنفکرانه ای که به دنبال دلایل جامعه شناسانه و منتقدانه این هستند و دید گاه مردمی که عاشقانه مرتضی را دوست دارند که میلیون ها نفر هستند در این است که عشق دلیل نمی خواهد ، اینکه مرتضی نغمه غم انگیزِ وجود انسانها را شنیده بود و با صدای آسمانی و ملودی های کم نظیرش ترکیبی دلنشین را به مردم ارائه می داد.
خوشبختانه مردم کشور ما بسیار ریزبین و نکته سنج و دقیق هستند و صداقت در رفتار و گفتار و آثار هنرمندان را بسیار خوب می فهمند. مرتضی پاشایی نمونه کامل یک فرد صادق و درستکار و مهربان بود که بی هیچ « شو » و تظاهری کارهای خیرخواهانه ای انجام می داد که حتی در بعضی موارد خانواده اش هم از آن اعمال خیر بی خبر بودند که ما در عصر جاری کمتر کسی را اینگونه می بینیم.حال اینکه قصد برنامه ساز و مجری برنامه مذکور از اختصاص دادن یکی از قسمت های این برنامه به موضوع مرتضی پاشایی چه بوده خداوند شاهد وعالم است اما این نکته محرز است که در برنامه دیشب عمدا یا سهوا به خیل عظیم طرفداران مرتضی پاشایی بی حرمتی شد و اینگونه برداشت شد که مجری برنامه قصد در تخریبِ عشقِ طرفداران میلیونی مرتضی پاشایی دارد. امیدواریم عوامل برنامه ساز توضیحی برای رفع سو تفاهم در این خصوص داشته باشند.»
خندوانه انجام وظیفه کرد
پدیده مرتضی پاشایی پیش از اینکه یک پدیده هنری باشد بیشتر به چشم یک پدیده اجتماعی نگاه می شود چرا که واکنش ها به مرگ او نگاه جامعه شناسان را به خود جلب کرد و آنها تلاش کردند این پدیده را از منظر جامعه شناسانه بررسی کنند تا به فهم بهتری از جامعه ایرانی امروز و بخصوص نسل جوانش برسند.این درست همان کاری بود که رامبد جوان در برنامه اش انجام داد .فارغ از هر نوع قضاوت درباره درست و نادرست بودن این کار اگر قائل به این موضوع باشیم که یکی از وظایف یا نقش رسانه بررسی و تحلیل اتفاقات اجتماعی است کاری که رامبد جوان در برنامه سه شنبه شب انجام داد تنها انجام وظیفه ای بود که خیلی پیش از این باید در رسانه ملی به آن پرداخته می شد.
خندوانه جدا از اینکه یک برنامه مفرح و شاد به حساب می آید و کارکرد سرگرمی دارد همواره دغدغه های اجتماعی را هم مد نظر قرار داده و در پی اصلاح برخی رفتارهای اجتماعی است.به همین خاطر پرداختن به پدیده پاشایی،بحث هویت اجتماعی جوانان و اینکه چرا خواننده ای مثل مرتضی پاشایی در جامعه فعلی تبدیل به اسطوره می شود از جمله دلایلی است که می توان حضور بدل های پاشایی در برنامه خندوانه را قابل قبول دانست و توجیه کرد.
در این میان به سراغ بهرنگ صدیقی، جامعهشناس رفتیم تا نظر او را درباره این برنامه والبته پدیده پاشایی بپرسیم. او در این باره میگوید: «این موضوع حتما زوایای متفاوتی دارد، اما یکی از وجوهی که به نظر میآید میشود به آن پرداخت بحث هویت است. در جامعهشناسی این بحثی جدی است و گفتمانهای متفاوتی دربارهاش وجود دارد. من البته یک روایت را بیشتر میپسندم که در آن پرسش این است که اصولاً چیزی که ما به آن میگوئیم هویت چیست و منبعش کجاست؟ اگر برگردیم به موضوع و مثلاً از یک جوان بپرسیم که تو چرا خودت نیستی و چرا میخواهی خودت را شبیه کسی دیگر بکنی پیش از آن باید برای این پرسش که هویت چیست جواب داشته داده باشیم و گفتمانی که از آن گفتم میگوید این هویت، این «خود» از آسمان نمیبارد. چیزی نیست که پیشاپیش در فرد باشد و بجوشد و بیرون بیاید.»
او میافزاید: «هویت از جامعه و شرایط اجتماعی نشئت میگیرد. من محصول بافت و بستر احتماعیای هستم که در آن بار آمدهام. این بافت و بستر اجتماعی مهمترین منبع هویت است. این هویت اجتماعی از طریق مولفههای بسیار بسیار گوناگونی به دست می آید و شکل میگیرد .در این زمینه آنقدر تنوع وجود دارد که بسیار دشوار میتوانیم ردپای همه آنها را در هویتمان تشخیص دهیم. در واقع هر وجه از رفتار و کردار هر یک از ما در هر لحظه تحت تأثیر امور گوناگونی از خانواده، مذهب، رسانه، مدرسه، تاریخ و نظایر اینها گرفته تا جزئیترین اتفاقات روزمره است و همینها است که در شکلدادن به هویت ما مؤثرند. در واقع چیزی که من را میسازد، و این ساختن مدام در جریان است، ملغمهای است از همه این امور سیال و متنوع و اینجا و اکنونی.»
این جامعهشناس همچنین میگوید: «حالا اتفاقی که معمولا برای ما میافتد این است که ین فرایند پیچیدهای که گفتم در ساختن هویت ما دستدرکار است فرایندی ناآگاهانه است که افراد اساساً خودآگاهانه با آن مواجه نمیشوند و نمیشود هم به آن آگاه بود. اینکه ما آگاهانه با این امر مواجه نمیشویم امری است معمول. حالا بحث این است که برخی افراد میکوشند این مواجهه را آگاهانه صورت دهند. اینها همین کسانی هستند که درباره شان صحبت میکنیم. همانهایی که به قولی ادای دیگران را درمی آورند. اینها اساساً دوست دارند چهره، رفتار، و نقش اجتماعی را در این فرایند درونی کنترل کنند و تا جای ممکن خود در دست بگیرند. به تعبیری دیگر میتوان گفت این افراد با این فرایند بازاندیشانه مواجه میشوند. طوری دیگر اگر بخواهم این بحث را جمعبندی کنم باید بگویم در واقع ما همهمان ادای بقیه را درمی آوریم، موضوع این است که به طور معمول این امر ناخودآگاه است و در این میان برخی هستند که این کار را خودآگاه میکنند.»
صدیقی ادامه میدهد: «جالب است که رفتار چنین افرادی معمولاً به نظر ما قابل سرزنش و حتی تمسخرآمیز است و چه بسا آنها را تبدیل به جوک و مایه خنده هم بکند. علتش همین است. آن ها کاری را که ما ناخودآگاه میکنیم و همهمان درگیرش هستیم جلوی چشم میآورند و همین خیلی اوقات روند معمول اموری را که به آن عادت داریم به هم میزند و همین میتواند موجب مضحکه شود.»
او میافزاید:«اساساً گفتاری که میگوید خودت باش گفتاری است که خیلی مورد پسند نظامهای برنامهریز از بالاست. کسی که میگوید خودت باش نه فردی دیگر، در حالی که با تعبیری که گفتم هیچ خود از پیش موجود و سفت و سختی از اساس وجود ندارد، در واقع میخواهد تو را از محتوای اجتماعیات تهی کند. یعنی میخواهد به تو بقبولاند در وجودت خودی ذاتی و منحصر به تو وجود دارد که باید کشفش کنی و با آن منطبق شوی. در این شرایط بلافاصله این پرسش به ذهن میآید که این خودی که قرار است کشفش کنم چیست؟ به واقع باید چه چیزی را در کجا پیدا کنم؟ اینجا همان جایی است که همانی که این پرسش را طرح کرده باز به صحنه میآید و به شما میگوید آن خود چیست و تو در حقیقت کیستی. با این وصف باید بگویم گفتاری که میگوید خودت باش گفتاری سلطهگر است و میخواهد از تو آن چیزی را بسازد که خودش میخواهد. میخواهد بگوید اینی که هستی نباش و این چیزی که من میگویم باش. این همان کاری است که نظامهای آموزشی، رسانه، و در کل نظامهای برنامهٔریز و سیاستگذار در هر شکلشان میکنند.»
صدیقی همچنین یادآور میشود: «درباره موضوع پاشایی، اگر یک وجه دیگر را به این بحث اضافه کنیم موضوعی که طرح کردم می تواند موجهتر به نظر آید. مطمئناً اتفاق پاشایی اتفاق قابل بررسی و بکری برای جامعه شناسان بود و جهات متفاوتی برای بررسی داشت؛ خواننده ای از دنیا رفت، مردم برای گرامی داشت یادش یا به هر حال به انگیزه های متفاوت وارد عرصه عمومی شدند، فضاهای مجازی پر شد از بازتاب این اتفاق و بحث درباره آن، هواداران لحظاتی ساختند و... در این میان رسانه تلویزیون هم خیلی زود وارد صحنه شد و تلاش کرد این مساله را
مال خودش کند. بلافاصله دوربین ها در محل حاضر شدند و برنامهسازی کردند. سراغ خانواده مرحوم پاشایی رفتند و چهرهای را که مایل بودند از خانوادهاش تصویر کردند. کاری به درست یا غلط بودن این تصاویر و اطلاعات ندارم و تنها میگویم این روایتها را تلویزیون بر ماجرا سوار کرد، روایتهایی که تا پیش از آن در مورد این خواننده مطرح نبود. بنابراین همان نظام برنامهریز که میگوید چه کسی باش از این طریق هم وارد صحنه شده، میخواهد فضا را مال خود کند تا بگوید شما که میخواهید از این آدم دنبالهروی کنید این آدم با آن چیزی که من گویم متعارض نیست.»
این جامعهشناس در پایان نیز اظهار میکند: «به هر حال این دو فرایند که از جانب نظام برنامهریز و سیاستگذار دنبال میشود یک جایی به هم گره میخورند. چه آنجایی که میگوید خودت باش چه آنجایی که میکوشد فضا را مال خود کند در واقع میخواهد محتوای هویتی افراد زیر نظرش را در اختیار خودش بگیرد و افراد را منطبق کند با چیزی که میخواهد. این بخشی از همان فرایندی است که در جامعهشناسی به آن میگوییم اجتماعی شدن.»
با همه اینها پرداختن به چنین موضوعی آن هم در قاب رسانه ملی اتفاق خوبی است. اتقافی که رقم زدنش نوعی شجاعت میخواهد و رامبد جوان و اتاق ایدهپردازی این برنامه توانستند با اتکا به آن دست روی یکی از نقاط حساس جامعه بگذارند. اتفاقی که باید امیدوار بود بعد از این هم باز تکرار شود.منبع: خبرآنلاین
هفته گذشته وقتی مخاطبان خندوانه پای گیرندههایشان نشستند تا در ساعت همیشگی تماشاگر این برنامه باشند، با مهمانان متفاوتی مواجه شدند.
این بار مهمانان رامبد جوان نه آدمهای موفق و شناخته شده بودند نه بازیگران یا هنرمندانی که خاطرههای خوشی از آنها داریم، مهمانان او، سه جوان بودند که خود را به شکل و شمایل زندهیاد مرتضی پاشایی خواننده پاپ درآورده بودند.
داستان مرتضی پاشایی و طرفدارانش حالا اگرچه داستانی تکراریست اما همچنان اهمیت خودش را دارد.خوانندهاي که مراسم تشییع پیکرش به یکی از پديدههای اجتماعی کشور تبدیل شد و باعث شد کارشناسان بسیاری در حوزههای مختلف جامعهشناسی، روانشناسی و ... درباره آن سخن بگویند. این بار اما رامبد جوان میخواست از منظر دیگری به این موضوع بپردازد. موضوعی که تحت عنوان بحران هویت میتوان آن را دسته بندی کرد.
بدل های پاشایی چه گفتند؟
در این برنامه رامبد جوان با دعوت از چند جوان و یک کودک که تیپ و ظاهر خود را به مرحوم مرتضی پاشایی شبیه کرده بودند از آنها درباره این تقلید و علتش پرسید و اینکه انگیزه شان برای چنین حرکتی چه بوده است.غالب جواب ها البته قابل پیش بینی بود؛علاقه زیاد به پاشایی ،شخصیتش ، خوانندگی و موسیقی اش و اینکه قصد دارند یاد و خاطره او را زنده نگه دارند.این وسط البته اشاراتی هم به وجه اسطورگی پاشایی شد و اینکه هم در زمینه اخلاق هم خوانندگی وی اسطوره بوده که با نگاه متعجب رامبد جوان مواجه شد.این افراد البته همگی تاکید داشتند که توجه مردم به این شباهت برایشان مهم نیست و فقط به عشق پاشایی دست به چنین کاری زده اند اما برای مجری خندوانه عجیب بود که چرا آنها از هویت خودشان فاصله گرفته اند.جوان سعی می کرد به آنها بقبولاند که ظاهر و هویت خودشان را حفظ کنند و ظاهر شدن با هویت خودی در جامعه کار بهتر و درست تری است.به همین خاطر او به کودکی که خود را شبیه به پاشایی کرده بود کمک کرد تا قیافه و تیپ خودش را داشته باشد و البته تاکید کرد که با قیافه خودش بدون عینک و شال و کلاه شبیه به آنچه پاشایی به تن می کرد خیلی زیباتر است.
واکنش ها و اعتراض ها، سکوت رامبد
اما بلافاصله بعد از این برنامه هواداران مرتضی پاشایی حمله سفت و سختی را علیه رامبد جوان آغاز کردند و البته این برنامه و آنچه در آن گذشت با واکنش هایی از سوی برادر و پدر مرتضی پاشایی همراه شد.در واقع جدا از حمله هواداران پاشایی به صفحه اینستاگرام جوان و بحث هایی که طی چند روز گذشته در این صفحه بین موافقان و مخالفان برنامه در گرفت پدر و برادر پاشایی این برنامه را بی حرمتی به خواننده فقید دانسته و از عوامل برنامه ساز خواستار توضیح شدند.
اولین واکنش را مصطفی پاشایی (برادر مرتضی پاشایی) فردای پخش برنامه نشان داد و در صفحه شخصی اش نوشت: «خداوند خواست که مرتضی را عزت ببخشد و این در سایه دل پاک و بی آلایش و هنر بی بدیلی که از ذات هنرمندش سرچشمه میگرفت میسر شد. تمامی خصوصیتهای اخلاقی و هنر مثالزدنی مرتضی پاشایی بود که میلیونها ایرانی عاشقانه دوستش دارند. به این نکته باید توجه کرد که خداوند مهر مرتضی را در دل مردم نهاد و هیچ شخصی نمیتواند این محبت را از دلشان خارج کند.»
متعاقب این واکنش پدر پاشایی هم در نامه ای به محتوای برنامه خندوانه اعتراض کرد و نوشت:«دیدیم که در برنامه ای طنز در یکی از شبکه ها با دعوت کردن از چند نفر از اشخاصی که الگوی خود را مرتضی عزیزم معرفی کردند حواشی جدیدی بعد از گذشت حدود دو سال از پرواز فرزندم ایجاد شد .دو نکته در اینجا قابل تامل است.اولا اشتباه برنامه سازان و مجری برنامه ای که مد نظر است در این است که درک کردن احساس مردمی که به مرتضی عشق می ورزیدند کار ساده ای نیست و از عهده هر شخصی بر نمی آید . و این سوال که شما چرا مرتضی پاشایی را اسطوره خود می دانید سوال بجا و صحیحی نیست . تفاوت دیدگاه های به ظاهر روشنفکرانه ای که به دنبال دلایل جامعه شناسانه و منتقدانه این هستند و دید گاه مردمی که عاشقانه مرتضی را دوست دارند که میلیون ها نفر هستند در این است که عشق دلیل نمی خواهد ، اینکه مرتضی نغمه غم انگیزِ وجود انسانها را شنیده بود و با صدای آسمانی و ملودی های کم نظیرش ترکیبی دلنشین را به مردم ارائه می داد.
خوشبختانه مردم کشور ما بسیار ریزبین و نکته سنج و دقیق هستند و صداقت در رفتار و گفتار و آثار هنرمندان را بسیار خوب می فهمند. مرتضی پاشایی نمونه کامل یک فرد صادق و درستکار و مهربان بود که بی هیچ « شو » و تظاهری کارهای خیرخواهانه ای انجام می داد که حتی در بعضی موارد خانواده اش هم از آن اعمال خیر بی خبر بودند که ما در عصر جاری کمتر کسی را اینگونه می بینیم.حال اینکه قصد برنامه ساز و مجری برنامه مذکور از اختصاص دادن یکی از قسمت های این برنامه به موضوع مرتضی پاشایی چه بوده خداوند شاهد وعالم است اما این نکته محرز است که در برنامه دیشب عمدا یا سهوا به خیل عظیم طرفداران مرتضی پاشایی بی حرمتی شد و اینگونه برداشت شد که مجری برنامه قصد در تخریبِ عشقِ طرفداران میلیونی مرتضی پاشایی دارد. امیدواریم عوامل برنامه ساز توضیحی برای رفع سو تفاهم در این خصوص داشته باشند.»
خندوانه انجام وظیفه کرد
پدیده مرتضی پاشایی پیش از اینکه یک پدیده هنری باشد بیشتر به چشم یک پدیده اجتماعی نگاه می شود چرا که واکنش ها به مرگ او نگاه جامعه شناسان را به خود جلب کرد و آنها تلاش کردند این پدیده را از منظر جامعه شناسانه بررسی کنند تا به فهم بهتری از جامعه ایرانی امروز و بخصوص نسل جوانش برسند.این درست همان کاری بود که رامبد جوان در برنامه اش انجام داد .فارغ از هر نوع قضاوت درباره درست و نادرست بودن این کار اگر قائل به این موضوع باشیم که یکی از وظایف یا نقش رسانه بررسی و تحلیل اتفاقات اجتماعی است کاری که رامبد جوان در برنامه سه شنبه شب انجام داد تنها انجام وظیفه ای بود که خیلی پیش از این باید در رسانه ملی به آن پرداخته می شد.
خندوانه جدا از اینکه یک برنامه مفرح و شاد به حساب می آید و کارکرد سرگرمی دارد همواره دغدغه های اجتماعی را هم مد نظر قرار داده و در پی اصلاح برخی رفتارهای اجتماعی است.به همین خاطر پرداختن به پدیده پاشایی،بحث هویت اجتماعی جوانان و اینکه چرا خواننده ای مثل مرتضی پاشایی در جامعه فعلی تبدیل به اسطوره می شود از جمله دلایلی است که می توان حضور بدل های پاشایی در برنامه خندوانه را قابل قبول دانست و توجیه کرد.
در این میان به سراغ بهرنگ صدیقی، جامعهشناس رفتیم تا نظر او را درباره این برنامه والبته پدیده پاشایی بپرسیم. او در این باره میگوید: «این موضوع حتما زوایای متفاوتی دارد، اما یکی از وجوهی که به نظر میآید میشود به آن پرداخت بحث هویت است. در جامعهشناسی این بحثی جدی است و گفتمانهای متفاوتی دربارهاش وجود دارد. من البته یک روایت را بیشتر میپسندم که در آن پرسش این است که اصولاً چیزی که ما به آن میگوئیم هویت چیست و منبعش کجاست؟ اگر برگردیم به موضوع و مثلاً از یک جوان بپرسیم که تو چرا خودت نیستی و چرا میخواهی خودت را شبیه کسی دیگر بکنی پیش از آن باید برای این پرسش که هویت چیست جواب داشته داده باشیم و گفتمانی که از آن گفتم میگوید این هویت، این «خود» از آسمان نمیبارد. چیزی نیست که پیشاپیش در فرد باشد و بجوشد و بیرون بیاید.»
او میافزاید: «هویت از جامعه و شرایط اجتماعی نشئت میگیرد. من محصول بافت و بستر احتماعیای هستم که در آن بار آمدهام. این بافت و بستر اجتماعی مهمترین منبع هویت است. این هویت اجتماعی از طریق مولفههای بسیار بسیار گوناگونی به دست می آید و شکل میگیرد .در این زمینه آنقدر تنوع وجود دارد که بسیار دشوار میتوانیم ردپای همه آنها را در هویتمان تشخیص دهیم. در واقع هر وجه از رفتار و کردار هر یک از ما در هر لحظه تحت تأثیر امور گوناگونی از خانواده، مذهب، رسانه، مدرسه، تاریخ و نظایر اینها گرفته تا جزئیترین اتفاقات روزمره است و همینها است که در شکلدادن به هویت ما مؤثرند. در واقع چیزی که من را میسازد، و این ساختن مدام در جریان است، ملغمهای است از همه این امور سیال و متنوع و اینجا و اکنونی.»
این جامعهشناس همچنین میگوید: «حالا اتفاقی که معمولا برای ما میافتد این است که ین فرایند پیچیدهای که گفتم در ساختن هویت ما دستدرکار است فرایندی ناآگاهانه است که افراد اساساً خودآگاهانه با آن مواجه نمیشوند و نمیشود هم به آن آگاه بود. اینکه ما آگاهانه با این امر مواجه نمیشویم امری است معمول. حالا بحث این است که برخی افراد میکوشند این مواجهه را آگاهانه صورت دهند. اینها همین کسانی هستند که درباره شان صحبت میکنیم. همانهایی که به قولی ادای دیگران را درمی آورند. اینها اساساً دوست دارند چهره، رفتار، و نقش اجتماعی را در این فرایند درونی کنترل کنند و تا جای ممکن خود در دست بگیرند. به تعبیری دیگر میتوان گفت این افراد با این فرایند بازاندیشانه مواجه میشوند. طوری دیگر اگر بخواهم این بحث را جمعبندی کنم باید بگویم در واقع ما همهمان ادای بقیه را درمی آوریم، موضوع این است که به طور معمول این امر ناخودآگاه است و در این میان برخی هستند که این کار را خودآگاه میکنند.»
صدیقی ادامه میدهد: «جالب است که رفتار چنین افرادی معمولاً به نظر ما قابل سرزنش و حتی تمسخرآمیز است و چه بسا آنها را تبدیل به جوک و مایه خنده هم بکند. علتش همین است. آن ها کاری را که ما ناخودآگاه میکنیم و همهمان درگیرش هستیم جلوی چشم میآورند و همین خیلی اوقات روند معمول اموری را که به آن عادت داریم به هم میزند و همین میتواند موجب مضحکه شود.»
او میافزاید:«اساساً گفتاری که میگوید خودت باش گفتاری است که خیلی مورد پسند نظامهای برنامهریز از بالاست. کسی که میگوید خودت باش نه فردی دیگر، در حالی که با تعبیری که گفتم هیچ خود از پیش موجود و سفت و سختی از اساس وجود ندارد، در واقع میخواهد تو را از محتوای اجتماعیات تهی کند. یعنی میخواهد به تو بقبولاند در وجودت خودی ذاتی و منحصر به تو وجود دارد که باید کشفش کنی و با آن منطبق شوی. در این شرایط بلافاصله این پرسش به ذهن میآید که این خودی که قرار است کشفش کنم چیست؟ به واقع باید چه چیزی را در کجا پیدا کنم؟ اینجا همان جایی است که همانی که این پرسش را طرح کرده باز به صحنه میآید و به شما میگوید آن خود چیست و تو در حقیقت کیستی. با این وصف باید بگویم گفتاری که میگوید خودت باش گفتاری سلطهگر است و میخواهد از تو آن چیزی را بسازد که خودش میخواهد. میخواهد بگوید اینی که هستی نباش و این چیزی که من میگویم باش. این همان کاری است که نظامهای آموزشی، رسانه، و در کل نظامهای برنامهٔریز و سیاستگذار در هر شکلشان میکنند.»
صدیقی همچنین یادآور میشود: «درباره موضوع پاشایی، اگر یک وجه دیگر را به این بحث اضافه کنیم موضوعی که طرح کردم می تواند موجهتر به نظر آید. مطمئناً اتفاق پاشایی اتفاق قابل بررسی و بکری برای جامعه شناسان بود و جهات متفاوتی برای بررسی داشت؛ خواننده ای از دنیا رفت، مردم برای گرامی داشت یادش یا به هر حال به انگیزه های متفاوت وارد عرصه عمومی شدند، فضاهای مجازی پر شد از بازتاب این اتفاق و بحث درباره آن، هواداران لحظاتی ساختند و... در این میان رسانه تلویزیون هم خیلی زود وارد صحنه شد و تلاش کرد این مساله را
مال خودش کند. بلافاصله دوربین ها در محل حاضر شدند و برنامهسازی کردند. سراغ خانواده مرحوم پاشایی رفتند و چهرهای را که مایل بودند از خانوادهاش تصویر کردند. کاری به درست یا غلط بودن این تصاویر و اطلاعات ندارم و تنها میگویم این روایتها را تلویزیون بر ماجرا سوار کرد، روایتهایی که تا پیش از آن در مورد این خواننده مطرح نبود. بنابراین همان نظام برنامهریز که میگوید چه کسی باش از این طریق هم وارد صحنه شده، میخواهد فضا را مال خود کند تا بگوید شما که میخواهید از این آدم دنبالهروی کنید این آدم با آن چیزی که من گویم متعارض نیست.»
این جامعهشناس در پایان نیز اظهار میکند: «به هر حال این دو فرایند که از جانب نظام برنامهریز و سیاستگذار دنبال میشود یک جایی به هم گره میخورند. چه آنجایی که میگوید خودت باش چه آنجایی که میکوشد فضا را مال خود کند در واقع میخواهد محتوای هویتی افراد زیر نظرش را در اختیار خودش بگیرد و افراد را منطبق کند با چیزی که میخواهد. این بخشی از همان فرایندی است که در جامعهشناسی به آن میگوییم اجتماعی شدن.»
با همه اینها پرداختن به چنین موضوعی آن هم در قاب رسانه ملی اتفاق خوبی است. اتقافی که رقم زدنش نوعی شجاعت میخواهد و رامبد جوان و اتاق ایدهپردازی این برنامه توانستند با اتکا به آن دست روی یکی از نقاط حساس جامعه بگذارند. اتفاقی که باید امیدوار بود بعد از این هم باز تکرار شود.منبع: خبرآنلاین