گزیده ها قسمت سوم


گزیده ها قسمت سوم 12 مهر -95
ایرنا نوشت: مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران در گفتگویی از نامه‌های محرمانه‌اش به روسای جمهور گفت.
عباس سلیمی نمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران است. 13 سال مدیر مسئولی و سردبیری کیهان هوایی، وی را در زمره چند روزنامه نگار شاخص اصولگرای کشور درآورده است.وی غالبا مواضع انتقادی علیه دولتهای مستقر در جمهوری اسلامی داشته و سایر قوا از جمله قضائیه را نیز از ارزیابی های انتقادی اش بی بهره نگذاشته است. این روزنامه نگار به نوشتن نامه های سرگشاده به مقامات نیز شهره دارد.
برنامه هاشمی تخریب قالیباف بود
 
سلیمی نمین معتقد است: براساس نظر سنجی‌ها، آقای هاشمی در دور اول تمام هم و غم خود را بر تخریب قالیباف قرار داد طوری که گاهی صدای وی در می آمد. من در ستاد قالیباف بودم و این موضوع را از نزدیک دیدم. اصلا گرایش خود آقای قالیباف به آقای هاشمی بود ولی هاشمی وی را تخریب می کرد. یادم هست یک روز صبح خود آقای قالیباف با مهدی هاشمی تماس گرفت و گفت اگر این روند را ادامه دهید من هم اطلاعاتی که درباره فعالیت های اقتصادی شما دارم را منتشر می کنم. همین تخریب ها باعث شد آقای قالیباف در نظر سنجی ها دچار افت جدی شود وگرنه رای بالایی داشت.احمدی نژد قرار بود به نفع قالیباف کنار برود
از سویی آقایان محسن رضایی، محمود احمدی نژاد و احمد توکلی هم با قالیباف قرار گذاشته بودند اگر در نظر سنجی‌ها همچنان قالیباف در صدر بماند از طرفداران خود بخواهند که به ایشان رای دهند. حتی آقای توکلی که در ستادش بودم فعالیت‌هایش را تعطیل و نیروهای خود را به ستاد قالیباف فرستاد.در مورد  مساله انتقال قدرت بین نسل اول و دوم انقلاب)من به آقای واعظ طبسی هم ایراد داشتم که حتی در ایام بیماری هم حاضر نشد پست خود را رها کند. به خیلی های دیگر هم همین انتقاد را دارم. افرادی که سالهاست از بازنشستگی شان گذشته اما پست های اجرایی را رها نمی کنند. البته منظورم فقط پست های اجرایی است. مثلا استفاده از نیروهای باتجربه و مسن در پست هایی مانند مجمع تشخیص مصلحت نظام، مجلس خبرگان رهبری، شورای نگهبان و امثالهم نه تنها عیب نیست بلکه حسن است.وی در همین رابطه ادامه داد: همان قاعده ای که درباره هاشمی صادق است در مورد احمدی نژاد هم صدق می کند. ایشان 8 سال رئیس جمهور مملکت بوده و هر گلی که قرار بوده به سر مملکت بزند زده است. علاوه بر این با بازگشت احمدی نژاد، دوباره التهابات به جامعه برمی‌گردد آن هم در شرایط امروز که نیاز جدی به آرامش داریم. ما الان تبدیل به یک قدرت جدی منطقه ای شده ایم و توانمان از مرزها فراتر رفته است. هر گونه التهابی در داخل، قدرت منطقه ای ما را دچار چالش می کند.علاقه سلیمی نمین به نوشتن نامه‌های محرمانه
 
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران همچنین گفت: علاقه زیادی به نوشتن نامه های محرمانه دارم.من چندین نامه محرمانه به روحانی، احمدی نژاد، خاتمی و هاشمی نوشته ام.دولتهای هاشمی و خاتمی به نامه هایم توجه می کردند. اما در دولت احمدی نژاد و روحانی هیچ جوابی دریافت نکردم. یادم هست وقتی به هاشمی نامه می نوشتم حتی رئیس دفتر ایشان به من زنگ می زد و با هم درباره نامه حرف می زنیم و تبادل نظر می کردیم.
*
همیشه آقای مرتضوی را آفت و بلیه‌ای برای کشور می دانستم و می دانم. ایشان در عدم سلامت کشور نقش بسیار پررنگی داشت. وی اهل معامله بود. یک مدتی در خدمت هاشمی بود مدتی در خدمت احمدی نژاد. ما به ازایش را هم دریافت کرده است. هیچ جریان سیاسی در کشور نمی تواند خود را مبری از معامله با مرتضوی بداند.
*
قوه قضائیه به رسانه به آنها به چشم رقیب نگاه می کند نه عامل کمک کننده ای برای اشراف بر آنچه در سطح و عمق جامعه می گذرد.
فیض‌الله عرب‌سرخی، در پاسخ به این سوال که از نظر شما دلیل منع احمدی‌نژاد برای حضور در انتخابات چه بود، گفت: آنچه بیان شد جلوگیری از قطبی شدن انتخابات و فضای سیاسی کشور بود که از نظر رهبری به صلاح کشور بود، اما بنظر می‌رسد که دلایل دیگری را هم بتوان ارائه کرد.به گزارش ایلنا او افزود: از جمله این دلایل اینکه در رابطه با آقای احمدی‌نژاد پرونده‌های قابل توجهی در دیوان محاسبات و محاکم دادگستری وجود دارد و شکایت‌های فراوانی از ایشان شده که به دلایلی که هیچ‌وقت اعلام نشده، به هیچ‌یک از آنها رسیدگی نشده و با این همه ابهام، حتما نمی‌توانست پاسخ رهبری به مشورت ایشان مثبت باشد. دیگر اینکه امروز که غبارها فرونشسته از دو دوره ریاست جمهوری ایشان هیچ نقطه درخشانی در حافظه کسی وجود ندارد؛ البته منظورم حامیان دوآتشه ایشان نیست.این فعال سیاسی اصلاح‌طلب در پاسخ به این سوال که آیا تاکنون این اتفاق سابقه داشته، گفت: آنچه اتفاق افتاده، موضوع مشورت یک فرد در مظان کاندیداتوری ریاست جمهوری با رهبری بوده که به نظرم امر بی‌سابقه‌ای نبوده است. بسیاری از نامزدهای قبلی هم با رهبری مشورت می‌کردند و ایشان هم نظرات متفاوتی ابراز می‌کردند ولی مورد اخیر دو نکته داشت که آن را از موارد قبلی متمایز می‌کرد؛ اول اینکه این گزینه به دلایلی که فعلا مجال و فضای طرح آن نیست، رسانه‌ای و تبلیغاتی شد. نکته دیگر اینکه مشورت‌کننده سابقه دو دوره ریاست جمهوری با بحث‌های فراوان دارد، لذا حرف‌های زیادی راجع به عملکرد و شخصیت ایشان است که همه ذیل موضوع مشورت با رهبری طرح می‌شود، ضمن اینکه رهبری نظرشان را گفتند و دستوری ندادند که اتفاقا عده‌ای دستور داده‌نشده را تبلیغ می‌کنند تا چیزی را تثبیت کنند که وجود ندارد.عرب‌سرخی در مورد آرایش سیاسی اصولگرایان برای انتخابات آینده در غیاب احمدی‌نژاد، عنوان کرد: به‌نظر من احمدی‌نژاد صاحب شانس‌ترین چهره در میان طیف اصولگرایان هست و اگر او به هردلیل در صحنه حاضر نشود  سایر چهره‌ها به دلایل مختلف از شانس زیادی برخوردار نیستند. در عین حال در مقام انتخاب یک چهره که بعد از احمدی‌نژاد از وجاهت بیشتری برخوردار باشد، به‌نظر من آقای باهنر از این موقعیت برخوردار است. ضمن اینکه شرایط فکری او اجازه می‌دهد تا جایگاه نامزد اصولگرایان را از حاشیه افراط به کانون اصولگرایی منتقل کند. البته به‌نظر من چهره‌هایی که قبلا خود را آزموده‌اند، باز هم خواهند آمد به استثناء آقای رضایی که با بازگشت به سپاه موضوع حضور در عرصه سیاسی را عملا نفی کرد اما باید اذعان کرد که از شانس چندانی برخوردار نیستند.این فعال سیاسی اصلاح‌طلب با اشاره به اینکه از دلایل  این منع و نهی یا به تعبیر دقیق‌تر نظریه مشورتی اطلاع دقیقی ندارم و مایل نیستم در این باره گمانه‌زنی کنم، گفت: می‌توان درباره نتیجه این اقدام سخن گفت.  از جمله این موارد از نظر مشورتی رهبری می‌توان ارزیابی رهبری را از جایگاه و عملکرد احمدی‌نژاد حدس زد،  مهمتر اینکه ایشان در هر صورت یکی از منشاءهای دو قطبی شدن جامعه بوده‌اند و رهبری با این مشورت عملا ترجیح خود را به فضای غیر دوقطبی و آرام نشان داده‌اند چراکه کشور به فضای آرام و غیردوقطبی نیاز دارد.او افزود: به هر میزان که فاصله فکری و برنامه‌ای نیروهای سیاسی کشور بیشتر شود، امکان شکل‌گیری دو قطبی بیشتر می‌شود. با ردصلاحیت‌های گسترده‌ای که از اصلاح‌طلبان در همه عرصه‌ها صورت گرفته و زمینه‌های حضور آنان در موقعیت‌های نمایندگی و مدیریتی محدود شده، عملا امکان شکل‌گیری قطب اصلاح‌طلبی با نامزدهای مستقل منتفی شده و اصلاح‌طلبان در پی حمایت از چهره‌های موجه غیراصلاح‌طلب رفته‌اند. حال اگر احمدی‌نژاد به نظریه مشورتی رهبری را عمل کند، یک گام در جریان افراطی و تند رو به سمت عدم شکل‌گیری قطب مقابل برداشته شده است.
موسویان پاسخ داد
14 ماه از امضای برجام گذشت؛ مهمترین اتفاق در تاریخ دیپلماسی ایران که صفحۀ تازه‌ای در روابط خارجی ما با نظام بین‌الملل گشود، هنوز محل اما و اگرهای دلواپسان است. سیدحسین موسویان، عضو ارشد تیم پیشین هسته‌ای، سفیر اسبق کشورمان در آلمان و معاون پیشین سیاست خارجی شورای عالی امنیت ملی ایران در گفتگو با خبرآنلاین، تازه‌ترین فرضیه‌های دلواپسان را مورد بررسی قرار داده است که در ادامه می خوانید:برخی بر این باورند که اساسا قبل از برجام تهدید حمله احتمالی نظامی آمریکا و اسراییل به ایران وجود نداشته است. آیا این برداشت درست است؟
اگر منصفانه قضاوت کنیم اصل تهدید احتمالی حمله نظامی با ایران قبل از برجام را نمی‌توان منکر شد. قدرتهای جهانی در زمان دولت قبلی با صدور قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل، برنامه هسته ای ایران را به عنوان تهدید صلح و امنیت جهانی قلمداد کرده و کشور ما را در فصل هفت منشور سازمان ملل گذاشتند که معنی سیاسی و حقوقی و امنیتی آن هم روشن است. فصل هفت منشور سازمان ملل یعنی صدور مجوز تحریمهای اقتصادی و حمله نظامی تحت شرایطی که شورای امنیت تشخیص میدهد. بندهای 40 و 41 منشور که تحریم اقتصادی بود را اعمال کردند و ایران را در آستانه بند 42 یعنی حمله نظامی نگه داشتند.البته جنگ پنهان که جنگ سایبری بود را عملیاتی کردند و به تأسیسات هسته ای ایران حملات سایبری کردند و تعدادی از دانشمندان هسته ای ما را هم ترور کردند. دولت آمریکا هم که رسما و مکرراً اعلام میکرد که گزینه حمله نظامی روی میز است. اسناد ویکی لیکس هم که افشاء و روشن کرد که همسایه های عرب ما شدیداً آمریکا را برای حمله نظمی به ایران تحت فشار قرارداده بودند.
اما شما در یکی از کتاب هایتان به رد سناریوی جنگ اشاره کرده بودید.بله. در آن دوران، محور اصلی کار من در زمینه آگاه سازی افکار عمومی جهانی بویژه آمریکا در رد سناریوهای تحریم و جنگ نظامی و سایبری علیه ایران بود. من در کتاب هسته ای خود که در دوران ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد منتشر شد هر سه این سناریو را با ذکر دلایل مفصل، اشتباه خوانده و رد کردم. در مورد حمله نظامی هم حدود 20 دلیل آورم که این گزینه غلطی است. اخیرا دیدم یکی از اساتید محترم در مقاله ای نوشته بود که من در کتابم 15 دلیل آورده ام که اساسا چنین گزینه ای وجود ندارد. در حالیکه همه دلایل من در آن کتاب که به فارسی هم ترجمه و منتشر شده در مورد این است که حمله نظامی یک گزینه روی میز آمریکاست و به این دلایل هم این گزینه اشتباهی است و آمریکا نباید مرتکب شود.
آیا برجام سایه جنگ را از ایران دور کرد یا توان دفاعی و موشکی را؟
اگر بخواهیم به موضوع جامع و غیر جناحی نگاه کنیم، دلایل متعددی موجب منتفی شدن گزینه جنگ شد که من به چهار مورد مهم آن اشاره می‌کنم:
1-
شناخت آمریکا و قدرتهای جهانی از دو عامل:الف: روحیه و ایمان مردم ایران
ب: قدرت و اقتدار رهبریت مذهبی شیعی و نفوذ روحانیت شیعه در ایران
آنها با تجاوز صدام، یکبار جنگ با ایران بعد از انقلاب را تجربه کرده بودند. جنگی که طولانی ترین جنگ بعد از جنگ جهانی دوم و طرف مقابل ایران هم همه قدرتهای شرق و غرب و ارتجاع عرب بود. مردم و رهبری ایران دشمن مورد حمایت همه قدرتهای جهانی را با ذلت از خاک ایران بیرون راندند. لذا همین دوعنصر یعنی ایمان و فداکاری مردم و اقتدار رهبری مذهبی و روحانیت شیعی ،عامل بازدارنده تعیین کننده ای برای حمله نظامی به ایران بود.
2- 
برجام دلیل دیگر رفع تهدید جنگ بود. با برجام ، فصل هفت منشور سازمان ملل در مورد ایران را فلج و به یک معلول 98% تبدیل کرد. براثر برجام، قطعنامه های قبلی سازمان ملل منتفی و تحریمهای اقتصادی سازمان مللی هم برداشته شد و لذا ایران از ماده 40 و 41 خارج شد. این بدان معنی است که اعمال ماده 42 یعنی مجوزحمله نظامی کاملا "کان لم یکن" شد. بنابراین برجام مشروعیت، مقبولیت و تمام مبانی قانونی- حقوقی- سیاسی- امنیتی بین المللی گزینه حمله نظامی به ایران را از بین برد.
3- 
قدرت دفاعی ایران چهار ویژگی دارد که قطعا یکی از عوامل رفع تهدید حمله نظامی بود. قدرت دفاعی ایران هم به موشک محدود نیست.اولاً: توان تسلیحات متعارف ایران از جامعیت و قابلیت بالایی برخوردار است،
ثانیا : این قدرت خانگی است و نه وارداتی. ایران در صنایع نظامی خودکفاترین کشور خاورمیانه است،
ثالثا: ایران از دو ارتش برخوردار است؛ یکی سپاه و یکی هم ارتش که نمونه آن را در کشور دیگری نمیابید.رابعاً: ایران یک ارتش مردمی چند میلیونی به نام بسیج دارد که این هم در ارتش های جهان منحصر به فرد است.
4- 
دلیل دیگر هم سرخوردگی و شکست آمریکا در دو حمله نظامی به افغانستان و عراق در طول یک دهه قبل از بحران هسته ای بود. آمریکایی ها حدود 7000 کشته و 50000 مجروح دادند، یک میلیون پرونده اخذ خسارت برای ناتواناییهای جسمی بر اثر جنگ روی میزدولت شان قرارگرفت، 6000 میلیارد دلار هزینه جنگ کردند و نهایتا هم دست از پا درازتر میدان را خالی کردند. لذا افکار عمومی آمریکا شدیدا با ورود آمریکا به جنگ سوم مخالف بود.ارتش آمریکا هم خوب میفهمید که ایران نه عراق است و نه افغانستان و لذا هزینه حمله به ایران فوق العاده بیشتر خواهد بود. ضمن اینکه شخص اوباما هم با وجودی که گزینه نظامی را روی میز داشت اما باطنا دنبال حل و فصل مسالمت آمیز بحران هسته ای، گشودن باب گفتگو در باب مسائل منطقه و حتی برقراری رابطه با ایران بود.
تعداد کمی از مردم در خارج از دولت اوباما بر این باورند که آمریکا بتواند کاری در سوریه بکندبه گزارش جماران، خبرگزاری بلومبرگ در مطلبی نوشت: مقامات آمریکایی می گویند که در حال بررسی گزینه های جدیدی برای جلوگیری از حملات هوایی روسیه و سوریه به مواضع گروه های مسلح در شهر «حلب» هستند. تعداد کمی از مردم در خارج از دولت  بر این باورند که آمریکا بتواند کاری بکندبا هشدار دبیر کل سازمان ملل متحد درباره محاصره حلب، «جان کری» وزیر خارجه آمریکا روز چهارشنبه تهدید به «تعلیق» مذاکرات با روسیه بر سر راه حل دیپلماتیک کرد. این اقدام کری - که در ماه فوریه گفته بود که اگر مذاکرات شکست بخورد «طرح ب» برای سوریه دارد - توسط مسکو که گفته بود چیزی را به جز آتش بس 48 ساعته نخواهد پذیرفت، نادیده گرفته شد. «دیوید شنکر» مدیر برنامه سیاست اعراب در موسسه واشنگتن گفت: «دیپلماسی با روسیه در سوریه بیهوده است. باید با دیگر اقدامات لازم بر مسکو فشار آورد.» با توجه به فرو رفتن مخالفان موسوم به میانه روها در لاک دفاعی و مقاومت «باراک اوباما» رئیس جمهور این کشور برای اقدام نظامی مستقیم در جنگ سوریه، آمریکا تا حد زیادی میدان جنگ را به دیگر مهره های درگیر در این کشور واگذار کرده استنیروهای دولتی سوریه پنج شنبه شب مناطق دیگری در حلب را آزاد کردند. درگیری های شدید در روز جمعه هم ادامه داشت و دست کم 12 مورد حملات هوایی در شرق حلب صورت گرفت که طی آنها مواضع تروریست ها بسیار متزلزل شد. «آنتونی بلینکن» معاون ارشد جان کری روز پنجشنبه به ساختمان کنگره رفت تا به سناتورها بگوید که دولت به دنبال واکنش های جدید احتمالی است؛ گرچه او نگفت که این واکنش ها چه خواهد بود. هر دو حزب دموکرات و جمهوری خواه از ناتوانی آمریکا برای تاثیرگذاری بر رویدادهای سوریه ابراز نارضایتی کرده اند. سناتور «باب کورکر» از ایالت «تنسی» و رئیس کمیته روابط خارجی سنا گفت که جلسه استماعی را برگزار خواهد کرد اگر که به بلیکن در به اشتراک گذاری ایده های خاص کمک کند.
 
تنها چیزی که بلینکن گفت این بود که دولت از سازمان های دولتی خواسته است تا گزینه های روی میز را که برخی قدیمی و برخی جدید هستند، مطرح کنندبلینکن گفت: «هنگامی که ما بتوانیم در روزهای آینده بر روی این طرح ها کار کنیم، فرصت را خواهیم داشت که بازگردیم و در مورد جزئیات آنها هم صحبت کنیم.» ضرورت یافتن راه حلی برای این جنگ که میلیون ها نفر از مردم را آواره کرده و بحران پناهندگان در اروپا را به راه انداخته است، افزایش یافته است. در نشست شورای امنیت سازمان ملل در روز پنجشنبه، «استفان اوبراین» معاون دبیر کل سازمان ملل در امور بشردوستانه گفت 861 هزار نفر در سوریه از جمله 275 هزار نفر در حلب در محاصره هستند. او گفت این شهر که زمانی مرکز تجاری سوریه بود، اکنون تنها در لبه پرتگاه فاجعه است.  اوبراین به شورای امنیت گفت: «چنین فاجعه انسانی در سوریه بی سابقه است.»  جمهوری خواهان در کنگره تلاش های جان کری برای مذاکره با روسیه را زیر سؤال برده اند.  کری روز پنجشنبه در کنگره پاسخ منتقدان را داد. او به رویکرد محتاطانه این کشور در سوریه پس از جنگ های پرهزینه در عراق و افغانستان اشاره کرد.  کری گفت: «نتیجه گرفتن از تلاش های دیپلماتیک کار دشوار است، اما چه باید کرد؟ آیا آمریکا به دنبال جنگ در سوریه است؟ من فکر نمی کنم که چنین اتفاقی بیافتد.»  پاسخ آمریکا در سوریه به طور جدایی ناپذیری به جنگ در عراق و افغانستان، و همچنین آشفتگی در لیبی و عراق پس از سقوط «معمر قذافی» و «صدام حسین» مرتبط است.  تحلیلگران می گویند وادار کردن «بشار اسد» رئیس جمهور سوریه به واگذاری قدرت - که یکی از درخواست های کلیدی آمریکا بوده است - می تواند جریان پناهندگان جدیدی را تحریک کند و درگیری های فرقه ای را تعمیق بخشد
«
فیلیپ گوردون» دستیار ویژه ی از سال 2013 تا 2015 و عضو ارشد کنونی شورای روابط خارجی می گوید: «اکنون اوضاع سوریه به گونه ای است که باید برای هر اقدامی آمادگی داشت اما شما باید واقعا آمادگی انجام این کار را داشته باشید. من فکر می کنم رئیس جمهور همیشه این سؤال را که «بعدا چه اتفاقی می افتد» می پرسد: اگر ما کار «X» را انجام دهیم، پس از آن چه اتفاقی می افتد؟»
 
در ماه فوریه کری به کمیته روابط خارجی گفت که آمریکا به روسیه یا هر کس دیگری اجازه نمی دهد از قرارداد آتش بس امضا شده تخطی کنند.  کری در آن زمان گفت: «هر کسی که فکر می کند در صورت تخطی، از مجازات مصون خواهد بود، سخت در اشتباه است
 
به عنوان بخشی از پیمان آتش بس که در روز نهم سپتامبر در شهر «ژنو» سوئیس به امضا رسید، آمریکا برای به اشتراک گذاشتن اطلاعات با روسیه در خصوص هدف قرار دادن مواضع تروریست ها پیشنهاد داد. این امتیاز به عنوان یک پیروزی برای مسکو دیده می شد، و به معنای افشای اطلاعات پنتاگون بود.  این اتفاق هرگز نیافتاد. در عرض چند روز به واسطه بمباران نیروهای نظامی سوریه، که به گفته مقامات پنتاگون تنها یک تصادف بود، تنش میان مسکو و واشنگتن در گرفت. روسیه از آمریکا به دلیل خلف وعده خود برای جدا کردن نیروهای میانه روی مورد پشتیبانی خود از تروریست های وابسته به القاعده انتقاد کرده است.  این در حالی است که «سامانتا پاور» نماینده آمریکا در سازمان ملل متحد هم روز پنجشنبه از اقدامات روسیه در سوریه انتقاد کرده بود.
 
اظهار نظرهایی مانند اظهارات پاور و اکتفای وی تنها به انتقاد، این شک و تردید را برانگیخته که آمریکا گزینه دیگری برای اقدام در سوریه در اختیار داشته باشد. کری به شکست اذعان نکرده و می گوید نقش او به عنوان یک دیپلمات ارشد تلاش بی وقفه برای یافتن یک راه حل سیاسی است اما اکتفا به انتقادات، بیانگر این واقعیت است که دولت ی تنها چهار ماه فرصت دارد