گزیده ها 6 اسفند -95

گزیده ها 6 اسفند -95
خبر ويژه 
كيهان نبود كه ديكتاتوري را قانوني كرده بوديد!
طرح دو فوريتي «مجازات برهم زنندگان مجالس» آن قدر مايه بي آبرويي و خفت شده که صداي اصلاح طلبان و حتي بي بي سي را هم درآورده و هر روز به امضاکنندگان آن حمله اي تازه مي شود. بعد از آنکه يک روزنامه حامي دولت در کنايه اي به رئيس فراکسيون اميد نوشت: بهتر است به سکوت کردنتان ادامه بدهيد! امضاکنندگان کوشيدند اصل موضوع را انکار کرده و مسئوليت آن را متوجه ديگران کنند!
    حدود ده روز بعد از انتشار طرح مجازات هر که در مجالس سوال کند، تازه امضاکنندگان يادشان آمده که بگويند طرح کار ما نبوده است! ظاهرا آنها در مقام نمايندگي مجلس، نمي دانند چه امضا کرده اند و سيستم حزبي به گونه اي است که با امضاي رئيس فراکسيون آنها هم بايد امضا کنند! حال هر چه که باشد!

    در تازه ترين اظهارات، نماينده ليست اميد تهران سخنان جالبي گفته که در نوع خود، رکورد و روش تازه اي از توجيه و به در و ديوار زدن قلمداد مي شود.

    محمدجواد فتحي در گفت وگو با ايسنا، گفته: «در مورد طرح دو فوريتي تامين امنيت برگزاري مراسم رسمي بايد عرض کنم آنچه ما 34 نفر به عنوان امضاکنندگان طرح مطرح کرده بوديم غير آن چيزي است که منتشر شده و به هيئت رئيسه مجلس ارائه شده است.» فتحي توضيح نمي دهد اگر متني جز آنچه منتشر شده است را امضا کرده اند، چرا به تحريف و تغيير (احتمالي) آن اعتراضي نکرده و اصلامتن واقعي چه بوده است!؟

    وي براي تبرئه فراکسيون اميد از اين اقدام ديکتاتورمآبانه مي گويد: «بيش از يک سوم امضاکنندگان اين طرح از اعضاي فراکسيون اميد نيستند»(!) او البته عمدا نمي گويد که دوسوم امضاکنندگان اصلاح طلب هستند!

    فتحي در ادامه، سخناني مي گويد که به خوبي گوياي آن است که مجازات هاي قانوني کنوني را براي اقناع روحيه سرکوبگري و بستن دهان هر که سوال و اعتراضي دارد، کافي نمي داند و ظاهرا به چيزي کمتر از سرکوب تمام عيار و حبس طويل المدت هر دردمند و سوال کننده اي راضي نيست! وي مي گويد: «قوانين نيم بند و ناقصي مثل ماده 61‍8 قانون مجازات اسلامي داريم که اگر کسي با ايجاد جنجال و هياهو نظم عمومي را به هم بريزد، قانونگذار برايش مجازات تعيين کرده يا در جاهاي ديگري از قانون مي توانيم به مواردي برسيم که قانونگذار اراده اش بر اين است کساني که سخنراني و اجتماعات را به هم مي زنند بايد مجازات شوند اما در برخورد قانوني با کساني که بايد تامين امنيت و نظام جلسات را برعهده داشته باشند تقريبا با سکوت قانون مواجه هستيم

    وي سپس فراموش مي کند که دقايقي قبل گفته بود طرح را يکي ديگر از نمايندگان نوشته و وي فقط امضا کرده، ناگهان اقرار مي کند که طرح را خودشان تهيه کرده اند! «لذا گفتيم يک متن قانوني که هر دو موضوع را در بر بگيرد بياوريم و آن را به تصويب مجلس برسانيم

    نماينده فراکسيون اميد سپس در اظهارنظري ديرهنگام - که ظاهرا ناشي از تاثير افکارعمومي و فشارهاي درون حزبي است - خود را مخالف طرح جا مي زند!

    روزي که متن طرح در مجلس چاپ و توزيع شد من متوجه شدم که متن تغيير کرده است. من همان عبارت اول را که خواندم متوجه شدم اين متني نيست که ما امضا کرديم و تغيير پيدا کرده اما براي اينکه مطمئن شوم به اداره کل تدوين قوانين رفتم و نسخه اصلي قبل از چاپ را گرفتم و به اين يقين رسيدم که اين متن توسط طراح اصلي تغيير کرده است و به متن فعلي تبديل شده که اصلاقابل دفاع نيست و خود ما بيش از هر کس ديگري نسبت به برخي نکاتي که در اين طرح آمده ايراد و اشکال داريم.»!

    وي توضيح نمي دهد اگر به ادعاي او متن تغيير کرده و تحريف شده، چرا براي رفع آن هيچ اقدامي نکرد!؟ اگر واقعا صادق است و با آن مخالف بوده، چرا امضايش را پس نگرفت و اجازه داد مسير عادي طرح دنبال شود و تنها هنگامي که رسانه هاي آزادي خواه پرده از خوي ديکتاتوري طراحان برداشتند، ژست مخالفت گرفت!؟

    او سپس با فرافکني، اقدام خودشان را به گردن رسانه هاي منتقد مي اندازد! گويي کيهان به جاي فتحي و عارف و مطهري و کواکبيان و تابش و... طرح سرکوب آزادي هاي مردم را امضا کرده است! همين فرافکني است که او را به گفتن اين سخنان بامزه وامي دارد:رسانه هاي اصولگرا متاسفانه به گونه اي درباره اين طرح سخن مي گويند، انگار فراکسيون اميد مي خواهد جلوي سوالات مردم نسبت به اقدامات دولت را بگيرد و به همين خاطر اين طرح را تدوين کرده است(!)... اين دوستان، آنقدر متوهم هستند و شايد هيجان شان از اين جهت است که فکر مي کنند به وسيله جريان اصلاح طلبي و فراکسيون اميد دارند به مطلوب خود که تدوين قانوني براي خفقان و استبداد است، مي رسند؛ حاشا و کلا.»!

    جالب است! طرح را اصلاح طلب ها براي سرکوب آزادي مردم امضا کرده اند، اما آقاي نماينده مي گويد حاشا و کلاکه روزنامه هاي اصولگرا به هدف خود در سرکوب آزادي ها برسند!

    او که نتوانسته از رسوايي و ننگ امضاي چنين طرح ذلت بار و سرکوبگرانه اي خلاصي يابد و مي داند که نقطه سياهي تا هميشه در کارنامه اش ثبت شده، مي کوشد با حمله به کيهان، تعدي و دهن کجي به ميثاق ملي يعني قانون اساسي و حق آزادي بيان را پنهان کند!

    «اين طنز تلخي براي تاريخ است که روزنامه کيهان ادعاي حمايت از آزادي بيان کند و جناح مقابل خود يعني اصلاح طلبان را در مقام نفي آزادي بيان و ترس از سوال مردم نشان دهد.»!

    فتحي به روي خودش نمي آورد که اگر کيهان اعتراض نمي کرد، با امضاي او و هم حزبي هايش، حق مهم و مشروع مردم سلب شده بود و به ازاي يک سوال ساده 2 سال زندان در انتظار منتقدين بود!

    او حق دارد به در و ديوار بزند تا از زير ننگ چنين امضائي خلاص شود... البته که نمي شود!
خبر ويژه 
ترساندن مردم از تغيير آخرين حربه انتخاباتي آقاي مشاور
مشاور فرهنگي رئيس جمهور با انتشار مطلبي در توئيتر نوشت: جامعه معمولابه رئيس جمهور دو دوره فرصت مي دهد.
    به گزارش خبر آن لاين، حسام الدين نوشت: «توصيه به کساني که مي خواهند دولت را آباد کنند؛ براي مبارزه با ضد انقلاب، از برخورد با انقلابيون آغاز نکنيد. جامعه معمولابه رئيس جمهور دو دوره فرصت مي دهد. دور اول به اميد تغيير و دور دوم از ترس تغيير. شعار تغيير يا يک دوره زود است يا يک دوره دير».

    ترساندن مردم از تغيير و آينده بدون حضور مديران فعلي دولت، روش فريبکارانه اي است که برخي مدعيان اعتدال، از مدعيان اصلاح طلبي به ارث برده اند؛ اين روش هر چند برخي مواقع جواب داده، اما در مقاطعي نيز جواب نداده است همچنان که در سال 84 اتفاق افتاد. به نظر مي رسد امثال آقاي آشنا به جاي توئيت بازي يا ارعاب و التماس براي ابقاي به هر قيمت دولت، بايد به عنوان مشاور در اين باره بيانديشد که چرا مقبوليت آقاي روحاني و دولت وي طبق نظرسنجي هاي مختلف دولت، دچار ريزش شديد شده است.

    اين نکته نيز قابل تامل است که برخي سياست بازان قبل از پيروزي انتخاباتي دم از تغيير مي زنند اما بعد از به دست گرفتن دولت، تبديل به محافظه کار افراطي مي شوند.
خبر ويژه 
يك سبد نامزد اصلاح طلب جاي كارنامه خالي دولت!
عضو فراکسيون اميد گفت، ما در کنار روحاني سبدي از کانديداها را خواهيم داشت!
    الياس حضرتي در مصاحبه با عصر ايران گفت: قطعا نامزد صددرصدي اصلاح طلبان براي انتخابات 96 آقاي روحاني است. گرچه ما وجود کانديداي پشتيبان را نيز لازم مي دانيم و معتقديم بايد سبدي از کانديدا داشته باشيم و نه فقط يک نامزد. ما بايد سبدي از کانديداها را در رشته هاي مختلف و تخصص هاي گوناگون و با هماهنگي و نظر موافق آقاي روحاني داشته باشيم.

    حضرتي بيان کرد: ميدان سياست ميدان احتياط ها و تدابير ويژه است و بايد همواره رعايت تدابير و احتياط ها را کرد.

    عضو شوراي مرکزي حزب اعتماد ملي تاکيد کرد: ما نمي خواهيم اين احساس براي آقاي روحاني به وجود بيايد که ما مي خواهيم براي وي رقيب بتراشيم بلکه اين حرکت ما به معناي کانديداي پشتيبان است که اگر يک هزارم درصد آقاي روحاني با مشکلي مواجه شد ما کانديدا داشته باشيم و دستمان خالي نباشد.

    وي تصريح کرد: اين سبد شامل 7 الي 8 کانديدا است گرچه اصلاح طلبان 20 الي 30 نيرو براي کانديداتوري دارند.

    اين قبيل اظهارات نشان مي دهد که اصلاح طلبان از يک سو مي خواهند نوعي شمشير داموکلس بالاي سر روحاني داشته باشند و از طرف ديگر به بهانه حمايت از وي با اين شيوه، باج هاي جديدي را مطالبه کنند. ضمن اينکه تعابير مشابه مبني بر آوردن نامزدهاي «ضربه گير» - نظير پزشکيان و علي مطهري - نشان مي دهد اين طيف مطمئن است روحاني قادر به دفاع از کارنامه ضعيف دولت خود نيست. اما سوال مهم اين است که شکل کارنامه غيرقابل دفاع و خالي از محتواي قابل عرضه به مردم در محتواي آن است و نه شکل ضعف بيان؛ و اتفاقا در فن بيان امثال مطهري و پزشکيان به مراتب ضعيف تر از روحاني هستند.
گاهي به ديروزنامه هاي زنجيره اي: هم چرخ اقتصاد مي چرخد هم سانتريفيوژ!


سرويس سياسي- روزنامه بهار در سرمقاله ديروز خود با عنوان «چنين شدهاي دولت اعتدال» درباره بيانات اخير رهبر معظم انقلاب اسلامي مبني بر اينکه مسئولان به جاي «چنين بايد باشدها»، از «چنين شدها» سخن بگويند، بار ديگر فهرستي از دستاوردسازي هاي و آمارسازي هاي دولت و حاميان تشکيلاتي و زنجيره اي اش را نشانه دستان پر دولت در حوزه اقتصاد و سياست خارجي دانست و نوشت: «شايد بتوان مهم ترين وجه عملکرد دولت ها براي مردم حاضر در متن جامعه را حوزه اقتصاد دانست. در کارنامه اقتصادي دولت روحاني شاهد آن هستيم که نرخ تورم طي قريب به چهار سال اخير از حدود ۴۰ درصد که در آن مقطع زماني بالاترين نرخ تورم در سطح جهان بوده است به کمتر از هفت درصد رسيده است... نرخ رشد اقتصادي در قريب به چهار سال اخير از منفي ۷درصد به بيش از مثبت ۶ درصد رسيده است ... ديگر چنين شد در دولت اعتدال ايجاد هفتصد هزار شغل در سال بوده است... برجام در حوزه رفع تحريم ها نيز باعث آن شده است که تحريم هاي مرتبط با فروش نفت که کشور را به شدت دچار کمبود منابع کرده بود به کل لغو شود و امروز ايران جايگاهش در بازار نفت را بازپس بگيرد».
    لازم به تکرار نيست که مصداق دولت و دستاوردهايش مصداق همان «افسانه پادشاه بي لباس» است و در دستور کار حاميان تشکيلاتي اش کوه ساختن از کاه. که اگر هم کاهي پيدا نشد، بايد فرض کرد که پيدا شده است و در نهايت آنچه در واقعيت مشاهده مي شود خنده جيب مردم به ادعاي کاهش تورم، رشد اقتصادي و ايجاد اشتغال. اما نکته قابل تامل اين نوشتار آنجاست که نويسنده پس از ادعاي دغدغه مندي براي مشکلات معيشتي مردم و اجبار به لمس دستاوردسازي ها غيرقابل لمس، به انتقاد از عملکرد دولت در حوزه «فرهنگ» پرداخته و عدم موفقيت دولت اعتدال در اين حوزه را واقعيتي تلخ بيان مي کند. 

    در همين راستا تيتر يک اين روزنامه نيز درباره مجوز برگزاري کنسرت خواننده حامي فتنه بود و باز ماجراي کنسرت بازي و برجسته سازي موضوعات دسته چندم براي منحرف کردن افکار عمومي از مسائل و مشکلات اصلي گريبان گير کشور.

    تنها وعده محقق شده دولت، چاه ويل طرح تحول سلامت 

    روزنامه وقايع اتفاقيه نيز در سرمقاله خود با عنوان «چاه ويل طرح تحول سلامت» به واقعيت هاي تلخ اجراي نادرست اين طرح پرداخت و نوشت: «وزارتخانه بهداشت، درمان و آموزش پزشکي با بزرگ نمايي هاي غيرواقعي، اين طرح را آن چنان به عنوان موفقيت دولت يازدهم مطرح کرده که حتي قدرت تصميم گيري و بررسي کارشناسي آن از سوي رئيس جمهوري، معاون اول و سازمان برنامه و بودجه سلب شده و کسي قادر به يک تصميم گيري صحيح و کارشناسي نيست و جلساتي که به اين منظور در دفتر معاون اول رئيس جمهوري و سازمان برنامه و بودجه تشکيل شده، بدون نتيجه گيري تعطيل شده است».

    اذعان به شکست اجراي طرح تحول سلامت با ماحصل انتشار 8 هزار ميليارد تومان اوراق مشارکت قرضه براي جبران کسري بيمه سلامت از سوي اين روزنامه حامي دولت در حالي است که رئيس جمهور و رسانه هاي همسو، طي ماههاي اخير با هجمه به منتقدان دلسوز حوزه سلامت و عدم برخورد مناسب با آنها، اجراي اين طرح را يکي از مهمترين دستاوردها و وعده هاي محقق شده دولت يازدهم قلمداد کرده و مي کنند. 

    
     
زنجيره اي ها ايران را قدردان اوباما کردند!
    روزنامه زنجيره اي شرق در سرمقاله ديروز خود اظهارات ترامپ عليه ايران را تکرار و اعلام کرد ايران بايد شکرگزار و قدردان اوباما مي بود ولي اين گونه نشد!

    در بخشي از اين يادداشت آمده است: در واقع ترامپ تعادل و توازن قوا در منطقه خاورميانه را برهم زده و افساري را که باراک اوباما بر گردن اسرائيل، عربستان و ترکيه در هشت سال گذشته انداخته بود و اجازه تجاوزطلبي، ابراز و اعمال خصومت اين سه کشور عليه ايران نمي داد، اکنون از سوي او برداشته شده و حتي به تشويق و برنامه ريزي براي متحد کردن دشمنان منطقه اي ايران دست زده است. بي شک منصفانه نيست اگر تصور کنيم سياست هاي آقاي اوباما همچون سياست هاي جورج بوش يا دونالد ترامپ، خصومت کامل عليه ايران بوده و اوباما چاره اي جز توافق هسته اي با ايران نداشته است. اوباما مي توانست به جاي مذاکرات و توافق هسته اي، مانند دو رئيس جمهور قبل و بعد خودش رفتار کند و فشارهاي سياسي، اقتصادي و تهديدات نظامي را عليه ايران افزايش داده و انرژي ايران را به هدر دهد.

    در حقيقت سرمقاله شرق تکرار اظهارات ضدايراني ترامپ است که مدعي بود اوباما در طول دوره رياست جمهوري خود به ايران امتيازاتي داده بود و اين دوره ديگر تمام شده است، ايران قدردان محبت هاي اوباما نشد و ديگر آن دوره به سر رسيده است، ظاهرا نويسنده نمي داند که تکرار اين ادعا به اين معناست که ايران بايد به ترامپ امتيازاتي بدهد که به اوباما نداده بود و اين هماني است که دولت جديد آمريکا مي خواهد، ايجاد رعب و وحشت و امتيازگيري در شرايط ناشي از آن!

    از سوي ديگر آيا به ادعاي روزنامه زنجيره اي شرق و سرمقاله نويس آن در دوره اوباما ترکيه و عربستان مهار شدند ؟ کدام کشورها سوريه و منطقه را به اين حال و روز انداخته اند، آيا سعودي نبود که در يمن هر روز با چراغ سبز آمريکا و تسليحات دريافتي از اوباما جنايت کرد و آيا ترکيه نبود که در سوريه هر آن چه خواست در حمايت از تروريست ها و جانيان بين المللي انجام داد؟!

    
    
هم چرخ سانتريفيوژها مي چرخد، هم چرخ اقتصاد! 
    روزنامه آرمان در مصاحبه با «اکبر ترکان» مشاور رئيس جمهور و رئيس سازمان مناطق آزاد نوشت: «آنهايي که طرفدار آقاي روحاني بودند، در تصميم خود نسبت به دوره قبل مصمم تر شده اند، چون مشاهده کردند آقاي دکتر روحاني به هر آنچه مي گويد، وفادار است. ايشان تقريبا به هر آنچه در انتخابات ۹۲ بيان کرد، وفادار بوده و هست. يادتان مي آيد که آقاي روحاني گفت بايد سانتريفيوژ بچرخد و چرخ اقتصاد هم بچرخد، به اين گفته خود عمل کرد».

    چنين ادعاهايي در حالي همچنان مطرح مي شود که برجام موجب خروج بيش از 12 هزار سانتريفيوژ از چرخه غني سازي، توقف تحقيق و توسعه براي غني سازي در فردو، بتن ريزي در قلب رآکتور اراک و خروج 9700 کيلوگرم از ده هزار کيلوگرم اورانيوم غني شده زير 5 درصد- که طي ده سال با تلاش دانشمندان هسته اي کشورمان به دست آورده بوديم- از کشور شد.

    ادعاي چرخيدن چرخ اقتصاد هم در حالي است که به اعتراف مقامات دولتي 60 درصد صنايع کشور تعطيل است.

    
    
توهين روزنامه زنجيره اي به رقباي روحاني
    روزنامه آفتاب يزد در گزارشي با عنوان «شکست استراتژي شغال؛ اصولگرايان حداقل 13 کانديداي بالفعل براي رياست جمهوري دارند که نه انسجام دارند و نه برنامه مشخص» نوشت: «هرچند که تا قبل از اين نيز پيش بيني مي شد تا اصولگرايان با معرفي چند کانديدا براي انتخابات سال 96 بخواهند در مناظرات انتخاباتي، حسن روحاني را با استراتژي «شغال» تحت فشار و حمله قرار دهند، اما نگاه به اسامي ]کانديداهاي احتمالي[ نشان مي دهد که اين همه کانديداها براي رياست جمهوري سال 96، نه تنها مبتني بر يک استراتژي خاص و برنامه ريزي شده نيست، بلکه نماد بارزي است از ازهم گسيختگي در جبهه اصولگرايي. پر واضح است که هر يک از جبهه هاي جريان راست، ساز خودشان را مي زنند و قرار نيست تا با هم بسازند».

    اين روزنامه در صدد است که روحاني را شير ميدان بداند و اصولگرايان را نيز افرادي که از او ضعيف تر هستند و قصد دارند گروهي او را از پاي در بياورند.

    جداي از اينکه اين روزنامه چطور يک شبه به توليد استراتژي باغ وحشي شغال رسيده است بايد گفت که عرصه سياست؛ حوزه ادب و احترام متقابل است و در روزگاري که اين رسانه ها دم از آشتي ملي و وحدت ملي و... مي زنند بايد اين نکته را به خوبي درک کنند پيش شرط تمامي شعارهاي ادعايي آنها چيزي جز احترام، سعه صدر و ادب نيست؛ چيزي که در اين رسانه ها ديده نمي شود.

    
    
سياسي کاري و سياه نمايي عليه مديريت شهري
     
همچنان اولويت اتاق فکر اصلاح طلبان
    روزنامه اعتماد در شماره ديروز خود در مطالبي با عنوان «برج هاي تهران ويران کننده تر از موشک هاي 9متري صدام» و «تهران تبديل به سياه چاله شده است» در راستاي سياست اين روزهاي اتاق فکر اصلاح طلبان و زنجيره اي ها بار ديگر به سياسي کاري و سياه نمايي عليه مديريت شهري پرداخت .

    عملکرد اين روزنامه ها نشان داده که نگاه آنها به شدت به عوامل سياسي بستگي دارد و نوع انتقاد و حمايت آنها معطوف به همين سياسي کاري است. براي درک بهتر اين ماجرا کافي است به عملکرد اين روزنامه ها در مورد برجام و نتايج آن، کارنامه دولت و مقايسه طرز برخورد آنها با موارد ديگري همچون مديريت شهر تهران نگاهي انداخت.اکنون و در آستانه انتخابات نيز طبيعي است که سياسي کاري عليه مديريت شهر تهران و سياه نمايي با شدت بيشتري ادامه پيدا کند. 

    
    
وقتي انتخابات مسکن مزخرف مهر را تبديل به مسکن اجتماعي مي کند !
    «ابلاغ جزئيات طرح مسکن اجتماعي» تيتر يک ديروز روزنامه ايران بود. اين روزنامه در گفت وگو با آخوندي، وزير راه و شهرسازي جزئيات اين طرح را منتشر کرد.

    بايد به وزير راه خداقوتي گفت که وي سه سال و نيم پس از اينکه مسکن مهر را مزخرف ناميد و وعده مسکن اجتماعي را داد، اکنون و در آستانه انتخابات همان مسکن مهر را با افزودن چند طرح حمايتي به عنوان مسکن اجتماعي ابلاغ مي کند.