گزیده ها قسمت سوم

گزیده ها قسمت سوم  19 اسفند -95
یادداشت دریافتی- حسین جاویدی همراه*؛ خبر کوتاه بود سخنگوی محترم قوه قضائیه در جایی  فرمودند گروهی از وکلا دربعضی از پرونده ها درآمدهای ده میلیاردی دارند، ناخودآگاه به یاد صحنه ای افتادم در یکی از بوتیک ها دختر خانم مودب و با وقاری را دیدم که با مسئول بوتیک صحبت می کرد تا فروشنده شود او می گفت که لیسانس حقوق است.مسئول بوتیک به او می گفت که از ده صبح تا 9 شب باید مستمرا کار کند و ناهار هم با خودش و ماهیانه ششصد هزار تومان او قبول کرده بود، ولی خواهش می کرد که هفتصد هزار تومان بگیرد.ناخودآگاه میان حرفهایشان پریدم و گفتم خانم چرا وکیل نمی شوی جواب داد دوست دارم اما امسال با اختلاف صد نفر قبول نشدم و از مسئولان تعیین ظرفیت وکالت می گفت که به خاطر منافع نمی گذارند تربیت وکیل در کشور حداکثری شود.گفتم دخترم سال دیگر هم تلاش کن گفت سه سال است تلاش می کنم و دیگر روی گرفتن پول از پدر بازنشسته ام را ندارم.آخی گفتم و چیزی نگفتم تا اینکه دیشب با شنیدن این درآمد کلان بعضی از وکلا آه از نهادم برآمد که مگر وکالت شغلی آزاد و رقابتی نیست پس چرا اینقدر جوانان مملکتمان را می آزارند.مسئولان کانون وکلا چگونه شبها می توانند راحت سر بر بالین بگذارند من آن شب را نتوانستم بخوابم لذا برای تسکین خودم این متن را نوشتم تا دیگران هم عمق فاجعه تجاری شدن وکالت در کشور را درک کنند.آری متاسفانه شغل وکالت در کشور تبدیل به شغلی بی رحم و تجاری و انحصاری شده است که باعث طبقاتی شدن جامعه است مسئولان محترم آیا شما که این موارد را می بینید راحت می توانید سر بر بالین بگذاریید.خواهش می کنم جلوی انحصار ذینفعان امر وکالت در کشور را بگیرید نگذارید شغل وکالت که باید شغلی اکثرا تبرعی باشد اینگونه تجاری و بازاری شود.به هزاران جوان فارغ التحصیل بی کار رشته حقوق بیندیشید که صادقانه می گویند وکالت حرفه ای آزاد است و باید بازار آن رقابتی نه انحصاری باشد.من سخنم را گفتم چون احساس می کنم با گفتن حرفم توانستم کمکی به جوانان فارغ التحصیل بی کار رشته حقوق بکنم از این به بعد وجدانم آسوده است شاید بتوانم شب را راحت بخوابم انشاءلله مسئولان کانون وکلا هم شب خواب راحتی داشته باشند.
می‌گوید خادم مردم است و شیفتهء خدمت به مردم، اما عملکرد و رفتارش نشان می دهد او شیفتهء شهرت است و قدرت. رفت و آمدها، سخنرانی و واکنش های او در عالم سیاسی به سبک و شیوه ای است که جز خبرسازی برای آن نمی توان نام دیگری یافت.

به گزارش تابناک، او و نزدیکانش به سبکی عمل می کنند و سخن می گویند که حتی غیبت هایشان در عالم رسانه هم خبرساز می شود. به همین دلیل هم عنوان «مردی که شیفته شهرت است» بیشتر از هر عنوانی معرف «محمود احمدی نژاد» و حلقه اولیه یارانش است.احمدی نژاد در تازه ترین اقدامش که به 24 ساعت پیش برمی گردد، باز هم دست به قلم شده و نامه نگاری کرده است. این بار اما مقصد نامه های او فرای مرزهای کشور است و به شخصی نامه نوشته که به گفته منتقدانش، بیش از هر فرد دیگر شبیه خود اوست. احمدی نژاد دیروز در نامه ای به «دونالد ترامپ»، چهل و پنجمین رئیس جمهوری ایالات متحده امریکا نام خود و سبکش را رسانه ای کرد.او نامه سیزده صفحه ایش را ـ که همزمان به دو زبان فارسی و انگلیسی منتشر شده ـ به دو روش به دست ترامپ رسانده؛ یکی ارایه نامه به سفارت سوئیس در تهران که حافظ منافع امریکا در کشورمان است و دیگری ارسال آن به توئیتر شخصی ترامپ. این در حالی است که به گفته کاربران توئیتر، این باکس توئیتر ترامپ بسته است و امکان برقراری ارتباط با او وجود ندارد.احمدي‌نژاد در نامه‌اش تلویحا از ریاست جمهوری ترامپ استقبال کرده و نوشته: «از فضاي سياسي و رسانه‌اي آمريكا چنين استنباط مي‌شود که نتيجه انتخابات برخلاف روال معمول و خارج از اراده و پيش‌بيني هيأت حاکمه و جريان اصلي پشت صحنه سياست آمريكا بوده است. مواضع حزب رقيب و برخي از اعضاي حزب شما و اغلب رهبران غربي نيز همين مطلب را القا مي‌کند. صرف‌نظر از صحت و سقم آن، انتخابات اخير، بخشي از مطالبات واقعي و انباشته مردم آمريكا را آشکار کرد... .»جناب‌عالي به درستي، نظام سياسي و ساختار انتخاباتي آمريكا را فاسد و ضدمردمي توصيف کرده‌ايد. نظام انتخاباتي آمريكا براي دهه‌هاي متوالي، رأي مردم را به اسارت گروهي اندک گرفته است. گروهي که در ظاهر در قالب دو حزب حکومت مي‌کنند، اما در واقع نماينده يک اقليت، يعني سردمداران ثروت و قدرت جهاني‌اند. تغيير نظام انتخاباتي آمريكا و آزاد کردن اراده و منافع مردم از اين اسارت تحميلي، کاري بزرگ و اصلاحي اساسي استپندهای اقتصادی احمدی نژاد به ترامپ
نکته جالب این نامه توصیه های اقتصادی احمدی‌نژاد به ترامپ است. او در بخشی از نامه اش آورده است: «جنابعالي اعلام کرده‌ايد که خزانه‌داري کل آمريكا طي چند سال حدود ۲۳ هزار ميليارد دلار دارايي کاغذي خلق کرده است. معناي اين سخن آن است که با سوءاستفاده از جهان‌روايي دلار و بدونن کار و تلاش يا ارائه کالا و خدمات، اين رقم از جيب ملت‌هاي جهان برداشته شده است. متأسفانه اين سرقت بزرگ و مدرن به نام مردم آمريكا ولي درر واقع به نفع عده‌اي خاص انجام شده است.اين بدان معناست که دولت و هيأت حاکمه آمريكا به همين مقدار به ديگر ملت‌ها بدهکارند. گمان ندارم که مردم آمريكا به اين بزرگ‌ترين دستبرد تاريخ راضي باشند. انتظار اين است که ثروت ربوده‌ شده ملت‌ها به آنها بازگردد يا لااقل اين روند غيرانساني و مخرب متوقف گردد. اين يک اصلاح اساسي و ساختاري استاین سخنان در حالی عنوان شده که عملکرد اقتصادی دولت های نهم و دهم به لحاظ بالا بردن نرخ تورم و تحویل دادن دولت با نرخ تورم بیش از 40 درصد، برداشت های غیرقانونی از صندوق توسعه ملی و صندوق ذخیره ارزی، قرار دادن کشور در شرایط رکود اقتصادی، رشد اقتصادی منفی، بالا رفتن نرخ بیکاری و ... با وجود کسب بالاترین درآمد نفتی ایران در تاریخ از موضوعاتی است که کارشناسان اقتصادی به شدت نسبت به آن منتقد هستند و بخشی از شرایط نامناسب اقتصادی امروز کشور را به عملکرد نامناسب ان دوره مربوط می دانند؛ هرچند این مسأله هم نافی نواقص عملکرد اقتصادی دولت فعلی نیست.جای خای یک انتقاد
هر چند نامه نوشتن احمدی نژاد اقدامی شخصی و مورد انتقاد بسیاری از فعالان سیاسی و دپیلمات های کشورمان است، او نامه را نوشته و رسانه ای هم کرده و دراین نامه از هرچه دل تنگش هم می خواسته سخن گفته است و حتی خواستار احترام گذاشتن ترامپ به زنان به عنوان مظاهر زیبایی آفرینش شده است، اما در این میان نکته ای و جود دارد و آن این است او که به امضای خادم مردم ایران نامه را نوشته و توجهی به حق مردم ایران نکرده است. او بی توجه به دستور ترامپ مبني بر منع ورود شهروندان ايراني به آمريكا به اتهام حمايت از تروريسم، از این جنجال و اتهام بزرگ که تبیعض و تهمت ناروایی است هم گذشته است.این در حالی است که این اقدام رئیس جمهوری امریکا پیشتر مورد انتقاد مردم و قریب به اتفاق مسئولان کشور و حتی غیر ایرانیان در خارج از کشور قرار گرفته بود. به هرحال او صلاح دیده به سبک خود اعلام موضع کند و در نامه اش آورده است: «يادتان باشد تصويري که رسانه‌هاي آمريكايي از ملت ايران ارائه مي‌کنند، هرگز منعکس‌کننده واقعيت‌هاي مردم بزرگ و شريف ايران نبوده و نيست».

«
بوش» گیرنده اولین نامه احمدی‌نژاد
احمدی نژاد اولین نامه اش به سران جهان را ده سال پیش به «جورج دبلیو بوش» رئیس جمهور وقت آمریکا نوشت. اردیبهشت ماه سال 85 بود و یک سال از ریاست جمهوری او می‌گذشت که در فرودگاه مهرآباد در حالی که تهران را به مقصد اندونزی برای شرکت در نشست گروه هشت کشورهای اسلامی ترک می‌کرد، خبر داد که نامه‌ای برای بوش ارسال کرده که حاوی نقطه نظرات ملت ایران و پیشنهادهایی برای حل مشکلات میان دو کشور است.او گفت، نامه را توسط سفارت سوییس در ایران به بوش رسانده است. نامه او به بوش 18 صفحه بود. نامه احمدی نژاد بیشتر، اقدامی ایدئولوژیک برای اثبات درستی دیدگاه‌های جمهوری اسلامی تلقی شد تا ابتکاری جدید برای برطرف کردن اختلافات عمیق بین ایران و ایالات متحده آمریکا. احمدی نژاد در این نامه ضمن بررسی وضعیت موجود در جهان، با اشاره به هولوکاست و مسأله اسراییل به محکوم کردن سیاست خارجی آمریکا می‌پردازد. چندی بعد بدون آنکه بوش نامه ای رسمی برای احمدی نژاد بنویسد، وزارت امور خارجه آمریکا در اولین واکنش به نامه «محمود احمدی‌نژاد» آن را «تلاشی ضعیف» برای گفت و گو با مردم آمریکا خواند.نامه‌نگاری‌های احمدی‌نژاد ایده کیست؟
احمدی نژاد قبل از اولین نامه اش اعلام کرده بود که در نظر دارد نامه‌هایی را برای رهبران برخی کشورها بفرستد. همان روزها نزدیکانش گفتند او می خواهد شیوه پیامبر اسلام (ص) را در دیپلماسی در پیش بگیرد. بر همین اساس بود که برخی، نامه‌نگاری به رهبران جهان را ایده «سعید جلیلی» دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی ـ که چهره ای نزدیک به احمدی نژاد خوانده می شد ـ ارزیابی کردند، زیرا جلیلی سال هاست درس «دیپلماسی پیامبر» را در دانشگاه امام صادق(ع) تدریس می کند. برخی دیگر اما «مجتبی ثمره هاشمی» دستیار، مشاور و دوست نزدیک احمدی‌نژاد را بانی این ابتکار دانسته‌اند.به هر روی احمدی نژاد نامه نگاری هایش را از سال 85 کلید زد و این رویکرد را در تمام مدت ریاست جمهوری اش جسته و گریخته ادامه داد. در نهایت پس از پایان سکان داریش بر قوه مجریه در حالی که همه گمان می کردند این شیوه او پایان می یابد، احمدی‌نژاد کمتر از دو سال بعد از تحویل پاستور به «حسن روحانی» باز هم دست به قلم شد و در مقام رئیس دولت نهم و دهم جمهوری اسلامی و با امضای خادم ملت ایران برای باراک اوباما و دبیر کل جدید سازمان ملل نامه نوشت. نکته مشترک همه نامه های احمدی نژاد جز امضای خادم ملت ایران این است که هیچ یک از نامه های او پاسخ رسمی دریافت نکرده اند. به نظر می رسد، غیر از رسانه ای شدن این نامه ها، مخاطبان مورد اشاره او نامه هایش را حتی مطالعه هم نکرده باشند. این در حالی است که خود او به همه نامه های دریافتی اش مثلا نامه مادر یک شهروند امریکایی هم جواب مبسوطی می دهد.نامه به سران جهان
هرچند نامه‌ او به بوش، هیچ پاسخ رسمی را از گیرنده به همراه نداشته و حتی کاخ سفید رسما اعلام کرد که جواب رسمی به این نامه نمی دهد، احمدی نژاد اعلام کرد که نگارش نامه به سران کشورهای جهان را در دستور کار خود دارد و ادامه می‌دهد، به این ترتیب بود که نامه نگاری های احمدی نژاد پس از بوش با ارسال نامه به «آنگلا مرکل، ژاک شیراک، رومانو پرودی و پاپ بندیکت شانزدهم» تا آذرماه سال ۸۵ ادامه یافت. احمدی نژاد همچنینن در چهارمین نشست خود با خبرنگاران در دوره ریاست جمهوری‌اش در آبان ماه ۸۵ اعلام کرد که به زودی پیامی خطاب به ملت آمریکا خواهد فرستاد. درر مورد محتوای این پیام توضیحی نداد، اما ملت آمریکا را مردمی خواند که تحت فشارند و از حکومت خود ناراضی‌اند و گفت که ارسال پیام برای آمریکاییانن را به درخواست خود آنان انجام می‌دهد!نامه های احمدی نژاد به اوباما
پس از پيروزي اوباما در انتخابات رياست‌جمهوري آمريكا، احمدي‌نژاد پيام تبريکي براي او فرستاد. با اينکه اين کار به ‌دليل قطع رابطه دو کشور اساسا در عرف ديپلماتيک نمي‌گنجيد، در همه دوره رياست‌جمهوري‌اش تلاش مي‌كرد رابطه با آمريكا را از سر بگيرد و تمايل ‌نشان ‌دادن به مذاکره دوجانبه و اين نامه‌ها جزو تلاش‌هاي ناکام او بود.نامه نگاری پس از پاستور
احمدی نژاد بعد از پايان دوران رياست‌جمهوري اش هم از نامه ‌نوشتن دست برنداشت. او دو سال بعد از خداحافظی از با پاستور در ۱۸ مرداد ۱۳۹۵ درر دو صفحه با سربرگ رسمي دفتر رئيس‌جمهور دوره نهم و دهم، براي «باراک اوباما»، رئيس‌جمهور وقت آمريكا نامه نوشت و در اين نامه از اوباما خواستت حکم توقيف دو ميليارد دلار اموال ايران را که تيرماه امسال از سوي ديوان عالي آمريكا صادر شده ‌است، ابطال کند. او چهار ماه پس از نامه ی دومش به اوباما، «آنتونیو مانوئل د اولیویرا گوتررس» دبیرکل جدید سازمان ملل نامه نوشت و انتخاب وی را به این سمت تبریک گفت و برای افزایش کارامدی سازمان ملل پیشنهادها و راه کارهایی به وی ارائه کرد.منتقدان چه می گویند؟
او در حالی نام «خادم مردم» یا نمایندگی از طرف مردم ایران را در نامه هایش برای خود برگزیده است که از سوی هیچ جمع یا نهاد یا «ان جی او»یی به این عنوان انتخاب نشده و اقدام او رسما تلاشی خودجوش و فردی است. همین امر هم سبب شده است که هم برخی مردم و هم مسئولان سیاست خارجی کشور نسبت به این اقدام او معترض شوند.برخی فعالان و کارشناسان حوزه سیاست خارجی کشور بر این باورند که اقدامات ناگهانی احمدی نژاد در قالب نامه نگاری به مسیری که دیپلمات ها و دستگاه دیپلماسی در پیش دارند، لطمه خواهد زد، چون امری غیر مرسوم، خارج از چارچوب دیپلماتیک و غیر هماهنگ شده با وزارت خارجه به عنوان سکان دار عرصه سیاست خارجه کشور است و از طرفی بدون پاسخ ماندن نامه نگاری های او (به عنوان رئیس جمهور سابق جمهوری اسلامی ایران) از سوی مخاطبانش برای کشور و نظام اسلامی ایران پسندیده و مطلوب نیست.به هر روی احمدی نژاد همواره نشان داده نه به نقدها کاری دارد و نه به مصالح و منافع دیگران، به همین دلیل هم او به روال قدیمی‌اش دست به قلم شده و با امضای «خادم ملت ایران» به ترامپ نامه نوشته است تا نشان دهد چه نامه اش دیده شود یا نه، او برعزم خود پا برجاست و مسیر خبرسازی اش را ادامه خواهد داد.
در روز ۹ اسفند ۱۳۵۷ روزنامه‌ها از ممنوع‌الخروج شدن ۱۶ هزار نفر از مدیران، کارگزاران و وابستگان رژیم سابق خبر دادند. روزنامه اطلاعات در این‌باره نوشت: فهرست افراد ممنوع‌الخروج از کشور در دست بررسی نهایی است و گفته می‌شود تاکنون نام قریب ۱۶ هزار نفر در این فهرست گنجانده شدهه است. پیش‌بینی می‌شود این فهرست تا آخر هفته آینده آماده و به اداره گذرنامه ابلاغ شود.

به گزارش «تاریخ ایرانی»، نام کلیه وزرا، معاونان وزارتخانه‌ها، مدیران کل، سفرا و وزرای مختار، رؤسای سازمان‌ها، رؤسای کل مدیران عامل و اعضای هیأت مدیره شرکت‌های دولتی، نمایندگان مجلسین، مقامات مهم بخش خصوصی، شهرداران شهرهای مهم، استانداران و فرمانداران کل و دلالان بین‌المللی و همچنین عده‌ای از امرای ارتش و مقامات امنیتی که در طول ۲۵ سال گذشته مصدر کار بوده‌اند، در این فهرست منظور شده است.بخشی از این فهرست که مربوط به زنان صاحب مقام یا وابسته به مقامات مهم گذشته است، آماده و ممنوع‌الخروج اعلام شده است. به همین جهت صبح امروز از طرف نخست‌وزیری به اداره گذرنامه اعلام گردید که خروج بانوان از کشور به استثنای افرادی که نامشان در فهرست ممنوع‌الخروج‌ها اعلام شده است، بلامانع است.همین مقام به خبرنگار ما گفت که این فهرست حداکثر تا آخر هفته آینده آماده و به گذرنامه ابلاغ می‌شود و سپس خروج بقیه افراد از کشور آزاد خواهد شد. وی همچنین گفت احتمالا در جریان تحقیقات و رسیدگی به تعداد این افراد اضافه یا به دلیل اثبات بی‌گناهی آن‌ها از این تعداد کاسته خواهد شد.تاریخ ایرانی در ادامه به دو واقعه مهم دیگر در این تاریخ اشاره می کند:پیش‌نویس قانون اساسی جدید تسلیم امام شد
در روز ۹ اسفند ۱۳۵۷ پیش‌نویس قانون اساسی جمهوری اسلامی تهیه شد و برای آخرین اظهارنظر‌ها تسلیم امام خمینی گردید. این مطلب را دکترر ناصر میناچی، وزیر اطلاعات و تبلیغات و خیرات در یک گفت‌وگوی تلفنی با کیهان اظهار داشت. وی تاکید کرد که این قانون بزودی پس از آخرین اصلاحاتت و اظهارنظرهایی که از سوی امام خمینی در آن بعمل می‌آید، منتشر خواهد شد. دکتر میناچی در این گفت‌وگو تایید کرد که رئوس قانون اساسی جدید‌‌ همان است که هفته گذشته در کیهان چاپ شد و تغییرات عمده‌ای در آن داده نشده است.دست‌اندرکاران تهیه قانون اساسی جمهوری اسلامی می‌گویند که تمام آزادی‌های پیش‌بینی شده در تمام مواثیق و اعلامیه‌های بین‌المللی مثل اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و دیگر عهدنامه‌ها یک‌جا در این قانون ریخته شده و هیچ نوع محدودیتی برای هیچ گروه و دسته‌ای با هر گرایش و طرز تفکری در آن قائل نشده‌اند.در پیش‌نویس قانون اساسی حقوقی که برای مردان شناخته‌شده در مورد زنان نیز اعمال می‌شود. در این پیش‌نویس تاکید شده است رئیس‌جمهور با رای مستقیم مردم برای ۴ یا ۵ سال انتخاب می‌شود و فقط قدرت اجرایی دارد و حق دخالت در قوای دیگر را ندارد. نخست‌وزیر نیز به انتخاب رئیس‌جمهورر و تأیید مجلس شورا که تنها مجلس قانونی ایران خواهد بود تعیین می‌شود و تقریباً نقش معاون رئیس‌جمهور را خواهد داشت. در این قانون، اصول وو نهاد‌ها طوری گنجانده شده که صاحبان قدرت و ثروت نمی‌توانند در ساخت حکومتی نقشی داشته باشند و بدین ترتیب ناگزیرند به مردم نزدیک شوند و ثروت خود را به نفع مردم تعدیل کنند.به نوشته کیهان، در قانون اساسی جدید همچنین تقویت و حمایت از صنایع بنیادی و اصیل و نیز حمایت از کشاورزان بعنوان یکی از نهاد‌ها پیش‌بینی شده و تأکید گردیده که هر کشاورزی روی هر زمینی که کار می‌کند مالک آن خواهد بود، ولی حق‌فروش، بورس‌بازی و دلالی روی آن را ندارد. همچنین سعی خواهد شد که صنایع مونتاژ به تدریج جای خود را به صنایع مادر و بنیادی بدهند و استثمار کارگر و کشاورز به کلی از میان برود.دستور قطب‌زاده برای اخراج ۵۰ کارمند رادیو تلویزیون
در همین روز، صادق قطب‌زاده سرپرست سازمان رادیو تلویزیون با صدور اعلامیه‌ای جمعی از کارمندان سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران را اخراج کرد. متن این اعلامیه که به فعالیت گروهی از افراد در رادیو تلویزیون پایان داد، بدین شرح است:

«
بسمه تعالی
جهت اطلاع کلیه همکاران بدین وسیله صورت اسامی اولین گروهی که از کار برکنار شده‌اند و هیچ‌گونه سمتی در سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران ندارند اعلام می‌گردد. جهت رسیدگی به حساب‌های گذشته افراد زیر کمیسیونی تشکیل و مامور رسیدگی خواهد شد. دفتر اداره عمومی سازمان زمان رسیدگی را بعدا اعلام خواهد کرد. اسامی برکنار شدگان بدین شرح است:فرازمند، صفاءالدین جهانبانی، سمیعی، سیروس راستین، ایرج گرگین، وارادوکس اسرائیلی، مجید محسنی، اسداله پیمان، جواد علامیر دولو قاجار، سرتیپ حمید صدرایی، سرهنگ مرتضی جوزانی، سرهنگ حسین کورس‌مهر، سرهنگ امیرهوشنگ غروی، سروان حسین رادمهر، محمود جعفریان، دکتر کامبیز محیط محمودی، پرویز مشعوف، محمود قانع، ناصر برهان آزاد، سید مهدی اشرف آل‌طا‌ها، امیر اسماعیل مکانیک، فرخ غفاری، کامران مشایخی، ملک ساسان ویسی، مسعود کیمیاوی (پرویز کیمیاوی، این اشتباه از روزنامه اطلاعات است)، اسماعیل پوروالی، احمد فدعمی، پرویز نیکخواه، تورج فرامرز شاه بختی، پاشا مرتضی لطفی فروشانی، تقی روحانی، محمد شفائی، سعید قائم‌مقامی فراهانی، فریدون فرح‌اندوز، عباس مهاجرانی، حسینعلی نظری کنگرلو، فرهنگ فرحی، عطاءالله بهمنش، سید محمدباقر نجفی شوشتری، سیروس هدایت، علیرضا میبدی، همایون شهنواز، ابراهیم پیشه‌ور، دکتر فرهاد صبا، کریم امامی، محمد نفیسی، مرتضی‌قلی رئیسی، آشور بنی‌پال بابلا، بیژن صفاری و مجید تهرانیان.سرپرست سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران
صادق قطب‌زاده»

حمید بعیدی نژاد سفیر ایران در لندن با گذاشتن متنی در کانال تلگرامی خود در مورد اصغر فرهادی و فیلم فروشنده از او تجلیل کرد.
به گزارش خبرآنلاین بعیدی نژاد نوشت: امشب اصغر فرهادي با فيلم فروشنده ركوردهاي بيسابقه اي از خود بر جاي گذاشت. او نه تنها با گرفتن دومين جايزه بهترين فيلم خارجي در جشنواره اسكار در رده ي تعداد معدودي از بزرگترين سينماگران جهان چون برگمن، فليني و دسيكا قرار گرفت بلكه حتي قبل از آنكه جايزه خود را از جامعه هنري اسكار بگيرد، جايزه خود را از مردم گرفت.
ديشب در اتفاقي نادر در تاريخ سينما به ابتكار صادق خان شهردار لندن فيلم فروشنده در ميدان بزرگ ترافالگار به نمايش عمومي در آمد، مراسمي كه با حمايت وسيع مردمي پيامي بسيار آشكار براي دولتمردان آمريكا داشت. فرهادي با عدم حضور خود در مراسم پاياني اسكار پيام مهم مخالفت با افراطي گري و توسل به سياست تبعيض و جدايي انسانها را به زباني رسا به جهانيان اعلام كرد و مردم سراسر جهان از جمله در لندن حمايت خود را از او اعلام كردند.
ما بايد اين نهضت فرهنگي دفاع از مردم در برابر سياستهاي تبعيض آميز دولت آمريكا از جمله توسط هاليوود را قدر بدانيم. يادمان نمي رود كه بيش از يك دهه پيش همين هاليوود در فضايي متفاوت و تلخ با حمايت از فيلم "آرگو" كه تم ضد ايراني داشت يكپارچه به حمايت از سياستهاي وقت دولت آمريكا در محكوميت ايران روي آورده بود. اين را مديون فضاي جديد بين المللي و هنر فرهادي هستيم.
فيلم فروشنده يك اثر هنري و در سطح بالاي سينمايي است. فيلمنانه و بازي عالي بازيگران آن از همان آغاز تا پايان فيلم، بيننده را ميخكوب مي كند. يك صحنه اضافي هم در فيلم نيست و همه صحنه ها با قصد و اراده طراحي شده و بخوبي در خدمت هدف غايي فيلم هستند. كمال هنري و فني اين فيلم مديون كارگرداني حرفه اي شخص آقاي فرهادي است كه با نگاهي نقادانه با يافتن و رفع عيبهاي كار خود، در واقع خود بزرگترين نقاد فيلم خود بوده است. و اين در حاليست كه باوجود تمامي دقتهاي وسواس گونه كارگردان، فرهادي متواضعانه در هيچ كجاي فيلم حضور خود را به رخ بيننده نمي كشد.
فروشنده همچنين براي ستايش از پيوند ناگسستني ميان هنر سينما و ادبيات و تئاتر، مسير فيلم را با اجراي تئاتر معروف فروشنده اثر آرتور ميلر كه دو قهرمان بازيگر فيلم يعني عماد و رعنا از بازيگر آن هستند همگام نموده است. همچنين عماد قهرمان اصلي فيلم كه شهاب حسيني به زيبايي تمام نقش او را بازي مي كند بعنوان معلم ادبيات ضمن تدريس داستان گاو اثر ساعدي به بچه هاي دبيرستان، فيلم گاو اثر مهرجويي را كه از آثار فاخر سينمايي ايران است را هم براي آنها به نمايش مي گذارد.
فيلم فروشنده برخلاف تصور عده اي كه بعلت عدم دقت كافي در مضامين فيلم بوجود آمده، به غايت و با تمامي وجود فيلمي اخلاقي است، چرا كه دغدغه آن يافتن پاسخ به يك مسئله اخلاقيست. پيام غايي فيلم فروشنده تكريم حفظ آبرو و اهميت حريم خصوصي است، امري كه حفظ و احترام به آن براي تمامي اعضاي جامعه چه بزرگ و كوچك و چه زن و مرد بايد اصلي محوري باشد. و يادآوري اين پيام براي جامعه ايران كه حفظ حرمتها و آبروي افراد همواره از نقاط برجسته فرهنگي آن بوده است، چقدر ميتواند جذاب و الهام بخش باشد.
شروع فيلم با خراب شدن خانه خانواده قهرمان فيلم كه بعلت گودبرداري خانه مجاور براي ساخت و ساز آغاز ميشود بسيار كوبنده است، و اين خود تمثيلي از اينست كه روند و مسير حركت زندگي همه جا در دست ما نيست بلكه به يكباره وقايع خارجي ميتواند عميقا مسير زندگي ما را تغيير دهد، كما اينكه براي اين خانواده پيش مي آيد. فيلم بخوبي نشان ميدهد كه آرامش خانوادگي رعنا و عماد كه زندگي خوب و محبت آميزي با هم دارند به يكباره با ورود يك غريبه به خانه اجاره اي جديد آنها بهنگام نبودن عماد در خانه و مضروب شدن رعنا در حمام از بين مي رود. چنانچه بيننده با دقت در مضامين فيلم در انتهاي ماجرا متوجه خواهد شد، مردِ مهاجم رعنا را با زن ديگري كه قبلا در اين خانه سكونت داشته است اشتباه گرفته و رعنا هم قبل از آنكه مورد تعرض او قرار گيرد با پرت كردن خود در شيشه از خود دفاع مي كند و مرد فرار مي كند اما اين حادثه و حدس و گمانهاي متفاوت مردم از حادثه اين زن و شوهر را رنج مي دهد و منجر به از بين رفتن آبرو و حريم شخصي اين خانواده در چشم همسايگان و همكاران ميشود.
اما ادامه اين ماجرا باعث ميگردد كه اين زن و مرد كه تا بحال زندگي خوبي را در تفاهم با يكديگر داشته اند، حالا در خصوص نحوه مواجهه و برخورد با اين موضوع دچار اختلاف شوند. رعنا از طرح و پيگيري اين حادثه حسي منفي دارد چون ياد آوري صحنه هاي تعرض به منزل امن و حريم خصوصي او، آثار مخربي در آرامش روح و جسم او پديد مي آورد. بعلاوه با هر بار طرح موضوع، آبرو و حريم شخصي خود را بار ديگر در برابر غريبه ها در خطر و تهديد مي بينولي عماد حس ديگري دارد. او از بي آبرو شدن نزد مردم بشدت ناراحت است و بدنبال كشف حقيقت ماجرا و بفكر انتقام است. عماد كنجكاوانه در نهايت به شيوه اي كارآگاهي وجذاب مرد مهاجم را پيدا كرده و با صحنه سازي او را به خانه خلوت خود مي كشاند و تصميم ميگيرد از آن مرد انتقام بگيرد و آبروي او را نزد خانواده اش بريزد و او را بي حيثيت كند. و در اين راه آنقدر پيش مي رود كه تنها با تهديد زن متوقف ميشود.
اين دقيقا چيزيست كه زن نميتواند بپذيرد و اصرار دارد كه مرد بر حس انتقام خود غلبه كند و آبروي آن مرد را نزد خانواده اش از بين نبرد. اين نه به اين دليل است كه رعنا از آنمرد ناراحت نيست و يا او را بخشيده است، نه. چنانچه در فيلم مي بينيم، زندگي براي رعنا بعد از تهاجم اين مرد به خانه ي او و شكسته شدن حريم شخصي او ديگر هيچوقت به شرايط عادي برنگشت. رعنا ديگر از آن خانه وحشت دارد و نميتواند ديگر در آن خانه تنها بماند، چنانچه حاضر است زمانيكه عماد به كلاس تدريس ميرود تمام وقت در ماشين همسرش منتظر او بماند ولي در خانه نماند. او ديگر حتي وحشت دارد كه بار ديگر از حمام آن خانه استفاده كند. زندگي روحي و خانواده اي او همه به يكباره دچار تغييرات شگرفي شده است، نزد در و همسايه به او نگاه ديگري ميشود كه براي او بسيار دردناك است. خواب و خوراك از او گرفته شده است.
اما وقتي مي بيند كه با رفتن آبروي مرد مهاجم حالا همين اتفاقات ميخواهد براي شخص ديگري بيفتد، اينجا بر روي حس انتقام پاي ميگذارد و خواستار بخشش آن مرد ميشود. ميداند كه انتقام، حس جريحه دار شده او را بر نمي گرداند ولي با بردن آبروي آن مرد، نه تنها زندگي خود آن مرد بلكه آبروي همسر و دختر و داماد جوان بيگناه او كه با هزاران اميد قصد ازدواج دارند نيز ازميان خواهد رفت و زندگي آنها بخطر خواهد افتاد. او به صراحت مي بيند كه انتقام و از بين بردن آبروي مرد به از دست رفتن تمامي زندگي و حيثيت او منجر ميشود، مردي كه با اين سن و سال چنان چهره اي ظاهر الصلاح از خود در خانواده ساخته است كه همه او را فردي اخلاقي، شايسته و فداكار براي همسر و خانواده اش مي دانند و از پَستي هاي او در بيرون از خانه بي خبرند.
در اين مرحله براي رعنا حفظ آبروي مرد و خانواده اش آنقدر ارزشمند است كه حاضر است براي حفظ آن از زندگي خود هم مايه بگذارد. در اينجاست كه فيلم با نفي انتقام كه به از بين بردن آبروي انساني ديگر منجر شود به هدف خود ميرسد و به آن وفادار مي ماند.
و بدين ترتيب است كه اينجا اقتضا ميكند بر عكس شروع مهيج خود، فيلم پاياني آرام داشته باشد تا بعد از يك رشته جريان وقايع سريع و تند، بيننده نيز در كنار رعنا و عماد كه در بازگشت به زندگي خود در تاتر به فكري عميق فرو رفته اند، چند دقيقه اي در آرامش كامل بهتر به اين موضوع فكر كند كه انتقام مشكلي را حل نمي كند بلكه چرخه ي نا امني و بي ثباتي روحي و مادي جامعه را بر هم مي ريزد.
و در انتها آنكه البته هر كس ميتواند با پيام فيلم مخالف باشد و يا نتيجه گيري آنرا نپسندد، اما اين قضاوت متفاوت، اين نتيجه را تغيير نميدهد كه فروشنده فيلمي بغايت اخلاقي و تلاشي صادقانه براي نشان دادن راهي براي حل برخي از مشكلات اجتماعي عصر ما ميباشد.