يادداشت روز اوین نامه ی کیهان " طرح طاووس و عينك ماوراء بنفش "

 اوین نامه ی کیهان 3 شنبه 10 اسفندماه سال 1395
يادداشت روز  اوین نامه ی کیهان " طرح طاووس و عينك ماوراء بنفش "
معلوم نیست چرا  قلم بردستان وهمکاران سربازجو شریعت نداری که همگی خبره در شیوه بازجویی وتحریف گری وبرش تاریخی زدن اند .چون هدف ومأموریت شان حذف بخشی بزرگ حقایق تاریخی ومانوردادن محور بخش دیگر است که ارتباط به انتقادکردن دولت روحانی دارد . برای همین محال است که یکبار یک تحلیل ازعملکرد 38 ساله رژیم فاسد قرون وسطایی ولایت فقیه ارائه کنند .در حالیکه عملکرد رهبران ودولتمردان رژیم وارونه ولایت فقیه مثل دانه های تسبیح بهم وصل است وتفکیک شدنی نیست.

1- طاووس شدن، کار خُم رنگرزي نيست؛ همچنان که آثار باستاني در طول زمان ساخته مي شود و نمي توان اثر باستاني را ساخت. کارنامه يک مديريت در طول زمان ساخته مي شود؛ چيزي نيست که مانند مشق شب دو هفته تعطيلي عيد، درست در شب سيزدهم سرهم بندي کرد. نامزدهايي که تازه پا به عرصه انتخابات مي گذارند- هر چند که آنها نيز بايد عاقلانه و صادقانه حرف بزنند- مي توانند وعده بدهند که چنين و چنان مي کنند اما دولتي که بر سر کار است، نمي تواند به سياق نامزدهاي جديد عمل کند و درِ باغ سبز براي آينده نشان بدهد. دولتمرداني از اين دست آن گونه که همين امروز يکي از نشريات شبه اصلاح طلب نوشته، بايد کارنامه ارائه کنند نه اينکه تصور کنند همچنان زنگ انشاست و آنها مي توانند از آرزوها و روياها بگويند. 
    2-
از اينجا کار سخت مي شود. اضطراب و ترس پديدار مي گردد و سياستمداران و نشريات حامي دولت، زبان به هتاکي به نوع نامزدها مي گشايند. تصوير همه نامزدهاي محتمل - با انواع سلايق- را مي گذارند و کنارش با احترام و استقبال تمام تيتر مي زنند «استراتژي شغال ها»! وزير ارتباطات به جاي اينکه درباره هنر دولت بگويد، به همه نامزدهاي احتمالي حمله مي کند و 19 آذرماه در جمع اعضاي حزب اعتدال و توسعه کردستان مي گويد «من فکر مي کنم در 29 ارديبهشت، انتخابات سختي خواهيم داشت، چون هر کس با هر تفکري کانديدا شود، هدفش تخريب آقاي روحاني است.» دقت کنيد! «هر کس با هر تفکري که کانديدا شود»، نه اين يا آن نامزد خاص. چرا اين گونه مضطرب؟ پاسخ را آقاي روحاني لابه لاي نوعي فرافکني و حديث نفس مي دهد: «بعضي ها چون درسشان را حاضر نکردند، مي گويند رقيب ما هم نباشد». ورزشکار آماده و قدرتمند، مشتاق حريف خود است تا با او پنجه در پنجه بياندازد و توانمندي خود را نشان دهد، نه اينکه بگويد وارد مسابقه نشويد، که هر کس وارد گود شود، براي تخريب من مي آيد! ساختمان اگر از بتن و تيرآهن ساخته شده باشد مقابل زلزله هاي شديد نيز مقاومت مي کند، اما خانه شني کنار دريا را که به بازيچه ساخته باشند، بايد با فاصله از کنارش گذشت، مبادا که بريزد.
    3- مدتي است برخي مديران دولتي و مشاوران آنها سر شوخي و طعنه و تخريب را باز کرده اند. تصويري موهوم از منتقدان يا رقبا مي سازند و به همان تصاوير واژگونه - به مثابه آسياب هاي بادي- حمله مي کنند. خود را تا عرش بالامي برند و منتقدان را کُندذهن، آلزايمر گرفته، بي سواد، بي شناسنامه، هراسان از تعامل با جهان يا کساني که نانشان در تقابل با دنياست جا مي زنند. از خود طاووس مي سازند و «ديگران» را - هر کس با هر سليقه و تفکر باشد- ديو و شغال و جاهل و جنگ طلب مي نمايانند؛ حال آن که به برخي از همين القاب و عناوين سزاوارترند. حکايت خودستايي اين جماعت، حکايت طاووس عليين است که جناب مولوي روايت مي کند:
    
آن شغالي رفت اندر خُمّ رنگ
    
اندر آن خُم کرد يک ساعت درنگ
    
پس برآمد پوستش رنگين شده
    
کاين منم طاووس علّيين شده
    
پشم رنگين، رونق خوش يافته
    
آفتاب آن رنگ ها برتافته
    
ديد خود را سبز و سرخ و فور و زرد
    
خويشتن را بر شغالان عرضه کرد
    
جمله گفتند اي شغالک حال چيست
    
که تو را در سر نشاطي مُلتوي است
    
از نشاط از ماکرانه کرده اي
    
اين تکبر از کجا آورده اي
    
يک شغالي پيش او شد کاي فلان
    
شيد کردي يا شدي از خوش دلان
    
شيد کردي تا به منبر بَرجَهي
    
تا زلاف، اين خلق را حسرت دهي
    
پس بکوشيدي نديدي گرمي يي
    
پس ز شيد آورده اي بي شرمي يي...
    4-
راه دور نرويم. همين ديروز روزنامه آفتاب يزد نوشت: «حسن روحاني اکنون در زنگ انشا نيست و زنگ حساب آغاز شده؛ ملزومات فضاي جديد روشن و بيّن است. يعني ديگر رئيس جمهور نمي تواند بگويد چه تحويل گرفته بلکه بايد بگويد چه کرده و چه گلي به سر مملکت زده است.» يک روز قبل از اين روزنامه زنجيره اي، روزنامه بهار از نمره 100، نمره 20 را به دولت روحاني و کارنامه سياست خارجي و اقتصاد آن داد و نوشت: «متاسفانه همه توان دولت صرف روابط با 5+1 شد و از ظرفيت عدم تعهد با 120 عضو، سازمان همکاري هاي اسلامي و آفريقا بهره برداري نکرديم... در اين 3 سال و نيم، وزارت خارجه واقعا تعطيل شده و يک دايره کوچکي از آن که مربوط به ستاد پيشبرد موضوع برجام است، کار مي کند. در مجموع آنچه حاصل شد برخلاف توقعات و انتظارات و شعارهاي داده شده بود. ما وقتي مي توانستيم به اين فعاليت ها افتخار کنيم که ببينيم بخشي از اهداف ما از طريق ديپلماسي تحقق پيدا کرده است؛ بخشي از اهداف ما مربوط به پيدا کردن بازارهاي صادراتي است. ما محبوبيت مردمي زيادي را در جهان داريم و در حوزه هايي مانند آمريکاي لاتين شرايط بسيار خوبي براي ما ايجاد شده. کارخانه هاي ما که در رکود به سر مي برند، بازار صادراتي دارند و يکي از دلايل رکود، همين توقف صادرات است... اکثر سخنراني ها و مصاحبه هاي روحاني و موضع گيري هاي اعضاي دولت، درباره برجام بود که البته همين عرصه هم دستاورد قابل تحسيني هم نداشته است. با گذشت يک سال و خرده اي از زمان اجراي برجام، اهدافي که گفته شد همچنان سر جاي خود است و تحقق پيدا نکرد... اگر توقعاتي را که سياست خارجي براي مردم ايجاد شد 100 در نظر بگيريم، شايد براي مجموعه اين سياست بايد نمره کمتر از 20 را در نظر بگيريم
    5-
مي توان الي الابد به دولت قبل بد گفت اما مردم نيز ميزاني از ظرفيت براي شنيدن و ديدن اين فرافکني دارند که سرانجام اشباع مي شود. فقدان شجاعت پذيرفتن مسئوليت کم کاري و بدعملي و خلاف درآمدن وعده ها، موجب فرافکني هايي از اين دست مي شود اما چنين رويکردي، نه براي دولتي که 100 روز کاري مفيد بيشتر برايش نمانده، کارنامه دست و پا مي کند و نه براي مردم، آب و نان و شغل و مسکن مي شود. هنگامي درآمد کشور پس از برجام- با وجود دو برابر بيشتر فروختن نفت و دادن پز اين خام فروشي- 18 درصد کاهش پيدا مي کند، هزينه جاري دولت ظرف سه چهار سال 3 برابر مي شود بي آنکه کمترين اثري در زندگي مردم داشته باشد، به نام رونق و رشد اقتصادي، گرد و غبار ضخيم تري از رکود بر سيماي توليد و کارخانجات ما مي نشيند و رنگ زرد بازار در شب عيد زار مي زند، بيکاري شدت پيدا مي کند و اين بار صاحبان مشاغل بيکار مي شوند، قيمت مسکن رو به صعود مي گذارد در حالي که بازار مسکن در رکود غوطه مي خورد و وزير مربوطه مشغول گفتاردرماني است و...، آنگاه کمي تا قسمتي استهزاي مردم است که دولتمردي در خلاحرف بزند و بگويد «چگونه است که هرچه غم و اندوه باشد، حلال است اما يک دقيقه که بخنديم، حرام است؟ بگذاريد جامعه با نشاط باشد». مگر مردم آقاي همساده مجموعه کلاه قرمزي هستند که بگويند «آقو! تريلي از روي پاي ما رد شد، ما رو مي گي؟ غش غش مي خنديديم»؟! مگر عهد سفر با اسب و الاغ است که مي گفتند «تا نشان سمّ اسبت گم کنند- ترکمانا نعل را وارونه زن»؟ مدام دو قطبي انحرافي و مجعول بسازيد و بعد هم به دوقطبي سازي بد بگوييد و خيال هم کنيد که مردم ژنتيک شان جوري ساخته شده که بايد الي الابد سرکار بروند؟!
    6-
دولت دوازدهم بايد بتواند از عوام فريبي و پوپوليسم غالب در طول اين سال ها که رگه هاي آن کمابيش در دو دولت يازدهم و دهم- البته با شدت و ضعف متفاوت- غالب شد، عبور کند تا بتواند در مسير پيشرفت ملي معبرگشا و خط شکن باشد. دو نحله پوپوليستي ولو ظاهرا مخالف هم در طول اين سال ها، دعوت به راحت باش و تن آساني اقتصادي کرده اند. از کروبي که وعده پرداخت 70 هزار تومان به هر نفر در صورت پيروزي مي داد، تا وعده پرداخت 250 هزار تومان به هر نفر در اواخر دولت دهم و سپس، هورا کشيدن براي چند برابر کردن فروش نفت در دولت فعلي و در ازاي آن تبديل کشور به بازار واردات انواع کالاهاي مصرفي (ولو به قيمت خاکسترنشين کردن توليدکننده و کارگر ايراني)، همه در يک مسير انحرافي حرکت کرده اند و آن فروختن آينده و فرصت هاي کارسازي و اقتصاد مولد در خدمت گذران باري به هر جهت امروز است. اکنون به جايي رسيده ايم که بدهي دولت از 250 هزار به 700 هزار ميليارد تومان رسيده و 53 هزار ميليارد تومان هم کسري بودجه دارد؛ حال آن که ادعا مي کند آن 100 ميليارد دلار بلوکه شده آزاد شده و روزانه هم 170 ميليون دلار در پسابرجام (قريب 60 ميليارد دلار در 13 ماه) به کشور آمده است. خب اين همه هزينه يا پول ادعايي، در کدام گوشه از سفره مردم پيداست؟ اصلاآيا با اتکاء به خام فروشي هرچه بيشتر و واردات بي رويه براي تنظيم بازار(!) مي توان اميد شکوفايي و رونق اقتصادي و اشتغال پايدار را داشت؟! اگر با «اغراق» - تصريح مدير مسئول روزنامه شرق - مي شد برجام را به ملت و کشور قالب کرد، با همين اغراق نمي توان به مردم باوراند که رکود و بيکاري و عقبگرد اقتصادي، همان رونق و شکوفايي اقتصادي است. فقط با عينک بنفش است که مي توان گفت به قول هايي که داديم عمل کرديم و شرمنده مردم نشديم؛ کافي است اين عينک را بردارند يا عينک ماورا بنفش بزنند تا واقعيت زندگي مردم را ببينند.
    7-
درباره استانداردهاي دولت دوازدهم و رئيس جمهور و برنامه و تيمي که در تراز آن استانداردها باشد، بايد در مجال ديگري قلم زد. در اين مجال تنها مي توان گفت که با طعمه انگاري منصب، مديريت اشرافي- نجومي، خوش نشيني، آسان نمايي راه حل ها و خودشگفتي نمي توان دولت تراز خدمت ساخت؛ چنان که امير مومنان عليه السلام در نامه 53 نهج البلاغه خطاب به جناب مالک به عنوان عهدنامه تذکر داد: «واشعر قلبک الرحمهًْ للرعيهًْ... مهرباني و محبت و عطوفت به مردم را پوشش و شعار قلب خود قرار بده و با آنها درنده اي نباش که بلعيدن آنان را غنيمت شمارد؛ که مردم دو گروهند، يا برادر ديني تو هستند و يا مانند تو در آفرينش... و بپرهيز از خودپسندي و اطمينان به هر آنچه که تو را به خودشگفتي وادارد و علاقه به ستايش ديگران؛ که اين از مطمئن ترين فرصت هاي شيطان در نظر اوست تا نيکي نيکوکاران را نابود کند... و بپرهيز از منت گذاشتن به مردم به خاطر نيکي کردن يا کرده خود را بيش از آنچه هست بزرگ شمردن، يا اينکه به مردم وعده بدهي و خلاف آن را به جاي آوري؛ که همانا منت، نيکي را نابود مي کند و کار را زيادتر از آنچه هست ديدن، نور حق را از بين مي برد و خلف وعده موجب خشم خدا و مردم مي شود... و بپرهيز از مقدم داشتن خود بر مردم در چيزي که مردم درباره آن مساوي هستند و غفلت از هرچه که براي همه روشن و توجه به آن ضروري است؛ زيرا به خاطر مقدم شمردن خود مورد مواخذه قرار خواهي گرفت و سود آن به ديگري خواهد رسيد و در اندک زماني پرده ها از روي کارهايت برداشته مي شود». نويسنده: محمد ايماني