گزیده ها قسمت دوم 11 اسفند -95
کیهان نوشت: همانگونه که پیشبینی میشد، «فروشنده» جایزه فیلم غیرانگلیسی زبان هشتاد و هشتمین مراسم اسکار را دریافت کرد. این درحالی بود که پیش از برگزاری مراسم یاد شده و در دو مرحله، رقبای اصلی این فیلم مانند «او» از فرانسه، «نرودا» از شیلی، «خولیتا» از اسپانیا و ... در میان شگفتی منتقدین و کارشناسان سینمایی از گردونه رقابتهای سینمایی حذف شده بودند!
دلارهای نفتی امیر قطر توسط موسسه «انستیتو فیلم دوحه» که بخشی از سرمایهگذاری این فیلم را برعهده داشتند، باعث شد تا فیلم «فروشنده» یکه و تنها و فقط با حضور یک رقیب جدی به نام «تونی اردمن» به میدان نهایی برسد.
سال گذشته نیز دلارهای همین موسسه قطری فیلمهایی مانند «محمد رسول الله» ساخته مجید مجیدی، «آدمکش» (از تایوان) و «کبوتری روی شاخه نشست» (برنده جایزه اول جشنواره ونیز) را از گردونه اسکار حذف نمود تا تولیدات بسیار ضعیف خود مانند «ذئب» از اردن و «موستانگ» از ترکیه را به مراسم اسکار برساند و پیش از آن نیز فیلم «تمبوکتو» از موریتانی را اسکاری نموده بود.ویژگی مشترک فیلمهای یاد شده، ارائه تصویری تاریک و فلاکت بار از جوامع اسلامی و وارونه نمایاندن اسلام به عنوان ریشه خشونتها و تباهیها و بیعدالتیها در اینگونه جوامع بود.
آنچه که تقریبا از ابتدای پیدایش سینما در غرب و از دوران سینمای صامت (مانند «رقص هفت زن محجبه» ساخته «توماس آلوا ادیسون» و «عرب مسخره» ساخته «ژرژ ملیس» در سال 1897) تا امروز بیش از هر موضوعی به چشم آمده و فیلمهایی همچون «تک تیرانداز آمریکایی» و «13 روز در بنغازی» (که در اسکار امسال نیز نامزد دریافت جایزه بود) که با تروریست نمایاندن مسلمانان، کشتار و قتل عام آنها را توجیه کردهاند، از آخرین مصادیق آن به شمار میآیند.
چراکه مراسم اهدای جوایز آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا موسوم به اسکار فارغ از بازی دولتهایی که حاکم بودهاند (اعم از دمکرات یا جمهوریخواه) همواره مسیری ثابت و یکسان و برگرفته از بیانیهای که در نخستین تجمع بنیانگذاران آکادمی در سال 1928 و در منزل «لویی بیمه یر» صادر شد، داشته است. بیانیهای که اساس جایزهای موسوم به اسکار را مبتنی بر دو عامل معرفی کرد:۱-تقویت صنعت سینمای آمریکا 2- گسترش ایدئولوژی و فرهنگ آمریکایی در سراسر جهان.
براساس آنچه در اسناد منتشره سازمان سیا در سال 2006 آمده، دو عامل یاد شده فوق، بعدا نیز درتعامل این سازمان و هالیوود با فرمولی که پس از جنگ جهانی دوم (تحت عنوان «جنگ صلیبی برای آزادی») برای سینمای آمریکا تدوین شد، وجهه عملیاتیتر یافت.
یعنی در تمام طول سالهایی که مراسم اسکار برگزار شده (به خصوص در سالهای اخیر) علیرغم موافقت یا مخالفت با دولت وقت ایالات متحده، تقریبا براساس همین فرمول عمل شده و اکثریت قریب به اتفاق آثاری که جایزه اسکار دریافت داشتهاند، از همین فرمول آمریکایی استفاده کرده بودند.
برهمین اساس است که مثلا پس از 11 سپتامبر 2001 و در اوج تهاجم دولت نئوکنسرواتیو جرج دبلیو بوش به سرزمینهای اسلامی، اسکارهای فراوانی به فیلم صلیبی/صهیونی «ارباب حلقهها» دادندکه با قراردادن نشانهها و شاخصههایی مانند سپاه فیل سوارها و 9 نفره بودن یاران حلقه و مشخصات «سارون» یعنی قطب منفی ماجرا و.... براساس داستان آخرالزمانی و ضد اسلامی «جی آر.آر.تالکین»، در واقع لشکرکشی جرج بوش به خاورمیانه را پوشش تصویری داده بود و از طرف دیگر در همین بخش فیلمهای غیرانگلیسی زبان (که اینک فیلم «فروشنده» اسکار آن را برده) این رویه را مثلا در اسکاری کردن فیلمی به نام «حالا بهشت» (در تحقیر مردم فلسطین) و یا با تجلیل از مستندهایی درباره اشغال عراق و افغانستان توسط نظامیان آمریکایی تداوم بخشیدند.
این درحالی است که در همان دوران و در جریان برگزاری مراسم اسکار، بازار تکه پرانی و انتقاد به رئیس جمهوری وقت بسیار داغتر از امروز بود تا آنجا که «شانپن» به شدت سیاستهای جرج بوش را مورد انتقاد قرار داد و مایکل مور در حالی که برای فیلمش اسکار گرفته بود، روی صحنه، بوش را با جمله «شرم برتو» باد خطاب قرار داد! (گفته شد از این پس بود که مراسم اسکار اگرچه ظاهرا بهطور زنده اما با تاخیر 7 تا 10 ثانیهای و با کنترل پخش میشود تا چنان جملات و اظهاراتی سانسور گردد).
همچنین در اوج دوران به اصطلاح طلایی دمکراتها و اوباما (که بسیار مورد علاقه نشریات زنجیرهای و جماعت به اصطلاح اصلاح طلب است) همچنان مانیفست اصلی اسکار و روش قبلی تداوم یافت به فیلمهایی مانند «محفظه رنج» (در توجیه تهاجم نظامی و اشغال عراق توسط آمریکا) اسکار بهترین فیلم اعطا شد و از فیلمهایی همچون «پنج دوربین شکسته» (بازهم در تحقیر ملت مسلمان فلسطین) تجلیل به عمل آمد و به آثار هلوکاستی مثل «آیدا» و «پسر شائول» (در توجیه موجودیت رژیم صهیونیستی) اسکار داده شد.
یادمان نمیرود که یکی از ضد ایرانیترین فیلمهای هالیوود یعنی «آرگو» به عنوان تنها فیلم ضد ایرانی دریافتکننده اسکار، علیرغم ضعف فراوان ساختاری و محتوایی، در همین دورانِ به اصطلاح طلایی، اسکار بهترین فیلم را دریافت کرد!
امسال و در هشتاد و هشتمین مراسم اسکار که فیلم همجنس گرایانه «مهتاب»، اسکار بهترین فیلم و فیلمنامه و بازیگری مرد را دریافت کرده و جوایز کارگردانی و موسیقی و آواز هم به کارگردان و آهنگساز اسراییلی تبار (دیمین چزل و جاستین هورویتز) رسیده و اسکار فیلم مستند را هم فیلم «کلاه سفیدها» برده که به اسم نمایش فعالیت عناصر امدادگر، درواقع از متحدان تروریستهای تکفیری و همکاران داعش دفاع کرده! حالا اسکار فیلم غیرانگلیسی زبان هم به فیلم «فروشنده» یا «مشتری» میرسد که به سفارش کمپانی «ممنتو» وابسته به اتحادیه اروپا و با سرمایه «انستیتو فیلم دوحه» (متعلق به امیر قطر از حامیان تروریستهای تکفیری) ساخته شده و در موضوع خود، دفاع و مقابله با تجاوز و تعرض به خانه و ناموس در یک جامعه اسلامی را خشونت طلبی و نتیجه سنتهای عقب افتاده به شمار میآورد.
آن هم در شرایطی که یکی از موضوعات اصلی امروز جامعه اروپا و آمریکا تعرضات و تجاوزات جنسی ذکر گردیده و این موج فزاینده تعرضات و تجاوزات جنسی در کشورهای غربی هم در گزارش سال گذشته دانشگاه استکهلم (گزارش نوردیک) ذکر گردید، هم در اقدامی نادر، در مراسم اسکار سال قبل و توسط جو بایدن معاون اول اوباما تکرار شد، هم در نامه اعتراضی 17 زن سیاستمدار فرانسه انعکاس یافت و هم در گزارش چندی قبل «آژانس حقوق بنیادین» (اف. آر. ای) و همچنین گزارشهای متعدد نشریات و رسانههای غربی مورد تاکید قرار گرفت و همین موضوع یکی دو سالی است محور بسیاری از فیلمهای هالیوود و کشورهای اروپایی قرار گرفته (موضوع اصلی جشنواره کن امسال هم بود که چندین فیلم از جمله «فروشنده» برایش سفارش داده شد) تا اینگونه وانمود شود که اساس این تعرضات، تبعیض جنسیتی بوده و از تعصبات و سنتهای قدیمی و تفکرات دینی برخاسته و بنابر همین رویکرد، این دسته از فیلمها جوایز متعدد را هم به خود اختصاص دادند، از جمله فیلم «اسپات لایت» که سال گذشته اسکار بهترین فیلم را دریافت کرد و فیلم «فروشنده» که دو جایزه جشنواره کن را گرفت و به آستانه دریافت اسکار رسید!
اما برگ نهایی را دونالد ترامپ، رئیس جمهوری تازه به تخت نشسته آمریکا برای»فروشنده» رو نمود وقتی با قانون جدید مهاجرتی (که اساسا اجرایی هم نشد!) صحنه را برای جایزه فیلم یاد شده ساخته و پرداخته کرد تا با یک دعوای به اصطلاح زرگری هم جایزه اسکار برای فیلم «فروشنده» تثبیت شود و هم افه اپوزیسیون نمایی هالیوود و اسکار به این فیلم و سازندگانش هم سرایت نماید!
این درحالی بود که سازنده فیلم پس از کش و قوس فراوان و بعد از اینکه علاوه بر یکی از بازیگران نقش اولش حتی بازیگر نقش چندم فیلمش نیز از مسافرت به آمریکا انصراف داد، در میان نگاههای پرسشگر هواداران خود، سرانجام رضایت به اعلام عدم شرکت در مراسم اسکار و به اصطلاح تحریم حضور در آن را داد!! اما خیلی زود آنچه را که با دست پس زده بود، با پا پیش کشید و برای خود در مراسم اسکار، نماینده و متن سخنرانی آماده کرد!!! متنی که در واقع کپی دست چندمی از بیانیهها و سخنرانیها و مکتوبات چند هفته اخیر نشریات و سیاستمداران و سران اتحادیه اروپا و دمکراتهای آمریکا و حتی برخی جمهوریخواهها و نئوکانهای این کشور بوده است!! اما فرمان ترامپ کار خودش را کرد!!!
به قول معروف آش اینقدر شور بود که خان هم فهمید! چند روز قبل نشریه معتبر «دیلی اسکرین» با پیش بینی اعطای اسکار فیلم غیرانگلیسی به «فروشنده» نوشت:
«...دستور «دونالد ترامپ» مبنی بر ممنوعیت ورود مسلمانان به آمریکا، پیروزی را برای «اصغر فرهادی» و فیلمش «فروشنده» خرید.»
روزنامه «گاردین» نیز پس ازمراسم دیروز نوشت:
«... به نظر میرسد آنچه جایزه اسکار را برای فرهادی به ارمغان آورد، رای اعتراضی به فرمان ترامپ برای ورود اتباع این کشورها بود!... در واقع افزایش آرای اعضای آکادمی برای فیلم «فروشنده» به نوعی نمایش اعتراضی به فرمان مسافرتی ترامپ بود...»!!
اما در این میان آنچه برنده شد، همان سفارش اتحادیه اروپایی/قطری بود که فیلمساز ایرانی را (خودآگاه یا ناخودآگاه) در قالب نگاه نژادپرستانه و تحقیرگرانهای قرار داد که توسط مراکز استراتژیک ایالات متحده نسبت به آیینها و سنتهای دینی ملتها (برای پرداختن به موضوع تعرض جنسیتی مبتلابه جامعه خودشان) تئوریزه شده و فراتر از امثال ترامپ و اوباما، سیاستهای خود را از طرق مختلف از جمله جایزه و سفارش و جشنواره و ... به این افراد حقنه میکند.
دلارهای نفتی امیر قطر توسط موسسه «انستیتو فیلم دوحه» که بخشی از سرمایهگذاری این فیلم را برعهده داشتند، باعث شد تا فیلم «فروشنده» یکه و تنها و فقط با حضور یک رقیب جدی به نام «تونی اردمن» به میدان نهایی برسد.
سال گذشته نیز دلارهای همین موسسه قطری فیلمهایی مانند «محمد رسول الله» ساخته مجید مجیدی، «آدمکش» (از تایوان) و «کبوتری روی شاخه نشست» (برنده جایزه اول جشنواره ونیز) را از گردونه اسکار حذف نمود تا تولیدات بسیار ضعیف خود مانند «ذئب» از اردن و «موستانگ» از ترکیه را به مراسم اسکار برساند و پیش از آن نیز فیلم «تمبوکتو» از موریتانی را اسکاری نموده بود.ویژگی مشترک فیلمهای یاد شده، ارائه تصویری تاریک و فلاکت بار از جوامع اسلامی و وارونه نمایاندن اسلام به عنوان ریشه خشونتها و تباهیها و بیعدالتیها در اینگونه جوامع بود.
آنچه که تقریبا از ابتدای پیدایش سینما در غرب و از دوران سینمای صامت (مانند «رقص هفت زن محجبه» ساخته «توماس آلوا ادیسون» و «عرب مسخره» ساخته «ژرژ ملیس» در سال 1897) تا امروز بیش از هر موضوعی به چشم آمده و فیلمهایی همچون «تک تیرانداز آمریکایی» و «13 روز در بنغازی» (که در اسکار امسال نیز نامزد دریافت جایزه بود) که با تروریست نمایاندن مسلمانان، کشتار و قتل عام آنها را توجیه کردهاند، از آخرین مصادیق آن به شمار میآیند.
چراکه مراسم اهدای جوایز آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا موسوم به اسکار فارغ از بازی دولتهایی که حاکم بودهاند (اعم از دمکرات یا جمهوریخواه) همواره مسیری ثابت و یکسان و برگرفته از بیانیهای که در نخستین تجمع بنیانگذاران آکادمی در سال 1928 و در منزل «لویی بیمه یر» صادر شد، داشته است. بیانیهای که اساس جایزهای موسوم به اسکار را مبتنی بر دو عامل معرفی کرد:۱-تقویت صنعت سینمای آمریکا 2- گسترش ایدئولوژی و فرهنگ آمریکایی در سراسر جهان.
براساس آنچه در اسناد منتشره سازمان سیا در سال 2006 آمده، دو عامل یاد شده فوق، بعدا نیز درتعامل این سازمان و هالیوود با فرمولی که پس از جنگ جهانی دوم (تحت عنوان «جنگ صلیبی برای آزادی») برای سینمای آمریکا تدوین شد، وجهه عملیاتیتر یافت.
یعنی در تمام طول سالهایی که مراسم اسکار برگزار شده (به خصوص در سالهای اخیر) علیرغم موافقت یا مخالفت با دولت وقت ایالات متحده، تقریبا براساس همین فرمول عمل شده و اکثریت قریب به اتفاق آثاری که جایزه اسکار دریافت داشتهاند، از همین فرمول آمریکایی استفاده کرده بودند.
برهمین اساس است که مثلا پس از 11 سپتامبر 2001 و در اوج تهاجم دولت نئوکنسرواتیو جرج دبلیو بوش به سرزمینهای اسلامی، اسکارهای فراوانی به فیلم صلیبی/صهیونی «ارباب حلقهها» دادندکه با قراردادن نشانهها و شاخصههایی مانند سپاه فیل سوارها و 9 نفره بودن یاران حلقه و مشخصات «سارون» یعنی قطب منفی ماجرا و.... براساس داستان آخرالزمانی و ضد اسلامی «جی آر.آر.تالکین»، در واقع لشکرکشی جرج بوش به خاورمیانه را پوشش تصویری داده بود و از طرف دیگر در همین بخش فیلمهای غیرانگلیسی زبان (که اینک فیلم «فروشنده» اسکار آن را برده) این رویه را مثلا در اسکاری کردن فیلمی به نام «حالا بهشت» (در تحقیر مردم فلسطین) و یا با تجلیل از مستندهایی درباره اشغال عراق و افغانستان توسط نظامیان آمریکایی تداوم بخشیدند.
این درحالی است که در همان دوران و در جریان برگزاری مراسم اسکار، بازار تکه پرانی و انتقاد به رئیس جمهوری وقت بسیار داغتر از امروز بود تا آنجا که «شانپن» به شدت سیاستهای جرج بوش را مورد انتقاد قرار داد و مایکل مور در حالی که برای فیلمش اسکار گرفته بود، روی صحنه، بوش را با جمله «شرم برتو» باد خطاب قرار داد! (گفته شد از این پس بود که مراسم اسکار اگرچه ظاهرا بهطور زنده اما با تاخیر 7 تا 10 ثانیهای و با کنترل پخش میشود تا چنان جملات و اظهاراتی سانسور گردد).
همچنین در اوج دوران به اصطلاح طلایی دمکراتها و اوباما (که بسیار مورد علاقه نشریات زنجیرهای و جماعت به اصطلاح اصلاح طلب است) همچنان مانیفست اصلی اسکار و روش قبلی تداوم یافت به فیلمهایی مانند «محفظه رنج» (در توجیه تهاجم نظامی و اشغال عراق توسط آمریکا) اسکار بهترین فیلم اعطا شد و از فیلمهایی همچون «پنج دوربین شکسته» (بازهم در تحقیر ملت مسلمان فلسطین) تجلیل به عمل آمد و به آثار هلوکاستی مثل «آیدا» و «پسر شائول» (در توجیه موجودیت رژیم صهیونیستی) اسکار داده شد.
یادمان نمیرود که یکی از ضد ایرانیترین فیلمهای هالیوود یعنی «آرگو» به عنوان تنها فیلم ضد ایرانی دریافتکننده اسکار، علیرغم ضعف فراوان ساختاری و محتوایی، در همین دورانِ به اصطلاح طلایی، اسکار بهترین فیلم را دریافت کرد!
امسال و در هشتاد و هشتمین مراسم اسکار که فیلم همجنس گرایانه «مهتاب»، اسکار بهترین فیلم و فیلمنامه و بازیگری مرد را دریافت کرده و جوایز کارگردانی و موسیقی و آواز هم به کارگردان و آهنگساز اسراییلی تبار (دیمین چزل و جاستین هورویتز) رسیده و اسکار فیلم مستند را هم فیلم «کلاه سفیدها» برده که به اسم نمایش فعالیت عناصر امدادگر، درواقع از متحدان تروریستهای تکفیری و همکاران داعش دفاع کرده! حالا اسکار فیلم غیرانگلیسی زبان هم به فیلم «فروشنده» یا «مشتری» میرسد که به سفارش کمپانی «ممنتو» وابسته به اتحادیه اروپا و با سرمایه «انستیتو فیلم دوحه» (متعلق به امیر قطر از حامیان تروریستهای تکفیری) ساخته شده و در موضوع خود، دفاع و مقابله با تجاوز و تعرض به خانه و ناموس در یک جامعه اسلامی را خشونت طلبی و نتیجه سنتهای عقب افتاده به شمار میآورد.
آن هم در شرایطی که یکی از موضوعات اصلی امروز جامعه اروپا و آمریکا تعرضات و تجاوزات جنسی ذکر گردیده و این موج فزاینده تعرضات و تجاوزات جنسی در کشورهای غربی هم در گزارش سال گذشته دانشگاه استکهلم (گزارش نوردیک) ذکر گردید، هم در اقدامی نادر، در مراسم اسکار سال قبل و توسط جو بایدن معاون اول اوباما تکرار شد، هم در نامه اعتراضی 17 زن سیاستمدار فرانسه انعکاس یافت و هم در گزارش چندی قبل «آژانس حقوق بنیادین» (اف. آر. ای) و همچنین گزارشهای متعدد نشریات و رسانههای غربی مورد تاکید قرار گرفت و همین موضوع یکی دو سالی است محور بسیاری از فیلمهای هالیوود و کشورهای اروپایی قرار گرفته (موضوع اصلی جشنواره کن امسال هم بود که چندین فیلم از جمله «فروشنده» برایش سفارش داده شد) تا اینگونه وانمود شود که اساس این تعرضات، تبعیض جنسیتی بوده و از تعصبات و سنتهای قدیمی و تفکرات دینی برخاسته و بنابر همین رویکرد، این دسته از فیلمها جوایز متعدد را هم به خود اختصاص دادند، از جمله فیلم «اسپات لایت» که سال گذشته اسکار بهترین فیلم را دریافت کرد و فیلم «فروشنده» که دو جایزه جشنواره کن را گرفت و به آستانه دریافت اسکار رسید!
اما برگ نهایی را دونالد ترامپ، رئیس جمهوری تازه به تخت نشسته آمریکا برای»فروشنده» رو نمود وقتی با قانون جدید مهاجرتی (که اساسا اجرایی هم نشد!) صحنه را برای جایزه فیلم یاد شده ساخته و پرداخته کرد تا با یک دعوای به اصطلاح زرگری هم جایزه اسکار برای فیلم «فروشنده» تثبیت شود و هم افه اپوزیسیون نمایی هالیوود و اسکار به این فیلم و سازندگانش هم سرایت نماید!
این درحالی بود که سازنده فیلم پس از کش و قوس فراوان و بعد از اینکه علاوه بر یکی از بازیگران نقش اولش حتی بازیگر نقش چندم فیلمش نیز از مسافرت به آمریکا انصراف داد، در میان نگاههای پرسشگر هواداران خود، سرانجام رضایت به اعلام عدم شرکت در مراسم اسکار و به اصطلاح تحریم حضور در آن را داد!! اما خیلی زود آنچه را که با دست پس زده بود، با پا پیش کشید و برای خود در مراسم اسکار، نماینده و متن سخنرانی آماده کرد!!! متنی که در واقع کپی دست چندمی از بیانیهها و سخنرانیها و مکتوبات چند هفته اخیر نشریات و سیاستمداران و سران اتحادیه اروپا و دمکراتهای آمریکا و حتی برخی جمهوریخواهها و نئوکانهای این کشور بوده است!! اما فرمان ترامپ کار خودش را کرد!!!
به قول معروف آش اینقدر شور بود که خان هم فهمید! چند روز قبل نشریه معتبر «دیلی اسکرین» با پیش بینی اعطای اسکار فیلم غیرانگلیسی به «فروشنده» نوشت:
«...دستور «دونالد ترامپ» مبنی بر ممنوعیت ورود مسلمانان به آمریکا، پیروزی را برای «اصغر فرهادی» و فیلمش «فروشنده» خرید.»
روزنامه «گاردین» نیز پس ازمراسم دیروز نوشت:
«... به نظر میرسد آنچه جایزه اسکار را برای فرهادی به ارمغان آورد، رای اعتراضی به فرمان ترامپ برای ورود اتباع این کشورها بود!... در واقع افزایش آرای اعضای آکادمی برای فیلم «فروشنده» به نوعی نمایش اعتراضی به فرمان مسافرتی ترامپ بود...»!!
اما در این میان آنچه برنده شد، همان سفارش اتحادیه اروپایی/قطری بود که فیلمساز ایرانی را (خودآگاه یا ناخودآگاه) در قالب نگاه نژادپرستانه و تحقیرگرانهای قرار داد که توسط مراکز استراتژیک ایالات متحده نسبت به آیینها و سنتهای دینی ملتها (برای پرداختن به موضوع تعرض جنسیتی مبتلابه جامعه خودشان) تئوریزه شده و فراتر از امثال ترامپ و اوباما، سیاستهای خود را از طرق مختلف از جمله جایزه و سفارش و جشنواره و ... به این افراد حقنه میکند.
رئیسجمهورآمریکا در مصاحبه شبکه تلویزیونی فاکس نیوز گفت: باراک اوباما و "افرادش" عامل اعتراضات سراسری علیه او و عامل افشاگریها علیه کاخ سفید هستند.
به گزارش ایسنا به نقل از فاکس نیوز، دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا درخصوص مساله افشاگریها گفت: شما هرگز نخواهید فهمید که دقیقا پشت صحنه چه اتفاقاتی میافتد. ممکن است حدستان درست باشد اما هرگز نخواهید دانست که چه اتفاقی میافتد. با این حال من فکر میکنم که باراک اوباما عامل اصلی است زیرا افرادش مطمئنا در پشت پرده فعالیت میکنند.
ترامپ افزود: برخی از این افشاگریها احتمالا از جانب این گروه است. میدانید که برخی از اطلاعات افشا شده که افشاگریهای واقعا جدی هستند به لحاظ امنیت ملی بسیار بد و زیانبار بودند اما من همچنین درک میکنم که این دنیای سیاست واقعی است. اینکه او (اوباما) پشت پرده این اتفاقات است مربوط به سیاست میشود و احتمالا ادامه خواهد یافت.
ترامپ همچنین خاطر نشان کرد: این معترضانی که به تظاهرات رفته و برای آزار قانونگذاران جمهوریخواه در سالنهای کنگره حضور پیدا میکنند پول دریافت میکنند.
رئیسجمهور آمریکا نیز همچنین به مراسم اعطای جوایز اسکار نیز پرداخته و مسئولان این نمایش را متهم به بیرون کشیدن گزینه نژادپرستی علیه او کرد.
ترامپ خاطر نشان کرد: ببینید، اینگونه به نظر میرسد که طرف مقابل هر زمان که خیلی بد میبازد گزینه نژادپرستی را بیرون میکشد. من سالهاست که مراسمهای اسکار را تماشا میکنم و نمایشهای آنها علیه رونالد ریگان و بسیاری از افراد دیگر را دیدهام.
او گفت: آنها همیشه دوست دارند که درمقابل آنها از گزینه نژادپرستی استفاده کنند اما درحقیقت عملکرد من به نسبت بسیاری از دیگر جمهوریخواهان و افراد دیگر در انتخابات گذشته درقبال گروههای نژادی بهتر بود. من عملکرد بهتری در میان لاتین تبارها و در میان سیاه پوستان داشتم و اگر این عملکرد بهتر نبود اینجا ننشسته بودم.
او همچنین درباره عدم حضورش در مراسم ضیافت شام خبرنگاران کاخ سفید در سال جاری میلادی گفت: شما در طی سالیان متوالی اشتباهی را مرتکب میشوید. من کاملا میفهمم که چه موقع آنها میخواهند حمله کنند؛ زمانی که داستانهایی را میسازند و منابعی را به وجود میآورندکه به اعتقاد من اصلا وجود خارجی ندارد. البته من نمیگویم که همه منابع آنها ناموجود است اما معتقدم که بسیاری از منابع خبری آنها ساختگی و بسیاری از روایتهای آنها ساختگی هستند و بسیاری از این گزارشات موهومات محض هستند.
به گزارش ایسنا به نقل از فاکس نیوز، دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا درخصوص مساله افشاگریها گفت: شما هرگز نخواهید فهمید که دقیقا پشت صحنه چه اتفاقاتی میافتد. ممکن است حدستان درست باشد اما هرگز نخواهید دانست که چه اتفاقی میافتد. با این حال من فکر میکنم که باراک اوباما عامل اصلی است زیرا افرادش مطمئنا در پشت پرده فعالیت میکنند.
ترامپ افزود: برخی از این افشاگریها احتمالا از جانب این گروه است. میدانید که برخی از اطلاعات افشا شده که افشاگریهای واقعا جدی هستند به لحاظ امنیت ملی بسیار بد و زیانبار بودند اما من همچنین درک میکنم که این دنیای سیاست واقعی است. اینکه او (اوباما) پشت پرده این اتفاقات است مربوط به سیاست میشود و احتمالا ادامه خواهد یافت.
ترامپ همچنین خاطر نشان کرد: این معترضانی که به تظاهرات رفته و برای آزار قانونگذاران جمهوریخواه در سالنهای کنگره حضور پیدا میکنند پول دریافت میکنند.
رئیسجمهور آمریکا نیز همچنین به مراسم اعطای جوایز اسکار نیز پرداخته و مسئولان این نمایش را متهم به بیرون کشیدن گزینه نژادپرستی علیه او کرد.
ترامپ خاطر نشان کرد: ببینید، اینگونه به نظر میرسد که طرف مقابل هر زمان که خیلی بد میبازد گزینه نژادپرستی را بیرون میکشد. من سالهاست که مراسمهای اسکار را تماشا میکنم و نمایشهای آنها علیه رونالد ریگان و بسیاری از افراد دیگر را دیدهام.
او گفت: آنها همیشه دوست دارند که درمقابل آنها از گزینه نژادپرستی استفاده کنند اما درحقیقت عملکرد من به نسبت بسیاری از دیگر جمهوریخواهان و افراد دیگر در انتخابات گذشته درقبال گروههای نژادی بهتر بود. من عملکرد بهتری در میان لاتین تبارها و در میان سیاه پوستان داشتم و اگر این عملکرد بهتر نبود اینجا ننشسته بودم.
او همچنین درباره عدم حضورش در مراسم ضیافت شام خبرنگاران کاخ سفید در سال جاری میلادی گفت: شما در طی سالیان متوالی اشتباهی را مرتکب میشوید. من کاملا میفهمم که چه موقع آنها میخواهند حمله کنند؛ زمانی که داستانهایی را میسازند و منابعی را به وجود میآورندکه به اعتقاد من اصلا وجود خارجی ندارد. البته من نمیگویم که همه منابع آنها ناموجود است اما معتقدم که بسیاری از منابع خبری آنها ساختگی و بسیاری از روایتهای آنها ساختگی هستند و بسیاری از این گزارشات موهومات محض هستند.
یادداشت دریافتی- احسان اقبال سعید، پس از اعلام نامزدی حمید بقایی برای انتخابات ریاست جمهوری که احمدی نژاد و یارانش را به مرکز توجه رسانه ها آورد یکشنبه هشتم اسفندماه را هم میتوان به نام این جریان سند زد.روزی که مرید و مراد هر دو خبرساز شدند.
محمود احمدی نژاد رئیس جمهور سابق ایران متن نامه اش به دونالد ترامپ رئیس جمهور جدید ایالات متحده را منتشر کرد و اسفندیار رحیم مشایی در حمایت از نامزدی حمید بقایی کنفرانس خبری –مطبوعاتی برگزار کرد.
در این نوشتار برانیم یکشنبه پرخبر احمدی نژادی ها را واکاوی کنیم.
1- نامه احمدی نژاد: احمدی نژاد به رسم نامه هایی که برای بوش، اوباما ،پاپ و برخی سران اروپایی نوشته بود اینبار دونالد ترامپ رئیس جمهور جدید آمریکا را مخاطب قرار داد. در مورد مفاد و روح نامه میتوان نکاتی را یاد آوری نمود.
در ابتدا میتوان این نکته را گوشزد کرد که احمدی نژاد هیچگاه خود را نه یک مقام مستقر یا سابق سیاسی صرف به حساب نیاورده بلکه فراتر از آن شان یک مصلح و ناصح جهانی با عقبه موعود گرایی میداند که وظیفه دارد دنیا را به آنچه خیر می پندارد فرابخواند.
احمدی نژاد در ابتدای نامه نگاه و توجه اش به تاریخ ایران باستان را به رخ میکشد. نگاهی که میتواند تداوم حضور چندی قبلش در پاسارگاد باشد.
احمدی نژاد در فرازی از نامه چنین میگوید: به عنوان فرزند ملت بزرگ، تمدن ساز و فرهنگ آفرین ایران سخن می گویم. ملتی که در تاریخ پر افتخار خود، با تقدیم هزاران دانشمند و هنرمند و دستاوردهای علمی و فرهنگی بی شمار، سهم مهمی در فرهنگ و تمدن جهانی دارد.
ملتی که حدود ۲۵۰۰ سال قبل و توسط شخصیت بزرگ تاریخ، کوروش، فرمان آزادی اندیشه و برابری انسانها و لغو برده داری، تبعیض نژادی و استثمار را صادر کرده و به آن پایبند مانده است.
احمدی نژاد نشان میدهد بخشی از گفتمان احیا سیاسی اش مبتنی بر میراث باستانی ایران است. دکترینی که حاصل تراوشات اسفندیار رحیم مشایی است و به خوبی نشان می دهد رویای برخی اصولگرایان برای داشتن محمود بدون اسفندیار نقش برآب است.
در بخش دیگری از نامه درباره روند انتخاب ترامپ اینگونه مینویسد: جناب عالی در انتخابات اخیر آمریکا به ریاست جمهوری این کشور برگزیده شده اید.
از فضای سیاسی و رسانه ای آمریکا چنین استنباط می شود که نتیجه انتخابات بر خلاف روال معمول و خارج از اراده و پیش بینی هیات حاکمه و جریان اصلی پشت صحنه سیاست آمریکا بوده است.
مواضع حزب رقیب و برخی از اعضای حزب شما و اغلب رهبران غربی نیز همین مطلب را القاء می کند. صرفنظر از صحت و سقم آن، انتخابات اخیر، بخشی از مطالبات واقعی و انباشته مردم آمریکا را آشکار کرد
احمدی نژاد میخواهد بگوید انتخاب ترامپ برخلاف خواست جریان ثروت قدرت و رسانه بوده است دقیقا مشابه آنچه از انتخاب خودش در ذهن دارد.
او میخواهد بگوید انتخاب ترامپ نیز مانند احمدی نژاد خلاف اراده کلی جریان سازها بوده است و خودش را صاحب جایگاه مردمی و ضد هژمون نشان دهد و بگوید او سد شکن بوده است. نمود بارز این تصور ذهنی احمدی نژاد در شعر انتخاباتی چپ راست کارگزار علیه خدمتگزار بود که از سوی حامیانش سر داده میشد.
2-و اما اسفندیار:اسفندیار رحیم مشایی هم در حمایت از اعلام نامزدی حمید بقایی کنفرانس خبری مطبوعاتی برقرار کرد. جان کلام مشایی را میتوان اینگونه بیان کرد: اول اینکه مشایی چون سالهای ریاست جمهوری احمدی نژاد جریان مطبوعش را نه در قامت یک نیروی سیاسی برابر درون نظام که از ارکان حیاطی نظام به حساب آورد او اینگونه می گوید: عدم ورود احمدی نژاد موجب کاهش مشارکت مردم در انتخابات شده اما با ورود بقایی تلاش می کنیم مانع کاهش آرا شویم.
این جمله بخوبی نشان میدهد مشایی و یارانش نه با شانیت یک نامزد انتخاباتی که بعنوان کمک به نظام وارد عرصه شده اند و همچون سالهای قبل تصویر و تصور خیالی از وزن و جایگاه سیاسی خود درون نظام دارند.
دیگر اینکه به کرات یادآوری میکند نهی رهبری شرایط خاصی دارد و این جریان هرگز از مدار ولایت خارج نبوده است، این گفته ها بیشتر برای زدودن خاطرات تمرد احمدی نژاد در خانه نشینی معروف و عزل وزیر اطلاعات است.
به طور کلی مشایی و احمدی نژاد برآنند ذیل اصولگرایی تعریف نشوند و حضور مستقلی در انتخابات داشته باشند اگر توفیق حاصل شد که احمدی نژاد در مدل پوتین –مدودفی باز میگردد،مشایی چنین میگوید: فردی میخواهیم که وقتی رییس جمهور اعلام کند ملت ایران، من میدانم شما در غیبت احمدی نژاد بخاطر احمدی نژاد به من رای داده اید و باز ادامه می دهد: فردی میخواهیم که وقتی رییس جمهور شد عاشقانه و مهرورزانه به نام نامی احمدی نژاد راه را ادامه دهد. اما اگر توفیق حاصل نشد با کمترین هزینه اسب را برای انتخابات 1400 زین کنند، زمانی که با رفع احتمالی نهی احمدی نژاد اصل جنس بتواند در انتخابات شرکت کند.
اگر بقایی رد صلاحیت شود سیاست فرار به جلو در دستور کار این جریان است در اینباره مشایی رندانه چنین میگوید عدم تایید صلاحیت بقایی هم محبوبیت بقایی را افزایش خواهد داد هم به محبوبیت دکتر احمدی نژاد خواهد افزود.
و اگر بقایی آرا مطلوبی بدست نیاورد احمدی نژاد با استناد به نامه اش مبنی بر عدم حمایت از نامزد ی خاص در انتخابات دامن از شکست و قلت رای احتمالی خواهد کشید و سال 1400 را انتظار خواهد کشید.
از یکشنبه پر خبر محمود و اسفندیار به نظر میرسد این زوج جدانشدنی بازی رندانه ای را آغاز کرده اند.حال باید دید ترکیب محمود و اسفندیار روئین تن است و از تند باد حوادث سیاسی میگزرد یا خیر؟
محمود احمدی نژاد رئیس جمهور سابق ایران متن نامه اش به دونالد ترامپ رئیس جمهور جدید ایالات متحده را منتشر کرد و اسفندیار رحیم مشایی در حمایت از نامزدی حمید بقایی کنفرانس خبری –مطبوعاتی برگزار کرد.
در این نوشتار برانیم یکشنبه پرخبر احمدی نژادی ها را واکاوی کنیم.
1- نامه احمدی نژاد: احمدی نژاد به رسم نامه هایی که برای بوش، اوباما ،پاپ و برخی سران اروپایی نوشته بود اینبار دونالد ترامپ رئیس جمهور جدید آمریکا را مخاطب قرار داد. در مورد مفاد و روح نامه میتوان نکاتی را یاد آوری نمود.
در ابتدا میتوان این نکته را گوشزد کرد که احمدی نژاد هیچگاه خود را نه یک مقام مستقر یا سابق سیاسی صرف به حساب نیاورده بلکه فراتر از آن شان یک مصلح و ناصح جهانی با عقبه موعود گرایی میداند که وظیفه دارد دنیا را به آنچه خیر می پندارد فرابخواند.
احمدی نژاد در ابتدای نامه نگاه و توجه اش به تاریخ ایران باستان را به رخ میکشد. نگاهی که میتواند تداوم حضور چندی قبلش در پاسارگاد باشد.
احمدی نژاد در فرازی از نامه چنین میگوید: به عنوان فرزند ملت بزرگ، تمدن ساز و فرهنگ آفرین ایران سخن می گویم. ملتی که در تاریخ پر افتخار خود، با تقدیم هزاران دانشمند و هنرمند و دستاوردهای علمی و فرهنگی بی شمار، سهم مهمی در فرهنگ و تمدن جهانی دارد.
ملتی که حدود ۲۵۰۰ سال قبل و توسط شخصیت بزرگ تاریخ، کوروش، فرمان آزادی اندیشه و برابری انسانها و لغو برده داری، تبعیض نژادی و استثمار را صادر کرده و به آن پایبند مانده است.
احمدی نژاد نشان میدهد بخشی از گفتمان احیا سیاسی اش مبتنی بر میراث باستانی ایران است. دکترینی که حاصل تراوشات اسفندیار رحیم مشایی است و به خوبی نشان می دهد رویای برخی اصولگرایان برای داشتن محمود بدون اسفندیار نقش برآب است.
در بخش دیگری از نامه درباره روند انتخاب ترامپ اینگونه مینویسد: جناب عالی در انتخابات اخیر آمریکا به ریاست جمهوری این کشور برگزیده شده اید.
از فضای سیاسی و رسانه ای آمریکا چنین استنباط می شود که نتیجه انتخابات بر خلاف روال معمول و خارج از اراده و پیش بینی هیات حاکمه و جریان اصلی پشت صحنه سیاست آمریکا بوده است.
مواضع حزب رقیب و برخی از اعضای حزب شما و اغلب رهبران غربی نیز همین مطلب را القاء می کند. صرفنظر از صحت و سقم آن، انتخابات اخیر، بخشی از مطالبات واقعی و انباشته مردم آمریکا را آشکار کرد
احمدی نژاد میخواهد بگوید انتخاب ترامپ برخلاف خواست جریان ثروت قدرت و رسانه بوده است دقیقا مشابه آنچه از انتخاب خودش در ذهن دارد.
او میخواهد بگوید انتخاب ترامپ نیز مانند احمدی نژاد خلاف اراده کلی جریان سازها بوده است و خودش را صاحب جایگاه مردمی و ضد هژمون نشان دهد و بگوید او سد شکن بوده است. نمود بارز این تصور ذهنی احمدی نژاد در شعر انتخاباتی چپ راست کارگزار علیه خدمتگزار بود که از سوی حامیانش سر داده میشد.
2-و اما اسفندیار:اسفندیار رحیم مشایی هم در حمایت از اعلام نامزدی حمید بقایی کنفرانس خبری مطبوعاتی برقرار کرد. جان کلام مشایی را میتوان اینگونه بیان کرد: اول اینکه مشایی چون سالهای ریاست جمهوری احمدی نژاد جریان مطبوعش را نه در قامت یک نیروی سیاسی برابر درون نظام که از ارکان حیاطی نظام به حساب آورد او اینگونه می گوید: عدم ورود احمدی نژاد موجب کاهش مشارکت مردم در انتخابات شده اما با ورود بقایی تلاش می کنیم مانع کاهش آرا شویم.
این جمله بخوبی نشان میدهد مشایی و یارانش نه با شانیت یک نامزد انتخاباتی که بعنوان کمک به نظام وارد عرصه شده اند و همچون سالهای قبل تصویر و تصور خیالی از وزن و جایگاه سیاسی خود درون نظام دارند.
دیگر اینکه به کرات یادآوری میکند نهی رهبری شرایط خاصی دارد و این جریان هرگز از مدار ولایت خارج نبوده است، این گفته ها بیشتر برای زدودن خاطرات تمرد احمدی نژاد در خانه نشینی معروف و عزل وزیر اطلاعات است.
به طور کلی مشایی و احمدی نژاد برآنند ذیل اصولگرایی تعریف نشوند و حضور مستقلی در انتخابات داشته باشند اگر توفیق حاصل شد که احمدی نژاد در مدل پوتین –مدودفی باز میگردد،مشایی چنین میگوید: فردی میخواهیم که وقتی رییس جمهور اعلام کند ملت ایران، من میدانم شما در غیبت احمدی نژاد بخاطر احمدی نژاد به من رای داده اید و باز ادامه می دهد: فردی میخواهیم که وقتی رییس جمهور شد عاشقانه و مهرورزانه به نام نامی احمدی نژاد راه را ادامه دهد. اما اگر توفیق حاصل نشد با کمترین هزینه اسب را برای انتخابات 1400 زین کنند، زمانی که با رفع احتمالی نهی احمدی نژاد اصل جنس بتواند در انتخابات شرکت کند.
اگر بقایی رد صلاحیت شود سیاست فرار به جلو در دستور کار این جریان است در اینباره مشایی رندانه چنین میگوید عدم تایید صلاحیت بقایی هم محبوبیت بقایی را افزایش خواهد داد هم به محبوبیت دکتر احمدی نژاد خواهد افزود.
و اگر بقایی آرا مطلوبی بدست نیاورد احمدی نژاد با استناد به نامه اش مبنی بر عدم حمایت از نامزد ی خاص در انتخابات دامن از شکست و قلت رای احتمالی خواهد کشید و سال 1400 را انتظار خواهد کشید.
از یکشنبه پر خبر محمود و اسفندیار به نظر میرسد این زوج جدانشدنی بازی رندانه ای را آغاز کرده اند.حال باید دید ترکیب محمود و اسفندیار روئین تن است و از تند باد حوادث سیاسی میگزرد یا خیر؟
رضا کیانیان با اشاره به شعارهای محیط زیستی سیاستمداران در آستانه انتخابات گفت: باید به مسئولان بگوییم که محیط زیست را به عرصهای برای تناب کشی تبدیل نکنند. آقایان اگر تنها برای قدرت دغدغه محیط زیستی ندارند بیایند و بگویند که برای محیط زیست چه برنامهای دارند و روزنامهها و رسانهها پیگر وعدههای آنان باشند.
به گزارش خبرآنلاین؛ رضا کیانیان بازیگر سینما و فعال محیط زیست در اولین کنفرانس بین المللی تغییر اقلیم در رابطه با نحوه آغاز فعالیتهای محیط زیستی خود بیان کرد: سالیان سال است که دغدغه محیط زیست دارم و همیشه از شهر فرار میکنم و به طبیعت پناه میبرم. در این گشت و گزارها صحنههایی تخریب محیط زیست مرا به خود آورد و به طور جدی کار را برای حمایت از یوزپلنگ ایرانی آغاز کردم. بعد از آن برای دغدغه آب فعالیت کردم و بچههای ارومیه از من کمک خواستند تا صدای ارومیه را به سازمان ملل و همچنین بانک جهانی و تبعات و آثار تحریم بر روی محیط زیست ارومیه برسانم. من به دنبال آن بودم تا یک میلیون امضا جمع کنم اما تعداد آنها به یک میلیون و ۷۰۰ هزار مضا رسید.
او ادامه داد: وقتی کمپیمن صدای ارومیه به راه افتاد از همه طیفهای سیاسی با ما هم صدا شدند و این وحدت ملی دستاورد مهمی بود که که تا قبل از این انفاق نیفتاده بود. وقتی امضاها به دست سازمان ملل رسید من دست به کار شدم تا برای صدای آب نیز کمپینی ایجاد کنم.
کیانیان با اشاره به فعالیتهایش در زمینه عکاسی و برگزاری نمایشگاه عکس از طبیعت گفت: یکی از نمایشگاه عکسی که در این اواخر برگزار کردم نمایشگاه عکس با عنوان «دچار آبی بی کران» بود که شامل مجموعه تصاویری از رودخانه کارون بود که من سعی کردن این رودخانه را با وجود زوالی که دارد به زیبایی به تصویر بکشم و از زیباییهای آن عکاسی کنم. چون وقتی فعالان محیط زیست از محیط زیست ایران حرف میزنند انگار که آخر زمان شده است.
او در پاسخ به این سوال که آیا محیط زیست ایران به مرحله آخر زمانی نرسیده است، گفت: پروفسور کردوانی طوری صحبت میکنند که امید را از بین می برد. اگر آخر زمان شده پس چرا باید حرف بزنیم؟ پس بهتر است برویم و بمیریم. جهان که پایان نمیپذیرید.
این بازیگر سینما با اشاره به مشکلات محیط زیستی در خوزستان گفت: درست که در خوزستان در شرایط بحرانی به سر میبرد و تصاویر از زندگی در خوزستان شبیه به فیلمهای علمی تخیلی است، درست است که مردم نمیتوانند نفس بکشند و برق و آب ندارند و ما آب و برق را به کشورهای دیگر صادر میکنیم، درست است که مسائل جنگ بردوش خوزستانیها بوده و ما به آنها مدیونیم و برایشان کار نمیکنیم اما ایجاد ناامیدی مشکلی را حل نمیکند. حتما راهی برای حل این مشکل وجود دارد.
کیانیان با اشاره به نقش دولت مردان در حل مشکلات محیط زیستی بیان کرد: یک نکته مهم این است که دولت مردان ما با اینکه زیاد از مردم حرف می زند و مردم را خرج میکنند ولی بیشتر زمانها آنها را فراموش میکنند. البته در زمان انتخابات دوباره به یاد مردم می افتند. با این حال به این موضوع معتقدم که اگر مردم در حفاظت از محیط زیست خود شراکت نکنند، دولت نمیتواند به تنهایی کاری انجام دهد.
او افزود: روزگاری محیط زیست در نگاه بسیاری سوسول بازی بود اما به یک ضرورت تبدیل شده است چرا که ما موج تبعات تخریب محیط زیست را به وضوح میبینم. آلودگی هوا را نفس میکشیم. ریزگردها نه تنها در خوزستان بلکه به تهران میآیند. کمبود آب را فریاد میزنیم. همه اینها باعث شده که دیگر دغدغه محیط زیست داشتن سوسول بازی نباشد بلکه آن را ضرروی بخوانیم.
کیانیان با اشاره به شعارهای محیط زیستی سیاستمداران در آستانه انتخابات گفت: باید به مسئولان بگوییم که محیط زیست را به عرصهای برای تناب کشی تبدیل نکنند. آقایان اگر تنها برای قدرت دغدغه محیط زیستی ندارند بیایند و بگویند که برای محیط زیست چه برنامهای دارند و روزنامهها و رسانهها پیگر وعدههای آنان باشند.
این بازیگر سینما با تاکید بر بیان اقدامات محیط زیستی دولت به زبان مردمی گفت: چند وقت پیش با عیسی کلانتری دبیر ستاد احیای دریاچه ارومیه صحبت میکردم و او نیم ساعت درباره اقدامات انجام شده برای احیای دریاچه توضیح داد و من نفهمیدم چون تمام توضیحات فنی و کارشناسی بود. چه کار باید کنیم که بحث مردمی شود؟ در پاسخ به این سوال باید بگویم که کار بسیار ساده است. اتاق فکر از اصحاب رسانه و هنرمندان تشکیل دهید. کسانی که مردم زبانشان را میفهمند.
او با انتقاد از منتقدان دولت گفت: کسانی که از دولت انتقاد میکنند که چرا کاری برای ورود خودروهای هیبریدی نکرده باید بگویم که امروز باید کلاه را به آسمان بیندازیم. خروج موتوهای کاربراتوری از چرخه وسایل حمل و نقل و اقداماتی که برای ورود خودروهای هیبریدی انجام داده از جمله این اقدامات است اما نقدی بر دولت وارد است که چرا این اقدامات را به زبان مردم نمیزنند تا آنها بدانند.
کیانیان در واکنش به تشویق حضار گفت: شما یک جامعه علمی هستید نه یک جامعه احساساتی. ابزار احاساسات برای زمین فوتبال خوب است ولی ما اینجا نشتهایم که فکر کنیم. ما باید راه حل پیدا کنیم. عدهای در فضای مجازی ناسزا میگویند. فحش دادن که کار ندارد. رویه اکثر روزنامهها انتقامگیری شخصی است. ما سالها از این موضوع رنج کشیدهایم که کسی که تند حرف میزند آدم مسله حل کردن نیست ولی باز هم برایش کف میزنیم. انتظار نداشته باشیم که دیگران مسئله را حل کنند. مسله این است که من چه میکنم؟
او گفت: اگر ما بتوانیم این فرهنگ را که همه کارها را از خود شروع کنیم در جامعه پایه گذاری کنیم مشکلات حل میشود. برخی میگویند ما آب کم مصرف کنیم که آب را صادر کنند، اکر دیگری جنایت میکند تو هم باید جنایت کنی؟ اگر من از خودم شروع کنم زبانم برای دیگران دراز است و میتوانم مچ دیگران را بگیرم. تا زمانی که این فرهنگ در جامعه حاکم نباشد هیچ اتفاقی برای محیط زیست ایران نخواهد افتاد.
کیانیان با اشاره به فعالیت محیط زیستی خود رد فضای مجازی بیان کرد: ابتدا که صفحات اجتماعی را برای حمایت از محیط زیست راه اندازی کردم بیشتر لایک مخاطبان را به همراه داشتم. اما من میخواستم تعدادی پرسشگر تربیت کنم. جای خرسندی دارد که مخاطبان امروز پستهای مجازی من به جایی رسیدهاند که در نظرات با هم بحث میکنند.
او با اشاره به برنامههای خود در فضای مجازی برای حمایت از محیط زیست گفت: هشتکی با یک میلیون و ۷۰۰ هزار نفر پرسشگر برای به چالش کشیدن مسئولان در برنامه خود دارم. بعد سعی میکنم که تلفن و آدرس اینترنتی نمایندگان را برای مردم بگذارم تا آنها بتوانند مطالبات خود راا نمایندگان برسانند. در همین دوره مجلس اتفاقاتی رخ داد که حاصل این تلاشهای است.
کیانیان در پاسخ به این سوال که آیا برای کارهایی در حوزه محیط زیست انجام داده تاکنون پولی نیز دریافت کرده است، گفت: برای حرکت محیط زیستی پولی نمیدهد. اما این فعالیت میتواند کار و سرمایه نیز ایجاد کند. چند وقت پیش با گروه افسران سایبری آشنا شدم. افراد بسیار فعالی هستند و با من همکاری کردند و سایت را راهاندازی کردند. این کار میتواند بخشی از جامعه را فعال کند به شرط اینکه با هم همصدا شویم.
او در رابطه با اظهارنظرهای غیر کارشناسانه سلبریتیهای درباره محیط زیست گفت: وقتی که حمایت از دریاچه ارومیه را آغاز کردم از طریق چند نفر از دوستان با دکتر مدنی آشنا شدم. کوچکترین مطلبی را که میخواهم بیان کنم بدون اجتهاد از او بازگو نمیکنم.
به گزارش خبرآنلاین؛ رضا کیانیان بازیگر سینما و فعال محیط زیست در اولین کنفرانس بین المللی تغییر اقلیم در رابطه با نحوه آغاز فعالیتهای محیط زیستی خود بیان کرد: سالیان سال است که دغدغه محیط زیست دارم و همیشه از شهر فرار میکنم و به طبیعت پناه میبرم. در این گشت و گزارها صحنههایی تخریب محیط زیست مرا به خود آورد و به طور جدی کار را برای حمایت از یوزپلنگ ایرانی آغاز کردم. بعد از آن برای دغدغه آب فعالیت کردم و بچههای ارومیه از من کمک خواستند تا صدای ارومیه را به سازمان ملل و همچنین بانک جهانی و تبعات و آثار تحریم بر روی محیط زیست ارومیه برسانم. من به دنبال آن بودم تا یک میلیون امضا جمع کنم اما تعداد آنها به یک میلیون و ۷۰۰ هزار مضا رسید.
او ادامه داد: وقتی کمپیمن صدای ارومیه به راه افتاد از همه طیفهای سیاسی با ما هم صدا شدند و این وحدت ملی دستاورد مهمی بود که که تا قبل از این انفاق نیفتاده بود. وقتی امضاها به دست سازمان ملل رسید من دست به کار شدم تا برای صدای آب نیز کمپینی ایجاد کنم.
کیانیان با اشاره به فعالیتهایش در زمینه عکاسی و برگزاری نمایشگاه عکس از طبیعت گفت: یکی از نمایشگاه عکسی که در این اواخر برگزار کردم نمایشگاه عکس با عنوان «دچار آبی بی کران» بود که شامل مجموعه تصاویری از رودخانه کارون بود که من سعی کردن این رودخانه را با وجود زوالی که دارد به زیبایی به تصویر بکشم و از زیباییهای آن عکاسی کنم. چون وقتی فعالان محیط زیست از محیط زیست ایران حرف میزنند انگار که آخر زمان شده است.
او در پاسخ به این سوال که آیا محیط زیست ایران به مرحله آخر زمانی نرسیده است، گفت: پروفسور کردوانی طوری صحبت میکنند که امید را از بین می برد. اگر آخر زمان شده پس چرا باید حرف بزنیم؟ پس بهتر است برویم و بمیریم. جهان که پایان نمیپذیرید.
این بازیگر سینما با اشاره به مشکلات محیط زیستی در خوزستان گفت: درست که در خوزستان در شرایط بحرانی به سر میبرد و تصاویر از زندگی در خوزستان شبیه به فیلمهای علمی تخیلی است، درست است که مردم نمیتوانند نفس بکشند و برق و آب ندارند و ما آب و برق را به کشورهای دیگر صادر میکنیم، درست است که مسائل جنگ بردوش خوزستانیها بوده و ما به آنها مدیونیم و برایشان کار نمیکنیم اما ایجاد ناامیدی مشکلی را حل نمیکند. حتما راهی برای حل این مشکل وجود دارد.
کیانیان با اشاره به نقش دولت مردان در حل مشکلات محیط زیستی بیان کرد: یک نکته مهم این است که دولت مردان ما با اینکه زیاد از مردم حرف می زند و مردم را خرج میکنند ولی بیشتر زمانها آنها را فراموش میکنند. البته در زمان انتخابات دوباره به یاد مردم می افتند. با این حال به این موضوع معتقدم که اگر مردم در حفاظت از محیط زیست خود شراکت نکنند، دولت نمیتواند به تنهایی کاری انجام دهد.
او افزود: روزگاری محیط زیست در نگاه بسیاری سوسول بازی بود اما به یک ضرورت تبدیل شده است چرا که ما موج تبعات تخریب محیط زیست را به وضوح میبینم. آلودگی هوا را نفس میکشیم. ریزگردها نه تنها در خوزستان بلکه به تهران میآیند. کمبود آب را فریاد میزنیم. همه اینها باعث شده که دیگر دغدغه محیط زیست داشتن سوسول بازی نباشد بلکه آن را ضرروی بخوانیم.
کیانیان با اشاره به شعارهای محیط زیستی سیاستمداران در آستانه انتخابات گفت: باید به مسئولان بگوییم که محیط زیست را به عرصهای برای تناب کشی تبدیل نکنند. آقایان اگر تنها برای قدرت دغدغه محیط زیستی ندارند بیایند و بگویند که برای محیط زیست چه برنامهای دارند و روزنامهها و رسانهها پیگر وعدههای آنان باشند.
این بازیگر سینما با تاکید بر بیان اقدامات محیط زیستی دولت به زبان مردمی گفت: چند وقت پیش با عیسی کلانتری دبیر ستاد احیای دریاچه ارومیه صحبت میکردم و او نیم ساعت درباره اقدامات انجام شده برای احیای دریاچه توضیح داد و من نفهمیدم چون تمام توضیحات فنی و کارشناسی بود. چه کار باید کنیم که بحث مردمی شود؟ در پاسخ به این سوال باید بگویم که کار بسیار ساده است. اتاق فکر از اصحاب رسانه و هنرمندان تشکیل دهید. کسانی که مردم زبانشان را میفهمند.
او با انتقاد از منتقدان دولت گفت: کسانی که از دولت انتقاد میکنند که چرا کاری برای ورود خودروهای هیبریدی نکرده باید بگویم که امروز باید کلاه را به آسمان بیندازیم. خروج موتوهای کاربراتوری از چرخه وسایل حمل و نقل و اقداماتی که برای ورود خودروهای هیبریدی انجام داده از جمله این اقدامات است اما نقدی بر دولت وارد است که چرا این اقدامات را به زبان مردم نمیزنند تا آنها بدانند.
کیانیان در واکنش به تشویق حضار گفت: شما یک جامعه علمی هستید نه یک جامعه احساساتی. ابزار احاساسات برای زمین فوتبال خوب است ولی ما اینجا نشتهایم که فکر کنیم. ما باید راه حل پیدا کنیم. عدهای در فضای مجازی ناسزا میگویند. فحش دادن که کار ندارد. رویه اکثر روزنامهها انتقامگیری شخصی است. ما سالها از این موضوع رنج کشیدهایم که کسی که تند حرف میزند آدم مسله حل کردن نیست ولی باز هم برایش کف میزنیم. انتظار نداشته باشیم که دیگران مسئله را حل کنند. مسله این است که من چه میکنم؟
او گفت: اگر ما بتوانیم این فرهنگ را که همه کارها را از خود شروع کنیم در جامعه پایه گذاری کنیم مشکلات حل میشود. برخی میگویند ما آب کم مصرف کنیم که آب را صادر کنند، اکر دیگری جنایت میکند تو هم باید جنایت کنی؟ اگر من از خودم شروع کنم زبانم برای دیگران دراز است و میتوانم مچ دیگران را بگیرم. تا زمانی که این فرهنگ در جامعه حاکم نباشد هیچ اتفاقی برای محیط زیست ایران نخواهد افتاد.
کیانیان با اشاره به فعالیت محیط زیستی خود رد فضای مجازی بیان کرد: ابتدا که صفحات اجتماعی را برای حمایت از محیط زیست راه اندازی کردم بیشتر لایک مخاطبان را به همراه داشتم. اما من میخواستم تعدادی پرسشگر تربیت کنم. جای خرسندی دارد که مخاطبان امروز پستهای مجازی من به جایی رسیدهاند که در نظرات با هم بحث میکنند.
او با اشاره به برنامههای خود در فضای مجازی برای حمایت از محیط زیست گفت: هشتکی با یک میلیون و ۷۰۰ هزار نفر پرسشگر برای به چالش کشیدن مسئولان در برنامه خود دارم. بعد سعی میکنم که تلفن و آدرس اینترنتی نمایندگان را برای مردم بگذارم تا آنها بتوانند مطالبات خود راا نمایندگان برسانند. در همین دوره مجلس اتفاقاتی رخ داد که حاصل این تلاشهای است.
کیانیان در پاسخ به این سوال که آیا برای کارهایی در حوزه محیط زیست انجام داده تاکنون پولی نیز دریافت کرده است، گفت: برای حرکت محیط زیستی پولی نمیدهد. اما این فعالیت میتواند کار و سرمایه نیز ایجاد کند. چند وقت پیش با گروه افسران سایبری آشنا شدم. افراد بسیار فعالی هستند و با من همکاری کردند و سایت را راهاندازی کردند. این کار میتواند بخشی از جامعه را فعال کند به شرط اینکه با هم همصدا شویم.
او در رابطه با اظهارنظرهای غیر کارشناسانه سلبریتیهای درباره محیط زیست گفت: وقتی که حمایت از دریاچه ارومیه را آغاز کردم از طریق چند نفر از دوستان با دکتر مدنی آشنا شدم. کوچکترین مطلبی را که میخواهم بیان کنم بدون اجتهاد از او بازگو نمیکنم.