اوین نامه ی کیهان 5 شنبه 5 اسفند ماه سال 1395
يادداشت ميهمان اوین نامه ی کیهان "چرا مردم آشتي نمي كنند؟! "
یادداشت نویس مهمانی که هم میزبان است چون مدام یادداشت نویسی می کند .هم هملهجه صاحب خانه سربازجو شریعت نداری است.
رهبرمعظم انقلاب ادعاي «آشتي ملي» را عنواني بي معني دانستند و تاکيد کردند «مردم ما با کساني که در سال۸۸ به روز عاشورا اهانت کردند و با قساوت و لودگي و بي حيايي، جوان بسيجي را در خيابان لخت کردند و کتک زدند، قهر هستند و با آنها آشتي هم نمي کنند و هر مسئولي با ملت همراه نباشد و مقابل دشمنان ايستادگي نکند، ملت او را بدون ترديد پس خواهد زد».
1- براي درک اين سخن رهبري قبل از هرگونه اظهارنظري در باره ادعاي «آشتي ملي و ارتباط مستقيم با رهبري» بايد در نظر داشت که هدف جريان نفوذي ليبراليسم در ابتداي انقلاب اسلامي آشوب و اختلاف افکني بين مردم و مسئولان و جلوگيري از تاسيس نظام جمهوري اسلامي و حذف اصل ولايت فقيه در قانون اساسي بود و بعد از ناکامي در اين امر، تغيير نظام جمهوري اسلامي و حذف رهبري نظام را از طريق نفوذ در ساختار و شخصيت هاي نظام تاکنون در دستور کار خود داشتند و دارند، از قضاياي قائم مقام رهبري و جريان مک فارلين تا فتنه هاي78 و 88 و اکنون برجام. لذا ادعاي فريبکارانه آشتي ملي و برقراري ارتباط مستقيم با رهبري بعداز دوقطبي سازي هاي کاذب قطعاً تلاشي براي «نفوذ سياسي پسابرجام» و ابزاري براي نفوذ مجدد در ارکان نظام از سوي جريان نفوذي ليبراليسم تحليل مي شود، و صدالبته انسان مومن از يک سوراخ دو بار گزيده نمي شود.
2- ادعاي بي معني آشتي ملي آن قدر فريبکارانه به نظر مي رسد که هر شخصي را به فکر فرو مي برد و اين سوال را مطرح مي کند مگر مردم ايران در راهپيمايي22بهمن اوج «اتحاد و همبستگي ملي» خود را به نمايش نگذاشتند و به رخ جهانيان نکشيدند، پس هدف پشت پرده اين ادعا چيست؟ لذا برخلاف عنوانش چنين ادعايي در طراز ملي نيست و فاقد موضوعيت است. تا جايي که بي بي سي هم نتوانست تمام قد در حمايت از ادعاي جريان خودساخته نفوذي به صحنه بيايد و تاکيد کرد «وقتي بحران مشروعيت وجود ندارد و بعد از انتخابات88 سه انتخابات مهم رياست جمهوري و انتخابات مجالس شوراي اسلامي و خبرگان رهبري در سالهاي 92 و 94 با مشارکت بالاي مردم و بدون هيچ گونه مشکلي برگزار شده و رهبري نظام بر حق الناس بودن راي مردم تاکيد کرده، چه ضرورتي به آشتي ملي است؟». لذا بايد گفت مشکل اصلي مردم و حاکميت نيستند بلکه مشکل«عده اي معدودند» که«با بي حيايي و قساوت و لودگي» به جان ومال و ناموس مردم تعدي و تجاوز کردند و «آمران شهادت 36 جوان بيگناه» شدند، عده معدودي که به تعبير رهبرمعظم انقلاب«در مقابل اقيانوس عظيم و پرطراوت ملت ايران ، فقط يک قطره کوچک هستند».
3-اين ادعا آن قدر مضحک نمود پيدا کرده که حتي در ميان طرفداران معدود خودشان نيز جدي تلقي نشده تاجايي که يکي از آنها نوشت«نمي شود هم با نظام مبارزه کرد و کف و سوت غرب را پشت سر خود ديد و هم بخواهيم بخشي از نظام باشيم»!. لذا اين ادعا حتي در طراز رقابت هاي گروه هاي سياسي داخل کشور هم موضوعيت ندارد.
4- قطعاً بايد اين ادعا را يک «بحث انحرافي»تلقي کرد. چرا که اکنون همه گروه هاي سياسي از سلايق مختلف زير پرچم وحدت رهبرمعظم انقلاب در اداره کشور و در دولت و مجلس و قوه قضائيه و ديگر دستگاه هاي لشکري و کشوري حضور دارند. حتي تعداد قابل توجهي از عناصر اصلي ستادهاي اين مدعيان، در دولت يازدهم مشغول نقش آفريني مي باشند. خود مدعيان آشتي ملي ادعا دارند که دولت اعتدال برآمده از تلاش هاي آنهاست، پس طرح ادعاي آشتي ملي براي چيست؟. به فرموده رهبرمعظم انقلاب براي اين است که «مي خواهند ذهن ما را از جنگ واقعي يعني نبرد اقتصادي و جنگ فرهنگي غربي ها با ملت ايران منحرف کنند».
5- اوج نفاق جريان ليبرال نفوذي وسران فتنه گر آنجاست که بايد اين تناقض را پاسخ دهند که چگونه مي شود علاوه بر فتنه 88، در 25 بهمن 89 نيز با هدايت رسانه هاي بيگانه و صدور بيانيه هاي ساختارشکنانه، اتحاد و انسجام ملت را هدف قرار بدهند و از سويي ديگر در 25 بهمن 95 ادعاي آشتي ملي داشته باشند؟!.
6- اگر اين جريان نفوذي صداقت داشتند از فرصت هايي که رهبري براي ارتباط با آنها فراهم کردند، کمال استفاده را مي کردند. مگر حضرت آقا در جريان رقابت هاي انتخاباتي رياست جمهوري88 و بعد از اعلام نتايج آن،با وجود ادعاي تقلب، به سران فتنه و برخي اعضاي تيم انتخاباتي آنها بارها پيام ندادند و يا آنها را حضوراً فرانخواندند و مصالح کشور و اسلام و انقلاب و مردم را به آنها گوشزد نکردند و دلسوزانه و پدرانه از آنها نخواستند با اقدامات خود در دام دشمنان قسم خورده مردم و کشور قرار نگيرند؟ مگر رهبري روساي ستادهاي انتخاباتي سران فتنه را دعوت ننمودند و حرف هاي آنها را در باره ادعاي تقلب گوش و راهنمايي هاي لازم را ارائه نکردند؟ چرا اين فرصت ارتباط مستقيم، نه خود با رهبري، بلکه رهبري با خودشان را غنيمت نشمردند؟! چرا بر آنچه که در آن جلسات اعتراف و اذعان کردند، باقي نماندند و روش خود را علي رغم ادعاي اصلاح طلبي، اصلاح نکردند؟
7-جريان ليبراليسم نفوذي بايد به اين تناقضِ منافقانه پاسخ دهد که چگونه مي شود هم به ارتباط و ملاقات با جرج سوروس يهودي الاصل آمريکايي و پدر انقلاب هاي مخملي افتخار کرد و درجهت هدف قرار دادن نظام و رهبري، انقلاب رنگي و آشوب در کشور به راه انداخت و به دشمن «گراي تحريم ها» را داد و هم مدعي آشتي با نظام و خواستار ارتباط مستقيم با رهبري شد!.
8-ادعا کردند با ارتباط مستقيم با رهبري مي خواهيم مطالبات رهبري را بشنويم!. مگر رهبري مطالبه پشت پرده اي با کسي ياگروهي دارند؟. مطالبات رهبري همان است که به صورت عمومي بيان مي کنند و مسئولان و مردم درجريان آنها قرار مي گيرند و در جهت تحقق آن مطالبات تلاش مي کنند. شنيدن مطالبات رهبري آيا براي عمل به آنهاست يا براي اقدام بر خلاف آنهاست؟ اگر صداقت دارند فقط به يک مطالبه رهبري عمل کنند و آن اينکه ايشان فرمودند: «در انتخابات سال ۸۸، چرا اردوکشي خياباني کردند؟ چرا اين را جواب نمي دهند؟ صد بار سوال کرديم؛ اما جواب ندارند. خب، چرا عذرخواهي نمي کنند؟ چرا کشور را لب پرتگاه بردند؟ مسئله اصلي اين است؛ چرا فراموش مي کنيد؟» آيا اين مطالبه رهبري را نشنيدند؟ آيا تاکنون به آن پاسخ داده اند؟. و اصولاً سوال اين است آيا اين جريان به ديگر مطالبات رهبري عمل کرده اند؟. نمي شود هم ادعاي شنيدن مطالبات رهبري را داشته باشند و هم به مطالبات و زياده خواهي هاي آمريکايي ها عمل کنند و شيفته حمايت دشمنان ملت ايران شوند.! مطالبه رهبري عدم اعتماد به آمريکا و شعار رهبري، شعار مرگ برآمريکايِ مردم است. آيا حاضرند شعار مرگ بر آمريکا را همراه ملت ايران فرياد بزنند؟
9- اين جريان ليبرال نفوذي بايد به اين سوال و تناقض پاسخ دهند چگونه مي شود در فتنه 88 به ساحت مقدس قرآن و امام حسين(ع) و بنيانگذار جمهوري اسلامي جسارت و اسائه ادب روا داشت و براي براندازي نظام و جايگاه رهبري برآمده از اين ارزشها از هيچ تلاش و خيانتي فروگذاري نکرد،اما درعين حال خواستار آشتي شد؟.
10- اين ادعاي فريبکارانه وتناقض آلود علاوه بر نفوذ مجدد در ارکان نظام، انحراف افکارعمومي از جنگ اصلي، يعني جنگ اقتصادي - فرهنگي و همچنين تطهير فتنه گران، اهداف متعددي ديگري نيز دارد از جمله اولاً برداشتي که از ادعا ارتباط مستقيم با رهبري مي شود اين است که رئيس جمهور محترم که با رهبري ارتباط مستقيم دارد و آنها ادعاي حمايت از او را دارند، بيگانه تلقي مي کنند و به وي نيز اعتماد ندارند!. ثانياً نکته مهم تر اين است که تلاش دارند القاء کنند مرحوم هاشمي رفسنجاني متعلق به اردوگاه ليبراليسم و اصلاح طلبي است وحالاکه رفته بايد کسي از اين جريان نقش او را به عهده بگيرد. ثالثاً سران فتنه بارديگر بعداز گرا دادن تحريم و آشوب، تلاش دارند به ترامپ گرا بدهند که در ايران دودستگي و اختلاف وجود دارد و فرصت مناسبي براي اقدام نظامي عليه ملت ايران است، علي رغم اينکه ادعا دارند مي خواهند سايه جنگ را برطرف کنند!. رابعاً اقدام خيانت بارديگري براي تحت الشعاع قرار دادن عظمت حضور ميليوني و وحدت بخش ملت در راهپيمايي 22 بهمن و تلخ کردن حلاوت اين جشن ملي در کام مردم بود، آنگونه که شيريني حضور 75 درصدي در انتخابات88 را به کام مردم تلخ کردند.
11- نظام اسلامي هيچگاه با کسي قطع رابطه نکرده، حتي در فتنه 88. رهبر معظم انقلاب ششم اسفند 88 تاکيد کردند: «کساني که قانون اساسي و حکميت قانون را رد مي کنند،خودشان به دست خودشان صلاحيت حضور در نظام اسلامي را از دست مي دهند، خودشان، خودشان را از کشتي نجات نظام اسلامي بيرون مي اندازند؛ والاهيچ کس نمي خواهد کسي را از کشتي نجات نظام اسلامي بيرون بيندازد. نظام اسلامي به همه مي گويد بياييد با ما باشيد، «ولاتکن مع الکافرين» حضرت امام(ره) نيز درسال آخر حيات مبارک شان تاکيد کردند آغوش کشور و انقلاب براي کساني که قصد خدمت دارند گشوده است، نه کساني که قصد فتنه دارند! و «نه به قيمت طلبکاري از همه اصول که چرا مرگ بر آمريکا گفتيد، چرا جنگ کرديد!چرا نسبت به منافقين و ضدانقلابيون حکم خدا را جاري مي کنيد؟، چرا لانه جاسوسي را اشغال کرده ايد و صدها چراي ديگر».
12- اين جماعت معدود و سران فتنه گر آن، آن قدر حقيرند که حتي بعداز ادعاي فريبکارانه آشتي ملي حاضر نيستند جسارت ها و توهين ها و مواضع خصمانه رسانه ها و سايت هاي دشمنان ملت ايران در حمايت از آنها به ساحت نظام و رهبري و امام(ره) را محکوم کنند و تبري بجويند! حال چگونه مي خواهند با اين ملت و رهبري و نظام آشتي کنند؟.
13- و در پايان يک پيشنهاد به سران فتنه!. اگر سران فتنه در ادعاي خود صادقند، پيشنهاد مي شود بعد از توبه و اعلام رسمي آن، فقط براي سه ماه در خط مقدم مقاومت يعني سوريه بعنوان مدافعان حرم حضور يابند و عليه تکفيري هاي آمريکايي- صهيونيستي بجنگند. اگر چنين شد به قوه محترم قضائيه هم پيشنهاد مي شود علي رغم عملکرد خيانت بارشان، نام آنها را درليست مشمولين عفو رهبري به مناسبت يکي از ايام مبارک قرار دهد!. ياغي شدن و باغي بودن بر نظام اسلامي و رهبري آن، همان بستن راه بر امام حسين(ع) است. آيا حاضرند مثل حربن رياحي گذشته سياه خود را با دفاع از حريم و حرم ولايت پاک کنند؟ کار به عمل برآيد نه به ادعا! اگر صادقند بسم الله!. نويسنده: دكتر محمدحسين محترم
1- براي درک اين سخن رهبري قبل از هرگونه اظهارنظري در باره ادعاي «آشتي ملي و ارتباط مستقيم با رهبري» بايد در نظر داشت که هدف جريان نفوذي ليبراليسم در ابتداي انقلاب اسلامي آشوب و اختلاف افکني بين مردم و مسئولان و جلوگيري از تاسيس نظام جمهوري اسلامي و حذف اصل ولايت فقيه در قانون اساسي بود و بعد از ناکامي در اين امر، تغيير نظام جمهوري اسلامي و حذف رهبري نظام را از طريق نفوذ در ساختار و شخصيت هاي نظام تاکنون در دستور کار خود داشتند و دارند، از قضاياي قائم مقام رهبري و جريان مک فارلين تا فتنه هاي78 و 88 و اکنون برجام. لذا ادعاي فريبکارانه آشتي ملي و برقراري ارتباط مستقيم با رهبري بعداز دوقطبي سازي هاي کاذب قطعاً تلاشي براي «نفوذ سياسي پسابرجام» و ابزاري براي نفوذ مجدد در ارکان نظام از سوي جريان نفوذي ليبراليسم تحليل مي شود، و صدالبته انسان مومن از يک سوراخ دو بار گزيده نمي شود.
2- ادعاي بي معني آشتي ملي آن قدر فريبکارانه به نظر مي رسد که هر شخصي را به فکر فرو مي برد و اين سوال را مطرح مي کند مگر مردم ايران در راهپيمايي22بهمن اوج «اتحاد و همبستگي ملي» خود را به نمايش نگذاشتند و به رخ جهانيان نکشيدند، پس هدف پشت پرده اين ادعا چيست؟ لذا برخلاف عنوانش چنين ادعايي در طراز ملي نيست و فاقد موضوعيت است. تا جايي که بي بي سي هم نتوانست تمام قد در حمايت از ادعاي جريان خودساخته نفوذي به صحنه بيايد و تاکيد کرد «وقتي بحران مشروعيت وجود ندارد و بعد از انتخابات88 سه انتخابات مهم رياست جمهوري و انتخابات مجالس شوراي اسلامي و خبرگان رهبري در سالهاي 92 و 94 با مشارکت بالاي مردم و بدون هيچ گونه مشکلي برگزار شده و رهبري نظام بر حق الناس بودن راي مردم تاکيد کرده، چه ضرورتي به آشتي ملي است؟». لذا بايد گفت مشکل اصلي مردم و حاکميت نيستند بلکه مشکل«عده اي معدودند» که«با بي حيايي و قساوت و لودگي» به جان ومال و ناموس مردم تعدي و تجاوز کردند و «آمران شهادت 36 جوان بيگناه» شدند، عده معدودي که به تعبير رهبرمعظم انقلاب«در مقابل اقيانوس عظيم و پرطراوت ملت ايران ، فقط يک قطره کوچک هستند».
3-اين ادعا آن قدر مضحک نمود پيدا کرده که حتي در ميان طرفداران معدود خودشان نيز جدي تلقي نشده تاجايي که يکي از آنها نوشت«نمي شود هم با نظام مبارزه کرد و کف و سوت غرب را پشت سر خود ديد و هم بخواهيم بخشي از نظام باشيم»!. لذا اين ادعا حتي در طراز رقابت هاي گروه هاي سياسي داخل کشور هم موضوعيت ندارد.
4- قطعاً بايد اين ادعا را يک «بحث انحرافي»تلقي کرد. چرا که اکنون همه گروه هاي سياسي از سلايق مختلف زير پرچم وحدت رهبرمعظم انقلاب در اداره کشور و در دولت و مجلس و قوه قضائيه و ديگر دستگاه هاي لشکري و کشوري حضور دارند. حتي تعداد قابل توجهي از عناصر اصلي ستادهاي اين مدعيان، در دولت يازدهم مشغول نقش آفريني مي باشند. خود مدعيان آشتي ملي ادعا دارند که دولت اعتدال برآمده از تلاش هاي آنهاست، پس طرح ادعاي آشتي ملي براي چيست؟. به فرموده رهبرمعظم انقلاب براي اين است که «مي خواهند ذهن ما را از جنگ واقعي يعني نبرد اقتصادي و جنگ فرهنگي غربي ها با ملت ايران منحرف کنند».
5- اوج نفاق جريان ليبرال نفوذي وسران فتنه گر آنجاست که بايد اين تناقض را پاسخ دهند که چگونه مي شود علاوه بر فتنه 88، در 25 بهمن 89 نيز با هدايت رسانه هاي بيگانه و صدور بيانيه هاي ساختارشکنانه، اتحاد و انسجام ملت را هدف قرار بدهند و از سويي ديگر در 25 بهمن 95 ادعاي آشتي ملي داشته باشند؟!.
6- اگر اين جريان نفوذي صداقت داشتند از فرصت هايي که رهبري براي ارتباط با آنها فراهم کردند، کمال استفاده را مي کردند. مگر حضرت آقا در جريان رقابت هاي انتخاباتي رياست جمهوري88 و بعد از اعلام نتايج آن،با وجود ادعاي تقلب، به سران فتنه و برخي اعضاي تيم انتخاباتي آنها بارها پيام ندادند و يا آنها را حضوراً فرانخواندند و مصالح کشور و اسلام و انقلاب و مردم را به آنها گوشزد نکردند و دلسوزانه و پدرانه از آنها نخواستند با اقدامات خود در دام دشمنان قسم خورده مردم و کشور قرار نگيرند؟ مگر رهبري روساي ستادهاي انتخاباتي سران فتنه را دعوت ننمودند و حرف هاي آنها را در باره ادعاي تقلب گوش و راهنمايي هاي لازم را ارائه نکردند؟ چرا اين فرصت ارتباط مستقيم، نه خود با رهبري، بلکه رهبري با خودشان را غنيمت نشمردند؟! چرا بر آنچه که در آن جلسات اعتراف و اذعان کردند، باقي نماندند و روش خود را علي رغم ادعاي اصلاح طلبي، اصلاح نکردند؟
7-جريان ليبراليسم نفوذي بايد به اين تناقضِ منافقانه پاسخ دهد که چگونه مي شود هم به ارتباط و ملاقات با جرج سوروس يهودي الاصل آمريکايي و پدر انقلاب هاي مخملي افتخار کرد و درجهت هدف قرار دادن نظام و رهبري، انقلاب رنگي و آشوب در کشور به راه انداخت و به دشمن «گراي تحريم ها» را داد و هم مدعي آشتي با نظام و خواستار ارتباط مستقيم با رهبري شد!.
8-ادعا کردند با ارتباط مستقيم با رهبري مي خواهيم مطالبات رهبري را بشنويم!. مگر رهبري مطالبه پشت پرده اي با کسي ياگروهي دارند؟. مطالبات رهبري همان است که به صورت عمومي بيان مي کنند و مسئولان و مردم درجريان آنها قرار مي گيرند و در جهت تحقق آن مطالبات تلاش مي کنند. شنيدن مطالبات رهبري آيا براي عمل به آنهاست يا براي اقدام بر خلاف آنهاست؟ اگر صداقت دارند فقط به يک مطالبه رهبري عمل کنند و آن اينکه ايشان فرمودند: «در انتخابات سال ۸۸، چرا اردوکشي خياباني کردند؟ چرا اين را جواب نمي دهند؟ صد بار سوال کرديم؛ اما جواب ندارند. خب، چرا عذرخواهي نمي کنند؟ چرا کشور را لب پرتگاه بردند؟ مسئله اصلي اين است؛ چرا فراموش مي کنيد؟» آيا اين مطالبه رهبري را نشنيدند؟ آيا تاکنون به آن پاسخ داده اند؟. و اصولاً سوال اين است آيا اين جريان به ديگر مطالبات رهبري عمل کرده اند؟. نمي شود هم ادعاي شنيدن مطالبات رهبري را داشته باشند و هم به مطالبات و زياده خواهي هاي آمريکايي ها عمل کنند و شيفته حمايت دشمنان ملت ايران شوند.! مطالبه رهبري عدم اعتماد به آمريکا و شعار رهبري، شعار مرگ برآمريکايِ مردم است. آيا حاضرند شعار مرگ بر آمريکا را همراه ملت ايران فرياد بزنند؟
9- اين جريان ليبرال نفوذي بايد به اين سوال و تناقض پاسخ دهند چگونه مي شود در فتنه 88 به ساحت مقدس قرآن و امام حسين(ع) و بنيانگذار جمهوري اسلامي جسارت و اسائه ادب روا داشت و براي براندازي نظام و جايگاه رهبري برآمده از اين ارزشها از هيچ تلاش و خيانتي فروگذاري نکرد،اما درعين حال خواستار آشتي شد؟.
10- اين ادعاي فريبکارانه وتناقض آلود علاوه بر نفوذ مجدد در ارکان نظام، انحراف افکارعمومي از جنگ اصلي، يعني جنگ اقتصادي - فرهنگي و همچنين تطهير فتنه گران، اهداف متعددي ديگري نيز دارد از جمله اولاً برداشتي که از ادعا ارتباط مستقيم با رهبري مي شود اين است که رئيس جمهور محترم که با رهبري ارتباط مستقيم دارد و آنها ادعاي حمايت از او را دارند، بيگانه تلقي مي کنند و به وي نيز اعتماد ندارند!. ثانياً نکته مهم تر اين است که تلاش دارند القاء کنند مرحوم هاشمي رفسنجاني متعلق به اردوگاه ليبراليسم و اصلاح طلبي است وحالاکه رفته بايد کسي از اين جريان نقش او را به عهده بگيرد. ثالثاً سران فتنه بارديگر بعداز گرا دادن تحريم و آشوب، تلاش دارند به ترامپ گرا بدهند که در ايران دودستگي و اختلاف وجود دارد و فرصت مناسبي براي اقدام نظامي عليه ملت ايران است، علي رغم اينکه ادعا دارند مي خواهند سايه جنگ را برطرف کنند!. رابعاً اقدام خيانت بارديگري براي تحت الشعاع قرار دادن عظمت حضور ميليوني و وحدت بخش ملت در راهپيمايي 22 بهمن و تلخ کردن حلاوت اين جشن ملي در کام مردم بود، آنگونه که شيريني حضور 75 درصدي در انتخابات88 را به کام مردم تلخ کردند.
11- نظام اسلامي هيچگاه با کسي قطع رابطه نکرده، حتي در فتنه 88. رهبر معظم انقلاب ششم اسفند 88 تاکيد کردند: «کساني که قانون اساسي و حکميت قانون را رد مي کنند،خودشان به دست خودشان صلاحيت حضور در نظام اسلامي را از دست مي دهند، خودشان، خودشان را از کشتي نجات نظام اسلامي بيرون مي اندازند؛ والاهيچ کس نمي خواهد کسي را از کشتي نجات نظام اسلامي بيرون بيندازد. نظام اسلامي به همه مي گويد بياييد با ما باشيد، «ولاتکن مع الکافرين» حضرت امام(ره) نيز درسال آخر حيات مبارک شان تاکيد کردند آغوش کشور و انقلاب براي کساني که قصد خدمت دارند گشوده است، نه کساني که قصد فتنه دارند! و «نه به قيمت طلبکاري از همه اصول که چرا مرگ بر آمريکا گفتيد، چرا جنگ کرديد!چرا نسبت به منافقين و ضدانقلابيون حکم خدا را جاري مي کنيد؟، چرا لانه جاسوسي را اشغال کرده ايد و صدها چراي ديگر».
12- اين جماعت معدود و سران فتنه گر آن، آن قدر حقيرند که حتي بعداز ادعاي فريبکارانه آشتي ملي حاضر نيستند جسارت ها و توهين ها و مواضع خصمانه رسانه ها و سايت هاي دشمنان ملت ايران در حمايت از آنها به ساحت نظام و رهبري و امام(ره) را محکوم کنند و تبري بجويند! حال چگونه مي خواهند با اين ملت و رهبري و نظام آشتي کنند؟.
13- و در پايان يک پيشنهاد به سران فتنه!. اگر سران فتنه در ادعاي خود صادقند، پيشنهاد مي شود بعد از توبه و اعلام رسمي آن، فقط براي سه ماه در خط مقدم مقاومت يعني سوريه بعنوان مدافعان حرم حضور يابند و عليه تکفيري هاي آمريکايي- صهيونيستي بجنگند. اگر چنين شد به قوه محترم قضائيه هم پيشنهاد مي شود علي رغم عملکرد خيانت بارشان، نام آنها را درليست مشمولين عفو رهبري به مناسبت يکي از ايام مبارک قرار دهد!. ياغي شدن و باغي بودن بر نظام اسلامي و رهبري آن، همان بستن راه بر امام حسين(ع) است. آيا حاضرند مثل حربن رياحي گذشته سياه خود را با دفاع از حريم و حرم ولايت پاک کنند؟ کار به عمل برآيد نه به ادعا! اگر صادقند بسم الله!. نويسنده: دكتر محمدحسين محترم