زمزمه تشکیل ناتوی «عبری – عربی»!

زمزمه تشکیل ناتوی «عبری – عربی»!    3اسفند-95
اگر براساس ادعای روزی نامه ی جمهوری اسلامی کنفرانس امنیتی – مونیخ آلمان  عبری- عربی بوده است . برای چه جواد ظریف وزیرا مور خارجه رژیم وارونه ولایت فقیه در این کنفرانس حضورداشت وسخنرانی کرد که مغایرت با شعارنابودی اسراییل و سقوط آل سعوددارد که در تریبون های نماز جمعه ها وحواشی آن و مجلس ارتجاع طنین انداز می شود .

کنفرانس امنیتی مونیخ در روزهای اخیر از یکطرف شاهد واگرائی میان اعضای ناتو بود و از سوی دیگر زمزمه‌های تشکیل ناتوی «عبری – عربی» با محوریت «دشمنی با ایران» از میان لفاظی‌های برخی سخنرانان به گوش می‌رسید.
اگرچه دکتر ظریف وزیر خارجه ایران از موضعی ناصحانه تصریح کرد «رسیدن به امنیت به قیمت ناامنی دیگران، واقع بینانه و عملی نیست و برخی کشورهای منطقه که با سرمایه‌گذاری بدفرجام در حمایت از تروریست‌ها به امنیت و ثبات منطقه آسیب رسانده اند، بایستی در دیدگاه‌ها و رفتار خود تجدیدنظر کنند»، ولی به طور همزمان، مراتب خشم و سرخوردگی‌ها میان تروریسم در لابلای اظهارات برخی سخنرانان به وضوح قابل رصد کردن بود.
«
آویگدور لیبرمن» وزیر جنگ اسرائیل از موضع دلسوزی برای اعراب! و به ویژه عربستان ادعا کرد که نگران ثبات، امنیت و سرنوشت عربستان است و هشدار داد گویا ایران درصدد تضعیف عربستان است. وی ایران را حامی تروریسم نامید.
عادل الجبیر وزیر خارجه عربستان هم گویا نسخه عربی همان سخنرانی وزیر جنگ اسرائیل را بازخوانی کرد. او از یکطرف ایران را بزرگترین حامی تروریسم دولتی در جهان نامید و از سوی دیگر همگرائی و همکاری با اشغالگران صهیونیست را به عنوان سیاست رسمی عربستان اعلام کرد.
با کمی فاصله زمانی، مولود چاووش اوغلو وزیر خارجه ترکیه، تقریباً با تکرار همین ادبیات و اتهامات علیه ایران، مدعی شد ایران سیاست‌های مداخله جویانه با چاشنی طایفه گری را در پیش گرفته و ثبات منطقه را خدشه‌دار کرده است.
«
لیندسی گراهام» سناتور جمهوریخواه نیز با خشم و کینه فراوان برای ایران خط و نشان کشید و ادعا کرد وقت آن رسیده که کنگره آمریکا به حساب ایران برسد!
در واقع بازخورد شکست کامل حامیان تروریسم را این روزها به وضوح در اظهارات سردمداران تروریسم، از آمریکای ترامپ گرفته تا آن عجوزه انگلیسی، «ترزامی» نخست‌وزیر جزیره انگلیس و پادوهای منطقه‌ای آنها می‌توان ردیابی و ثبت کرد.
وزیر خارجه ترکیه حتی پا را فراتر گذاشت و ایران را متهم کرد که گویا می‌خواهد سوریه و عراق را شیعه کند! این ادعاهای مضحک از آن جهت اهمیت دارد که اگر نقش مثبت و شجاعانه ایران نبود، امروزه داعش و سایر تروریست‌ها در دمشق و بغداد حاکم بودند و بزرگترین حکومت تروریستی جهان را تشکیل داده بودندکه حتی صهیونیست‌ها هم به آنها حسادت می‌کردند.
پیش از این تصور می‌شد که حامیان تروریسم از شکست و ناکامی مزدوران خود به اندازه کافی آموخته‌اند و انتظار می‌رفت که در مواضع و عملکرد خود به کلی تجدیدنظر کنند. ترکیه حتی در یک تغییر تاکتیکی، وانمود کرده که در سیاست‌های خود بازنگری کرده ولی در میدان عمل همچنان به همان راه پرخطای گذشته ادامه می‌دهد. حال آنکه هیچ کس ماهیت رفتارهای ترکیه در ماجراهای قاچاق نفت و اسلحه و پادوئی برای به قدرت رسانیدن تروریست‌ها در سوریه و عراق را فراموش نکرده است.
این برای عربستان یک رسوائی بزرگ است که وزیر جنگ اسرائیل منتظر درفشانی عادل الجبیر باشد و با حربه «ایران هراسی» و «شیعه هراسی» بتواند آل سعود را هم پیمان و همراه خود معرفی کند.
تاریخ معاصر به خاطر دارد که صف آرائی علیه ایران برای هیچ کشوری عزت و اعتباری به همراه نداشته و هیچکس با سرمایه‌گذاری علیه ایران، بهره‌ای به جز خفت و سرافکندگی نصیبش نشده است. مثلث شوم «ترکیه - عربستان – اسرائیل» هم تا اینجای قضیه از دشمنی با ایران و حمایت از تروریسم به جز شرمسازی و رسوائی بهره‌ای نبرده است و تکرار همین تجربه‌ها و ناکامی‌ها نیز به نتایج مشابهی منجر خواهد شد. حتی تشکیل ناتوی «عبری – عربی» هم با هر هدف و انگیزه‌ای که صورت بگیرد، نه تنها نمی‌تواند سرنوشت این مثلث شوم را تغییر دهد و اعتباری برای حامیان تروریسم بیافریند، بلکه باعث رسوائی روزافزون آنها نزد ملت‌های منطقه و جهان خواهد شد.