ارتقای
جایگاه زنان در جامعه 11مهر-96
وقتی در کشوربیش از 80 میلیونی که نیمی
از جمعیت کشوررازنان تشکیل می دهند نه یک زن وزیر و استاندار نیست و نه عضو
نهادهای خبرگان آخوندی وشورای نگهبان آلت دست ومجمع مصلحت نظام نیست که مجاز به
ورود میادین ورزشی نمی باشد چگونه می توان ادعای دروغ وپوشالی ارتقای جایگاه زنان
درجامعه کرد؟
تهران- ایرنا- امروزه به نظر میرسد که
خشونت و بداخلاقیهای اجتماعی ازهر سو ما را احاطه کرده و نمیتوان آن را نادیده
گرفت و به دنبال حل مسئله نرفت.
روزنامه مردم سالاری در یادداشتی به قلم
زهرا علی اکبری، نوشته است: در کنار ظهور دولت هایی که بر پایه کرامات انسانی،
رفاه اجتماعی و مردم سالاری شکل گرفته اند ، یکی از مصائب جهانی موجود، رفتارها و
کردارهایی است که با خشونت همراه هستند. اما ریشههای خشونت کدامند؟آیا خشونت واجد
علل شناختی است؟یا دارای یک بنیان اقتصادی _ اجتماعی است؟ یکی از بارزترین نمودهای
خشونت در جوامع، خشونت علیه زنان میباشد. پژوهشها نشان میدهد که عامل اصلی این
خشونت، قوانین ناقص و نامناسب دولتها،تسلط غیر منطقی مردان بر سرنوشت زنان و اعمال
قدرت آنان بر اساس نابرابریهای اجتماعی و فرهنگی در جامعه میباشد. این دیدگاه
قدرت طلب سبب شده تا بر اساس ارزشهای فرهنگی و اعتقادی ، به زنان به عنوان جنس
دوم و پایینتر از مردان نگاه شود و خشونت علیه زن توجیه شود.
مجمع عمومی سازمان ملل متحد خشونت علیه زنان را «هرگونه عمل خشونت آمیز برپایه جنسیت که بتواند منجر به آسیب فیزیکی (بدنی)، جنسی یا روانی زنان بشود» تعریف کرده است که شامل «تهدید به این کارها، اعمال جبار، یا سلب مستبدانه آزادی چه در اجتماع و چه در زندگی شخصی» میشود. این خشونت ممکن است توسط افرادی از همان جنس، اعضای خانواده و حکومت اعمال شود. خشونت در بعد خانوادگی و اجتماعی علیه زنان موضوع تازه ای نیست، لیکن حمایت از ایشان در قبال این مسئله به عنوان یک معضل اجتماعی، امری است که در سالهای اخیر مطرح شده و به جد مورد مطالبه است. شوهران خشونت ورز و مردان خشن در سطوح گوناگون اقتصادی ، اجتماعی قرار داشته و هرگز نمیتوان بروز چنین واقعه ای را به فقرا و افراد کم سواد و... محدود دانست. باورهای غلط حاکم بر جامعه در خصوص انحصار و محدودسازی زنان، گاها سطح پایین دانش عمومی و حقوقی زنان و وابستگی اقتصادی زنان به مردان از جمله عواملی است که باعث افزایش خشونت علیه زنان شده است.
چند روزی است که در فضای مجازی تصویر و فیلم تاکسی در حال حرکتی که مشخصا در نگاه اول خشونت علیه زنی را نشان میدهد با واکنشهایی از سوی فعالان اجتماعی و مدافعان حقوق زنان همراه بوده است. در این مجال تصمیم به قضاوت ماجرا و تعیین مقصر و قاصر نیست و قرار هم نیست که از فاجعه رفتاری آن تصاویر سخنی گفته شود - فاجعه فقط گرسنگی مفرط و جنگ و خونریزی در کشورهای دیگرنیست، فاجعه گاهی همین رفتارهای ددمنشانه با زنان است- اما آنچه لزوم بررسیهای بیشتر را میطلبد، رفتار غیرانسانی مردی با زنی است که فارغ از نسبتهای خانوادگی و قومیبروز میکند. آن قدر در این جامعه به مردان حق قدرت و سلطه داده شده که باید منتظر تصاویر و فیلمهایی بدتر از این هم بود، هرچند که وجود دارد و تا کنون رسانه ای نشده است.
دلیل بسیاری از رفتار و گفتارهای ناشایست در برابر زنان، همین نگاه خود برتربینی کاذبی است که در مردان وجود دارد و در اجتماع به آنان اجازه هر کرداری را میدهد. در هنگام رانندگی آن قدر بی حساب و کتاب و بی قانون رانندگی کرده اند، که توان همراهی زنان راننده قانون مدار در خیابانها را ندارند، در استفاده از امکانات و وسایل نقلیه عمومیشهرها همچون تاکسی و اتوبوس و... آن قدر خودخواهانه رفتار میکنند که این زن است که باید مراعات کند تا حریم آسایش و امنیتش شکسته نشود، گاه حتی حاضر به همراهی و توافق با حضور زنان در مناصب مدیریتی نیستند- که شاید همین حضور زنان بتواند گره از مشکلات رفتاری زیادی بردارد - و دهها مثال دیگر از این نوع که نشان میدهد حضور زنان در اجتماع با آزارهایی همراه بوده است. اگر چند ماه قبل در بحبوحه انتخابات ریاست جمهوری ، مطالبه حضور زنان در پستهای وزارتی و اجتماعی به صورتی جدی و مصرانه درخواست میشد به دلیل همین شکافهای جنسیتی و تبعیضهای موجود در جامعه بود.
در جامعهای که مرد به خودش جرات و جسارت رفتارخشنی میدهد که همسرش را بر روی کاپوت تاکسیاش آزار دهد، باید اقدامیعاجل صورت پذیرد تا در میان باورهای فرهنگی ارزشمندی که وجود دارد این قبیل رفتارها هم حذف شوند. مبارزه در برابر خشونت علیه زنان نیازمند برنامههای تبیینی و عملیاتی گسترده ای میباشد که اطلاعرسانی لازم حقوقی در قالب رسانهها و آگاهان جامعه را انجام دهد و مردم را از کیفرهای جزایی این جرم و لزوم پیگرد قانونی مجرمان خشونت علیه زنان آگاه نماید. شاید واقع گرایانه نباشد اگر جامعهای عاری از خشونت تصور شود ، اما میتوان با تکیه بر حقوق اسلامی و بشر و تاکید بر عدالت، تا حدودی بر این حقیقت، دست یافت. فراموش نشود که زنان امروز، مادران نسل فردا هستند و بیحرمتی و خشونت علیه آنان میتواند تاثیر جبران ناپذیری بر جای گذارد. در این میان سیاستهای دولت و نظارت و پیگیری در خصوص حقوق زنان میتواند راهگشای امر باشد.
*منبع:روزنامه مردم سالاری،1396،7،11
**گروه اطلاع رسانی**1893**9131**انتشاردهنده: شهربانو جمعه
مجمع عمومی سازمان ملل متحد خشونت علیه زنان را «هرگونه عمل خشونت آمیز برپایه جنسیت که بتواند منجر به آسیب فیزیکی (بدنی)، جنسی یا روانی زنان بشود» تعریف کرده است که شامل «تهدید به این کارها، اعمال جبار، یا سلب مستبدانه آزادی چه در اجتماع و چه در زندگی شخصی» میشود. این خشونت ممکن است توسط افرادی از همان جنس، اعضای خانواده و حکومت اعمال شود. خشونت در بعد خانوادگی و اجتماعی علیه زنان موضوع تازه ای نیست، لیکن حمایت از ایشان در قبال این مسئله به عنوان یک معضل اجتماعی، امری است که در سالهای اخیر مطرح شده و به جد مورد مطالبه است. شوهران خشونت ورز و مردان خشن در سطوح گوناگون اقتصادی ، اجتماعی قرار داشته و هرگز نمیتوان بروز چنین واقعه ای را به فقرا و افراد کم سواد و... محدود دانست. باورهای غلط حاکم بر جامعه در خصوص انحصار و محدودسازی زنان، گاها سطح پایین دانش عمومی و حقوقی زنان و وابستگی اقتصادی زنان به مردان از جمله عواملی است که باعث افزایش خشونت علیه زنان شده است.
چند روزی است که در فضای مجازی تصویر و فیلم تاکسی در حال حرکتی که مشخصا در نگاه اول خشونت علیه زنی را نشان میدهد با واکنشهایی از سوی فعالان اجتماعی و مدافعان حقوق زنان همراه بوده است. در این مجال تصمیم به قضاوت ماجرا و تعیین مقصر و قاصر نیست و قرار هم نیست که از فاجعه رفتاری آن تصاویر سخنی گفته شود - فاجعه فقط گرسنگی مفرط و جنگ و خونریزی در کشورهای دیگرنیست، فاجعه گاهی همین رفتارهای ددمنشانه با زنان است- اما آنچه لزوم بررسیهای بیشتر را میطلبد، رفتار غیرانسانی مردی با زنی است که فارغ از نسبتهای خانوادگی و قومیبروز میکند. آن قدر در این جامعه به مردان حق قدرت و سلطه داده شده که باید منتظر تصاویر و فیلمهایی بدتر از این هم بود، هرچند که وجود دارد و تا کنون رسانه ای نشده است.
دلیل بسیاری از رفتار و گفتارهای ناشایست در برابر زنان، همین نگاه خود برتربینی کاذبی است که در مردان وجود دارد و در اجتماع به آنان اجازه هر کرداری را میدهد. در هنگام رانندگی آن قدر بی حساب و کتاب و بی قانون رانندگی کرده اند، که توان همراهی زنان راننده قانون مدار در خیابانها را ندارند، در استفاده از امکانات و وسایل نقلیه عمومیشهرها همچون تاکسی و اتوبوس و... آن قدر خودخواهانه رفتار میکنند که این زن است که باید مراعات کند تا حریم آسایش و امنیتش شکسته نشود، گاه حتی حاضر به همراهی و توافق با حضور زنان در مناصب مدیریتی نیستند- که شاید همین حضور زنان بتواند گره از مشکلات رفتاری زیادی بردارد - و دهها مثال دیگر از این نوع که نشان میدهد حضور زنان در اجتماع با آزارهایی همراه بوده است. اگر چند ماه قبل در بحبوحه انتخابات ریاست جمهوری ، مطالبه حضور زنان در پستهای وزارتی و اجتماعی به صورتی جدی و مصرانه درخواست میشد به دلیل همین شکافهای جنسیتی و تبعیضهای موجود در جامعه بود.
در جامعهای که مرد به خودش جرات و جسارت رفتارخشنی میدهد که همسرش را بر روی کاپوت تاکسیاش آزار دهد، باید اقدامیعاجل صورت پذیرد تا در میان باورهای فرهنگی ارزشمندی که وجود دارد این قبیل رفتارها هم حذف شوند. مبارزه در برابر خشونت علیه زنان نیازمند برنامههای تبیینی و عملیاتی گسترده ای میباشد که اطلاعرسانی لازم حقوقی در قالب رسانهها و آگاهان جامعه را انجام دهد و مردم را از کیفرهای جزایی این جرم و لزوم پیگرد قانونی مجرمان خشونت علیه زنان آگاه نماید. شاید واقع گرایانه نباشد اگر جامعهای عاری از خشونت تصور شود ، اما میتوان با تکیه بر حقوق اسلامی و بشر و تاکید بر عدالت، تا حدودی بر این حقیقت، دست یافت. فراموش نشود که زنان امروز، مادران نسل فردا هستند و بیحرمتی و خشونت علیه آنان میتواند تاثیر جبران ناپذیری بر جای گذارد. در این میان سیاستهای دولت و نظارت و پیگیری در خصوص حقوق زنان میتواند راهگشای امر باشد.
*منبع:روزنامه مردم سالاری،1396،7،11
**گروه اطلاع رسانی**1893**9131**انتشاردهنده: شهربانو جمعه