ربیعی:
این باسابقه مهره اطلاعاتی و امنیتی و وزیر کاز سابق چرا نگفته
است برای کارگران چه کرده است وطی 40 سال شرایط زندگی کارگران محروم وزحمتکش چگونه
شده است؟ مهمتراینکه چرا جواب درخواست
مطالبات کارگران معترض سرانجام به بازداشت و زندان منجر می شود؟
عصر امروز مستند بمب ساعتی چالش صندوقهای
بازنشستگی در قالب رویدادهای گفتوگومحور کافه دیالوگ برگزار شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، علی ربیعی در
این جلسه با مروری بر سوابق گذشته خود گفت: بعد از انقلاب تلاش کردم تشکلهای
کارگری را سامان دهم. اولین نشریه کارگری را در سالهای ۵۶ و ۵۷ چاپ کردم و آن را
قبل از آمدن سرویسها در کارخانه پخش میکردیم.
ترکیبی از نیروهای مختلف بودیم و حتی یکی- دو نفر از کسانی که بین ما بودند بعد
اعدام شدند.
وی ادامه داد: بعد از انقلاب نشریه ما
تبدیل به نشریه کاروکارگر شد. بعدا هم به جنگ رفتیم. البته گفتنی است که اولین
تجربه وزارت برای من در زمان شهید رجایی پیش آمد که وی این پیشنهاد را به من داد.
من آن را نپذیرفتیم و نتیجه آن جلسه آقای میرمحمد صادقی بود که مسئولیت
وزارت را برعهده گرفت. سال ۷۶ هم آقای خاتمی به من پیشنهاد وزارت کار را دادند که
من باز هم نپذیرفتم.
وزیر سابق تعاون، کار و رفاه اجتماعی
افزود: یکی از مشکلات امروز ما این است که جامعه شادمانی نداریم. زمانی
برای اولین جلسه در حوزه آسیبهای اجتماعی نزد مقام معظم رهبری رفتیم. در آن
جلسه که من فکر میکردم دانش اجتماعیام از دیگر حاضران بیشتر است. دادههای
گرفته شده از بهزیستی را ارایه دادم. در آنجا بحث در حوزه حاشیهنشینی بود. اینکه
یازده میلیون حاشیهنشین داریم و قرار بود مسایل و مشکلات مختلف آنها از جمله
رابطهشان با اعتیاد و طلاق را مورد بررسی قرار دهیم. در بحثی که من مطرح
کردم سعی کردم آسیب را از مشکل تفکیک کنم. گفتم که حاشیهنشینی آسیب نیست. من خود
در حاشیه و لب خط به دنیا آمدم ولی اکنون وزیر هستم و نه یک مشکل این را مطرح کردم
که امروز علاوه بر ایران دلایل زیادی دارد که به ترتیب اینها هستند. فقدان رشته
رویا، فقدان ارتباطات مابین زوجین، سوءظن، عدم آموزشهای مرتبط با
مسایل جنسی و... در انتها فقر را گفتم.
ربیعی اضافه کرد: بعد از جنگجهانی دوم
گروههایی مارکسیستی در اروپا بسیار قوی شده بودند و داشتند اروپا را میگرفتند.
طرح مارشال با مطرحکردن برنامههای اجتماعی از جمله صندوقهای بازنشستگی برای
جلوگیری از رشد بسیار زیاد این گروهها بود. مقابل این گروهها و نظریهشان،
صندوقها برای ایجاد ایمنی در آینده شکل گرفتند. فلسفه صندوقها جلوگیری از شورشهای
اجتماعی بود. در واقع، اصل فلسفهشان کاهشریسک زندگی آدمها است. حال شما با
توجه به شرایط ایران اگر بخواهید به این ماهیت بازگردید با فشار و استرس بسیار
زیادی مواجه خواهید شد.
وی با بیان اینکه اکنون از ۱۸
صندوق موجود در کشور به جز تامین اجتماعی هیچکدام دیگر ماهیت صندوق ندارد،
اظهارداشت: علت این مسئله هم نه فقط سیاستگذاری بلکه تحولات جمعیتی نیز
هست. برای مثال اکنون در فرانسه دو دهه است که کشورشان دوران پیری را طی میکند.
بحران کنونی موجود در یونان نیز بحران صندوقها است. بحران ما بهطور کلی ناشی
از سیاستها نیست، بخشی از آن در ذات تحولات اجتماعی قرار دارد.
این عضو سابق دولت تدبیر و امید با
اشاره به صندوق بیمه اجتماعی روستاییان، کشاورزان و عشایر تصریح کرد: براساس
قوانین پوپولیستی که در کشورمان بنا نهادهایم علاوه بر مستمری که به فرد پرداختکننده
و عضو این صندوق باید بدهیم، به همسر وی و دختر وی(در صورت طلاق گرفتن) باید
مستمری بدهیم.
ربیعی با بیان اینکه سال ۱۳۹۳ درباره
همین صندوقها جلسه غیرعلنی با نمایندگان مجلس گذاشتیم و آن زمان به آنها گفتیم
اگر همین وضع پیش برود در آینده کل بودجه را باید به صندوقها بدهیم، خاطرنشان
کرد: بعضی دوستان فکر میکردند، دعوای من با وزارتبهداشت یک دعوای
حیدری-نعمتی است؛ در صورتیکه بحث من پایداری منابع بودجه است.
وزیر سابق کار گفت: وقتی فسلفه وجودیتان
را به رابطه توطئهستایان متکی میکنید نمیتوانید تصمیمات سخت بگیرید. در چنین
نظامهایی از تصمیمگیری سخت اجتناب میکنند. نظامهایی که نفت و رابطه توطئهستایان
دارد اصلاحات ساختاری بزرگ نمیتوانند انجام دهند. وقتی صندوقها را در جایی میگذارید
که میخواهید از آنها تشویق از سوی جامعه دریافت کنید تصمیماتی میگیرید که به
قیمت ماندگاری خودتان به صندوقها آسیب میزند. یکدفعه با این حقیقت مواجه میشوید
که در این سفره 2 تا 3 میلیون نفر دیگر هم شریک شدهاند. بخشی از مشکل من با مجلس
هم مقاومت بر انجام چنین تصمیماتی بود.
وی در ادامه اظهار داشت: چرا وزیر رفاه
پیش از من تاکنون نتوانسته دوران 4 سالهاش را به اتمام برساند؟ چرا هیچ وزیر کاری
تاکنون استیضاح نشده؟ من مشکل را از بنگاهها میدانم. هیچکس در ایران بهخاطر
فقر استیضاح نشده است. ما متاسفانه هرچه قوانین از گذشته داشتهایم را به هم زدهایم.
کاری که من کردم و فکر هم میکنم درست بوده این بود که چنین موضوعی را به عرصه
عمومی کشاندم. سال 93 سه گزارش در حوزه فقر، اشتغال و صندوقها به مجلس ارایه
دادم. اینها سه بحران اصلی مرتبط با وزارتخانه ما بود. وقتی که ما از پدیده رشد
بدون اشتغال صحبت میکردیم مورد تمسخر واقع میشدیم. فقر دانش در این حوزه داشتیم.
دکتر منصوری را که در یک سازمان زیر مجموعه سازمان ملل کار میکرد برای رسیدگی به
این مساله آوردیم. با کمک میدری، منصوری و دیگران تیم بسیار خوبی را در وزارتخانه
ایجاد کردیم.
ربیعی همچنین اضافه کرد: هزینه ایجاد یک
شغل در حوزه نفت 12 میلیارد تومان است. 12 هزار میلیارد تومان برای ایجاد یک
پتروشیمی اگر صرف شود در نهایت هزار نفر در این حوزه شاغل خواهند شد بنابراین باید
به سمتی برویم که مشاغل خرد را ایجاد کنیم.
وی خاطرنشان کرد: باید یک گفتوگوی
اجتماعی بزرگ با مردم ایجاد کنیم. اکنون فضا بسیار بد شده و آدمها روی عدم
اطمینان بسیار میلرزند. باید با نخبگان و جامعه گفتوگو کرد. باید جلوی
نمایندگانی را که طرحهایی همچون بازنشسته شدن زنها بعد از 20 سال ارایه میدهند
ایستاد. باید روزنامهنگاران و افراد مشهور جامعه را با چنین مسایلی آشنا کرد و از
تصمیمات پوپولیستی برحذر بود.
وزیر سابق کار همچنین تصریح کرد: اصلاح
پارامتریک لازم است و نمیتوان آن را فقط یکبار انجام داد. باید آن را تدریجی و
خرده خرده انجام داد. تابآوری اجتماعی در کشور ما بسیار پایین است. دولت در مقابل
اعتراضات مردم به سرعت عقبنشینی میکند. ما باید نظام بیمه تکمیلی را در حوزه
بازنشستگی ایجاد کنیم. متاسفانه اکنون بیمه تکمیلی فقط در حوزه درمان وجود دارد.
ربیعی همچنین تاکید کرد: بعضی اوقات شما
مسایلی را در لایحه میگذارید و به مجلس ارایه میکنید که مجلسیها نه تنها آنها
را نمیپذیرند بلکه چیز دیگری از آن بیرون کشیده و ارایه میدهند. مسایلی که مطرح
کردم به گفتوگوی پیش ذهنیت اجتماعی و تفاهم با مجلس نیاز دارد. برای مثال اصلاح
ساختار صندوقها یک لایحه جداگانه نیاز دارد. اصلاحات ساختاری نیاز دارد. هزینههای
صندوقها را باید کاهش داد. باید نظام ارایه صندوقها را به سمت الگوی مشارکت
اجتماعی برد. سال 94 برنامهای را با همین الگو برای غلبه دادن تعداد شرکای اجتماعی
به تعداد نمایندگان دولت در صندوقها به مجلس ارایه دادیم. من معتقدم اصلاحات
ساختاری در این حوزهها را باید از جامعه مدنی شروع کرد. با گفتوگوی اجتماعی همه
چیز پیش میرود. من این را مسئله را به رییسجمهور هم توصیه کردهام.
وی همچنین توضیح داد که نظام ریگلاتوری
و شیوه دموکراتیک صندوقها باید راهاندازی شود. ما خودمان صندوقها را ذلیل میکنیم
و بعد به آنها ناسزا میگوییم. زمانی من در دولت گفتم که صندوقها برای شما مثل
بچههای ناتنی هستند. متاسفانه دولتها در ایران بین نسلی نیستند. حزب نداریم عمدهترین
لطماتی که صندوقها خوردهاند در زمانهای یکسال مانده به انتخاباتها بوده است.
ربیعی ادامه داد: برای مثال همسانسازی،
پدیده انتخابات 88 است که استارت آن سال 87 خورد. همچنین سال 87 و 92 دو تصمیم
بزرگ در حوزه مابهالتفاوت حقوقهای صندوق فولاد گرفته شد. صندوقها موجودات بیگناهی
هستند. در تمام دنیا روال این است که پول از افراد گرفته شود تا با آنها کار شود
که در آینده کفاف هزینهها را بدهند چراکه صندوقها بینالنسلی هستند اما در ایران
دولت میگوید بازنشستگی پیش از موعد را بپذیرد من پولش را تامین میکنم. لازم به
گفتن است که سال 96 هزینه همین وعده 20 هزار میلیارد تومان در سال بود. اگر چنین
پولی به صندوق داده شود بهدرستی از آن در سرمایهگذاری استفاده میکند اما در عوض
به آنها بنگاه دادهاند.
وزیر سابق کار متذکر شد: از بنگاههایی
که به صندوق دادهاند 20 درصد آنها بد نیستند و 80 درصد آنها انداختنی هستند. برای
مثال سال 91 طبق تفاهمنامهای شرکت دخانیات و معادن زغال استان کرمان را به صندوق
فولاد دادند. دخانیاتی که به ارزش 4 هزار میلیارد تومان داده شد اما کسی آن را حتی
به قیمت دو هزار میلیارد تومان نخرید. این در حالی بود که سال 92 کارگران فولاد ششماه
حقوق نگرفته بودند. من خود ناگزیر از پذیرش این موارد شدم. تمام معادنی که به ما
دادند میبایستی برای اداره آنها پول میدادیم. تنها یکی از آنها خوب بود که آن را
هم مجبور شدیم برای دادن حقوقها بفروشیم. برخی بنگاهها فیالذات بیمار بودند.
وی تاکید کرد: بخشخصوصی و جامعه مدنی
شما به جز مواردی اندک اکنون دیگر خیامی و ایروانی نیستند بلکه بابک زنجانیها
هستند.ما خصوصیسازی همچون تجربه آلمانشرقی را انجام ندادهایم. زمان استیضاح یکی
از نمایندگان به من گفت که چرا سهم تعاون از اقتصاد 25 درصد نشد؟ من گفتم مگر
اقتصاد ایران 25 درصد رشد کرده؟ مگر بخشخصوصی 25 درصد بزرگتر شده است.
ربیعی تاکید کرد: بنگاهداری معیوب صندوقها
ناشی از سیاستگذاریهای دولتها است. زمانی که دخانیات را به ما دادند همزمان
مجوز 20 شرکت دیگر دخانیات را هم دادند. بسیار تلاش کردیم امتیاز سیگار مارلبرو را
به صندوق فولاد بدهیم. صندوقها گناهی نکردند چنین چیزهایی به آنها داده شد.
وی ادامه داد: من معتقدم از بنگاهداری
باید خارج شد. به من انگ میخورد چون متعلق به جریان کارگری هستم. نمیخواستم
بنگاهها را بفروشم اما اینگونه نیست. من برنامه فروش بنگاهها را داشتم اما با
تاراج مخالف بودم. اگر مقاومت میکردم نگران بودم میگفتم کدام سرمایهدار ملی میخواهد
بیاید و این بنگاهها را بخرد و آنها را در انتها نبلعد. این مهم است که چطور قرار
است آنها را بردارد. ما گرفتار ذینفعان غیر حق میشویم. زمانی که یک بنگاه خصوصی
میشود 20 درصد ارزش آن را دریافت میکنیم، بقیه آن را اجازه میدهیم بعد پرداخت
کنند که عمده پرداخت نمیدهند. چگونه خارج شدن هم مهم است. اینکه چگونه بفروشیم چه
کسانی نظارت کنند و بعد از فروش ما چه وظیفهای داریم.
ربیعی در پایان گفت: شستا روی زبانها
افتاده البته وجود فساد را کتمان نمیکنم اما چند نفر از نجومیبگیرهایی که دستگیر
شدند واقعا متعلق به شستا بودهاند؟ ما در ایران متاسفانه فداکاری نسلی نمیکنیم.
امروز میکاریم و فردا میخواهیم برداشت کنیم. ما نیاز به یک فهم فداکارانه نسبت
به آینده داریم. این را بدانید که نمایندهای که سه میلیارد هزینه میکند تا وارد
مجلس شود در پی این است که هزینهاش را بتواند جبران کند.