يادداشت روز اوین نامه ی کیهان "اين نبرد مهم است غفلت نكنيد "

 اوین نامه  ی کیهان 4 شنبه 13 دی ماه سال  1396  
يادداشت روز  اوین نامه ی کیهان "اين نبرد مهم است غفلت نكنيد "
برهیچ ناظر بی طرف سیاسی پوشیده  نیست تا  نداند سیاست سرکوب وسانسور چه نقشی  دربقای رژیم قرون وسطایی ولایت فقیه داشته  است  . همانگونه که اشراف  بهنقش تلگرام در دور زدن سانسور و سرعت عمل  اطلاع وپیام رسانی  دارذ که چگونه بوده است ؟
طوری که 2 سال است  اطلاعات پاسداران  و پلیس فتاح نیروی انتظامی و اطلاعات وحفاظت قوه فاسد قضاییه در شرف مسدود کردن تلگرام بودند ولی موفق نشدند . به خصوص   خبرهای تجمعات اعتراضی  مالباختگان مؤسسات مالی و اعتباری که روزانه از طریق تلگرام بازتاب داده می شد برای سانسور چیان وغارتگران سپرده سپرده گذاران آزاردهنده بود  ولی بهانه ای برای مسدود کردن تلگرام وجود نداشت  .
حتی  مکمل آن اطلاع رسانی  خبرهای فاجعه زلزله  استان کرمانشاه ازطریق تلگرام مزید برعلت شد تا توطئه و تهدید بیشتری  اعمال شود هرطوری شده تلاش برای مسدود کردن تلگرام  شود  تاجایی که روحانی مجبور شد اذعان کند هرگز از وزیرارتباطات نخواهد خواست تا دستش برروی دکمه فیلتر کردن فضای مجازی برود .
 البته افشاگری های تیم احمدی نژاد علیه قوه فاسد قضاییه که ازطریق فضای مجازی بازتاب داده می شد قوزبالاقوز شد.
تااینکه جرقه خیزش وقیام  اعتراضات  ضد حکومتی خیابانی  چندروزه  اخیر ناراضیان که در مشهد زده شد و سریع به قم و سایر شهرهای کشور سرایت کرد موجب بهترین فرصت مناسب برای  سرکوبگران سانسورچی شد تا تلگرام  مسدود شود .
درحالی که  معاون ذوق زده  سربازجوشریعت نداری دراوین نامه ی کیهان شیپور راازدرگشادش  نواخته و تاتوانسته مانور تبلیغاتی داده وعقده گشایی کرده است . برای اینکه  این چنین محور مسدود شدن تلگرام گزارش تحلیلی داده است:
    طبيعتا بسته شدت تلگرام، به اين سادگي نبود و همين حالا هم ماجراهايي در بين است که بايد در وقت خود براي مردم گفته شود تا مردمي که تلخي تنگي معيشت را با چاشني آشوب و نا آرامي تحمل مي کنند، بدانند چه کساني مانع بسته شدن اين پيام رسان شدند و آسيب به جان و مال مردم را رقم زدند! همين قدر مي توان گفت که براي برخي تلگرام، چون ناموس مقدس و عزيز بود و حريم آن، منطقه ممنوعه بود و حتي هست! حال آنکه در برابر سه ويژگي جريان وحشي اين محيط يعني«وحشي گري، بي وطني و غيرپاسخگويي در مجامع بين المللي» هيچ پاسخي جز لبخند و بي تفاوتي نداشته و ندارند! براي ما سخت و شرم آور است که ميدان شکل دهي به افکار عمومي آنچنان به دشمن داده شود که وزير ارتباطات به خاطر حفظ جان مردم از تهديدات دشمنان امنيت مردم ،مجبور به تمنا از صاحب يک پيام رسان شود! اساسا اين دو قابل مقايسه و هم تراز هستند!؟ اما اين واقعيت تلخي است که متاسفانه رخ داد.


حوادث و آشوب هاي روزهاي اخير، در برابر عظمت مردم ايران و نظام استوار بر حمايت مردم هيچ است و ذوق زدگي آمريکايي ها و نوکران منطقه اي آنها، از تحقيرشدن 40 ساله آنها خبر مي دهد
    
مطالبات قانوني و گلايه هاي بحق مردم از وضعيت معيشتي، امري جداست و نبايد آن را با حرکات ضدانقلابيون اين روزها و شب ها يکي دانست
    
درباره ريشه هاي اين نارضايتي هم سخن بسيار است، اما از آنجا که صحنه کنوني صحنه توحش ضدانقلاب در برابر مردم و اصل امنيت و آرامش در زير سايه جمهوري اسلامي است، طبيعي است که برخي سخنان را به وقتي ديگر واگذاريم و آن سخنان و گلايه هاي بحق را به روزگاري ديگر وا گذاريم. قطعا در آن روز آنقدر گفتني هست که ديگر کسي نتواند فرافکني کند و از زير بار آنچه کرده شانه خالي کند.
    
اما در عين حال که در ميانه حادثه فرصت محاکمه و مواخذه نيست، برخي اقدامات را نبايد از نظر دور داشت. از اين بين مشخصا موضوع شبکه هاي اجتماعي و بسترسازي براي جهت دهي به افکار عمومي، چيزي است که در روزهاي اخير به شدت مورد توجه عموم مردم جامعه قرار گرفته و جا دارد به آن بيش از ديگر مسائل پرداخته شود.
    1-
شکست آمريکا در تحميل جنگ از سوي صدام به عنوان يک کشور همسايه و اقتدار ملي بي نظير کشورمان باعث شد پس از آن، ديگر هيچ همسايه اي حتي فکر حمله به ايران را هم به سر راه ندهد، هرچند که آمريکا سنگين ترين ابزار تطميع را هم بکار گرفت. در نتيجه دشمن استراتژي جنگ را عوض کرد و به جاي نبرد مستقيم، جريان هايي وحشي، بي وطن و غيرپاسخگو در مجامع بين المللي را بکار گرفت و پروژه «جنگ هاي نيابتي» را آغاز کرد. در طول بيش از دو دهه از آغاز اين پروژه، اين شيوه تکامل يافت و از يک گروه کوچک در يک کشور به جرياني مثل«داعش» رسيد که امنيت چند کشور را به هم ريخت و خون هاي ناحق زيادي را قرباني اهداف اربابان خود کرد. سه ويژگي اين جريان يعني«وحشي گري، بي وطني و غيرپاسخگويي در مجامع بين المللي» را به خاطر داشته باشيد.
    2-
اين تجربه، تدريجا دشمن را به فکر استفاده از آن مدل در عرصه هاي ديگر و بخصوص در حوزه رسانه و مديريت افکار عمومي انداخت. پروژه مهمي که اکنون مي توانيم نام آن را «رسانه نيابتي» بگذاريم. با شرحي که خواهيد خواند معلوم مي شود که اين رسانه ها، دقيقا همان مشخصه هاي جريان هاي تکفيري و تروريستي را دارند. اين پروژه دقيقا همانند گروه هاي تکفيري، سير تکاملي را پيموده است. آمريکا که به خوبي مي داند شکل دهي به افکار عمومي و يا تحريک به آشوب و بلوا از سوي رسانه هايي مثل صداي آمريکا يا بي بي سي به دليل آشکار بودن وابستگي به آنها به شيطان بزرگ و روباه پير استعمار، به واکنش منفي در بين مردم منجر خواهد شد، در گام نخست روي روزنامه هاي داخلي حساب ويژه باز کرده و آنها را تبديل به پايگاه خود کرد. فراموش نمي کنيم که بسياري از اين رسانه ها در نيمه دهه هفتاد و در دوران اصلاحات، عين گزارش ها و مقالات بي بي سي و رسانه هاي غربي را در روزنامه هايشان به عنوان توليد خود منتشر مي کردند و از اين راه، بلندگوي آمريکا در داخل بودند! طبيعتا اين روند دوام زيادي نياورد و با اقدامات خلاف قانون آنها، بر اساس قانون مطبوعات با آنها برخورد شد، هرچند که به جاي برخورد با عوامل آن رفتار، روزنامه ها توقيف شدند! گام تکميلي در پروژه رسانه هاي نيابتي هنگامي بود که شبکه هاي اجتماعي پا به عرصه گذاشتند و بار اصلي مسئوليت ارتباطي، اطلاع رساني و افکارسازي به عهده آنها قرار گرفت. اما اينجا يک مشکل تازه وجود داشت.
    3- در ماجراي جنگ هاي نيابتي، خيانت برخي سران و مسئولان محلي و منطقه اي در ميدان دادن به تکفيري ها همواره يک پاي ثابت ماجرا بود. به عنوان نمونه، در فاجعه «اسپايکر» عراق که منجر به شهادت چند هزار جوان برومند عراقي به دست داعش شد، خيانت در فرماندهي منطقه شکل گرفته بود يا در ماجراي اشغال موصل، موضوع به خيانت استاندار برمي گشت. براي شکل گيري اين مرحله از رسانه هاي نيابتي، لازم بود «اسب تروا» بدون کمترين واکنشي وارد سرزمين ما بشود و اين مهم ترين مرحله عمليات بود. تشکيل «شوراي عالي فضاي مجازي» به فرمان رهبرمعظم انقلاب و ابلاغ شرح وظايف هوشمندانه و پيشگيرانه اين شورا، اقدامي بود که دقيقا راه را بر ورود اسب تروا مي بست، اما چنين نشد! چرا!؟
    4-
ژست روشنفکري برخي مسئولان از يکسو، بي خبري و نفهميدن موقعيت خطير اين تنگه، از ديگر سو و بالاخره حضور احتمالي برخي افراد وابسته و نفوذي در مجاري تصميم ساز يا تصميم گير باعث شد که اين مهم سال ها مغفول بماند. در سايه اين غفلت، دشمن موفق به بزرگ ترين فتح خود در حوزه افکار عمومي شد و پلتفرم هاي مختلف خبري و ارتباطي خود را در متن زندگي روزمره مردم و حتي تمامي دستگاه هاي کشور وارد کرد! و اينچنين شد که در کوتاه زماني، بخش مهم و موثري از ابزارهاي هدايت افکار عمومي و زيرساخت هاي مربوطه، تحت تسلط دشمن قرار گرفت. مردم عادي تقصيري ندارند اما معلوم نيست چرا متوليان امر بديهيات ماجرا را درک نمي کردند!؟ آيا بايد بپذيريم که آنها «متوجه نمي شدند» که دشمن با هزينه سرشار و هنگفت، بهترين پيام رسانه اي خود را دائما به روز رساني مي کند و به رايگان در خدمت مردم ايران قرار مي دهد!؟ واقعا نمي فهميدند که اين همه هزينه براي سر پا نگه داشتن شبکه اي با 40 ميليون کاربر، بي دليل نيست و نمي تواند بي منظور باشد!؟
    5- تدريجا رسانه اي مثل تلگرام، رسانه محوري ارتباطي جامعه شد، درحالي که حاکميت ايران هيچ نظارت و کنترلي بر آن نداشت! بديهي است که بدوي ترين جوامع عالم هم چنين خطايي نمي کنند و تا اين حد واداده و ساده انگارانه، همه چيز را به آنسوي مرزها محول نمي کنند، اما در اينجا و با پز روشنفکري چنين شد! در مقابل هشدارهاي بحق و مکرر نخبگان و اصحاب انديشه، رئيس جمهور محترم بارها از غيرمنطقي بودن«بستن بزرگراه به خاطر چند تصادف» سخن گفت و به اين نکته بديهي توجه نکرد که اساسا ايران مالک آن بزرگراه نيست که بتواند تصادفاتش را ساماندهي بکند و وقتي خودمان مي توانيم بزرگراه داشته باشيم، چرا بايد مستاجر ديگران باشيم و به شرايط آنها تن بدهيم!؟ در آن زمان و به خاطر بازي هاي سياسي و انتخاباتي، اينگونه عنوان مي شد که مخالفان دولت در پي بستن راه هاي گردش آزاد اطلاعاتند! آنها اين جو را به وجود آوردند که همه پيام رسان هاي داخلي ،تحت نفوذ و شنود دستگاه هاي کشورند و براي رهايي از اين قيد و بند(!) بايد به دامن بيگانه پناه برد! حال آنها از هر چيز ما سر در بياورند مهم نيست و هرچه ترويج کنند، اهميتي ندارد! اين فکر خطا و خطرناک، بارها و بارها از زبان مسئولان اصلي دولت مطرح و در رسانه هاي زنجيره اي پژواک يافت. نتيجه آن شد که از فسق و فحشا تا قاچاق و... به سادگي در آن بستر رخ مي داد و هيچ مانع و رادعي هم وجود نداشت!
    6-
پس از پروار شدن اين بستر، آنها يکي دو تست اوليه زدند و پس از اطمينان از وادادگي مسئولان امر، ناگهان، شبکه اجتماعي را در قامت شبکه برانداز به کار گرفتند! اگر در فتنه 88 بيانيه هاي متعدد يکي از سران فتنه، آتش افروز ميدان بود، اگر خانه تيمي قيطريه سناريوساز آشوب ها بود، اکنون اتاق فکر هاي آمريکايي اسرائيلي ،از راه دور با نوشتن و خط دهي در تلگرام، همان کار را با سرعت و گستردگي بيشتر انجام مي دادند و در کوتاه زماني با به کار گيري چند صد تفاله داعش و اراذل اوباش در يک کشور 80 ميليوني،اينگونه وانمود کردند که کار تمام است! اکنون بدون کمترين ترديدي مي توان گفت که ما با مدلي جديد و پيچيده از مديريت آشوب هاي نيابتي و موج سواري روي اعتراضات مردمي مواجه هستيم که حاصل وادادگي پيشين ماست. مهم ترين رکن اين عمليات را بايد تصرف شريان هاي ارتباطي جامعه و مهندسي افکار عمومي دانست.
    
7- طبيعتا بسته شدت تلگرام، به اين سادگي نبود و همين حالا هم ماجراهايي در بين است که بايد در وقت خود براي مردم گفته شود تا مردمي که تلخي تنگي معيشت را با چاشني آشوب و نا آرامي تحمل مي کنند، بدانند چه کساني مانع بسته شدن اين پيام رسان شدند و آسيب به جان و مال مردم را رقم زدند! همين قدر مي توان گفت که براي برخي تلگرام، چون ناموس مقدس و عزيز بود و حريم آن، منطقه ممنوعه بود و حتي هست! حال آنکه در برابر سه ويژگي جريان وحشي اين محيط يعني«وحشي گري، بي وطني و غيرپاسخگويي در مجامع بين المللي» هيچ پاسخي جز لبخند و بي تفاوتي نداشته و ندارند! براي ما سخت و شرم آور است که ميدان شکل دهي به افکار عمومي آنچنان به دشمن داده شود که وزير ارتباطات به خاطر حفظ جان مردم از تهديدات دشمنان امنيت مردم ،مجبور به تمنا از صاحب يک پيام رسان شود! اساسا اين دو قابل مقايسه و هم تراز هستند!؟ اما اين واقعيت تلخي است که متاسفانه رخ داد.
    8-
جنگ نيابتي رسانه اي روزانه قرباني هاي زيادي از مردم کشورمان مي گيرد. افراد بي گناهي که قرباني جهل، غرور، سياسي کاري يا وابستگي برخي خواص مي شوند. در اوج مذاکرات هسته اي، جان کري گفته بود: «من به ايران نرفته ام ولي دوستانم که به ايران رفته اند مي گويند جوانان ايراني به دنبال تلفن هاي هوشمند هستند، مي خواهند بخشي از جامعه جهاني باشند... من نمي دانم تا ۱۵ سال ديگر چه اتفاقاتي در ايران روي مي دهد جز اينکه مي دانم اتفاقات زيادي روي مي دهد » مي بينيد که آمريکا روي اين ظرفيت،حساب ويژه اي باز کرده، همانطور که روي داعش حساب باز کرده بود.براي پيروزي در جنگ هاي نيابتي، مدافعان حرم جانفشاني کردند و قاسم سليماني فرماندهي کرد. اکنون بايد پرسيد «سردار سليماني» اين جنگ نيابتي در عرصه رسانه کجاست و مدافعان اين عرصه چه کساني هستند!؟ 
    9
- تجربه تلخ اخير(که قطعا يک تست اوليه و ابتدايي بود) نشان مي دهد مديريت فعلي(منظور وزير ارتباطات نيست) و مهم تر از آن، سبک مديريت فعلي يعني نوع نگاه به اين قضيه،به هيچ عنوان کارآمد نبوده و اساسا درک دقيقي از اهميت ماجرا و آثار آن ندارد! اما چاره چيست!؟
    10-
اگر در پي يک زلزله، به فکر احداث خانه هاي محکم و ضد زلزله مي افتيم، در پي اين رخداد هم بايد به فکر تجديد سازمان رسانه اي و ارتباطي کشور با به کارگيري جوانان نخبه و متعهد به انقلاب اسلامي باشيم. اکنون کشور پر است از جواناني که در قله علم و دانايي ايستاده و توان باز کردن هر گره کوري را دارند. به دليل تعليم و پرورش در سايه نظام اسلامي،آنها قطعا از جوانان اول انقلاب با تجربه تر، مدير تر و کارآمدترند و اين مهم را در عرصه هاي خطيري چون موشکي و هسته اي و نانو و... نشان داده اند. نظام اسلامي که به واقع خود را موظف به تامين امنيت مردم مي داند،بايد براي امنيت اين بخش حياتي کشور هم تدبيري بينديشد. مي توان (يعني بايد) با تغيير ساختار و پوسته صدا و سيما به عنوان مهم ترين بخش رسانه اي کشور،آن را تبديل به رسانه اي چالاک و کارآمد و در عين حال تعاملي همچون مهم ترين شبکه هاي رسانه اي جهان کرد. بايد زيرساخت هاي مناسب و متعدد براي ارتباط آسان و امن مردم ايجاد کرد تا نيازي به پيام رسان هاي خارجي نباشد و آنها را براي هميشه مسدود کرد و بالاتر از همه، بايد به درکي درست از جهان امروز در عرصه رسانه و شکل دهي به افکار عمومي رسيد. همه اينها را بايد با عمل تام و تمام به شرح وظايف شوراي عالي فضاي مجازي که از سوي رهبر معظم انقلاب ابلاغ شده اجرايي کرد. براي اين کار بايد اراده و فرمانده داشته باشيم و کار را به خواهش و ابلاغ و... رها نکنيم، اهميت جنگ با اين داعشي ها کمتر از اهميت نبرد با آن داعشي ها نيست. نويسنده: حسين شمسيان