نگاه بازجویانه اوین نامه به ديروزنامه هاي زنجيره اي جناح رقیب


نگاه بازجویانه اوین نامه ی کیهان  سربازجو شریعت نداري به ديروزنامه هاي زنجيره اي جناح رقیب 8 خرداد – 97
نعل وارونه مدعيان اصلاحات /بايد به اروپا امتياز بدهيم تا در برجام بماند!
        
سرويس سياسيمنافع ملي پايمال انگيزه هاي حزبي طيف موسوم به اصلاح طلب شده و در تازه ترين نمونه آن يکي از روزنامه هاي زنجيره اي جريان مدعي اصلاح طلبي ماندن اروپا را در برجام به همکاري جدي ايران منوط کرده است، گويا براي اين جماعت عدم به ثمر نشستن برجام بر اثر بدعهدي ايران و انجام ندادن تعهدات برجامي توسط کشورمان بوده است!
    روزنامه زنجيره اي شرق در يادداشتي به «برجام اروپايي » پرداخته و احتمال ماندن اروپا در برجام را قوي دانسته و در عين حال نوشته است: «ماندگاري اروپا در برجام تابعي است از ميزان فشارهاي آمريکا از يک سو و همکاري جدي ايران با اين قاره از سوي ديگر

        
آيا شما واقعا ايراني هستيد؟!
    در حالي که ايران به تمام تعهدات برجامي خود حتي پيش تر از موعد مقرر عمل کرده است يک روزنامه ايراني ماندن اروپا در برجام را منوط به همکاري جدي ايران با اين قاره عنوان مي کند! اين واقعا حيرت انگيز است که افرادي ايراني در يک روزنامه در حالي که کشورشان به همه آنچه در برجام قيد شده عمل کرده است ماندن اروپا در اين توافق را به همکاري جدي ايران با اروپا پيوند مي زنند! اين روزنامه زنجيره اي در نوشتارش چنان آورده است که گويا مانع تحقق آرزوهاي برجامي! ايران بوده است! خوب است که اين جماعت از حاميان دولت تدبير و اميد و برجام بوده اند و اگر نبودند چگونه مي نوشتند؟! با اين اوصاف آيا براي اين جماعت منافع ملي مي تواند مهم باشد؟ در اين يادداشت آمده است: «آيا اروپايي ها مصمم هستند از برجام دفاع کنند و مي توانند در مقابل آمريکا ايستادگي کنند؟ پاسخ به اين سوال، نيازمند طرح سوال هاي ديگر است. در اينکه اروپا مصمم به پايبندي به برجام است، ترديد ندارم. تلاش هاي سه کشور اروپايي در ممانعت از خروج آمريکا از برجام و همچنين اقدامات آنان پس از آنکه ترامپ به طور رسمي خروج کشورش از توافق هسته اي را اعلام کرد، نمايانگر عزم راسخ اروپا براي حفاظت از توافقي است که پس از فرازونشيب هاي 13ساله به ثمر نشست.» نويسنده افزوده است: « مذاکرات هسته اي در آغاز در دوران اصلاحات و قبل از ورود آمريکا، روسيه و چين، بين ايران و سه کشور اروپايي فرانسه، آلمان و انگليس در جريان بود که با فشارهاي آمريکا ناکام ماند

    روزنامه شرق در عين حال نوشته است: «اينکه آيا اروپا مي تواند در مقابل آمريکا ايستادگي کند، چندان آسان نيست و در خوش بينانه ترين حالت مي توان آن را به گونه اي مشروط پاسخ داد. به تعبير بهتر ماندگاري اروپا در برجام تابعي است از ميزان فشارهاي آمريکا از يک سو و همکاري جدي ايران با اين قاره از سوي ديگر

    يادداشت منتشر شده در روزنامه شرق حاوي نکاتي است که به اختصار به آنها مي پردازيم، نخست آنکه نويسنده به مذاکرات دوره اصلاحات پلي مي زند و اعتراف مي کند که اروپا در آن برهه تحت فشار آمريکا عقب نشسته و مذاکرات ناکام ماند و از سوي ديگر نيز تصريح دارد که در صورت بالا بودن ميزان فشارهاي آمريکا امکان دارد اروپا بار ديگر عقب بنشيند با اين وجود کدام انسان عاقلي است که به حضور و کمک اين کشورهاي عهد شکن اتکا کرده و به آن دل ببندد؟!

    نکته دوم اينکه نويسنده به اين سوال پاسخ نمي دهد اروپا در طول بيش از دو سال گذشته در برابر نقض عهدهاي آمريکا چه کرده است که اين روزها انتظار بيشتري از آن داشته باشيم؟ نه تنها کاري نکرد بلکه اروپا همواره در برابر اعتراض ايران، آمريکا را مسبب عدم تحقق وعده هاي طرف غربي عنوان مي کرد. و نکته پاياني اينکه روزنامه زنجيره اي شرق همراهي اروپا با ايران براي حفظ برجام را منوط به همکاري هاي جدي ايران با اين قاره مي داند و معناي صريح اين پيشنهاد آن است که دولت اندک باقي مانده هاي هسته اي و غيرهسته اي را در طبق اخلاص گذاشته و تقديم اروپا کند تا شايد جنازه برجام چند صباحي ديگر به جاي قبرستان در سردخانه بماند!

    
    
    
عاقبت واقع بيني
    يک سال از آغاز چهارسال دوم و در مجموع 5سال از آغاز به کار دولت تدبير و اميد گذشت. به همين بهانه روزنامه اعتماد در شماره ديروز خود گزارشي را به کارنامه دولت دوازدهم اختصاص داده است.

    در اين گزارش آمده است: «در سياست خارجي خوشبين و بدبين ملاك نيست؛ بايد واقع بين بود.» اين جمله اي از حسن روحاني در تحليل شرايط بين المللي است كه در روزگاري در آستانه تصويب برجام به زبان آورد. گرچه اين نگاه امروز از تريبون مجلس بر عيله او و دولتش استفاده شد اما شايد «نگاه واقع بينانه» تمام آن چيزي است كه اين روزها دولت دوازدهم مستحق آن است

    آنچه اين روزنامه زنجيره اي به آن اشاره مي کند سخنان «ذوالنوري» نماينده مردم قم در مجلس است که خطاب به رئيس جمهور گفت: «...شما مصاحبه کرديد گفتيد در عالم ديپلماسي خوش بيني و بدبيني ملاک نيست. بايد واقع بين بود. آيا اين واقعيتي است که شما مي ديديد؟!» سپس ذوالنوري اظهارات دولتمردان در گذشته را که گفته بودند در صورت خروج آمريکا از برجام آن را با اروپا ادامه مي دهند، بي تدبيري دولت عنوان کرد و تاکيد کرد که وقتي که آمريکا از عدم واکنش ايران مطمئن گشت از برجام خارج شد. آري! اينها ثمره «نگاه واقع بينانه» است که ادعا مي شود.

    سپس اعتماد در ادامه گزارش خود آورده است: «كسي گمان نمي برد يك سال بعد موج نااميدي از روحاني و هيات تحت امرش فضاي واقعي و مجازي را دربر بگيرد. نااميدي كه گويي گريبان برخي اعضاي كابينه را هم گرفته است چه آنكه رييس جمهوري چندي پيش كابينه را به دو دسته اميدوار و نااميد تقسيم كرد و از گروه نااميدان گلايه كرد

    
        
مقصرانِ در سايه!
    دولت يازدهم و دوازدهم مصدر شگفتي هاي بسياري بوده و يکي از آن شگفتي ها گلايه رئيس جمهور از کابينه خويش در برابر مردم است آن هم به اين شکل که کابينه را به دو بخش اميدوار و نااميد تقسيم کرد. پس از اين اظهارات اين سوال در اذهان مردم ايجاد شد که به واقع اگر افرادي در کابينه حضور دارند که نااميد هستند و رئيس دولت از عملکردشان ناراضي است چرا افرادي با روحيه جهادي و پرانرژي و صاحب ايده را جايگزين اين افراد نمي کند؟!

    روزنامه هاي حامي دولت که دستي توانا در فرافکني و توجيه اقدامات نادرست دولت دارند اين بار نيز به توجيه اين موضوع پرداختند: «گويا فشارها از نهادها و كانون هاي قدرتي خارج از چارچوب قوه مجريه و نهاد رياست جمهوري در گام اول چينش كابينه را به سمت و سويي ديگر برد كه اولين قدم در ايجاد نارضايتي بود»!

    اين سطحي ترين نوع فرافکني است که عدم کارايي و برنامه نداشتن دولت تدبير و اميد و همچنين کارنامه خالي دولت مستقر را به مسايلي انتزاعي و عملا غيرقابل راستي آزمايي پيوند مي زنند تا آن را بپوشانند. دولت يازدهم در انتهاي کار خود در 4سال نخست تقريبا چارچوب خود را حفظ کرد و چند وزير که تغيير کردند هر کدام علتي مشخص داشت. براي نمونه زمزمه هاي جدايي «محمدرضا نعمت زاده» وزير صنعت سابق از همان اواخر دولت يازدهم مطرح شد. ضمنا آنکه ميانگين بالاي سني در دولت قبل روحاني را بر آن داشت تا در معرفي دولت دوازدهم به مجلس چاره اي بينديشد. همچنين افرادي که هم اکنون در دولت هستند سابقه همراهي و همفکري با رئيس دولت را دارند.

        

    فايده اي ندارد، اما مي مانيم!
    روزنامه آرمان در مطلبي نوشت: «چنانچه پنج کشور اروپايي بتوانند منافع برجام را تامين کنند به گونه اي که ضمانت هاي لازم به طرف ايراني داده شود که تمام تحريم هايي که قول لغو آنها داده شده بود، اجرايي شود، ميتوان برجام را ادامه داد. اما يک مشکل اساسي وجود دارد و آن اين است که عمده شرکت هاي اروپايي خصوصي، تحت فرمان و نظر دولت ها نيستند، آنها به سهامداران خود بايد پاسخگو باشند و نه دولت هايشان. بنابراين خيلي نمي توان چشم اميدي داشت. با همه اين تفاسير تنها نقطه اميدي که باقي مي ماند اين است که دولت هاي اروپايي خودشان ضرر و زيان شرکت هايشان را از اين جهت که ممکن است مشمول تحريم هاي آمريکا شوند، تقبل کنند.

    از اين بابت هم خيلي رويکرد کشورها واضح نيست. مضاف بر اينکه ممکن است شرکت ها خواستار آن شوند که ضرر و زيان در بخش هاي ديگري که تحريم ها مي تواند بر منافع آنها تاثير بگذارد نيز تامين شود. لذا با اين تفاسير چندان نمي توان به اين مسير دل بست. وقتي به همه اين توصيفات نگاه مي کنيم؛ يک سوال باقي مي ماند و آن اينکه آيا ماندن در برجام پس از خروج آمريکا از آن، به صلاح کشور بود؟ پاسخ اين سوال مثبت است، چرا که اگر ايران از برجام خارج مي شد، دوباره بهانه ها به دست طرف مقابل مي افتاد تا موضوع ايران به شوراي امنيت سازمان ملل متحد بازگردد. در نتيجه شرايط به قبل از برجام باز مي گشت و قطعا شرايط کشور به نقطه اي مي رسيد که بار ديگر جهان عليه ايران اجماع مي کرد. بنابراين از آنجايي که ما نمي خواهيم به قبل از برجام بازگرديم، تصميم دولت ايران براي ماندن در توافق نامه هسته اي موسوم به برجام، بهترين تصميم بود

    طيف اصلاحات مدعي مسلط بودن به زبان مذاکره هستند، اما متاسفانه حتي نکات ابتدايي و بديهي مذاکره و ديپلماسي را هم نمي دانند. اينکه اقتدار، احترام مي آورد و انفعال تنها به گستاخ تر شدن دشمن منجر خواهد شد.

    اين روزنامه زنجيره اي در عين حال که اذعان مي کند که نمي توان به تضمين اروپا دل بست، باز هم بر ادامه اين مسير خسارت بار تاکيد دارد. متاسفانه دولتمردان و رسانه هاي زنجيره اي با معلق نگه داشتن اقتصاد و گره زدن معيشت مردم به برجام، همچنان به هراس افکني در ميان افکار عمومي مشغولند.

       

    جوسازي زنجيره اي به نفع دوتابعيتي ها
    روزنامه بهار در گزارشي با عنوان «توهم حضور مديران دوتابعيتي؛ سنگ اندازي جديد در مسير دولت» نوشت: «آنچه که از ابتدا بيشتر از هر موضوعي در طرح اين موضوع خودنمايي مي کنند عمليات رواني عليه دولت يازدهم و دوازدهم است... آيا طرح مباحثي که مکررا درباره آن توضيحات لازم ارائه شده، آن هم در شرايطي که کشور به انسجام و وحدت نياز دارد، موجب اتلاف وقت دولت و مجلس و مانع پرداختن آنها به مسائل اساسي مردم نمي شود؟ آيا اعضاي کميته تحقيق و تفحص که از طيف سياسي خاص و منتقد هميشگي دولت هستند به سوگندي که در ابتداي دوره نمايندگي خود ياد کرده اند، در تهيه اين گزارش تمام اهتمام خود در پايبندي به پاسداري از حقوق ملت به عنوان اميني عادل و پايبندي به اعتلاي کشور و حفظ حقوق ملت و خدمت به مردم را به کار برده اند؟» گفتني است گزارش اخير کميسيون امنيت ملي مجلس شوراي اسلامي پيرامون دوتابعيتي ها و اشاره به نقش آنها در مسئوليت هاي مهم و کليدي، هر چند واکنش هاي مختلفي را به دنبال داشته، اما نوع برخورد رسانه هاي دولتي و اصلاح طلب و جو سازي عليه اين گزارش، بسيار قابل تامل بوده است.

    به نظر مي رسد مجموعه تلاش هاي اين چنيني مقامات دولتي و حاميانشان بيشتر به هراس از روشن شدن نتايج تحقيق و تفحص از دوتابعيتي ها گره خورده است. دولتي که رکورددار مديران دوتابعيتي بوده و وضعيت اين روزهاي برجام، تنها گوشه اي از نتايج حضور دوتابعيتي ها در تيم مذاکرات هسته اي است. همچنين کشور براي جلوگيري از تکرار «خاوري ها» بايد نسبت به دوتابعيتي ها سختگيرانه عمل کند.