سازمان ملل
و ضرورتی به نام تغییر رویکرد 11 اردیبهشت -97
تهران- ایرنا- دگرگونی های فضای جهانی
طی دهه های اخیر، تغییر در ماموریت و رویکردهای سازمان ملل را به ضرورتی
انکارناپذیر برای گریز از نقض غرضِ بزرگترین سازمان بین المللی مبدل ساخته است.
به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های
خبری ایرنا، سازمان ملل متحد در مقایسه با سالیان پایه گذاری، فضایی متفاوت و
متغیر را پیش رو می بیند؛ محیطی که به نسبت سالیان حاکمیت نظام های موازنه قوا،
دوقطبی و سلسله مراتبی رخدادها در آن با شتاب بیشتری به وقوع می پیوندد و شاهد
مسائلی پرشمار و پیچیده تر است.
ساختار کنونی سازمان ملل اما همان نهادی است که بر منشور آشتی ناپذیری قوای متفقین (منشور آتلانتیک) با اتحاد مثلث (آلمان، ایتالیا و ژاپن) بنا شد و در نهایت با شکست کامل متحدین، ایالات متحده، اتحاد جماهیر شوروی، چین، فرانسه و بریتانیا را در سال 1945 بر سریر برندگان جنگ جهانی دومین قرار داد.
به این ترتیب، پیروزی در جنگی که هشت دهه پیش رخ داد، امتیازاتی ویژه را به پنج کشور اصلی پایه گذار سازمان ملل اعطا کرد تا هر کدام در موقعیت مقتضی و تا زمانی نامعلوم اراده دیگر اعضا را در صورت ناهمخوانی با منافع خود به کل بی اثر سازند.
اکنون سازمان ملل، بزرگترین نهاد بین المللی است که با ارکانی چون مجمع عمومی و شورای امنیت، خود را در جایگاه اصلی ترین مرجع تصمیم گیری در مورد مسائل جهانی و تامین ثبات و امنیت بین الملل می داند.
سازمان ملل علاوه بر ماموریت برقراری صلح و حمایت از حقوق اساسی بشر در سراسر جهان، از طرفی الگوی اهداف توسعه هزاره و ابزارهایی چون بانک جهانی، پیشرفت اقتصادی و گسترش تجارت را در میان کشورهای عضو پیگیری می کند.
توسعه شاخص ها و بهبود وضعیت محیط زیست انسانی از دیگر کارکردها و اهداف سازمان ملل است تا اثرات فقر، بی غذایی، خشونت، بیماری و بیسوادی را از کشورهای جان بزداید. از همین رو است که نهادهایی چون صندوق کودکان سازمان ملل متحد، کمیساریای عالی امور پناهندگان، برنامه جهانی غذا، سازمان جهانی بهداشت شکل گرفت تا ماموریت هایی تخصصی را برعهده گیرد.
سازمان ملل همچنین در پیشبرد اهداف مندرج در منشور ملل متحد با سازمان هایی مستقل چون آژانس بین المللی انرژی اتمی، صلیب سرخ جهانی، صندوق بین المللی پول و ... دارای همکاری هایی تنگاتنگ است.
با وجود فهرست بلند بالای ماموریت های سازمان ملل و تشکیلات عریض و طویل آن، لیست ناکامی های آن نیز در سال های گذشته طولانی گشته است. تنها نگاهی به بحران های بین المللی که از دهه 90 میلادی به این سو به وقوع پیوسته، از نسل کشی در آفریقا و کشور روآندا گرفته تا جنایات صرب ها در بالکن، کشتار مسلمانان میانماری روهینگیا نمونه هایی از موفقیت نبودن سازمان ملل در نجات جان انسان ها است.
این سازمان از ابتدای تاسیس با چالش و در واقع آزمون اشغالگری صهونیست ها در اراضی فلسطین روبرو شد اما به واسطه حمایت های نامحدود و گسترده آمریکا از صهیونیست ها قادر به ایجاد بازدارندگی دربرابر جنایات مکرر و سیاست های اشغالگرانه اسرائیل نبوده است.
در وضعیت کنونی نیز وقوع فاجعه انسانی در یمن به تابلوی ناکارآمدی سازمان ملل مبدل شده و به واسطه رشوه کلان عربستان ها به این سازمان و قدرت های جهانی، تجاوزگری سعودی ها با اقدام عملی یا حتی محکومیتی نمادین نیز مواجه نشده است.
خردادماه سال 95 بود که «بان کی مون» دبیرکل وقت سازمان ملل علنا اظهار داشت در برابر تهدید سعودی ها به قطع کمک های مالی عقب نشسته و این کشور را از لیست سیاه جنایت علیه کودکان خارج ساخته است.
سازمان ملل برای انجام ماموریت های خود متکی به بودجه ای است که 193 کشور عضو بنابر تولید ناخالص داخلی خود می پردازند اما انفعال در برابر قدرت های جهانی سبب شده تا این سازمان حتی در وصول مطالبات خود از آمریکا به عنوان بزرگترین بدهکار سازمان ملل با دیوار سخت یکجانبه گرایی و تمامیت خواهی واشنگتن روبرو شود.
بسیاری از قدرت های نوظهور از آلمان و ژاپن گرفته تا برزیل طی سال های اخیر به رغم پایبندی به مقررات سازمان ملل و تامین بخش مهمی از هزینه های آن، منتقد امتیازاتی هستند که هشت دهه پیش به اعضای شورای امنیت اعطا شد.
همچنان که اشاره شد یکی از عوامل ناکامی سازمان ملل از دید صاحبنظران مسائل بین المللی و گروهی از سیاستمداران، دیوانسالاری پردامنه و طویل و همچنین سازوکار کُند و محافظه کار آن در برابر حفظ منافع اقویا عنوان شده است.
سازمان ملل در سال های گذشته در برابر اصلی ترین مسائل بین المللی نظیر گسترش تروریسم به ویژه از نوع تکفیری آن فاقد برنامه ای عملی بوده و نتوانسته اقدامی موثر را برای مهار آن صورت دهد.
با توجه به تعدد مسائل و چالش های بین المللی و درهم تنیدگی موضوعاتی نظیر چالش های اقلیمی، تروریسم، اوج گرفتن تمایلات واگرایانه در برخی واحدهای ملی با رخدادهایی غیرقابل پیش بینی چون روی کار آمدن رییس جمهوری هنجارستیز چون «دونالد ترامپ» در آمریکا، سازوکارهای سازمان ملل برای تحقق اهداف بنیادین منشور ملل متحد به شکلی چشمگیر با بحران ناکارآمدی روبرو است که در دراز مدت می تواند سرنوشت این سازمان را به فرجام تشکل فروریخته ای چون جامعه ملل نزدیک سازد.
ساختار کنونی سازمان ملل اما همان نهادی است که بر منشور آشتی ناپذیری قوای متفقین (منشور آتلانتیک) با اتحاد مثلث (آلمان، ایتالیا و ژاپن) بنا شد و در نهایت با شکست کامل متحدین، ایالات متحده، اتحاد جماهیر شوروی، چین، فرانسه و بریتانیا را در سال 1945 بر سریر برندگان جنگ جهانی دومین قرار داد.
به این ترتیب، پیروزی در جنگی که هشت دهه پیش رخ داد، امتیازاتی ویژه را به پنج کشور اصلی پایه گذار سازمان ملل اعطا کرد تا هر کدام در موقعیت مقتضی و تا زمانی نامعلوم اراده دیگر اعضا را در صورت ناهمخوانی با منافع خود به کل بی اثر سازند.
اکنون سازمان ملل، بزرگترین نهاد بین المللی است که با ارکانی چون مجمع عمومی و شورای امنیت، خود را در جایگاه اصلی ترین مرجع تصمیم گیری در مورد مسائل جهانی و تامین ثبات و امنیت بین الملل می داند.
سازمان ملل علاوه بر ماموریت برقراری صلح و حمایت از حقوق اساسی بشر در سراسر جهان، از طرفی الگوی اهداف توسعه هزاره و ابزارهایی چون بانک جهانی، پیشرفت اقتصادی و گسترش تجارت را در میان کشورهای عضو پیگیری می کند.
توسعه شاخص ها و بهبود وضعیت محیط زیست انسانی از دیگر کارکردها و اهداف سازمان ملل است تا اثرات فقر، بی غذایی، خشونت، بیماری و بیسوادی را از کشورهای جان بزداید. از همین رو است که نهادهایی چون صندوق کودکان سازمان ملل متحد، کمیساریای عالی امور پناهندگان، برنامه جهانی غذا، سازمان جهانی بهداشت شکل گرفت تا ماموریت هایی تخصصی را برعهده گیرد.
سازمان ملل همچنین در پیشبرد اهداف مندرج در منشور ملل متحد با سازمان هایی مستقل چون آژانس بین المللی انرژی اتمی، صلیب سرخ جهانی، صندوق بین المللی پول و ... دارای همکاری هایی تنگاتنگ است.
با وجود فهرست بلند بالای ماموریت های سازمان ملل و تشکیلات عریض و طویل آن، لیست ناکامی های آن نیز در سال های گذشته طولانی گشته است. تنها نگاهی به بحران های بین المللی که از دهه 90 میلادی به این سو به وقوع پیوسته، از نسل کشی در آفریقا و کشور روآندا گرفته تا جنایات صرب ها در بالکن، کشتار مسلمانان میانماری روهینگیا نمونه هایی از موفقیت نبودن سازمان ملل در نجات جان انسان ها است.
این سازمان از ابتدای تاسیس با چالش و در واقع آزمون اشغالگری صهونیست ها در اراضی فلسطین روبرو شد اما به واسطه حمایت های نامحدود و گسترده آمریکا از صهیونیست ها قادر به ایجاد بازدارندگی دربرابر جنایات مکرر و سیاست های اشغالگرانه اسرائیل نبوده است.
در وضعیت کنونی نیز وقوع فاجعه انسانی در یمن به تابلوی ناکارآمدی سازمان ملل مبدل شده و به واسطه رشوه کلان عربستان ها به این سازمان و قدرت های جهانی، تجاوزگری سعودی ها با اقدام عملی یا حتی محکومیتی نمادین نیز مواجه نشده است.
خردادماه سال 95 بود که «بان کی مون» دبیرکل وقت سازمان ملل علنا اظهار داشت در برابر تهدید سعودی ها به قطع کمک های مالی عقب نشسته و این کشور را از لیست سیاه جنایت علیه کودکان خارج ساخته است.
سازمان ملل برای انجام ماموریت های خود متکی به بودجه ای است که 193 کشور عضو بنابر تولید ناخالص داخلی خود می پردازند اما انفعال در برابر قدرت های جهانی سبب شده تا این سازمان حتی در وصول مطالبات خود از آمریکا به عنوان بزرگترین بدهکار سازمان ملل با دیوار سخت یکجانبه گرایی و تمامیت خواهی واشنگتن روبرو شود.
بسیاری از قدرت های نوظهور از آلمان و ژاپن گرفته تا برزیل طی سال های اخیر به رغم پایبندی به مقررات سازمان ملل و تامین بخش مهمی از هزینه های آن، منتقد امتیازاتی هستند که هشت دهه پیش به اعضای شورای امنیت اعطا شد.
همچنان که اشاره شد یکی از عوامل ناکامی سازمان ملل از دید صاحبنظران مسائل بین المللی و گروهی از سیاستمداران، دیوانسالاری پردامنه و طویل و همچنین سازوکار کُند و محافظه کار آن در برابر حفظ منافع اقویا عنوان شده است.
سازمان ملل در سال های گذشته در برابر اصلی ترین مسائل بین المللی نظیر گسترش تروریسم به ویژه از نوع تکفیری آن فاقد برنامه ای عملی بوده و نتوانسته اقدامی موثر را برای مهار آن صورت دهد.
با توجه به تعدد مسائل و چالش های بین المللی و درهم تنیدگی موضوعاتی نظیر چالش های اقلیمی، تروریسم، اوج گرفتن تمایلات واگرایانه در برخی واحدهای ملی با رخدادهایی غیرقابل پیش بینی چون روی کار آمدن رییس جمهوری هنجارستیز چون «دونالد ترامپ» در آمریکا، سازوکارهای سازمان ملل برای تحقق اهداف بنیادین منشور ملل متحد به شکلی چشمگیر با بحران ناکارآمدی روبرو است که در دراز مدت می تواند سرنوشت این سازمان را به فرجام تشکل فروریخته ای چون جامعه ملل نزدیک سازد.