گزیده ها قسمت سوم

گزیده ها قسمت  سوم  3 مهر -97
اعلام آمادگي دانمارك و هلند براي شناسايي سوابق گروهك الاحواز
رئيس نمايندگي وزارت امور خارجه در خوزستان با اشاره به احضار سفراي کشورهاي دانمارک و هلند گفت: اين سفيران با ابراز تاسف از حادثه تروريستي آمادگي دولت متبوع خود را براي هرگونه همکاري و تبادل اطلاعاتي در زمينه شناسايي سوابق گروهک تروريستي «الاحواز» اعلام کردند.
    رئيس نمايندگي وزارت امور خارجه در خوزستان از مجروحان حادثه تروريستي اهواز در بيمارستان آپادانا عيادت کرد.

    سيد محمدهادي جزيني زاده در گفت وگو با ايرنا ضمن محکوم کردن حادثه تروريستي روز شنبه در اهواز اظهار داشت: اين حادثه تروريستي خونين مولد تفکرات افراطي و انحرافي است که بدون شک محکوم به شکست و نابودي خواهد بود.

    وي افزود: دشمنان کور دل بايد بدانند با اقدامات کورکورانه اين چنيني هرگز موفق نخواهند شد بين مردم و نظام فاصله بيندازند بلکه اين اتفاقات همانند گذشته نتيجه معکوس داشته و به نقطه عطفي در راستاي وحدت، همدلي و همراهي مردم با مسئولين و نظام مبدل مي شود.

    وي با اشاره به انتساب اين حادثه به گروهک «الاحواز» گفت: صحبت هاي سخنگوي گروهک در شبکه اينترنشنال ايران لندن مايه تاسف بوده، با اين حال دستگاه ديپلماسي ضمن محکوم کردن اين حرکت ضدامنيتي و تروريستي، اقدامات ديپلماتيک خود را آغاز و در گام نخست کاردار سفارت بريتانيا و سفراي کشورهاي دانمارک و هلند را احضار و مراتب اعتراض جمهوري اسلامي ايران را به آنها ابلاغ کرد.

    وي گفت: در جريان اين احضارها که به صورت جداگانه توسط مديرکل اروپاي وزارت متبوع صورت گرفت، به ديپلمات هاي ارشد هلندي و دانمارکي نسبت به اقامت برخي اعضاي گروهک که مسبب جنايت ديروز در اهواز بوده اند، شديدا اعتراض شد.

    جزيني زاده تصريح کرد: سفيران کشورهاي هلند و دانمارک نيز ضمن ابراز تاسف از حادثه روز شنبه اقرار کردند مراتب را فورا به دول متبوع خود منتقل خواهند کرد، آنها همچنين آمادگي دولت متبوع خود را براي هرگونه همکاري و تبادل اطلاعاتي در زمينه شناسايي سوابق اين مجرمان اعلام داشتند.
خبر ويژه 
مديراني كه در دولت آيه ياس مي خوانند به درد مديريت نمي خورند
يک روزنامه حامي دولت نوشت بانک مرکزي و وزارت اقتصاد منفعل عمل مي کنند و در 6 ماه گذشته هيچ تدبيري براي دور زدن تحريم ها اتخاذ و اجرا نشده است.
    روزنامه هفت صبح در يادداشتي خاطرنشان کرد: براي مديريت ارز بايد يک قرارگاه مرکزي با عالي ترين سطوح اختيار اجرايي و عملياتي شکل بگيرد که تيمي از بهترين متخصصين اقتصادي، ارزي، تجارت خارجي، امنيتي و روابط عمومي در آن عضو باشند. بوروکراسي تنبل و فرسوده که برون دادي جز دادن بخشنامه هاي متناقض ندارند، خيلي زود بايد از اين دايره حذف شود. اين بروکراسي بخشي از مشکل است، نه راه حل.

    اينکه هيچ يک از سياست هاي ارزي دولت در شش ماه گذشته نتوانسته باعث ثبات در بازارها شود بيش از آنکه ناشي از فشار تحريم باشد. پيامد استراتژي هاي اشتباه و تحليل هاي اشتبا ه تر از دلايل، عوامل و پيشران هاي وضع موجود است که از همين بوروکراسي به دست آمده. اشتباه بنيادي آنجاست که وقتي از اين بانک مرکزي و وزارت اقتصادي مي خواهيم، امنيت ريالي را به اقتصاد بازگردانند آنها کاملا ضد امنيت رفتار مي کنند و باعث تشديد وضع موجود مي شوند کما اينکه تا الان هم شده اند. هيچ ترديدي وجود ندارد که در شش ماه گذشته کوچک ترين اقدام اثربخشي براي دور زدن تحريم ها از سوي دولت و مديريت ارزي کشور صورت نگرفته است که اگر صورت گرفته بود، وضعيت بازار ارز نبايد به چنين شرايطي مي رسيد که اکنون رسيده است. آنچه انجام شد بيشتر اقداماتي صوري، کم اثر و پراشتباه بود که هزينه هايش بيشتر از فايده اش بوده است. راه اندازي پر هزينه و کم فايده بازار ثانويه ارز با دستورالعمل هاي به شدت اشتباه و راهکارهاي اشتباه تر، تنها بخش کوچکي از اشتباهات مهلک بوروکراسي کم بازده و پر ادعاي کنوني است.

    البته ليست کردن خطاهاي دولت در شش ماه گذشته در مديريت بازار ارز دردي را دوا نمي کند. آنچه مهم است رسيدن به درکي تازه از مسئله اي کهنه است. مديريت اجرايي نيازمند فهمي عميق تر، راهبردي تر، موثرتر، کارآمدتر، اجرايي تر و پرتحرک تر از مقوله تحريم و چگونگي مواجهه با آن است. درک مديران از تحريم درکي «پيش بحراني» است. با اين درک فانتزي نمي توان مسئله به شدت پيچيده برخورد با شديدترين تحريم هاي تاريخ را سپري کرد. بايد دور زدن تحريم ها به استراتژي اصلي همه نهادهاي دولتي، شبه دولتي و خصوصي تبديل شود. به معناي ديگر بايد تبديل به يک مطالبه جدي ملي شود.

    دور زدن تحريم ها بايد به عيار اصلي ارزيابي مديريت در کشور تبديل شود. مديري که نمي تواند تحريم ها را دور بزند، يا برنامه اي براي آن ندارد، يا مي گويد «همينه که هست! راي داديد، بايد تحمل کنيد» بايد تا دير نشده راه خانه را نشانش داد و برايش آرزوي عاقبت به خيري کرد. اين جنگ «مرد خون دار» مي خواهد نه سايه نشينان عافيت طلبي که جز نق زدن و آيه ياس خواندن کار ديگري از آنها ساخته نيست. در اين شرايطي که اميد کمياب و کيمياست اين مديران نا اميد بخشي از مسئله اند. مسائل را حل کنيم!
خبر ويژه 
لندن پايگاه اصلي فعاليت گروهك تروريستي الاحوازيه
گروهک تروريستي «الاحوازيه» در واقع «لندنيه» است.
    روزنامه جوان مي نويسد: شاخه تروريستي اين گروهک گردان هاي محي الدين آل ناصر نام دارد. نام سرکرده اين گروه «حبيب نبگان» ساکن دانمارک است. بيشتر اعضاي اين گروهک که از دو خانواده نيسي و نبگان هستند، در هلند، دانمارک و سوئد ساکن هستند. حبيب اسيود، سعيد حميدان و ناصر جبر، از مسئولان اين گروهک مسلح تجزيه طلب هستند. محمود مشاوي (محمود حسين مشاوي) سرکرده گروهک تروريستي موسوم به جبهه العربيه لتحرير الاحواز نيز با اين گروهک در ارتباط تنگاتنگ است و مشترکا در خوزستان دست به عمليات تروريستي مي زنند.

    سوال اينجاست پشت حوادث ناآرامي هاي اخير در جنوب عراق و ايران کيست؟ آيا با رصد ملاقات و ديدارهاي مقامات آمريکايي و انگليسي و رد و بدل پول هاي کثيفي که از سعودي در بين تروريست ها و حتي اغتشاش گران ماه هاي اخير در اهواز در آن طرف مرز يعني بصره عراق توزيع مي شود، به مثلث شوم توطئه غربي- صهيونيستي- سعودي نمي رسيم.

    نکته مهم اين است که سر نخ اصلي گروهک تروريستي تجزيه طلب وهابي الاحوازيه که مسئوليت حمله تروريستي روز گذشته رژه 31 شهريور را پذيرفته، کجاست؟ چرا اين گروهک در انگلستان و در شهر لندن دفتر داشته و رسما فعاليت مي کند و چرا در تشکيلات رهبري کننده آنها انجمن دوستي ايران و انگليس وجود دارد؟

    واقعيت اين است که فعاليت هاي آشکار گروه تروريستي الحوازيه در شهر لندن، پايتخت انگليس، نشانه اي روشن برحمايت بي پرده استعمار پير از اين گروه تروريستي است که نه تنها زمينه فعاليت براي سرکردگان آن مثل محمود احمل الاحوازيه، حسن راضي، خالد عبديان، علي قاطع الاحوازي و همين التسطري را در اين شهر فراهم کرده بلکه با به راه انداختن انجمني به نام انجمن دوستي عرب هاي ايران و انگليس، در عمل اين گروه تروريستي را زير چتر حمايتي خود قرار داده و شخصي به نام دانيل برت، عضو حزب کارگر انگليس مديريت فعاليت اين گروه در بريتانيا را به عهده دارد. اين جداي از فعاليت هايي مثل نشست پنج ماه قبل اين گروه در لندن با سخنراني فردي مرتبط به اين جريان تروريستي به نام شيخ محمدالکاظم الخاقاني در مجلس اعيان بريتانيا در ماه مارس 2007 يا سخنراني دو سال قبل امير ساعدي در مجلس عوام بريتانيا براي طرح ادعاهاي قوميتي با مضمون تجزيه طلبانه و اين دست فعاليت هاست.
خبر ويژه 
فاصله گذاري اصلاح طلبان با روحاني به خاطر انتخابات 1400
روزنامه شرق مي گويد اصلاح طلبان با نگراني از سرنوشت عملکرد روحاني، مي خواهند حساب خود را از دولت جدا کنند.
    شرق از جمله روزنامه هاي زنجيره اي است که بارها پوست خربزه زيرپاي دولت گذاشت و ضعف ها و خطاهاي آن را نقطه قوت جلوه داد. به همين دليل هم به مفهوم واقعي کلمه، «اعتماد به دشمن» را بزک کرد و حتي مديرمسئول آن در گفت وگو با حسين دهباشي اظهار داشت که شرق مجبور به بزک کردن و اغراق درباره برجام براي قبولاندن آن شده است.

    شرق اکنون در سرمقاله خود مي نويسد: انتقادات از دولت روحاني به تازگي به اوج خود رسيده است. اگر تا ديروز فقط اصولگرايان بي پروا به روحاني حمله مي کردند، اينک کار چنان بالا گرفته که دبيرکل حزب کارگزاران سازندگي که خود، مشي اعتدالي و محافظه کار دارد، با الفاظي تند از رئيس جمهور سخن مي گويد: «خواب روحاني سنگين است». اگرچه اين جمله شاه بيت تمام سخنان غلامحسين کرباسچي است؛ اما او به همين بسنده نمي کند و در يک کلان نگري به نقد عملکرد روحاني مي پردازد و او را فاقد توانايي در مديريت اجرائي مي داند. کرباسچي و اطرافيانش درست يا نادرست بر اين باورند که او مدير اجرائي توانايي نيست و بي دليل نيست که کرباسچي از اين موضع به نقد روحاني مي پردازد. همان گونه که تئوريسين هاي اصلاح طلب با تاکيد بر مفهومِ امر سياسي، روحاني را به نقد مي کشند. اصولگرايان انتظار دارند روحاني دشمن ستيزي پيشه کند و با شرايط جنگ اقتصادي به مصاف دشمن برود...

    بر کسي پوشيده نيست که دولت روحاني شرايط دشواري پيش رو دارد و بايد با آن دست وپنجه نرم کند و باز بر کسي پوشيده نيست که دولت روحاني آن دولتي نشد که همگان انتظارش را داشتند. اينک کمتر جناح سياسي اي است که لب به انتقاد از دولت روحاني نگشوده باشد. بخشي از اين انتقادات به ضعف و انفعالِ دولت برمي گردد و بخشي از آن خواسته يا ناخواسته زمينه اي است براي منفعت طلبي و مشروعيت طلبي. مهم تر اينکه شرايط کنوني به قرباني شدن دولت روحاني مي انجامد. اين گفته او که تخريب دولت کسي را پيروز انتخابات 1400 نخواهد کرد، سطرهاي پنهان بسياري دارد که خطابش بيش از آنکه اصولگرايان باشد، به جناح هاي خودي است. اين حجم از انتقادات نتايج خسارت باري دارد؛ به ويژه براي اصلاح طلبان. در برخي موارد انتقادنکردن دشوارتر از انتقادکردن است.

    شرق، انتقادات اصلاح طلبان را «سوداي مشروعيت طلبي و منفعت» خواند و نوشت: حاميان دولت روحاني با انتقادات مکرر خود به ظاهر درصدد تحرک بخشيدن به دولت هستند؛ اما انگار هَم وغم شان بيشتر جدايي از سرنوشت محتوم روحاني است. اين رويکرد اصالت داشته باشد يا نه، تنهايي آزاردهنده اي را به روحاني تحميل مي کند؛ تنهايي اي که او را وامي دارد تا بيش از پيش به حلقه نزديکان خود پناه ببرد.

    اشاره اخير شرق به اعضاي حزب اعتدال و توسعه (کساني چون واعظي و نوبخت و...) است که بيش از هر کس ديگر در دولت، مورد اعتراض اصلاح طلبان قرار دارند.